نخستین چیزی که با شنیدن ترکیب “مردمپسند” به ذهنمان خطور میکند صفتهایی چون عامه، معمولی، ساده و درنهایت همهپسند است. این اتفاق برای موسیقی مردمپسند و مشتقات آن نیز رخ میدهد؛
با پیشرفت جوامع و بهروز شدن زندگی انسانها، هنر نیز چون دیگر موارد موجود در زندگی روزمرهی انسان، دچار تغییر و تحول شده و خواهدشد. فقدان آگاهی کافی و بسته نگاهداشتن ذهن، چیزی جز قضاوتها و دلیلتراشیهای سطحی و بیمعنی دربارهی “بد” دانستن انواع مختلفی از هنر، موسیقی و دیگر موارد با خود به همراه ندارد؛ بد و خوب را من یا شما تعیین میکنیم؟ به یاد دارم زمانی که در دانشگاه سرکلاس واحد “کارگاه و آزمایشگاه ساز” نشسته بودم این سوال از من پرسیده شد و برای اولین بار نمیدانستم که آیا من نوعی کیفیت اقسامی که با آنها سروکار دارم را تعیین میکنم یا اصلا کیفیتی وجود دارد یا ما خود را اسیر مقولهای بهنام کیفیت میکنیم تا از مواجههبا حقیقت و طبیعت اصلی موسیقی و هنر فرار کنیم و هرگاه دلیلی منطقی برای نقد و کوباندن یک اثر هنری نداشتیم، دست به دامن مقوله “کیفیت” شویم و خود را پشت آن مخفی کنیم! پاسخی که بعدها از سوی استادم به این سوال دادهشد، عدم وجود چیزی بهنام کیفیت یا “خوب” و “بد” بود. و بسته به نیاز هر انسان، یک اثر هنری بهطور شخصی، نیاز وی را برطرف میکند پس برای او “کارآمد” واقع شده است. من به چیزی برای نگهداری میوههای درون یخچال خانهام نیاز دارم پس ممکن است یک کاسهی کج و معوج و بدون رنگ هم برای من کارآمد باشد و برای من هنر تلقی شود. بالعکس دیگری شیئی بدون کاربردی مشابه با کاربرد کاسه جهت نگهداری میوهها، را در سالن پذیرایی خانهاش در معرض دید قراردادهاست و کاربرد آن شئ چیزی جز زیبایی، جلال و… نیست. اما نیاز صاحب آن را در زیبایی سالن خانهاش برطرف میکند. واضح است که نمیتوان کلمات و صفات “خوب و بد” را در زندگی روزانه حذف کنیم اما میتوانیم با منطق و استدلال درست از عقیده خود در رابطه با “خوب” یا “بد” بودن اثر موردنظر، دفاع کرد!
موضوعی که نیازمند تفکر است، مناسب بودن نوع موسیقی اعماز کلاسیک، مردمی و مردمپسند، برای انواع شرایط، روحیات و درنهایت خلق و خوی انسانها در شرایط و محیطی که در آن زندگی میکنند است. من با قطعات راک و متال تمرکز کرده، درس میخوانم و شما با سونات مهتاب بتهوون و پرستش بهار استراوینسکی به پیادهروی و ورزش روزانه میپردازید. در این مقاله سعی شده است که بدون تعصب و پنهان شدن پشت صفات خوبی و بدی نگاهی بر موسیقیهای ژانر مردمپسند کره جنوبی داشته، با آنها آشنا شویم. ابتدا لازم است کمی با انواع موسیقی و خود موسیقی مردمپسند بیشتر آشنا شویم؛
انواع موسیقی
موسیقی از لحظهی تولد تا مرگ زندگی انسان همراه او است. و از لحظهی خلق بشر همراه او بوده و خواهد بود. در ادبیات عرفانی ایران و مشرق زمین، این باور وجود دارد که هنگام جانگرفتن بشر و دمیدن روح درون جسم مادی، برای رام و راضی کردن روح برای ورود به قفس مادیاش، از موسیقی استفادهشدهاست. و البته در جهان_ امروزه کمتر_ از موسیقی بهمنظور استفادهی ماوراالطبیعی و صحبت با ارواح و پریان استفاده میشود که از این موارد در ایران میتوان به مراسماتی چون گواتی، پرخوانی و آیین موسیقیدرمانی زار اشاره کرد.
