خسروی آواز ایران، محمدرضا شجریان یکی از خوانندگان محبوب و مشهور موسیقی کلاسیک ایران است. محال است جایی صحبت از موسیقی کلاسیک به میان آید و یادی از استاد محمدرضا شجریان نشود. این هنرمند والامقام که علاوه بر خوانندگی در آهنگسازی و خوشنویسی نیز دستی بر آتش داشته است، نقش برجسته و پررنگی در موسیقی سنتی ایران دارد.
استاد محمدرضا شجریان، خواننده و موسیقیدان خوشقریحه ایرانی، دارای ذوق هنری و صدایی فوقالعاده است که نام و وجودش سبب افتخار ایران و ایرانی است. هوشنگ ابتهاج در جایی در مورد استاد شجریان میگوید: «حافظ اگر زنده بود، شجریان را به هنگام آوازخوانی غرق در بوسه میکرد». همچنین استاد شفیعی کدکنی، شاعر معاصر نیز زبان خود را قاصر از وصف محمدرضا شجریان میداند و در مورد او میگوید: «شجریان بهسان حافظ در شعر و ادبیات فارسی، حافظ در موسیقی ایران است».
استاد شجریان دریچهای از عالم بیانتهای هنر را بر موسیقی ایران گشود و با صدای پراحساس خود بر ارزش هنر افزود. او جدای از هنرش، انسانی شریف، شجاع و میهندوست بود که همواره سعی میکرد در کنار مردم سرزمینش با فهم و آگاهی حضور پیدا کند. محبوبیت او نهتنها به دلیل صدای آسمانی و آثار بینظیرش است، بلکه به دلیل تعهدش نسبت به هنر و مردم نیز هست.
ما در این مطلب قصد داریم معرفی جامعی از این استاد بزرگ موسیقی ایران ارائه دهیم و آثار او را بررسی کنیم. برای آشنایی بیشتر با هزاردستان موسیقی ایران – محمدرضا شجریان – تا پایان همراه ما باشید.
زندگینامه و فعالیت هنری محمدرضا شجریان
محمدرضا شجریان در اول مهر ماه سال 1319 در خانوادهای سنتی و هنردوست در مشهد متولد شد. پدر (مهدی) و پدربزرگ (علیاکبر) او خود صاحبصدا بودند و او خواندن را از همان دوران کودکی آغاز کرد. شجریان تحت تعالیم پدرش که خود صدایی دلنشین و رسا داشت، صدایش را پرورش داد و به یک قاری قرآن تبدیل شد. در ادامه فرازهایی از زندگی استاد آواز ایران را با هم مرور میکنیم.
تولد- سالهای کودکی تا جوانی محمدرضا شجریان
محمدرضا شجریان سالهای ابتدای کودکی خود را در خانوادهای مذهبی و هنرمند گذراند. پدر او صدایی رسا و زیبا داشت که در سالهای جوانی آواز میخواند. خانوادهی مادری او نیز در زمینهی موسیقی و خوشنویسی فعالیت داشتند.
پدر محمدرضا شجریان به دلیل زندگی در محیطی بسته و مذهبی خیلی زود آواز را رها کرد و به قرائت قرآن روی آورد. او تا اواخر عمر خود به سراغ آواز نرفت و به قرائت قرآن پرداخت. مهدی شجریان بهواسطهی قرائت قرآن جایگاه خاصی در شهر خود پیدا کرد و شاگردان زیادی را نیز تربیت کرد که محمدرضا یکی از آنها بود.
محمدرضا شجریان از سنین کودکی (5 سالگی) خواندن را آغاز کرد و پس از ورود به مدرسه در سال 1326 به قرائت قرآن روی آورد. در خاطرات او آمده است که از همان سنین کم در جلسات قرآن در مشهد رفتوآمد داشت و دلبستهی صدایِ خوش برخی بزرگان میشد. او تعریف میکند در یکی از شبهای ماه رمضان درحالیکه هنوز سنش به مدرسه رفتن نمیرسید، طوری از صدای مناجات پدرش دگرگون میشود که اشک از چشمانش سرازیر میشود. چند سالی طول میکشد تا شجریان به یک قاری حرفهای تبدیل شود. وقتی رادیو مشهد در سال 1331 فعالیت خود را از سر میگیرد، شجریان کوچک با اجازهی پدر بهعنوان قاری در رادیو حضور پیدا میکند و صدای او نخستین بار از رادیو مشهد پخش میشود.
