یوهان سباستیان باخ کیست؟
یوهان سباستیان باخ، آهنگساز و موسیقیدانیست که در اواخر دورانِ باروک میزیست. وی برجستهترین نمایندهی خاندانِ موسیقایی خود بود. از یوهان سباستین بهعنوانِ ارگنوازی متبحر، آهنگسازی الهامگر و موسیقیدانی ستودنی یاد میشد که معاصرانِش تخصص او را در نوازندگی ارگ تحسین میکردند.
وی به مورخ 31مارس1685 در شهر آیزناخ آلمان چشم به جهان گشود و در سیر زندگیِ خویش بر کمالیابی و استعلای موسیقیِ باروک تأثیرپذیرِ بسیاری به ارمغان آورد. وی با تکیه بر فنونِ آهنگسازی مرسوم در آن دوران، در غنایِ پلیفونی نقشِ بسیاری را ایفا کرد، وی سبکها، فرمها و سنتهای ملی که در نسلهایگذشته توسعه یافته بود را بررسی و به وسیلهی ترکیب آنها، سبکِ موسیقاییِ باروک را تعالی بخشید.
در روزگارِ فعلی، از یوهان سباستیان باخ یا «باخ پدر» بهعنوان یکی از بزرگترین و الهامبخشترین آهنگسازان یاد میشود، ایشان در طولِ اعصار به مدد پیچیدگیهایِ موسیقیِ خود و نوآوری های سبکی در آثارش موردِ احترام است. آثار او در زمانهیِ حال نیز در ضمرهی مهمترین قطعات برای رپرتوارِ اجراییِ نوازندگان محسوب میشود .
سالهای کودکی و نوجوانی یوهان سباستیان باخ
باخ نوادهای از تبار نوازندگانی بود که به دستاوردهای موسیقایی خود افتخار میکردند، او از ریشهی این خاندان متبحر بودن، به خود میبالید و این علاقه به قدری عمیق بود که سبب شد او در سال1735 شجره نامهای بهنام “شجرهی طیبهی خاندان موسیقی باخ” بنویسد. یوهان سباستیان زاده نسل هفتم وایت باخ بود. وایت باخ مردی نانوا و معتقد به مذهب لوتر بود که به دلیل اعتقادات مذهبی خویش از مجارستان تبعید شد. علاقهی او به موسیقی سبب میشد که لوت خود را در هنگام کار به همراه خود به آسیاب ببرد و در حینِ کار وقتی سنگ آسیاب بر سنگِ دیگرش میچرخید و آردِ نان آماده میشد، از نوازندگیاش لذت ببرد، گویی که چرخشِ سنگِ آسیاب برایش نقش نگهدارندهی ریتم را ایفا میکرد. این علاقه آغازگر سرشت موسیقیایی این خاندان بود، برخی از نوادگانِ وایت باخ همچون یوهان کریستوف و یوهان لودویگ، نوازندگانِ ماهری بودند ولی تا پیش از یوهان سباستین کسی از آنها آهنگساز نبود و بیشتر آنها نوازندگانِ هارپسیکورد بودند. هرچند که پس از یوهان سباستیان فرزندان او ویلهلم فریدمان، کارل فیلیپ اِمانوئل و یوهان کریستین آهنگسازانی متبحر بودند.
Orchestral Suite No.2, BWV1067. Ⅶ.Badinerie
باخ پدر کوچکترین فرزندِ یوهان آمبروسیوس و الیزابت لامرهرت بود. او درسال1693-1692 مدرسه را در شهرلونبرگ آغازکرد و از تعلیماتِ دینی و دروسِ لاتین در مدرسهی خود، یعنی مدرسهیِ سنمایکل بهره برد.وی همچنین یک لوترِ معتقد بود و در کتابخانهیِ شخصیاش کتبِ مذهبیِ بسیاری جای داشت، ایمانِ لوتری او که از وایت باخ، پدربزرگِ پدربزرگش، به او رسیده بود و بر موسیقیِ او تأثیر عمیقی بهجای گذاشت، اعتقاداتِ یوهان گونهای از عرفان را برایش رقم میزد که با خود میپنداشت که “هدفِ غایی و نهاییِ موسیقی نباید چیزی جز شکوه و جلال خداوند و یا نشاط روح باشد.” بدیهی است که با وجودِ چنین اعتقادی در آثارِ باخ شاهد شکوه و جلال باشیم.