کودک تازه تولد شده، چون انسانهای اولیه، از چیزی در اطراف خود آگاه نبوده، قادربه صحبت کردن نیست. او برای القای احساسات درونی و بیان خواستههای خود، مجبوربه تولید اصواتی است که با آنچه که انسان بدوی برای ارتباط برقرار کردن و رساندن منظور خود به دیگری تولید میکرد تفاوتی ندارد. با گذشت زمان و تبدیل زندگی غارنشینی به شهرنشینی و مراتب پیشرفتهتر، جوامع تبدیل به جوامعی دوقطبی و درنهایت سهقطبی شدند.
جوامع دوقطبی؛ در هر جامعهای اختلافات در سطح زندگی مردم مشهود است. گروهی اشراف و طبقهی بالادست و گروهی دیگر مردم عادی چون قصاب، نجار، آشپز، آهنگر و غیره. از آنجاییکه هنر با زندگی روزمرهی انسان پیوندی ناگسستنی دارد، نمود محیط و جایگاه اجتماعی انسانها در موسیقی نیز مشهود است. چیزیکه امروزه تحتعنوان “موسیقی کلاسیک” (در اینجا منظور فقط موسیقی کلاسیک غربی نیست) در دنیا وجود دارد، موسیقی اشراف و طبقات بالادست هر جامعه در هرکجای جهان است. چراکه آنها، اشراف، مشوق و حامی درجهی اول هنر و هنرمند بوده و خط فکری متفاوتی نسبتبه مردم عادی داشتهاند. درواقع؛ موسیقی کلاسیک به دستهای از موسیقیها و قطعات موسیقایی گفته میشود که_در قدیم_ مخصوص طبقه اشراف بوده، دارای تئوری و مبانی مدون برای تدریس تاریخ یا یک دوره تاریخی است و همچنین بتواند ژانرهای مختلف را درون خود گسترش دهد. بهعنوان مثال؛ موسیقی کلاسیک غربی، موسیقی کلاسیک ایرانی، موسیقی کلاسیک مناطق شرق آسیا و خاور دور و دیگر حوزهها از این دسته هستند.
مقابل موسیقی کلاسیک، موسیقی مردمی یا Folk وجود دارد؛ موسیقی فولک یا آوازهای فولک را موسیقی و آواز “توده” میدانند. برای اولینبار یوهان گوتفرید هِردر در سالهای 1778 و 1779 میلادی عبارت Volkslieder یا ترانههای توده را در اثر دوجلدی خود منتشر کرد. تودهها مردمی با تفکراتی خارجاز چهارچوبهای سختگیرانه و خشک اشراف، مردم عام جامعه هستند. که آوازهای آنها از دل و روح آنها نشأت میگیرد. اینآوازها در زمرهی آوازهای کار (کشت و برداشت محصول، پرورش دام و…)، آوازهای مادران، آوازهای آیینهای موسیقیدرمانی، مراسمات ازدواج، ختنهسوران و… در زندگی آنها قرار میگیرد.
«تقریبا همه فرهنگهای پیشرفته علاوهبر موسیقی سنتی دارای موسیقیهای دیگری هستند که در نقاط مختلف قلمرو هریک از این فرهنگها رواج دارد. در ایران معمولا به آن موسیقی محلی میگویند. مفهوم موسیقی محلی پیوسته مصداق پیدا نمیکند مورد قبول همه موسیقیشناسان نیست. ایم که چه مفهومی را میتوان بای این نوع موسیقی بهکار برد، همچنان مورد بحث کحققبن و اتنوموزیکولوگهاست.» (مسعودیه 1396: 178)
موسیقی مردمپسند؛ یک جریان نو و مدرن است که از اواخر قرن هجدهم میلادی با رشد طبقه متوسط جامعه، بورژوازیها، در اروپا شکل گرفت. این موسیقی کاملا از انواع کلاسیک و فولک مجزا است و در قرن بیستم میلادی شکل اصلی و تکاملیافته خود را نشان میدهد. با رویکارآمدن بورژاها و بالاگرفتن روابط اقتصادی و تجاری شدن جامعه و درنتیجه کمرنگ شدن نقش اشراف، موسیقی تبدیل شد به کالایی برای فروش و کسب درآمد. و آهنگسازان نیز از یکدیگر متمایز میشدند.