زندگی شخصی محمدرضا شجریان
محمدرضای جوان در سال 1340 با فرخنده گلافشان که او نیز معلم بود، آشنا میشود و ازدواج میکند. آنها سی سال با یکدیگر زندگی کردند که حاصل این ازدواج سه دختر به نامهای راحله، افسانه و مژگان و یک پسر به نام همایون بود.
نخستین فرزند او راحله، در سال 1342 به دنیا آمد. شجریان در این زمان مدیر دبستان روستایی در مشهد شده بود و توانسته بود با چوب توت اولین سنتور خود را بسازد. پس از دو سال دختر دوم او افسانه نیز به دنیا آمد. دختری که بعدها با استاد موسیقی سنتی ایران، پرویز مشکاتیان ازدواج کرد. دو فرزند دیگر او مژگان و همایون نیز به ترتیب در سالهای 1348 و 1354 متولد شدند.
استاد شجریان پس از سی سال زندگی مشترک با فرخنده گلافشان، در سال 1370 از او جدا میشود. او یک سال پس از این جدایی و در سن 53 سالگی با کتایون خوانساری که آن موقع 26 سال داشت، ازدواج میکند. حاصل این ازدواج پسری به نام رایان است. رایان در سال 1376 در کانادا به دنیا آمد.
زندگی حرفهای محمدرضا شجریان و ورود او به عرصهی موسیقی
محمدرضای جوان در نیمهی دههی 40 به توصیهی معاون رادیو مشهد، دکتر شریفی به تهران میرود و در شورای موسیقی، امتحان آواز و خوانندگی میدهد. در این امتحان افرادی زیادی از جمله آقایان مختاری، همایون خرم، علی تجویدی و مشیرهمایون شهردار حضور داشتند. پس از اجرای شجریان، همه از صدای او استقبال و او را تشویق کردند.
پس از مدتی شجریان جواب امتحان خود را دریافت میکند که در آن نوشته شده است: «آقای شجریان بسیار بااستعداد است؛ ولی فعلا به کار رادیو نمیآید».
شجریان از این جواب بسیار ناراحت میشود و برای یافتن علت آن دوباره به رادیو میرود که متوجه میشود مشکل کمبود بودجه است. شجریان یک بار دیگر نیز در شورای موسیقی امتحان میدهد که در این جلسه آقای حسینعلی ملاح نیز حضور داشت. پس از اجرا آقای ملاح گفتند: « ایشان هیچ ایرادی ندارند؛ اما باید ببینیم کدام تهیهکننده حاضر است از ایشان استفاده کند».
در همین دوره شجریان تصمیم میگیرد یکی از نوارهای ضبط شدهی خود را نزد پیرنیا، بنیانگذار برنامهی گلها ببرد. پیرنیا از صدای شجریان استقبال میکند و نخستین بار صدای او در برگ سبز شماره 216 برنامهی گلها از رادیو پخش میشود. داستان این ملاقات را از زبان خود استاد شجریان بشنویم:
پیرنیا مشغول کار بود که صدای من را برایش پخش کردند. او سرش بالا آورد و گفت: این آواز را چه کسی خوانده است؟
به او گفتند: از شهرستان آمده است. از مشهد.
پیرنیا گفت: برگ سبز 216 همین را پخش میکنم. جوان اسمت چیست؟
پاسخ دادم: محمدرضا.
پرسید: اهل مشهدی؟
گفتم: بله.
گفت: باید تهران باشی. حیف است. باید منتقلت کنم تهران.
گفتم: استاد اگر میخواهید صدای مرا پخش کنید، بگویید سیاوش بیدکانی.
پیرنیا گفت: معنی بیدکانی را میدانی؟
گفتم: گوشهای است در دشتی.
