جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

موسیقی قدیم

معنای “موسیقی قدیم” چیست؟

موسیقی قرون وسطا، رنسانس و باروک از زمانِ پیدایش‌شان بارها کنار گذاشته شده‎ و مجددا بازیابی شده‌اند. برای من و بسیاری از خوانندگان، موسیقی زیبا و جذاب است، افق‌های نگاهمان را گسترش داده و روحمان را جلا می‌دهد.

از اوایل قرن نوزدهم و زمان پیدایش موزه‌ها، همواره علاقه به موسیقی قدیمی یکی از شاخصه‌های دنیای موسیقی بوده‌است. احیای سرود گریگوری در اویل قرن نوزدهم، “جنبش سیسیلی” که در اواخر قرن نوزدهم توسط آلمان‌ها به منظور جاودانه کردن موسیقی فلسطینی به عنوانِ موسیقیِ ایده‌آل انجام شد و احیای یوهان سباستین باخ توسط مندلسون، اینها بخشی از تلاش‌هایی هستند که در گذشته و به منظور بازیابی موسیقی قدیم انجام شده‌است.

موسیقی قدیم

در سال‌های اخیر این علاقه معنایی متفاوت پیدا کرده‌است و دو روند مشخص را نمایندگی می‌کند: روند اول عبارت است از شناخت مجدد آثار کمتر شناخته شده و کمتر مورد توجه قرار گرفته، و روند دوم عبارت است از تلاش به منظور بازیابی سبک‌های اجرایی فراموش شده به منظور بازیابی مجدد چنین موسیقی‌هایی با استفاده از شیوه‌های اجرایی آنها. موسیقی قرون وسطا، رنسانس و باروک از جمله مهم‎ترین مواردی هستند که در این ایده مورد توجه قرار گرفته‌‎اند و در نتیجه آثار آن‌ها مورد استقبال و تمجید جدیدی قرار گرفته‌است.

احیای باخ در قرن بیستم حاصل مطالعه و احیای مجدد سازها، تکنیک‌های نواختن و آثار مربوط به آن است. آنچه که تحت عنوان “جنبش” آغاز شد مرتبط با جنبش هنر و صنایع دستی است که در چارچوب مضامین سیاسی دهه 1960 اتفاق افتاده و بر پایه‌ی حس بازگشت به طبیعت، عصیان در مقابل خرد جمعی، اجبار به یکنوایی و عقیده‎ای مبنی بر این که موسیقی قدیم همان قدر که متعلق به نوازنده است متعلق به شنونده نیز هست بنا نهاده شده است. بسیاری از موفقیت‌های اجراکنند‎ه‌ها و گروه‎‌های چنین موسیقی‌هایی اخیرا به صورت حرفه‌ای درآمده و جنبه‌های آماتوری و انفرادی نیز تا حدودی از یاد رفته‌است.

چرا احیای موسیقی قدیم؟

هم اکنون تعداد زیادی موسیقی در جهان وجود دارد، تعداد زیادی موسیقی هر روز ساخته می‌شود و تعداد زیادی از آنها نیز به صورت گسترده ضبط و پخش می‌شوند که ما هرگز نمی‌‎توانیم همه‌ی آنها را گوش دهیم. در این شرایط چرا ما باید تلاش کنیم تا موسیقی گذشته را مجددا احیا کنیم؟ در اینجا طیف مختلفی از پاسخ‌ها می‌تواند وجود داشته باشد: اگزوتیسم، تاریخچه، تازگی، سیاست و در نهایت لذت.

موسیقی قدیم چیست

موسیقی قدیمی از این منظر که برای شنوندگان چیزی فراتر از فرهنگ، سنت‌ها و تجربیات خود را به ارمغان می‌آورد مشابه “موسیقی جهان” است. از این منظر در اصل تمایلی برای دستیابی به آثار فراموش شده‌ است چرا که آنهایی که هنوز فراموش نشده‌اند همچنان مرسوم هستند، ممکن است همچنان مورد توجه باشند، ممکن است همچنان برای قشر نخبه مورد اهمیت باشند ولی آنها عجیب و غریب نیستند. این آثار قدیمی می‎توانند برای ما به ارمغان آورنده‎ی راهی برای اتصال به جهانی متفاوت از جهان فعلی باشند و از این طریق می‎توانند به ما دلیلی به منظور زیر سوال بردن پیش‌فرض‌های خود از نحوه‌ی کارکرد موسیقی، چیستی آن و این که باید چگونه باشد بدهند.