لفظ موسیقی مردمپسند یا Popular Music درواقع، مخصوص گروهی خاص از موسیقیدانان یا قطعات موسیقی نیست؛ بلکه از نظر موسیقایی این نوع از موسیقی، از قعر موسیقی کلاسیک بهوجودآمده. و نخستین موسیقیدانان این نوع موسیقی، آهنگسازان و نوازندگان موسیقی کلاسیک هستند؛ اشتراوس پدر و پسر!
موسیقی در کره
کره، شبهجزیرهای واقع در شمال شرق قاره آسیا است که از سال 1948 به دو قسمت شمالی و جنوبی تقسیم شد. موسیقی پنج نغمهای کرهای در تمامی ادوار از دوره امپراطوری گوجوسن باستان تا آخرین دوره سلطنتی چوسان و تا به امروز، جمهوری کره، نقش پررنگ خود را بهخوبی ایفا کرده است. پدیده موسیقی در کشور کره، همواره با رقص و حرکات آیینی همراه بوده، نوازندان و خوانندگان به دو گروه درباری و مردمی نیز تقسیم میشدند. با این حال مقصود این نوشتار موسیقی کلاسیک یا مردمی کرهای نیست اما از آنجایی که موسیقی مردمپسند در هر جامعهای از دل موسیقی کلاسیک و گاه مردمی بهوجود میآید، اشارهای مختصر به آن خالی از لطف نبود.
موسیقی کرهای مانند دیگر موسیقیها در فرهنگهای مختلف، در طول زمان دستخوش دگرگونیهای زیادی شدهاست. اما چیزی که قابل توجه است، استفاده از المانهای موسیقی کلاسیک در موسیقیهای پاپ امروزی_ بهخصوص موسیقیهای مربوط به فیلمها و سریالها است. اما سوالی که مطرح میشود آن است که چرا موسیقی مردمپسند کرهای آنقدر فراگیر و جهانی شده و همچنان درحال رشد و صعود است؟
K-Pop (کیپاپ) یا موسیقی مردمپسند کرهای
کیپاپ (Korean Popular Music /케이팝)، یک شاخه از موسیقی مردمپسند، خاستگاه آن کشور کره جنوبی و دارای شاخههای متعددی چون راک، جز و بلوز، آر اند بی، اکسپریمنتال، پاپ، هیپهاپ، کانتری، رپ و همچنین موسیقی سنتی کرهای است. تولد واژه K-Pop در دهه 2000 میلادی اتفاق افتاد و پیش از آن به موسیقی پاپ کرهای، گایو/ Gayo گفته میشد. فراگیر شدن موسیقی و در بعدی کلیتر فرهنگ و هنر کرهای تقریبا از دهه 1990 میلادی با انتشار سریالها و درامهای کرهای، K-Drama، و همچنین با فراگیر شدن اینترنت، پخش ویدیوهای موسیقی در یوتیوب و دیگر وبسایتها شروع شد. این سیاست، هالیو یا موج کرهای (Korean Wave) نامیدهشد. در سال 2003 شبکه NHK سریالی کرهای با عنوان Winter Sonata را پخش کرد و این سریال با استقبال خوبی در ژاپن روبهرو شد. همچنین گروه کیپاپ پسرانه Super Junior در سال 2010 ترانهای را تحتعنوان Bonamana (نمونه صوتی اول) منتشر کردند و این موسیقی با استقبال عظیم جهانی روبهرو شد؛ این ترانه در بسیاری از کشورهای جهان چون فرانسه، آلمان، آمریکا، عربستان سعودی، کانادا و کشورهای آسیا شرقی چون مالزی، اندونزی، چین، ژاپن و… با سرعت غیرقابلباوری پخش و تبدیل شد به محبوبترین موسیقی بینالمللی در توییتر و دیگر شبکههای اجتماعی. گروه سنی مخاطبان این موسیقی، اکثرا دختران نوجوان و جوانان 12 یا 13 الی 30 تا 34 ساله بودند. البته ایران هم از تاثیرات موج کرهای یا هالیو بینصیب نماند ؛ پخش سریالهایی چون جواهری درقصر، جومونگ، دونگیی، امپراطور دریا، سرنوشت یک مبارز، تاجر پوسان و دیگر سریالهای که از شبکههای تلویزیونی صدا و سیما پخش شد و همچنین چاپ فتوشاتهای گروه پسران سوپر جونیور در بعضی از مجلات، مصداق قرارگیری در این موج بود.