پیرنیا گفت: آفرین. اما چرا باید بگویم سیاوش بیدکانی؟
گفتم: پدر حساس و مذهبی هستند. شدیداً تعصب دارند. در خانه رادیو و تلویزیون نداریم. ایشان حتی نمیدانند من آواز بلدم. بفهمند بد میشود.
پیرنیا گفت: خیالت راحت. و نوشت: برگ سبز 216، سیاوش بیدکانی.
بنابراین، نخستینبار صدای شجریان در فضای موسیقی پایتخت در برنامه برگ سبز 216 از رادیو شنیده شد. شجریان تا سال 1350 با نام سیاوش بیدکانی فعالیتهای خود را در رادیو ادامه داد تا اینکه پدرش از داستان او مطلع شد. پدر شجریان دوست داشت خانوادهاش بیشتر با قرائت قرآن و چهرهی مذهبی شناخته شوند؛ اما پس از شنیدن صدای آواز شجریان، صدایش را شریف دانست و پس از آن به او اجازه داد تا با نام خودش فعالیت کند.
پس از ضبط برنامه 216 با سنتور رضا ورزنده در افشاری، شجریان فوری به مشهد برگشت. پیرنیا به شجریان قول داده بود تا به زودی او را به تهران منتقل کند و در برنامهی گلها از او استفاده کند. اما از بد حادثه پیرنیا با رادیو به اختلافاتی برمیخورد و برنامهی گلها دچار بیثباتی میشود.
آغاز فعالیت هنری محمدرضا شجریان در تهران
شجریان امیدش را نسبت به آمدن به تهران از دست میدهد؛ اما محمود فرخ از شاعران و ادیبان مشهد به او کمک میکند تا راهی تهران شود و فعالیت موسیقی خود را در پایتخت ادامه دهد. شجریان پس از آمدن به تهران با احمد عبادی، نوازندهی چیرهدست سهتار آشنا میشود. او ارتباطی تنگاتنگ با استاد عبادی برقرار میسازد و تحت تعالیم او، بسیاری از اشکالات خود را برطرف میکند.
شجریان تا سال 1347 در آموزشوپرورش فعالیت کرد و پس از آن به وزارت منابع طبیعی منتقل شد. استاد شجریان در سال 1349 فعالیت خود را در تلویزیون ملی ایران آغاز کرد. او در سال 1350 با فرامرز پایور آشنا شد و ردیفهای آوازی و سنتور را نزد او دنبال کرد.
استاد شجریان در سالهای ورودش به تهران، در کنار فعالیت هنری خود در عرصهی موسیقی، خوشنویسی را نیز در انجمن خوشنویسان تحت تعلیم استاد بوذری دنبال کرد. او با قبولی در امتحان خوشنویسی انجمن خوشنویسان موفق شد در سال 1349 به مرحلهی ممتازی برسد.
در سال 1351 امیرهوشنگ ابتهاج (سایه) مدیریت و سرپرستی بخش موسیقی گلها را در رادیو برعهده گرفت و آن را در مسیر صحیح خود قرار داد. محمدرضا شجریان از جمله هنرمندانی بود که در گلها حضوری مؤثر داشت و در 97 برنامه از 210 برنامه شرکت کرد.
او به همراه دیگر اساتید موسیقی ایران آثاری درخشان و بهیادماندنی خلق کرد که تا همیشه در موسیقی سنتی ایران ماندگار شدند. گلها تا سال 1357 که رادیو به انقلابیون واگذار شد، یکی از برنامههای محبوب رادیو در آن زمان به شمار میرفت.
استاد شجریان ضمن همکاری با برنامهی گلها با استاد نورعلی خان برومند آشنا شد و از او شیوهی آوازی طاهرزاده را آموخت. همچنین او در سال 1352 در کنار عبدالله دوامی توانست ردیف آوازی و شیوههای تصنیفخوانی را بیاموزد.
استاد شجریان در اوایل دههی پنجاه به همراه هنرمندانی مانند حسین علیزاده، محمدرضا لطفی، جلال ذوالفنون، ناصر فرهنگفر و داوود گنجهای به سرپرستی داریوش صفوت، به عضویت مرکز حفظ و اشاعهی موسیقی درآمد. او در آن زمان تصنیف «داروَگ» که از آثار شعر نو نیما یوشیج بود را با آهنگسازی استاد لطفی اجرا کرد.