در مورد تحصیلاتِ موسیقایی یوهان قطعیتی وجود ندارد و تصور میشود که ایشان ، نواختنِ ویولن را از پدرش آمبروسیوس آموخت . وی در حالی که کودکی بیش نبود پدر و مادرش را از دست داد و خود را در دهسالگی یتیم یافت. وظیفهیِ حضانت و مراقبتش به برادرِ بزرگترش یوهان کریستوف سپرده شد، یوهان کریستوف نوازندهیِ ارگ و از شاگردانِ آهنگساز بنام و تاثیرگذارِ آن برهه، یوهان پاجل بود. و طبقِ شواهد ، مبین است که یوهان نخستین تعلیماتش در نوازندگیِ ارگ را از برادرش، یوهان کریستوف فرا گرفت.
یوهان سباستیان، صدایِ سوپرانوی زیبایی داشت. صدایش درسالِ 1700 به او فرصتی داد که در گروه کر پسران مدرسهی مایکل فعالیت کند و آواز بخواند، چندی طول نکشید که به دلیلِ بلوغ و تغییر صدای او، از گروه کر خارج شد. با این حال او فعالیتهایِ موسیقی خود را درشهر لونبرگ رها نکرد و به نواختنِ ویولن و هارپسیکورد روی آورد.
تجاربِ موسیقیاییِ وی در لونبرگ، او را از سنتهای نوازندگیِ اجدادِ خویش دور میکرد، سباستیان نوجوان مشتاقِ شنیدن بود و در این سالها به قصدِ شنیدن اجرای ارکستری فرانسوی به رهبری دوک سل و نوازندگی آهنگساز و ارگنواز یوهان ادام راینکن به هامبورگ سفر میکند. او در اواخرِ تابستان سال1702به شهرِ تورینگن باز میگردد و در سال 1703 ارگ نوازِ کلیسای جورجن میشود، چندماه بعد در مارس1703 در نقشِ نوازندهی ویولن عضوِ یک ارکستر به رهبری یوهان ارنست شد و هر از گاهی نیز به جای ارگنوازِ آن ارکستر به نوازندگی ارگ میپرداخت این اولین شغل او به عنوانِ یک موسیقیدان بود.
آغاز کار در آرنشتات
سباستیان 18ساله به لطف تواناییِ تکنیکال خود در مقام نوازندهیِ هارپسیکورد در کلیسایی نوساخت در شهرِ آرنشتات مشغول به نوازندگی شد. فعالیتِ او در این کلیسا به تصنیفِ موسیقی برای مراسمِ مذهبی و آموزشِ موسیقی خلاصه میشد، روحیاتِ مستقل و تکبرورزانهی او سبب میشد تا با شاگردانِ خود سازگاریِ چندانی نداشته باشد و از او در این زمان در قالبِ آموزگاریِ بدخلق یاد شود. گفته میشود که او توسط یکی از شاگردانش با قمه موردِ حمله قرار گرفته بود!
وی در 1703 به دلیلِ استفاده از واریاسیونهایِ غیرمعمول در کرالهای خود موردِ عتاب قرار میگرفت چرا که عوام او را به تشویشِ ذهن شنوندهی موسیقی متهم میکردند.
در اکتبر 1705 او با گرفتن مرخصی و پیادهروی تا لوبک شکافی را در دانشِ خویش ترمیم کرد این پیاده روی 300 مایلی میبایست سودمند تصور شود چرا که تا اواسط ژانویه1706 بازنگشت، مقصودِ این پیادهروی به لوبگ، شنیدنِ اجرایی از دیتریش بوکسهود – مهمترین نمایندهیِ مکتبِ موسیقی آلمان شمالی بود در واقع او نوازنده و آهنگسازی با آثارِ پرزرق و برق که به خوبی موسیقیِ باروک را به تصویر میکشید.
باخ در سال 1707 در شمال جنگل تورینگن میزیست و وقتی خود را وقفِ موسیقی و به خصوص ارگ کرده بود. زندگی در آرنشتات برای ایشان فرصتی بود که به اجراهایِ بسیاری برود، این امکانی بود که در لونبورگ براییش میسر نبود.