همچنین ممکن است این تمایل در ما وجود داشته باشد که بدانیم مردم در گذشته به چه چیزهایی گوش می‎دادند. فرشته‌های در نقاشی‌های قرون وسطا در حال خواندن و نواختن چه چیزهایی هستند؟ نوازندگان در بالای بالکن و در صحنه ضیافت در حال چه کاری هستند؟ ملکه الیزابت اول با چه رقصید؟ چه چیزی لویی چهاردهم را در شام سرگرم کرد؟ این دسته از سوالات بیشتر جنبه تاریخی دارند تا موسیقایی و به این دلیل در این سوالات در ابتدا بیشتر از این که به دنبال لذت موسیقایی باشیم به دنبال دانش تاریخی هستیم و در این راستا تلاش می‌کنیم تا تصویری کامل از زمان و مکانی دور از ما، اما قابل توجه، به دست آوریم. اگر در این هنگام متوجه شویم که موسیقی آن زمان را نیز دوست داریم که چه بهتر، چرا که احتمالا هیچ‎کسی ستایش یک کلیسای جامع گوتیک یا نقاشی از ون آیک یا لئوناردو را زیر سوال نمی‏‌برد. عاشقان هنرهای تجمسی هیچ‎وقت مجبور نمی‌شوند که دلیل عشقشان به این آثار را توجیه کنند اما معمولا موسیقی قدیمی به این شکل در تمامی زمان‎ها مورد احترام قرار نگرفته است. در اصل مشوق و انگیزه این جنبه از موسیقی قدیم، مشابه آشپزی قرون وسطایی یا سبک لباس باروک، جنبه تاریخی آن است.

بدیع بودن می‎‌تواند یکی از دلایل اصلی علاقه به موسیقی قدیمی باشد. این موسیقی شبیه موسیقی‌های امروزی نیست، شبیه موسیقی در فرهنگ‌های دیگر نیز نیست و حتی شبیه خودش هم نیست از این جهت که شامل مجموعه‌ای وسیع و طولانی از آثاری است که تنها در قدیمی و ناشناخته بودن وجه مشترک دارند. احتمالا برای کسی که پس از مدتی طولانی به عنوان اولین نفر می‎تواند به قطعه موسیقی اسپیناسینو برای لوت یک فروتولای قرن شانزدهمی گوش دهد و همچنین آن را به دیگران معرفی کند لذت خاصی ‎وجود دارد.

جنبش‌های اعتراضی دهه 1960 و 1970 مانند جنبش حقوق مدنی، جنبش ضد جنگ و جنبش‌های مشابه، باعث به وجود آمدن مفهومی شد که بسیاری از آن به اسم “ضد فرهنگ” نام می‎برند و با همه مفاهیم منتقل شده از گذشته تحت عنوان سنت و نخبه‌گرایی مقابله می‎‌کند. تا جایی که از موسیقی قدیمی به عنوان یک مفهوم غیرسنتی و مشارکتی (از گذشته تا کنون در کارگاه‌های تابستانی زیادی موسیقی قدیم نواخته می‎‌شود) یاد می‎‌شود، می‎توان آن را به عنوان بخشی از روند فرهنگی به سمت موسیقی مردمی، موسیقی بدون تفاخر و موسیقی که نشان هنده‎ی اتحاد عمومی مردم است در نظر گرفته شده و آموخته شود. این نمی‌تواند فقط حاصل یک تصادف محض باشد که “جنبش” موسیقی قدیم، که گاهی اوقات اینچنین از آن یاد می‎شود، در زمانی یکسان و مشابه حرکت‌های محبوب و مردمی دیگر اتفاق افتاده است: به عنوان مثال احیای موسیقی محلی که توسط پیت سیگر و آلن لومکس و دیگران آغاز شد.

ترجمه‌ي بخشی از کتاب «موسیقی قدیم، یک مقدمه‌ي بسیار کوتاه».

مطالعه بیشتر
CategoryPost