استاد شجریان با همراهی لطفی و فرهنگفر در سال 1354 به مناسبت جشن هنر شیراز، کنسرتی در دستگاه «راست پنجگاه» برگزار میکنند که بسیار مورد استقبال قرار میگیرد. از همان سال نیز کنسرتهای کشورهای خارجی شجریان آغاز میشود. پس از جمعهی سیاه 17 شهریور، شجریان به همراه برخی از هنرمندان از جمله «سایه» و لطفی به دلیل آشفتگیهای اجتماعی از رادیو کنارهگیری میکنند.
پس از استعفا از رادیو، گروه عارف و شیدا بهصورت مستقل فعالیت خود را در کانون چاوش ادامه دادند. چاوش یک انجمن موسیقی به تلاش هنرمندانی مانند محمدرضا لطفی و حسین علیزاده تحت حمایت هوشنگ ابتهاج بود. این کانون از سال 1357 تا 1363 که گروه چاوش تعطیل شد، 12 آلبوم منتشر کرد که خوانندهی اصلی 5 مجموعه از آن، محمدرضا شجریان بود.
شجریان در این کانون به همراه اعضای هنرمندش، آثار زیادی را خلق کردند که بسیاری از آنها محتوای انقلابی داشتند. چاوش 2 تا 8 بهشدت تحتتأثیر فضای سیاسی و انقلابی آن دوران بود و آثاری مانند «شبنورد» با صدای شجریان درونمایهای ملی و انقلابی داشت.
در سال 1358 استاد شجریان با غلامرضا دادبه آشنا میشود و آلبومهای مختلفی را با گروههای پایور، شیدا و عارف کار میکند. او در سالهای دههی شصت همکاری گستردهی خود را با پرویز مشکاتیان شروع میکند که ماحصل آن آلبومهای بیداد، نوا، ماهور، سرّ عشق، گنبد مینا، آستان جانان، جان عشاق، دود عود، دستان و قاصدک است.
آلبوم بیداد در سال 1364 و 5 سال پس از شروع جنگ منتشر شد. کشور درگیر مشکلات سیاسی و اقتصادی بود و موسیقی در فضای بستهای محدود شده بود. در چنین شرایطی انتشار آلبوم بیداد مردم خستهی کوچه و خیابان را به وجد آورد و آنها را به یاد نغمههای دلانگیز گذشته انداخت. این آلبوم به یکی از پرفروشترین آلبومهای موسیقی سنتی ایران تا به امروز تبدیل شد.
او در سال 1368 به همراه گروه پیرنیاکان و عندلیبی کنسرتهایی را در خارج از کشور برگراز میکند و در سال 1369 و پس از زلزلهی رودبار، کنسرتهایی را برای جمعآوری کمک در آمریکا و اروپا اجرا میکند. او در این سالها کنسرتهایی نیز در شهرهای ایران اجرا میکند و آلبومهای زیادی همچون پیام نسیم، دل مجنون و سروچمان را منتشر میکند. شجریان موفق میشود در سال 1378 جایزه افتخاری یونسکو را کسب کند.
محمدرضا شجریان در سال 78، مجموعهای از تلاوت قرآن را تحتعنوان «به یاد پدر» در 2 سیدی منتشر میکند. این مجموعه شامل تلاوت سورههایی از قرآن بود که پس از فوت پدرش منتشر شد. پدر او، مهدی شجریان، سفارشهای متعددی به او کرده بود که در کنار موسیقی، تلاوت قرآن را نیز منتشر کند؛ اما شجریان به دلیل فعالیت حرفهای در عرصهی موسیقی و برای جلوگیری از سوءتفاهم در زمان حیات پدرش، از این کار سر باز زده بود.
در سالهای بعد استاد شجریان به همراه همایون شجریان و کیهان کلهر به اجرای کنسرت در اروپا و آمریکا پرداختند. همچنین شجریان با همراهی علیزاده، کلهر و همایون جوان در سال 1383 کنسرتی را در تهران به مناسبت زلزلهی بم برگزار کردند. آنها اعلام کردند که تصمیم دارند مجتمعی به نام باغ هنر بم بسازند؛ اما این پروژه علیرغم پیگیری شجریان و همکارانش به دلایلی ناتمام ماند. «همنوا با بم» حاصل این تصمیم و تفکر است.
