الیزابت کلود ژاکه دو لا گوئر (۱۶۶۴/ ۶۵؟ ـ۱۷۲۷) نخستین زن آهنگساز بزرگ موسیقی بیکلام (سازی) در دورهی باروک است. لا گوئر، از نخستین سالهای زندگی، نوازندۀ هارپسیکورد بود و در شکلگیری موسیقی مجلسی در فرانسه نقشی مهم داشت. این نوازنده یک اپرا نیز نوشته است و چند اثر نمایشی، کانتات و تعداد زیادی موسیقی تکنوازی برای ساز خودش هم پدید آورده است. پدر لا گوئر سازندۀ هارپیسکورد بود و دخترش نیز، از همان سالهای کودکی، از حمایت لوئی چهاردهم، پادشاه فرانسه، برخوردار بود.
در اولین منبع از سه منبعی که در ادامه آمدهاند و به لا گوئر میپردازند، یکی از مفسران ماهنامۀ فرانسوی مرکور گالان قابلیتهای این آهنگساز و نوازنده را در سالهای جوانی (از سال ۱۶۷۷ به این سو) او توصیف میکند. همانطور که اشاره شده است، در آن زمان، لا گوئر احتمالاً سیزدهساله بوده است نه دهساله.
چهار سال میشود که اعجوبهای اینجا ظهور کرده است. جلوی چشم ما دشوارترین آهنگها را میخواند. هنگام خواندن خودش و دیگر علاقهمندان به خواندن، هارپسیکورد نیز مینوازد. هیچ کس نمیتواند مانند او هارپسیکورد بنوازد. آهنگ میسازد و خودش آهنگهایش را در هر کلیدی که بخواهید اجرا میکند. همانطور که گفتم این دختر فقط چهار سال است که این ویژگیهای خارقالعاده را به ما عرضه کرده است؛ دختری که فقط ده سال دارد.
در سال ۱۶۹۱، لا گوئر نمایش بالهای با عنوان «مسابقات افتخار پیروزی را برایمان به ارمغان میآورند» نوشت. موسیقی این اثر هماکنون مفقود است. البته این لیبرتو خود همچنان در دسترس قرار دارد و، همانطور که در ادامه نیز میبینید، به پادشاه تقدیم شده است. در آن زمان، نمایشهای بالۀ فرانسوی بازیگری درام را با آوازخوانی و رقص ترکیب کرده بودند.
وقتی پیشنهاد کردند این نمایش را بنویسم، بلافاصله شوق زیادی در وجودم شکل گرفت. هر چیزی که هدف نهاییاش سربلندی اعلاحضرت باشد فوقالعاده برایم هیجانانگیز است. وقتی میل به خشنودکردن شما نیز به این هدف اضافه شود، دیگر کار تمام است. چنین انگیزههای درستی همیشه من را به تلاش واداشتهاند. از همان عنفوان جوانی وارد دربار مجللتان شدم. (این خاطره تا ابد برایم ارزشمند خواهد بود.) در آنجا این افتخار را داشتم که سالهای زیادی در خدمت شما باشم و آموختم که باید همۀ ساعات بیداریام را وقف خدمت به شما کنم، سرورم. در آن زمان، شما بر من منت گذاشتید و نخستین ثمرههای استعدادم را پذیرا بودید. از آثارم خشنود بودید و تا کنون نیز از چندین اثر دیگرم استقبال کردهاید. اما من خود نتوانستهام به این شوق و ذوق بسنده کنم و مشتاقانه منتظر فرصتی هستم که بتوانم اجرایی را برای ارائه به عموم آماده کنم. همین انگیزه باعث شد این نمایش باله را بنویسم. پیش از امروز نیز، زنان قطعات شعر فوقالعادهای نوشتهاند و به موفقیتهای بزرگی نیز رسیدهاند. اما، تا کنون، هیچ زنی برای کلّ یک نمایش اپرا آهنگی ننوشته است. من این فرصت را مدیون حامی خود هستم: هرچه اثرم فوقالعادهتر باشد، بیشتر شایستۀ شما خواهد بود، سرورم، و با فراغ بال بیشتری میتوانم اثرم را به شما تقدیم کنم.
