جستجو
این کادر جستجو را ببندید.
تتلو؛ نابودی مرز زندگی شخصی و فعالیت حرفه‌ای

تتلو؛ نابودی مرز زندگی شخصی و فعالیت حرفه‌ای

فهرست مطالب

برای آن دسته از مخاطبان موسیقی که به آثار مردم‌پسند امریکایی علاقه‌ دارند، آر. کِلی[1] نامی است آشنا. او مدتی بازیکن حرفه‌ای بسکتبال بود و از سال 1989 به خوانندگی و تولید موسیقی روی آورد. شاید معروف‌ترین اثر او You Are Not Alone باشد که با صدای مایکل جکسن اجرا شد. یکی از آهنگ‌های او با نام I believe I can fly[2] نیز برندۀ جایزۀ گرمی شد. تا همین چند سال پیش، از کِلی با عنوان «سلطان آر اند بی[3]» یاد می‌کردند و او ستاره‌ای بی‌چون و چرا به حساب می‌آمد. اما زندگی شخصی‌اش همواره پر بود از نقاط تاریک؛ رابطۀ جنسی با دختران کم‌سن، آزار جنسی و خشونت فیزیکی مسائلی بودند که در اوایل دهۀ 2000 حواشی زندگی او را پررنگ کردند. اما در آن دوره فشار افکار عمومی به اندازه‌ای نبود که استودیوها و ناشران در تصمیمی «اخلاقی» با خوانندگان قطع رابطه کنند. پس کِلی هم پس از چند جلسه دادگاه به زندگی عادی بازگشت. این روند تا سال 2017، و تا قبل از ظهورِ جنبش می‌تو[4] ادامه داشت. جریانی که به زندگی حرفه‌ایِ بسیاری از بازیگران، تهیه‌کنندگان و موسیقیدان‌های دنیا پایان داد. اوایل به نظر می‌رسید که قدرت این جنبش را مرزی نیست؛ از پلاسیدو دومینگو[5] تا کوین اِسپیسی[6]، هاروی واینستین[7]، بیل کازبی[8] و آر. کِلی همگی با رسوایی‌های اخلاقی و جنسی روبه‌رو شدند. در سال 2019 و با پخش مستندی تکان‌دهنده، باری دیگر همان اتهام‌های قدیمی دربارۀ کِلی مطرح شد. ناشران موسیقی، قبل از محاکمه، روابط اقتصادی خود را با او قطع کردند. در آخر هم کِلی در دو دادگاهِ جداگانه، و با جرائمی چون کودک‌آزاری، پورنوگرافی کودکان، پرداخت رشوه و غیره، به بیش از 30 سال زندان محکوم شد. اما وقتی رفتار اسپاتیفای و ناشران موسیقی با او تغییر کرد، برخی شکوِه کردند که چرا اثر هنری او را از زندگی شخصی‌اش جدا نمی‌کنید. اما آیا به راستی مرز مشخصی بین موسیقی و زندگی شخصی یک ستارۀ موسیقی وجود دارد؟

سمت راست آر. کِلی و سمت چپ بیل کازبی

اساساً یکی از بحث‌های جذابی که بین اهالی موسیقی، سینما، تئاتر و هنرهای تجسمی درمی‌گیرد، این است که آیا رسوایی اخلاقی کافی است تا یک هنرمند از طرف جامعۀ هنری کنار گذاشته شود؟ جواب‌‌هایی که به این پرسش داده می‌شود معمولاً در دو قطب مخالف قرار می‌گیرند. قطب اول آن‌هایی هستند‌ که می‌گویند زندگی هنری و شخصی هنرمند باید از هم تفکیک شوند. دستۀ دوم آن‌هایی‌اند که می‌گویند با نادیده گرفتنِ رسوایی اخلاقی، این مخاطبان هستند که به عادی‌سازی این رفتارها دامن می‌زنند.

 برای مثال در سال 1400 رفتار محسن نامجو در محافل هنری به بحثی داغ تبدیل شد. چند نفر او را به آزار جنسی متهم کردند. در همان ایام صدایی نیز از او منتشر شد که به حواشی دامن زد و از نظر بسیاری، او را فردی ریاکار و خودشیفته نشان داد. از آن پس برخی از علاقه‌مندان موسیقی تصمیم گرفتند به آثار نامجو گوش نکنند. البته این بدان معنی نیست که او اکنون به خواننده‌ای کم‌طرفدار تبدیل شده اما در ریزش مخاطبان او شکی نیست. همچنین شبکه‌های تلویزیونی خارج از کشور نیز کمتر از گذشته فعالیت‌های او را بازتاب می‌دهند. به تازگی هم بحث بازگشت امیرحسین مقصودلو، معروف به امیر تتلو، به ایران داغ شده است؛ کسی که همیشه منتقدانش را متحیر می‌کند. او با اینکه بسیاری از خطوط قرمز اخلاقیِ مرسوم، یا سابقاً مرسومِ فرهنگ ایرانی را زیر پا گذاشته است، هنوز هم طرفدارانی بی‌شمار دارد که در نوع خود پدیدۀ جالبی است. عجیب‌تر اینکه بسیاری از رفتارهای او برای دیگر خوانندگان موسیقی مردم‌پسند دست‌نیافتنی است. مثلاً فرض کنید داریوش، سیاوش قمیشی یا گوگوش در یک کنسرت، مخاطبان را با الفاظی رکیک نوازش کنند یا به شکلی علنی گُل بکشند و در کمال ناباوری تشویق هم بشوند؛ این موهبتی است در انحصار تتلو.