شجریان در سال 1388 و پس از برگزاری دهمین دوره انتخابات، موضعگیریهای سیاسی تندی از خود نشان داد. او پس از انتخابات در نامهای به عزتالله ضرغامی خواست تا از پخش آثارش در صداوسیما خودداری کنند. محمدرضا شجریان در این نامه «ربّنا» و «مناجات افشاری» را به مردم ایران هدیه کرد و تأکید کرد که حساب این دو اثر از سایر آثارش جدا است. پس از شکایت رسمی شجریان از صداوسیما، مدیران وقت پخش ربّنا را نیز متوقف کردند.
بهترین آهنگهای محمدرضا شجریان
محمدرضا شجریان حدود نیم قرن در عرصهی موسیقی سنتی ایران، فعالیت کرد و آثار بینظیر و ماندگاری را خلق کرد. او با همکاری هنرمندان بزرگی مانند محمدرضا لطفی، حسین علیزاده، فرامرز پاپور، پرویز مشکاتیان، داریوش پیرنیاکان و سایر بزرگان بیش از 50 آلبوم رسمی منتشر کرد. همچنین او 7 آلبوم غیررسمی و منتشر نشده نیز در کارنامهی هنری خود دارد.
استاد شجریان آثار منحصربهفرد و محبوب زیادی در کارنامهی خود دارد. آلبومهایی از شجریان که از اجرای زنده او در کنسرتهای اروپا و آمریکا در اواخر دهه 60 ضبط شده بود و بیرون آمده بود، بهشدت مورد توجه قرار گرفت. در این آلبومها اغلب پیرنیاکان سهتار و تار و عندلیبی نی مینواخت. آلبومهای پرطرفدار سرو چمان، دل مجنون و پیام نسیم در همان سالها منتشر شد که تصنیفهای معروفی در آنها خوانده شده است.
از آثار مشترک و محبوب استاد شجریان و لطفی که اکثر آنها بازخوانی تصنیفهای کهن هستند و حال و هوای قدیمی دارند میتوان به «عشق داند»، «معمای هستی» و «چشمه نوش» اشاره کرد. آثار «آستان جانان» و «سر عشق» نیز که با همکاری مشکاتیان اجرا شده است، از آثار زیبا و شنیدنی استاد شجریان به شمار میرود.
از دیگر آثار مشهور استاد محمدرضا شجریان میتوان به تصنیف معروف «ایران ای سرای امید» و بازخوانی «از خون جوانان وطن» اشاره کرد که طی همکاری او با گروه چاوش اجرا شده است. پس از تعطیلی گروه چاوش، محمدرضا شجریان همکاری خود را با گروه عارف به سرپرستی مشکاتیان ادامه داد. دو اثر بینظیر «بیداد» و «دستان» را طی این همکاری خلق و اجرا شد.
شجریان در دهه 70 همکاری خود را با گروه تازهتأسیس و پرجمعیت آوا آغاز کرد و آثار درخشانی؛ مانند آلبوم «شب، سکوت، کویر» را منتشر کرد. این آلبوم در آواز دشتی و با آهنگسازی کیهان کلهر خوانده شده است. در ادامه برخی از آثار مشهور و فراموشنشدنی استاد محمدرضا شجریان را با هم مرور میکنیم.
ربنّا با صدای محمدرضا شجریان
یکی از آثار برجسته و محبوب استاد شجریان، ربّنا است که شامل 4 دعا از آیات بقره، کهف، آلعمران و مؤمنون است. این آیات از قرآن همگی با ربّنا آغاز میشوند و تا انتهای آیه خوانده میشوند. این دعا در دستگاه سهگاه خوانده شده است. استاد شجریان طی مصاحبهای مفصل در مورد تولید و بازخوانی این اثر شرح دادند.
