در قرن شانزدهم، دورهای که تبعیض نژادی و قومی به شکلی عریان در روابط بین فرهنگها دیده میشد، امپراتوریهای قدرتمند اروپا، یک مسیر دریایی مشخص را برای تجارت بَرده انتخاب کردند؛ از مرکز و غرب آفریقا، به قارۀ امریکا و غرب اروپا. بَردههای افریقایی در مزارع نیشکر، قهوه و تنباکو، و همچنین معادن طلا و نقره به کار گرفته میشدند. در آن زمان به دلیل شیوع مالاریا، امید به زندگی اروپاییان در صحرای افریقا به زیر یک سال رسیده بود و به غیر از پرتغال – که مستقیماً در اسیر کردن بردهها شرکت داشت – باقی کشورها بردههایشان را از تاجران بردۀ غرب افریقا و یا از طریق دیگر کشورهای اروپایی تأمین میکردند. این تجارت پررونق تا چند سده ادامه داشت تا اینکه در قرن نوزدهم روندِ ممنوعسازی بردهداری در کشورهای مختلف دنیا آغاز شد؛ این موج در امریکا به جنگ داخلیِ چندساله انجامید و سرانجام در سال 1865، بردهداری رسماً ممنوع شد. البته از منظر قانون اساسی، تمایزگذاری عریان بین سیاهپوستان و سفیدپوستان تا صد سال بعد نیز برجای ماند.
در سال 1865، نیمی از جمعیت لوییزیانا، یکی از ایالتهای جنوبیِ کشور ایالات متحده، را سیاهپوستان تشکیل میدادند و شهر نیو اُرلینز یکی از محلهای مهم تجارت برده به شمار میرفت؛ همان شهری که به عنوان مهد موسیقی جاز (جز) نیز شناخته میشود. افزایش تدریجی جمعیت سیاهپوستان افریقا در کشور امریکا سبب شد عناصر فرهنگی متنوعی وارد کشور میزبان شوند. افریقاییها با ریتمهای پرتکاپو و سنکُپدار و همچنین مُدهای مخصوص به خودشان، موسیقیِ کارِ فردی و گروهی، موسیقی مذهبی و بالادهایی با روایت ساده اجرا میکردند. شاید بتوان موسیقی جاز را محصولِ کنار هم قرار گرفتنِ سنتِ موسیقی آفریقایی و هارمونی اروپایی قلمداد کرد. اولین استفاده از اصطلاح جاز به اوایل قرن بیستم بازمیگردد. این ژانر موسیقی از همان ابتدا توانست جایگاه برجستهای بین دوستداران موسیقی پیدا کند و این علاقه صرفاً به تهیهکنندگان و آهنگسازان موسیقی مردمپسند محدود نبود؛ آهنگسازانی مثل گرشوین، کاپلند و حتا استراوینسکی نیز تحت تأثیر ریتمها و رنگهای صوتی موسیقی جاز قرار گرفتند.
چه چیزی موسیقی جاز را منحصر به فرد میکند؟ سویینگ، نُتهای بلو، آکوردهای پیچیده، سوال و جواب در آواز، پلیریتم و بداههپردازی. سویینگ شاید مهمترین مشخصۀ ریتمیک موسیقی جاز یا جَز باشد؛ رویکردی در اجرای ریتم که در آن نوازنده به شکلی نابرابر ضربها را تقسیم میکند و فیگورهایی مثل چنگ که برابر نوشته شده، به نوبت بلند و کوتاه اجرا میشوند. در سومین دهۀ قرن بیستم سویینگ، ژانری فرعی در دل موسیقی جاز (جز) به شمار میرفت. منظور از نُت بلو، همان نغمهای است که با افزودنِ نُت سوم مینور به گام ماژورِ پنتاتُنیک به دست میآید. برای درک صدادهی ماژور پنتاتُنیک و نقش نُت بلو، این نُتها را به ترتیب اجرا کنید: لا دو رِ می سُل لا. حال نُت «میبِمُل» را بین «رُ» و «می» قرار دهید. (برای توضیحات بیشتر این ویدیو را ببینید).
جدا از توالیهای آکورد منحصر به فرد، ساختار و فواصل به کار رفته در آکوردهای موسیقی جاز (جز) نیز، پیچیدگی بیشتری نسبت به آکوردهای مرسوم در آثار بدنۀ موسیقی مردمپسند و حتا بسیاری از آثار موسیقی کلاسیک غربی دارد. نوازندگان موسیقی جاز توانایی زیادی در دگرگون کردنِ ریتمِ عبارتهای موسیقایی دارند، به شکلی که در بسیاری از قطعههای رپرتوار جَز مترهای پیچیده، همزمانی چند ریتم و تغییر متر به ایدههای موسیقایی قطعات، قوام بیشتری میبخشند. علاوه بر این یکی از ویژگیهای مورد علاقۀ اجراکنندگان موسیقی جز، آزادی آنها در بداههپردازی و اجرای عبارتهای خلاقانه است. در بداههپردازیهای مبتدیانه، ایدههای موسیقایی کمرنگتراند و اجرای گام، ابزار اصلی نوازنده است در همراهی قطعه.