نمونه صوتی از ترانه Bonamana از گروه Super junior:
کیپاپ در کرهجنوبی به یک صنعت پردرآمد برای شرکتهای سرمایهگذار و آیدلهای آنها تبدیل شدهاست و ورود به این صنعت کاری چندان آسون نخواهد بود. برای ورود به این عرصه، شرکتهای سرمایهگذاری بزرگی چون SM Entertainment، با برگزاری آدیشنهایی برای نوجوانان و جوانان علاقهمند به فعالیت در این صنعت، کارآموزانی را جذب و آنها را برای اولین دبیو یا اجرای خود، آماده میکند. در موسیقی کیپاپ (بیشتر نسل قدیمیتر حدود دهه 2000 میلادی) علاقه به استفاده از فیلترهای صوتی، اتوتیون و بازی با صدای خواننده بهوفور دیده میشود و اکثرا گامها و فواصل استفاده شده با یکدیگر شباهت زیادی داشته؛ استفاده از فواصل سوم کوچک پایینرونده ملودیک، فواصل کروماتیک پایینرونده و همچنین استفاده از کلماتی با هجاهای کوچک و ریتمیک سریع زیرصدای خواننده اصلی برای پر کردن فضای خالی ملودی و سوییچ کردن ملودی بین خط اصلی وکال و رپ کردن، خواندن قسمت کورس ملودی بهصورت گروهی و تقسیم بخشهای ملودی بین تمامی اعضای گروه و… .
نمونه صوتی از گروه VIXX/ ترانه VODOO DOLL از اولین آلبوم این گروه، Vodoo:
شاید بتوان از علل فراگیری موسیقهای مردمپسند کرهای و جهانی شدن آنها عواملی چون موضوع و مضمون ترانهها اعم از , Self Power, Love, Destiny, و… دانست. همچنین کیپاپ با موضوعاتی، روحیه نوجوانانه رو هدف قرار میدهد و احساساتی چون “درک شدن”، “احساس با ارزش بودن” “خاص و زیبا بودن” و هزاران حسی که در دوران نوجوانی به سراغ همه انسانها میآید را پررنگ و بولد میکند. در اروپا و آمریکا نیز شاهد نمونههایی از این موارد نیز بودیم؛ گروه پسران One Direction.
در ادامه، بخشی از ترجمه ترانه قطعه Warrior از گروه B.A.P همراه موزیکویدیوی آن:
«تو در موقعیت بسیار بدی قرار داری
پیاده شو پیاده شو، بله آره تو اماده جنگیدن هستی
من جنگی را به تو خواهم داد که در آن همه را کتک بزنی
همه متفاوت هستند. آنها طــرف خودشون رو مشخص میکنند.
ما در جوانب مختلف هستیم من به صدای تو گوش نمیکنم
انتخاب من با انتخاب تو متفاوت است من گناهان و کلمات تو را تکذیب میکنم
در زبان انسانیت هیچکس بازیکنها را با به جای جنگجویان نمیگیرد
جنگجویانی که پنهان هستند و با سایه ها پوشیده شدهاند
در این زمین جنگ، دور از جنگ در مقابل تو…»
ظاهر و استایل خوانندگان و گروههای کیپاپ نیز یکی دیگر ار نقاط قوت آنها است؛ تبعیت از ترندهای روز دنیای مد و فشن و همچنین نوآوری در این زمینه، که نمود آن را در استایل دخران و پسران نوجوان میبینیم باعث چشمگیرتر شدن ستارههای این موسیقی میشود. از دیگر عوامل موثر بر فراگیر شدن این موسیقی بیشتر در میان کشورهای آسیای شرقی و خاورمیانه، میتوان به شباهت فرهنگی بین کشور کره و حوزههای فرهنگی مذکور و احساس نزدیکی با فرهنگ آیدلهای کیپاپ اشاره کرد.