در فوریه کارفرمایِ یوهان سباستیان باخ از غیبت او و مواردِ دیگری شکایت کرد، مثل آنکه چرا هنوز هیچ کانتاتی ننوشته! یا چرا آوازهایِ کر را به صورت آزادانه تصنیف میکرد. این شیوهی تنصیفِ او سبب میشد که جمعیت نتوانند با آواز همراهی کنند، هرچند که قبلتر از اینها نیز به دلیل استفادهی هارمونیِ نامتعارفش از سویِ کلیسا موردِ ملامت قرار میگرفت ولی خب، آنچه موسیقیِ وی را از دیگر آهنگسازان تفکیک میکرد، تفکر و ذهنِ خلاق و جسارت او در استفاده از هارمونی بود. تمامِ دلایل اینها را شاید بتوان به بیتوجهای باخ را نسبت به نوازندگان و خوانندگانِ زمانهی خود تعمیم داد، چرا که موسیقیدانانِ آن محل در حد استانداردهایِ موردِ نظر او نبودند. در سال 1705 باخ اظهاراتِ توهین آمیزی نسبت به یک نوازنده فاگوت بروز داد که منجر به درگیریِ نامناسبی شد که تا خیابان کشیده شد و البته پاسخ متکبرانهاش به این شکایات نه رضایتبخش بود و نه حتی قابل قبول. با این حال او حتیٰ در سایهی حضورِ چنین مسائلی اخراج نشد. همچنین این موضوع ازین حیث قابل بررسی است که موقعیتِ شغلیاش والایی داشته که موجب میشد کارفرمای او به تواناییِ استثناییِ باخ آگاه باشد و تمایلی نسبت به از دست دادن او نداشته باشد. در طول سالهای نخستین در شهر آرنشتات باخ فرهنگِ موسیقایی منطقه تورینگن را به ارث برد، آشنایی کامل او با فرمهای سنتی و آوازهای کرال و خدمات مرسوم مذهب لوتری و همچنین هارپسیکور نوازی او همه و همه سبب شدند که باخ تعصبی نسبت به سبکهای فرمالیستیِ جنوب آلمان پیدا کند و همگام با این علاقه به فرهنگِ موسیقایی جنوب آلمان مشتاقانه به راپسودیِ شمالی بوکستهود عشق بورزد در سال 1708 او احتمالا تمام تعلیماتِ موسیقی پیشینیانِ آلمان را اموخته بود و اولین ترکیب از سبک و سیاق موسیقی جنوب و شمال آلمان را ارائه کرد. او همچنین در این سال ها به مدد تجاربِ خویش از سفرهایش ارگهای فرانسوی و موسیقی دستگاهیِ استایل آلمانی را مطالعه کرد.
سالهای زندگی در مولهاوزن
در ژوئن1707باخ به یک موقعیتِ شغلی دست یافت و به تبع شغلش از شهر آرنشتات به مولهاوزن مهاجرت کرد . پس از این مهاجرت در 17 اکتبر با دختر عمویش ماریا باربارا ازدواج کرد. به نظر میرسید در این برهه شرایط در مولهاوزن شرایط آرام و مطلوب بوده است چرا که باخ در این زمان چندین کانتات برای کلیسا نوشت، کانتاتهایی که بر اساسِ متون کتابِ مقدس نوشته شدهاند، در این کانتاتها هیچ تاثیری از اُپرای مدرن ایتالیایی که در کانتاتهای بعدیش ظاهر میشود نیست. در این دوره و سالهای سکونتِش در مولهاوزن، قطعاتی را تصنیف کرد که از آنها می توان به توکاتا و فوگ در رمینورBWV565 اشاره کرد که به سبکِ راپسودیهای شمال آلمان نوشته شدهاست. از دیگر قطعات نوشته شده در این زمان میتوان به پرلود و فوگ در دو ماژور BWV532 و البته پاساکالیا در دو مینور نام برد.