محمدرضا شجریان پس از فعالیت در وزارت کشاورزی، در آن سالها به رادیو منتقل شده بودند. در سال 1358 آقای وجیهاللهی، رئیس وقت رادیو از ایشان خواستند باتوجهبه تحولات سیاسی صورتگرفته در کشور، اثر جدیدی برای پخش قبل از افطار در ماه مبارک رمضان تهیه کنند که جایگزین آثار قدیمی (با صدای جواد ذبیحی) شود.
شجریان به دلیل دوری از فضای قرائت و فعالیت در عرصهی آواز و موسیقی، بارها این درخواست را رد کرد. او همچنین نمیخواست توسط مخاطب پذیرفته نشود و مردم گمان کنند او پس از سر کار آمدن جمهوری اسلامی، تغییر موضع داده است؛ بنابراین او تصمیم میگیرد به جای بازخوانی اثر، به افرادی این دعای فاخر را آموزش دهد.
در تیر سال 1358، استاد شجریان به همراه عدهای از قاریان به استودیو میروند و بهگفتهی خود استاد، او قطعهی «ربّنا» و «مثنوی افشاری» را بدون هیچ اشتباه و تکراری ضبط میکند. او اثر ضبطشده را برای آموزش و تمرین در اختیار برخی از هنرمندان قرار میدهد؛ اما پس از 20 روز تمرین مشخص میشود هیچیک از قاریان نتوانست به زیبایی و تسلط استاد این دعا را بازخوانی کنند. شجریان ساعتها با این قاریان تمرین میکند و خود بخشی از این دعا را میخواند و تکرار میکند تا درنهایت ضبط این دعای دلنشین نهایی میشود.
شجریان روزها و شبهای زیادی برای اصلاح این دعا وقت میگذارد و درنهایت دو روز قبل از ماه رمضان، آن را در اختیار رئیس رادیو قرار میدهد؛ اما در کمال تعجب و بدون اطلاع استاد، ربّنای او در روز اول ماه مبارک، از رادیو پخش میشود. این دعا بهمدت 30 سال از صدا و سیما پخش شد و پس از آن به دلایل سیاسی پخش آن متوقف گردید.
مرغ سحر با صدای محمدرضا شجریان
«مرغ سحر» تصنیفی با مضمون سیاسی – اجتماعی سرودهی شاعر معروف محمدتقی بهار با آهنگسازی مرتضی نیداوود است که در دستگاه ماهور ساخته شده است. این شعر، شرح گفتوگویی میان شاعر و مرغ سحر است که هر دو از شرایط خود ناامید و ناراضی هستند. کامیار عابدی، این شعر را به شکست آرمانهای مشروطه مرتبط دانسته است و معتقد است این سرود نشاندهندهی شکست شعارهای انقلاب آن دوران است.
تصنیف مرغ سحر همچون سایر اشعار بهار، غنی و ساده است و لحنی انقلابی دارد. این شعر دو بند دارد که در سرودهای امروزی بیشتر بند اول آن که شاعرانهتر است، خوانده میشود.
نخستین بار این سرود در سال 1306 بهمناسب هفتمین سال انتشار روزنامهی ناهید با صدای «ملوک ضرابی» و آهنگ «مرتضی نیداوود» اجرا شد. این اجرا بعدها توسط خوانندگان زیادی بازخوانی شد که یکی از اجراهای معروف آن مربوط به قمرالملوک وزیری در گراند هتل میشود. در این اجرا وزیری بدون حجاب بر روی صحنه حاضر شد که اولین اجرای بدون حجاب بر صحنهی آواز، در تاریخ معاصر ایران بهشمار میرود.
در سال 1369 مرغ سحر توسط استاد محمدرضا شجریان در کنسرت برکلی بهمنظور گرامیداشت نیداوود اجرا شد که بسیار مورد توجه قرار گرفت. امروزه نام مرغ سحر با نام شجریان گره خورده است و پیوندی ناگسستنی بین این دو به وجود آمده است. در سالهای بیماری استاد که ایشان در بیمارستان بستری بودند، مرغ سحر یکی از پرتکرارترین آهنگهایی بود که هواداران شجریان در مقابل بیمارستان به بازخوانی آن میپرداختند.