نمونه صوتی از گروه Girls’s Generation/ ترانه !Oh، از آلبوم دوم آنها، !Oh:
از گروهها و خوانندگان مورد پیشنهاد نگارنده این نوشتار برای آشنایی با این موسیقی میتوان از Ailee، Kim Feel، SS501، Super junior، Kim Chang-wan، Fly to the Sky، Park Hyo Shin و Kim Chang-wan نام برد.
در آخر شما را با سوال زیر تنها میگذارم:
” آیا موضوع زبان (Language) بر تصمیم شما دررابطه با موسیقی انتخابی برای گوش کردن تاثیرگذار است و یک قطعه موسیقاییِ کیپاپ با ویژگیهای مورد قبول شما دررابطه با مسائل فنی موجود در تنظیم و آهنگسازی در موسیقی را بهدلیل زبان و نژادی که دارد، انتخاب نخواهید کرد؟ و اگر ترانه همان قطعه با همان آهنگساز و خواننده قبلی اما به زبان انگلیسی اجراشود آنوقت چه تصمیمی خواهیدگرفت؟”
منابع | کیپاپ موسیقی مردمپسند کره
مسعودیه، محمدتقی. 1391. مبانی اتنوموزیکولوژی. تهران: نشر سروش
Bohlman, Philip V. World music: A very short introduction. OUP Oxford, 2002.
Marinescu, Valentina, and Ecaterina Balica. “Korean cultural products in Eastern Europe: A case study of the K-pop impact in Romania.” Region: Regional Studies of Russia, Eastern Europe, and Central Asia 2, no. 1 (2013): 113-135.
Lee, Sue Jin. “The Korean Wave: The Seoul of Asia.” The Elon Journal of Undergraduate Research in Communications 2, no. 1 (2011): 85-93.
8 پاسخ
اول اینکه ممنون بابت پرداختن به این موضوع
در رابطه با انتخاب این موسیقی توسط افراد ،من شخصا فکر میکنم که ارتباطی به زبان ، سبک یا استایل یا همان مسائل فنی تولید موسیقی و همینطور کیفیت موسیقی نداشته باشه (البته من خودم این موسیقی رو دنبال نمیکنم و خودم رو شنونده موسیقی “کلاسیک ” میدونم
چیزی که امروزه طیف وسیع تری از مخاطب رو به خودش جذب میکنه، ترند بودن اون و پربازدید شدن و همه گیری اون توی پلتفرم هایی مثل اینستاگرام و تیک تاک و …که البته این پلتفرم ها برای موسیقی ساخته نشدن و هدف موسیقایی ندارن بلکه برای اسکرول کردن هستن
مخاطب هم جذب چنین زرق و برقی شده و ادامه ماجرا…
البته این نظر من دلالتی بر رَد یا کوچک و خار شمردن این موسیقی نیست
فقط اینکه این پلتفرم ها و …موسیقی رو از هدف اش دور میکنن (شاید اهداف جدیدی درنظر گرفته شده باشه که بنده در جریان نیستم)
تشکر.
درود برشما.
ممنونم که وقت گذاشتید، مطلب رو مطالعه کردید.
درسته اما میتونیم مسائل اجتماعی و تاثیر هنر بر جامعه رو نادیده گرفت؟؟
درود دیگر
در جواب سوال شما (تاثیر هنر بر جامعه …) و همینطور دیگاه شخصی ام در رابطه با صحبت های این کاربر گرامی(rezakaihani)
این تاثیر متقابل بین “مخاطب و هنر”
اگر بحث سلیقه های شخصی مخاطبان باشه ..اینو باید در نظر گرفت که آیا این مخاطب (در اینجا شنونده موسیقی) همه گونه ای از موسیقی را شنیده و تجربه کرده؟ آیا موسیقی کلاسیکِ باخ تا شوئنبرگ و همینطور جنبش ها و ژانر های بعد قرن ۲۰ را شنیده ؟ که الان قصد دارد توی دنیای موسیقی سلیقه ای داشته باشد و به انتخاب خودش طیفی از هنر و هنرمندان رو دنبال کنه…؟
چطور است که مخاطب و انسانِ دوره باخ پس از کار در مزرعه …به کلیسا رفته و داسِ خود رو گوشه ای گذاشته و موسیقی باخ را میخواند؟ “به عنوان شوخی 🙂 ”
اما مثلا در ایران در این دوره زمانی به دلیل تمامی محدودیت ها ..مخاطب و عامِ مردم از سنین پایین به اون صورت موسیقی گوش نداده و همین باعث شده که بعد ها تحث تاثیر (همون صنعت سرگرمی ) که ایشون میفرمایند میشوند
که البته همچنان میگم که من در جایگاهی نیستم که تعیین کننده این باشم که مردم چی گوش بدهند یا چی خوبه یا بد.