Toccata and Fugue in d minor BWV565
در همین بحبوبهها، کانتات شماره 71 (Gott ist mein konig) در 4 فوریه 1708 با هزینهی شورایِ شهر چاپ و منتشر شد این اولین اثر منتشر شدهی باخ بود. در این سالها، او برای گسترشِ کتابخانه گروه کر، پارتیتورهایِ بسیاری را دستنویس کرد و سعی بر این داشت مردم روستاهایی اطراف را نسبت به توجه به موسیقی تشویق کند این تلاش های باخ برای گسترشِ علاقهمندی عوام به موسیقی و دسترسی بهتر نوازندگان به نتِ قطعات سبب شد که کارفرمایان باخ به بازسازی ارگ ها علاقهمند شوند. زمان بسیاری از زندگیِ باخ در مولهاوزن نگذشته بود که تصمیم به إستعفا از سمتِ شغلی خویش گرفت. دلیل إستعفایش در 25ژوئن 1708 مشخص نیست، چراکه او بارها اعلام کرده بود که برنامههایش برای موسیقیِ در مولهاوزن به خوبی پیش میرود ولی به دلیل شرایطِ موجود با مانع مواجه شده است، دستمزد ناکافی او بیشتر سبب میشد که نسبت به تصمیمش یعنی إستعفایِ شغلی خود واقف باشد. با این حال به همان اندازهای که ممکن بوده وضعیتِ اَسفبار زندگی باخ در مولهاوزن اورا وادار کند تا برای گذراندن معیشتِ خود به جستجویِ شغل دیگری برود. فرضهایی براین گرفته میشود که این تصمیمها به تبع اختلافاتِ او با کشیشهای مولهاوزن باشد، گویا کشیشِ کلیسایی که باخ در آن مشغول فعالیت بود، یعنی فروهنه، با ایلمار کشیشِ کلیسای ماریان درگیرشده بود.
باخ و ایلمار روابط دوستانهای داشتند و گویا او برای ایلمار لیبرتو نوشته بود، برخی از شواهد میگویند که ایلمار پدرخواندهی اولین فرزندِ باخ بود و حضانت فرزند او را پذیرفت. پس إحتمالات بیشتر به این سوی میرود که او با فرونه که به موسیقی روی خوش نشان نمیداد به مشکل بر خورده بود. در هرصورت إستعفایِ شغلی یوهان سباستیان پذیرفته شد و چندی بعد به وایمار نقل مکان میکند. او پس از با رفتنش از مولهاوزن و سکونتش در وایمار، کماکان روابط خویش را با افرادی که در مولهاوزن میشناخت محفوظ نگهداشت، چرا که او در حال نظارت بر بازسازی ارگ بود و مشتاق اتمامِ این پروژه بود که در نهایت بازسازی ارگ در 31 اکتبر 1709 پایان مییابد.
زندگی در وایمارو تاثیرپذیری ازموسیقی ایتالیایی
باخ از ابتدایِ نقل مکانش به وایمار، در مقامِ ارگنواز دربار و به عنوان یکی از اعضای ارکستر وایمار فعالیت موسیقیایی خود را آغاز کرد. او به تشویق ویلهلم ارنست در چندسالِ اول، فعالیت خود را بر ارگ متمرکز کرده بود. وی در طی سکونتش در شهر وایمار گه گاهی از وایسنفلز دیدن میکرد و در فوریه 1713 او در یک جشن درباری مشارکت داشت و موسیقی خویش را ارائه کرد که شامل اجرایی از اولین کانتات غیر مذهبی به اسم was mir behgat BWV208بود که به آن هانت کانتاتا هم می گویند.
وی در اواخر 1713 فرصت یافت تا جانشین ویلهلم زاخو شود اما دوک حقوقش را افزایش داد، بنابراین در وایمار ماند. در 2مارس1714 در سِمتِ کنسرتمایستر انتخاب شد و وظیفه داشت هرماه یک کانتات بسازد. یوهان سباستیان در وایمار با یکی از خویشاوندانش،یوهان گوتفرید والتر، فرهنگنویس و آهنگساز که در آن زمان ارگ نواز کلیسای وایمار بود صمیمی شد و این دوستی سبب شد که باخ همچون والتر در فالیتهای موسیقی قلعه ی زرد مشغول شود و به برادرزاده های دوک ویلهلم، ارنست اگوست و یوهان ارنست موسیقی را تعلیم بدهد. یوهان ارنست آهنگساز با استعدادی شد که قطعات کنسرت را به شیوهیِ ایتالیایی بازنویسی میکرد که باخ نیز برخی از آنها را برایِ ارگ تنظیم کرد پسرک، یوهان ارنست در 1715 نوزده سالگیاش چشم از جهان فروبست.