بهار دلکش
«بهار دلکش» یکی از سرودههای ماندگار و پرطرفدار در میان ایرانیان است که چند نسخه از آن وجود دارد. برخی از منابع این تصنیف را بهاشتباه به عارف قزوینی منسوب کردهاند؛ اما این شعر به روایتی سرودهی شاعر سیاستمدار، ملکالشعرای بهار است که 6 بند دارد و بند اول آن بیشتر خوانده و شناخته شده است.
این تصنیف نشاندهندهی درد و رنجی تاریخی است که اندوهی سنگین را شرح میدهد. در کتاب سرگذشت موسیقی ایران اثر روحالله خالقی، از بهار دلکش بهعنوان آثار درویش خان یاد شده است که در آواز ابوعطا و گوشهی حجاز اجرا گردیده است.
در کتاب «ردیف آوازی و تصنیفهای قدیمی» نیز شرح داده شده است که این تصنیف برای همدردی و بهنفع حریقزدگان شهر آمل اجرا شده است. در آتشسوزی آمل، در مدت زمان کوتاهی شهر با خاک یکسان شد و بیش از نیمی از مردم از بین رفتند و تمام ایران عزادار شدند. افراد زیادی از سراسر ایران برای کمک به مردم غمزدهی آمل شتافتند. اجرای بهار دلکش نیز به هدف همراهی و همدلی با مردم شهر آمل نخستینبار در تهران اجرا شد.
این تصنیف توسط خوانندگان زیادی همچون عبدالله دوامی، علیرضا قربانی، شکیلا، عارف، رشید بهبودف، دریا دادور، وحید تاج، سالار عقیلی، سید خلیل عالینژاد و محمد معتمدی اجرا شده است.
یکی از اجراهای مؤفق این اثر مربوط به استاد محمدرضا شجریان است. بهار دلکش در سال 1354 در تلویزیون ملی در برنامهای پیرامون جشن هنر شیراز، توسط محمدرضا شجریان و لطفی به اجرا درآمد. بسیاری این اجرای استاد شجریان بههمراه نوای تار استاد لطفی را یکی از بهترین اجراهای این تصنیف میدانند.
ساقی بیا
«آهنگ ساقی بیا» یکی از آثار معروف و برجستهی استاد شجریان است. محمدرضا شجریان این آهنگ را در برنامهی 153 گلها اجرا کرده است. «ساقی بیا که عشق میکند ندا» غزلی از حافظ شیرازی است که با صدای گرم شجریان در گلها خوانده شده است. این اثر در دستگاه سهگاه و به نوازندگی سنتور منصور صارمی تنظیم و اجرا شده است.
رفت عمرم
محمدرضا شجریان در سال 1387 با همکاری گروه شهناز کنسرتی در تهران برگزار کردند که آلبوم تصویری این اجرا توسط شرکت دلآواز منتشر شد. در این آلبوم اجرای زندهی دو آلبوم مرغ خوشخوان و رندان مست توسط شجریان و گروه شهناز اجرا شده است. این اجرا به سرپرستی مجید درخشانی، کارگردانی تصویربرداری محمدرضا هنرمند و طراحی گرافیک آوا مشکاتیان تنظیم و اجرا شد.
«رفت عمرم بر سر سودای عشق»، در آهنگ ساز و آواز مثنوی ابوعطا از آلبوم مرغ خوشخوان نیز یکی از آثاری بود که در این کنسرت اجرا شد. این اثر با غزلی از مولانا، سه تار مژگان شجریان و نوازندگی نی عندلیبی تنظیم و اجرا شد. در ادامه، متن این ترانهی زیبا آورده شده است.
«رفت عمرم بر سر سودای دل
وز غم دل نیستم پروای دل
وز غم دل، وز غم دل نیستم پروای دل
دل به قصد جان من برخاسته، جان من برخاسته
من نشسته تا چه باشد رای دل
تا چه باشد، تا چه باشد رای دل
لب ببند، لب ببند ایرا به گردون می رسد، ایرا به گردون می رسد
بی زبان هیهای دل هیهای دل، هیهای دل».
یک پاسخ
ممنون برای مطلب خوبتون