اما اگر این تاثیراتِ به قول شما بد و با محوریت (خشونت و مسائل جنسی و غیره وغیره ..) به گردن کی پاپ و از این دست چیز ها بندازیم ..جای این پرسش پیش میاد که پس چرا این ها روی شخصی مثل من تاثیر نمیگذارد ؟و برای من جذابیت ندارد؟
(به عنوان کسی که تقریبا بخش زیادی از زندگیم (متولد ۸۱ هستم) تحت تاثیر دنیای موسیقی کلاسیک بوده ام و این باعث شده به گوشه ای رانده شوم و در خلوت خودم از این هنر لذت ببرم چون که این به شکلی ظهور صوتی اندیشه ها بوده برای من و باعث بشه کل زندگی ام رو بهش اختصاص بدم و همینطور اصلا کاری با بقیه نداشته باشم(اینو گفتم چون حتی موسیقی در خانواده ام سابقه ای نداشته …)
یک مثال دیگر بزنم چون این موضوع هم دغدغه من است؛
در بیشتر جاهای دنیا به مردم و مخصوصا نوجوان گفته میشود که اعتیاد به مواد مخدر بد و مخرب است …و همینطور برای جلوگیری از انتشار مواد مخدر کلی هزینه میشد و پلیس درگیر میشود و خرید و فروش نیز ممنوع …حتی کسانی که در این کار هستند آدم بد های دستان شناخته میشوند و عموم مردم هم چنین باوری دارند
آیا این محدودیتِ (به قول خودم نمادین )باعث شده که اشخاص از مواد مخدر دور شوند یا اگر نیاز پیدا کنند به آن دسترسی نداشته باشند؟
چرا کسی این رو در نظر نمیگیرد که در هر صورت (شَر و بدی) در دنیای بیرون وجود دارد …و این خودِ افراد اند که باید تصمیم بگیرن به کدوم سمت میروند نه اینکه اون شَّرِ بیرن بر مردم قالب شود.(و به نظرم به کسی ربطی ندارد که مردم به چه سمتی میروند…اما در روند بهبود محیط دنیا کار های بهتری از دستمان برمیآید )
(((حالا هم نیاز نیست انقدر دیدِ منفی نسبت به دنیا و هنرِ امروز داشته باشیم….شاید که تاثیرِ خودِ عصرِ حاضر و جهان پیرامون ما باشد که به این شکل در “هنر” تجلی پیدا کرده ..)))
من رو بابت پر حرفی و به نحوی خارج شدن از بحث اصلی ببخشید ..اما اینها افکار و نظر های شخصی من بود که ترجیح دادم بگم.
متاسفام که بدترین سبک ها رو انتخاب میکنین
درود برشما.
پیشنهاد میکنم مجددا قسمت اول مطلب رو مطالعه بفرمایید، چیزهایی راجعبه “خوب” و “بد” نوشتهشده.
????????
موضوع بحث با مثالی که از یک سبک تجاری آورده شده،مناسبتی ندارد.
دیدگاهتون متفاوته، اما نمیشه تمامی موسیقیهای مشتقشده از ژانر مردمپسند رو، خوار شمرد. دررابطه با تجاری بودن موسیقی، پس آثار آهنگسازان بزرگی چون چایکوفسکی، اشتراوس، کورساکف و… هم باید از منظر شما_ چون در زمان خودشون تجاری محسوب میشدن_ موسیقی “بد” باشن.
درهرصورت، ممنون از دیدگاهتون.
چایفوکسی و … هیچ کدام تاثیرات بصری یا فرهنگی در زمان خودشان ایجاد نکردند و تابو شکنی ها تنها در خود موسیقی بود. اما اکنون در قرن ۲۱ هستیم و این مقایسه مغلطه است.