در حدفاصلِ سالهای1708 الی 1714 پیشرفت او را نمی توان با جزئیات مقبولی ردیابی کرد چرا که آثار مستند بسیار کمی از این زمان در دست است ولی بررسیها نشان میدهد که سبکِ یوهان سباستین باخ در این سالها دستخوشِ تغییرات بسیار عمیقی شد تغییری که در مجموعه کانتاتهایی که در سال 1716-1714 نوشته شدهاند بهخوبی نمایان است. این کانتات به طور قاطعای تحتِ تأثیر سبکها و فرمهای جدیدِ اُپرای معاصرِ ایتالیای هستند و از نوآوریهای اهنگسازان کنسرتوی ایتالیایی ، آنتونیو ویوالدی تلمان و آلبینونینی اِستقبال میکنند و از نوآوریهایشان در آثار خود الهام میگیرند. نتایج این تلاقی میان موسیقی باخ و ترکیب آن با موسیقی ایتالیایی را میتوان به خوبی در کانتاتهای شماره 182،199 و 61 در سال 1714 و همچنین کانتاتهای 31 و 161 در سال 1715 و البته کانتاتهای 70 و 147 نوشته شده در سال 1716 ردیابی کرد.
فرمهای موردِ علاقه ی باخ که از فرمهای ایتالیایی سرشت میگرفت سبب شد تا فرمهایی نظیرِ رفرین (ریتورنلو) و یا داکاپو که در آنها تکرارِ کل بخشهایِ یک قطعه وجود داشت بوجود بیاید. این فرمها به آهنگساز این امکانی را میداد تا فرمهای منسجمی از موسیقی را با ابعاد بسیار بزرگتر از آنچه تا قبل از آن وجود داشت، ایجاد کند و سببِ خلق مجموعهای از آریاها و کنسرتوها بشود و حتیٰ بر گروه کر تأثیر بگذارد.
زندگیِ باخ در وایمار فراز و نشیبِ بسیاری داشت، او در 1717 به زندان محکوم شد، چرا که بدون اجازهی مقامات مافوقِ خود ترکِ خدمت کرده بود و به مرخصیهای بی رخصت بسیاری میرفت. در همین زمانها وی به کوتن سفر میکند و در طیِ مدت زمانِ غیابِ باخ، ماریا همسرِ نخستین باخ به طور ناگهانیای درگذشت و در 7 ژوئیه 1720به خاک سپرده شد. باخ پس از دو ماه وقتی از کوتن بازگشت با شنیدنِ خبر فوت همسرش شوکه شد، پس از این و باخ با فقدان همسرش بار سفر میبندد و به کوتن مهاجرت میکند.
سکونت در کوتن
باخ در طی سکونتش در کوتن در نقشِ رهبر ارکستر به موسیقی ارکسترال و موسیقی مجلسی اهتمام میورزید. در آنجا، به عنوان رهبرِ موسیقی، عمدتاً به موسیقی مجلسی و ارکسترال توجه داشت. در مورخ 3 دسامبر 1721، باخ با آنا ماگدالنا ویلکن ازدواج کرد.این چهار سالِ ابتداییِ اقامت در کوتن احتمالاً شادترین سالهایِ زندگی او بود. درآمد او در این برهه با درآمد یک فرماندهی لشکر برابر بود. در این زمان یوهان سباستیان باخ با شاهزاده زمانهی خود که به موسیقی عشق می ورزید، رابطهیِ خوبی داشت. لئوپدِ شاهزاده هنر باخ را ارج مینهاد و همراه با مُزدی خوب، به باخ آزادی عمل بسیار داده بود. شاهزاده فرد مذهبیای نبود و از این سو در این برهه آثارِ باخ کمی رنگِ سکولار و به خود میگیرند و کمی از خلوصِ مذهبیت موسیقیِ او کاسته میشود.
Pablo Casals plays the Prelude Bach’s Cello Suite No.1
نوشتار برخی از آثار قابلِ توجه باخ به این برههیِ زمانی باز میگردد، آثاری نظیرِ پارتیتای در ر مینور برای ویولن، که یک شاکون ستودنیست و از برجستهترین قطعاتِ رپرتوار ویولن است، شش سویت برای ویولنسل بدون اکمپانیمان نیز در همین سالها نوشته شد، سویت های ویولنسل باخ از زبانزدترین آثار نوشته شده برای رپرتوار این ساز محسوب میشود. البته به دلیل دشواری در تفهیم اینسویتها و ماهیتِ اتودگانهشان تا قبل از دهه 20 کمترشناخته بودند تا اینکه توسط پابلوکاسالز ضبط ومعرفی شدند.