یکی از مهمترین تقدیرهایی که از لا گوئر انجام شده است مدخلی شبیه به شرححال است که تیتون دو تیله، پس از مرگ این هنرمند، در اثر خود نظم در فرانسه به او اختصاص داده است. این اثر در سال ۱۷۳۲ نگاشته شده است و تاریخچهای است از دستاوردهای شعرا و موسیقیدانهای فرانسوی. در سومین بند این مدخل، تیله اشارهای به نوازندگی الیزابت کلود ژاکه لا گوئر دارد. احتمالاً، منظور او کنسرتهای عمومی لا گوئر در منزلش بوده است که کمی بعد از مرگ همسرش در سال ۱۷۰۴ آغاز شده بودند و تا سال ۱۷۱۷، که لا گوئر بازنشسته شد، ادامه داشتند. این کنسرتها ازجمله اولین کنسرتها در نوع خود در اروپا بودند.
الیزابت کلود ژاکه دو لا گوئر؛ موسیقیدانی زادۀ پاریس که در ۲۷ ژوئن سال ۱۷۲۹، زمانی که تقریباً هفتاد سال داشت، در زادگاهش چشم از جهان فرو بست و در کلیسای سن اوستاش پاریس دفن شد.
دوشیزه الیزابت کلود ژاکه، از همان عنفوان جوانی، استعدادهایش و شوق خارقالعادهاش برای موسیقی و هارپسیکورد نوازی را به همگان نشان داد. تازه پانزدهساله شده بود که در دربار حضور یافت. شاه چنان از شنیدن نوای هارپیسکورد او خشنود شد که مادام دُ مونتسپان او را سه یا چهار سال نزد خود نگه داشت تا اسباب لذت و سرگرمی خودش و مهمانان دربارش را فراهم آورد. بانوی جوان در انجام این مأموریت بسیار موفق بود.
ازدواجش با مارتین دو لا گوئر، نوازندۀ ارگ کلیسای سن سورین پاریس باعث شد بهناچار همراه همسرش به پاریس برگردد. شایستگی و اعتبار خانم دو لا گوئر تنها میتوانست در چنین شهر بزرگی رشد یابد. همۀ موسیقیدانهای بزرگ و صاحبنظران خبره مشتاق شنیدن نوای هارپیسکوردش بودند. مهمتر از همه، دو لا گوئر استعداد فوقالعادهای در بداههنوازی و اجراهای خیالانگیز بدون آمادگی قبلی داشت. گاه پیش میآمد که نیمساعت کامل را بیوقفه به بداههنوازی و اجراهای خیالانگیز با آهنگها و هارمونیهایی میپرداخت که بسیار متنوع و متعالی بودند و شنوندگان را مفتون خود میکردند.
خانم دو لا گوئر هوش سرشاری در آهنگسازی داشت و همانطور که در موسیقی بیکلام (سازی) از جایگاهی متعالی برخوردار بود، توانسته بود در موسیقی باکلام نیز به سطحی ممتاز دست یابد. او این هوش و جایگاه والا را با آثار متعددش که به انواع موسیقیها تعلق دارند ثابت کرده است. یکی از آثار دو لا گوئر در حوزۀ آهنگسازی اپرایی با عنوان «کفالوس و پروکریس» است. این نمایش تراژدی، که پنج پرده و یک پیشدرآمد دارد، در سال ۱۶۹۴ روی برگههایی بزرگ چاپ شده است. اثر دیگرش مجموعهای سهجلدی از کانتاتهایی است که بعضی از آنها با همراهی ساز اجرا میشوند. این سه مجموعه را [کریستوف] بالارد روی برگههایی بزرگ چاپ کرده است. موضوع اشعار دو جلد نخست از کتاب مقدس استخراج شدهاند. به باور من، [آنتوان هودار دو] لا موت نویسندۀ بخش عمدهای از این اشعار بوده است. سومین اثر دو لا گوئر مجموعهای از قطعات موسیقی برای هارپسیکورد است. درواقع، این اثر مجموعهای از سوناتهایی است که گروههای کامل کر برای اجرای سرود «نیایش خدا و عیسی» نوشتهاند. دو لا گوئر این سرود را در سال ۱۷۲۱ در نمازخانۀ لوور و در حضور اعلاحضرت (لوئی پانزدهم)، که در حال گذراندن دوران نقاهتش بود، اجرا کرد. آخرین آثار این هنرمند هنوز چاپ نشدهاند و در اختیار وارثانش قرار دارند.