کی پاپ معمولاً به عنوان صنعت سرگرمی در موسیقی پاپ کره جنوبی شناخته می شود. همچنین نوعی موسیقی است که شامل عناصر سمعی و بصری است.به این ترتیب، شبه رابطه ای بین مصرفکنندگان (هواداران) و تولید کنندگان(ناشران) تقویت میشود که محصولات (ستارهها) ، مصرفکنندگان را برانگیخته و میل آنها را از طریق تصاویر و صمیمیت «جعلی» حسی در شبکه های اجتماعی، ارضا میسازند. بنابراین، این تلاشها، پاسخی برای مقاومت در برابر فرهنگ سنتی و شرقی کره ای، با لذت بردن از تصاویر بیش از حد جنسی و گاهی خشونت آمیز در موزیک ویدیوهای کی پاپ وهمچنین فرهنگ رادیکالی مانند طرفداران یک گروه که خودشن را ارتش (Army) مینامند، کمی زیاده روی و نگران کننده می باشد. کیپاپ استانداردهای زیبایی غیرواقعی را تداوم میبخشد که به موسیقی ربطی ندارد و در عوض نقشهای مضر جنسیتی را تقویت میکند چنان که بسیاری از بتهای کیپاپ و حتی بعضی طرفداران آنها،تحت عمل جراحی پلاستیک گسترده قرار میگیرند و با هنجارهای جنسیتی افراطی، بیشتر مطابقت دارند.اتفاقی که در دهه 80 میلادی هم در کشورهای غربی باعث ضعیف شدن غنای موسیقی و در عوض وفور ویدئوکلیپ های تجاری در شبکه هایی مانند MTV شد و هنرمندان واقعی در این آشفته بازار، بیشترین ضرر را متحمل شدن چرا که یا میبایست روئ موج اصلی (که مدونا و مایکل جکسون از نمایندگانشون بودند)حرکت میکردند یا از دور خارج میشدند. ( مقایسه کنید با ابتدای دهه 60 میلادی، گروه بیتلز و تابو شکنی ها با روش های منطقی در جهت هم پیشرفت فکری و هم مدرن شدن ) .
برخی از منتقدان کره جنوبی استدلال میکنند که کی پاپ به تصاحب فرهنگی در جهت نابودی سنتها کمک میکند، زیرا از فرهنگ سیاهپوست آمریکایی و سایر فرهنگهایی که آشکارا در تقابل با فرهنگ شرقی و کره جنوبی می باشند ، بصورت ناشیانه وام گرفته و مدلی جدید و بی معنی را تنها در راستای سود بیشتر ناشرین بوجود آوردند.
گوش دادن به موسیقی می تواند فواید زیادی برای سلامت روان و تندرستی داشته باشد و استرس و اضطراب را کاهش دهد، خلق و خوی را بهبود بخشد و حتی عملکرد شناختی را تقویت کند. در حالیکه خود غربی ها به آهنگ های لایت و چیل (chill out,lounge, light) ویا فولکلور ، جز و بلوز ، و کلاسیک تمایل دارند و حتی هنرمندان پاپ بین المللی و تجاری خودشونو کمتر گوش میکنند، کی پاپ از آنها تاثیر گرفته که بعضی اوقات یادآور گروه های پسران (boys bands) در پاپ الترونیک اوایل دهه میلادی 90 در غرب میباشد که ضد ارزش هایی بودند برای جوانانی که به دنبال الگو و انگیزه یا الهام گرفتن از هم سن های خود درین گروه ها بودند. گروه هایی که جلوتر اعضایشان بعلت بالا رفتن سن ، کنار گذاشته شدند و مجبور به تغییر سبک به سمت موسیقی جدی و مفهومی تر شدند.(مثال بارز آن رابی ویلیامز میباشد که ابتدا در گروه تیک دت( take that) با سبک پاپ سبک و بدون ارزش موسیقیایی بود و بعد ها کمی به سمت آلترناتیوتر پاپ یا در مواردی مفهومی تر چرخش کرد.)البته K-pop با ترویج تنوع و تبادل فرهنگی اعتبار داشته و محبوبیت پیدا کرده و فرهنگ کره ای را برای مخاطبان جهانی معرفی کرده که این جای تقدیر دارد.