همچنین دربارۀ آثار او می‌توان گفت که موسیقی تتلو از جانب مخالفانش، و از آن جالب‌تر از سمت طرفدارانش، به نوعی نادیده گرفته می‌شود. مخالفانش انقدر از او بیزارند که تحمل شنیدن صدایش را هم ندارند و وقتی راجع به آثار او صحبت می‌کنند، نفرت شخصی‌شان مسائل فنی را زیر سایه می‌برد. در حالی که برخی از آثار او در زمینۀ آهنگسازی، تنظیم و شعر بسیار خلاقانه‌اند. اما از آن جالب‌تر رویکرد بسیاری از طرفداران اوست؛ گویی آن‌ها نیز چنان شیفتۀ «سلطان» هستند که جزئیات موسیقی او ذهن‌شان را درگیر نمی‌کند. خواه این جزئیات مربوط به‌ نت‌های فالشِ بیش از اندازه‌ای باشد که در اجرای زندۀ او شنیده می‌شود خواه مربوط به رنگِ واضحِ صدای بیش از حد تیون شده در استودیو.

در اینجا شاید مفهوم «کیش شخصیت» راهگشا باشد. به این معنی که بسیاری از طرفداران یک خواننده، برای هنرمند خود شخصیتی قهرمانانه متصور می‌شوند و بیش از آنکه دغدغۀ فعالیت هنری او را داشته باشند در رفتارها و هنجارهای او ذوب می‌شوند. خواننده‌ای که با تکیه بر کمرنگ شدنِ مرزِ شخصیت و اثر هنری، توانسته تعداد زیادی از مخاطبان را به سوی خود جذب کند، اکنون می‌تواند توقع داشته باشد که با خراب شدنِ تصویری که از این شخصیت ساخته شده بود، موسیقی‌اش همان ارج سابق را داشته باشد؟ برای نامجو، که عادت داشت در موسیقی خود بی‌پروا باشد و با لهجه‌ای صریح از وضعیت اجتماعی انتقاد کند، این تصویر تا حدی خراب شد. اِبی هم نمونۀ دیگری است که با لقب «آقای صدا» از او یاد می‌شود، در نتیجه هر ویدئویی که آواز فالش او را به تصویر بکشد سریعاً دست به دست شده، مخاطبانش را در حسرت بازنشستگی به‌موقع نگه می‌دارد.

 همینجاست که تفاوت تتلو با بسیاری از خوانندگان فارسی‌زبان آشکار می‌شود. تصویری که او در 5 سال اخیر از خود ساخته ویژگی‌هایی دارد که به او اجازۀ می‌دهد رفتاری بسیار جسورانه داشته باشد؛ به راحتی از الفاظ رکیک استفاده کند، آشکارا دربارۀ مسائل جنسی بخواند و از سر تا پا خالکوبی شود. حتا دعوت تتلو از دختران نوجوان برای پیوستن به «حرم‌سرای سلطان» و بسته شدن حساب اینستاگرام هم او را گوشه‌گیر نکرد. هنوز صفحۀ یوتوب او نیز نزدیک به 800 هزار مشترک دارد. همینجاست که شاید «تفکیک فعالیت هنری و زندگی شخصی» مغالطه‌آمیز جلوه کند.

تتلو پس از سال‌ها فعالیت در حوزۀ موسیقی مردم‌پسند آثار فراوانی از خود به جای گذاشته است اما بعید به نظر می‌رسد که بدون حواشی زندگی شخصی‌اش، و با تکیۀ صرف بر موسیقی‌اش، توانسته باشد این تعداد مخاطب برای خود دست و پا کند. حتا محتوای ترانه‌های او نیز در چند سال اخیر تصویری از روش زندگی و دغدغه‌های او به دست می‌دهند؛ تصاویری که بعضاً بیش از حدِ معمول بی‌پرده، رکیک و اغراق‌آمیزند. همچنین از نظر کمیت و کیفیت، تعداد خوانندگانی که بهتر از او کار کرده باشند کم نیست اما کمتر خوانندۀ فارسی‌زبانی می‌توان یافت که مثل تتلو، ترانه‌ها و روش زندگی‌‌اش باهم همخوانی داشته باشند. در این مورد می‌توان نتیجه گرفت که خواننده در جذب مخاطب از کمرنگ شدنِ مرزهای زندگی شخصی و فعالیت هنری‌اش سود زیادی برده و اگر همین اختلاط روزی به ضرر او تمام شود، نمی‌توان از استدلالِ «جدایی زندگی هنری و شخصی» استفاده کرد. اما باز هم دربارۀ تتلو این سوال مطرح می‌شود که آیا اساساً رفتارهای ناهنجار او به ریزش مخاطب ختم خواهند شد؟ شاید پس از چند سال بتوان پاسخ دقیق‌تری به این پرسش داد.


[1]. R. Kelly

[2]. اثری که از نظر هارمونی و تنظیم شباهت پررنگی با همان قطعۀ مایکل جکسن دارد

[3]. King of R & B

[4]. Me too

[5]. Placido Domingo

[6]. Kevin Spacy

[7]. Harvey Weinstein

[8]. Bill Cosby

3.1/5 - (21 امتیاز)
مطالب مرتبط
کی‌پاپ موسیقی مردم پسند کره

کی‌پاپ؛ موسیقی مردم‌پسند کره‌ای

نخستین چیزی‌ که با شنیدن ترکیب “مردم‌پسند” به ذهنمان خطور می‌کند صفت‌هایی چون عامه، معمولی، ساده و درنهایت همه‌پسند‌ است. این اتفاق برای موسیقی مردم‌پسند

کتاب موسیقی

جدیدترین کتاب های موسیقی
را از ما بخواهید!

وارد لینک صفحه فروشگاه کتاب ایران‌موزیکولوژی (دکمه پایین) شوید تا از جدیدترین و بهترین عنوان های کتاب دیدن فرمایید.