با آغاز قرن بیستم، و رشد محبوبیت موسیقی جاز (جز)، شکل اجرای این موسیقی در نقاط مختلف امریکا، و سپس در کشورهای اروپایی، تنوع بیشتری را به خود دید. برخی از مهمترین گونههای آن را در این قسمت از نظر میگذرانیم. دیکسیلند، یا جَز سنتی و یا موسیقی جَز نیو اُرلینز، همان ژانری است که در ابتدای این نوشتار شرح آن آمد و تا اوایل قرن بیستم مرسوم بود؛ موسیقیای مبتنی بر رَگتایم – نیای موسیقی جاز (جز).
با ورود موسیقی جاز به سالنهای رقص بریتانیا، این ژانر موسیقی با سنت رقص انگلیسی در هم آمیخت و قبل از همهگیری ژانر سویینگ محبوبیت زیادی به دست آورد. اوج درخشش این ژانر به دهۀ 1920 بازمیگردد؛ به لطف قوانین حقوقِ مؤلف و بقای سنت رقص بریتانیایی، هنوز هم بسیاری از آثار آن دوره با اقبال عمومی قابل قبولی مواجه میشوند. جَک هیلتُن یکی از بندلیدِر (رهبر گروه)های برجستۀ این دوران است.
یکی از معروفترین گونههای موسیقی جَز سَبک سویینگ است که در دهههای دوم و سوم قرن بیستم در امریکا درخشید و فراگیر شد. ویکیپدیای انگلیسی دو دلیل برای نامگذاری این سبک برشمرده است؛ یکی تأکید نوازندگان بر ضرب ضعیف، و دیگری ستایش هواداران آن از رانهای که اجرای سویینگ در شنونده ایجاد میکند.
در موسیقی سوییگ معمولاً تکنوازی بداههپردانهای را در همراهی تنظیم قطعه میشنویم. بِنی گودمن، دوک اِلینتگتِن و جَنگو راینهارت از اجراکنندگان معروف این سبک از جَز بودهاند. راینهارت خود بنیانگذار سبک جیپسیجَز نیز به شمار میروند؛ تفسیری اروپایی از سویینگ که البته در دورۀ محبوبیتاش با این نام شناخته نمیشد.
دو سبک اجرایی متضاد، در چهارمین دهۀ قرن بیستم، از دل موسیقی جَز بیرون آمد که به بیباپ و کولجَز معروف شدند. اولی با تمپویی بالا، چیرهدستی نوازنده را به رخ کشیده، با بداههپردازی روی ساختار هارمونی و ارجاع به ملودی پیش میرفت؛ دومی با لِستر یانگِ معروف، در مقابل سرعت بالای بیپاپ قد علم کرد.
در نیمۀ دوم قرن بیستم موسیقی جاز با گونههای پیشروی موسیقی پیوند عمیقتری برقرار کرد. استفاده از سازهای الکترونیک، بکارگیری عناصر موسیقی کلاسیک مثل سریالیسم و حتا نفوذ در ژانر راک توانست نقش موسیقی جاز را در صنعت موسیقی پررنگ نگه دارد. یکی از سبکهایی که از دهۀ پنجاه شکوفا شد، با عنوان «جَز آوانگارد» یا «جَز تجربی» شناخته میشود؛ ترکیبی از موسیقی آوانگارد هنری و بداههپردازی.
دهۀ پنجاه شاهد ظهور سبکی دیگر نیز بود؛ جاز آزاد که با بداههپردازی آزادانه و بدون قانونی مشخص اجرا میشد و حتا از حیطۀ جَز هم خارج میشد. موسیقیدانان این سبک از بداههپردازی آزاد برای تغییر، گسترش و یا شکستن قراردادهای مرسوم موسیقی جَز استفاده میکنند و معمولاً تغییرات آکورد، تمپو، ملودی و عبارتهای رایج را کنار میگذارند. یکی از اولین نمایندگان این سبک، اُرنِت کُلمَن بود.
آموزش دانشگاهی موسیقی جاز باعث شد کتابها و جزوههای منسجمی برای بحثهای نظری آن تبیین شود و همچنین نسلی از موسیقیدانان دانشگاهی برای این ژانر تربیت شوند. امروزه در بسیاری از نهادها و دانشگاههای معتبر دنیا، ژانر جَز یکی از گزینههای مهم آموزشی به شمار میرود.
تعداد نوازندگان گروههای جاز (Jazz Band) میتواند بسیار متنوع باشد ولی عمدۀ آنها از ترکیب دو بخش ریتم و هُرن – در اینجا منظور بادی چوبی یا برنجی است – تشکیل شدهاند. تعداد نوازنده به سبک اجراییِ گروه و اندازۀ سالن اجرا بستگی دارد در حدی که آنسامبل میتواند از تریو و کوارتت تا گروههای بزرگ (Big bands) متغیر باشد.
بخش ریتم معمولاً از سازهای کوبهای، کنترباس یا گیتار باس، و معمولاً حداقل یک ساز که قادر به اجرای آکورد باشد تشکیل میشود؛ یک نمونۀ استاندارد آن پیانو، درامز و باس (گیتار یا کنترباس) است. بخش هُرن معمولاً از سازهای بادی چوبی و برنجی تشکیل میشود و ملُدی را اجرا میکند.