میتوان اذعان کرد که هیچ یک از همجنسان الیزابت کلود ژاکه تا کنون چنین استعدادی از خود در زمینۀ آهنگسازی نشان نداده و نتوانسته است این آهنگها را با چنین مهارتی ستودنی با هاپیسکورد و ارگ بنوازد. دو لا گوئر تنها یک فرزند پسر داشت که، در هشتسالگی، همه از شنیدن نوای هارپسیکوردش، که گاه بهصورت تکنوازی و گاه در کنار سایر سازها و آواز نواخته میشد، شگفتزده میشدند. اما این هنرنماییها دیری نپایید و این پسر در دهمین سال زندگی چشم از جهان فرو بست.
در قرنهای هفدهم و هجدهم، کنسرواتوارهای موسیقی بهسرعت در ونیز رشد کردند. این کنسرواتورها به چهار یتیمخانه یا تیمارگاه ویژۀ بانوان تعلق داشتند. این چهار یتیمخانه عبارت بودند از: یتیمخانۀ صدقهبگیران، یتیمخانۀ ترحم، یتیمخانۀ علاجناپذیران و یتیمخانه و تیمارگاه یتیمان. هدف از تأسیس این تیمارگاهها یا یتیمخانهها تدریس حرفههای مختلف به دختران ونیزی بینوا بود. طی زمان، مدارس موسیقی این تیمارگاهها به چنان سطح بالایی رسیدند که هنرجویانی مختلف از سراسر اروپا با پرداخت شهریه در آنها ثبتنام کرده و آموزش موسیقی میدیدند. دختران عضو کنسرواتوارها فرصتی منحصربهفرد برای آموختن فنون آواز و نواختن سازهای مختلف داشتند و میتوانستند، با اجرا در ارکسترها، تجربۀ زیادی در دو حوزۀ خوانندگی و نوازندگی کسب کنند.
در ابتدا، این زنان موسیقیدان مخاطبان زیادی را برای مراسم مناجاتخوانی به نمازخانهها جذب میکردند و، در مناسبتهای خصوصی، در منازل نجیبزادگان نیز نوازندگی میکردند. اما، با شروع قرن هجدهم، کنسرتهای کامل زنانهای با حضور هنرجویان این مدارس برگزار شد. این کنسرتها معمولاً در مناسبتهای حکومتی و به افتخار مهمانان برجستۀ مراسم اجرا میشدند. تا کنون، زندگی حرفهای تعداد اندکی از هنرجویان این مدارس رهگیری شده است. برای مثال، مادالنا لومباردینی ـ سیرمن و رجینا استریناساکی دو ویولننوازی بودند که در اواسط قرن هجدهم در این مدارس آموزش دیده بودند. بسیاری از مردان پیشرو حوزۀ موسیقی، ازجمله آنتونیو ویوالدی، یوهان هاسه و جووانی پرگولزی در این کنسرواتوارها نقش کاپلمایستر را ایفا میکردند. این استادان به منابع موجود در این مدارس دسترسی داشتند و همین مسئله نیز مسلماً بر آثارشان در حوزۀ آهنگسازی تأثیر گذاشته است.هیچ استاندارد خاصی برای مدتزمان اقامت در کنسرواتوارها وجود نداشت و زنان تا سالها در این مراکز ساکن میشدند. شرایط فوق و محدودیتهای خاص تحمیلشده بر زندگی زنان در کنسرواتوارها، که آنها را ملزم به کسب مجوز رفتوآمد میکرد، احتمالاً باعث شدهاند شارل دو بروس به این نتیجه برسد که زنان ساکن تیمارگاه ترحم «مانند راهبههای تارک دنیا» زندگی میکردند. دو بروس از مقامات دولتی فرانسه بود که در فاصلۀ سالهای ۱۷۳۰ و ۱۷۴۰ بهصورت موقت در ایتالیا اقامت داشت. یکی دیگر از روایات معاصر دربارۀ کنسرواتوارهای ونیزی متعلق به چارلز برنی، مورخ انگلیسی بنام در حوزۀ موسیقی و وقایعنگار تحولات موسیقی قرن هجدهم، است. در سال ۱۷۷۱، برنی، در نخستین سفر قارهای خود، به ونیز سفر کرد. در اواخر همین قرن بود که کنسرواتوارها افول کردند. افول این مراکز آموزش موسیقی خود بخشی از سقوط کلی جمهوری ونیز بود.