از دیگر آثار نوشته شده در این دوره میتوان به کنسرتوهایِ براندنبورگ اشاره کرد که به مورخ24 مارس 1721 به پایان رسید. اثری در برگیرندهی شش کنسرتو که هرکدام چندین پویه را در خود جای داده است، از این کنسرتوها اکنون به عنوانِ یکی از بهترین آثاری ارکسترال دوره باروک یاد میشود.
چندی بعد ما شاهدِ یک رخداد مهم موسیقی خواهیمبود، باخ اعتدال کوک را برای دستیابی به خلوصِ هارمونیک بیشتر بنیان کرد و راه را برایِ رشد هارمونی هموار کرد.
او به دنبالهی گفتهی آندره آس ورک ماینستر، فواصلِ موجود در میان دو نت اوکتاو را به 12 نت قسمت مساوی و بی کم و کاست تقسیم کرد که برای سازهای با کوک مطلق مورد استفاده قرار گرفت (سازهای دارایِ مطلق به سازهایی گفته میشود که در حینِ نوازندگی کوکِ قابل تغییری ندارند) این نوع تقسیمِ درجات در محدوده اوکتاو سبب میشد که در این اعتدال، ساز برای نواختن در هرگام ای توانمند شود البته با وجود تقسیم برابر درجات، صداها در تمامی تنالیته ها همراه با اندکی نقص شنیده شودن، نقص هایی که قابل چشم پوشی اند و گوشِ شنونده را آزار نمیدهد. باخ مجموعهی well tempered clavier را با چنین نگرشی نوشت. این قطعات مجموعهای از دو سری پرلود و فوگ است و برایِ سازهای کلاویهای نوشته شده و تمامیِ تنالیتهها را در بر میگیرد.
در این سالها شاهزاده لئوپد، به تاریخِ 11 دسامبر 1721 ازدواج کرد و شرایط بد شد. همسرِ شاهزاده به قدری توجه شوهرش را می طلبید که موسیقی شروع به نادیده گرفته شد. در این سالها باخ باید به تحصیل پسران بزرگترش که در سالهای 1710 و 1714 به دنیا آمدند فکر میکرد و احتمالاً به محض خالی شدن کانتورات با مرگ یوهان کوهناو در 5 ژوئن 1722، به فکر نقل مکان به لایپزیگ افتاد. ماه دسامبر1721 باخ درخواست خود را ارائه داد. اما پستی که قبلاً توسط دوستِ باخ، گئورگ فیلیپ تلهمان رد شده بود، به آهنگساز برجسته دیگر آن روز، کریستوف گراپنر، رهبر موسیقی آرنشتات پیشنهاد شد. باخ در 7 فوریه 1723 یک اجرای آزمایشی (Cantata No. 22, Jesu nahm zu sich die Zwölfe [عیسی دوازده نفره خوانده شد]) اجرا کرد. و هنگامی که گراپنر عقب نشینی کرد (9 آوریل)، باخ آنقدر به لایپزیگ متعهد بود که اگرچه همسرِ شاهزاده در 4 آوریل مرده بود، برای ترک کوتن درخواست اجازه داد. او در 13 آوریل اجازه ترک کوتن را دریافت و شهر لایپزیگ مشغولِ فعالیت شود و در 13 می سوگندنامهای در بابِ فعالیتش یاد کرد.
لایپزیک و مجموعه کانتاتها
اولین اجرای رسمی باخ در شهر لایپزیک به تاریخِ 30می1723 به صحنه رفت که مصادفِ با اولین یکشنبه پس از یکشنبه تثلیث بود و با کانتات شماره71 (Die elenden sollen essen)اختتام یافت. در نیمهی نخست سال1724 باخ در شرف نوشتار اولیه از قطعه st. john passion صورت گرفت که بعدتر نیز مجدداً مورد بازنویسی قرار گرفت. در این سال،باخ نوشتنِ 62 کانتات را به پایان رساند که ازین تعداد39 اثر رویکردی نو نسبت به آن برههی زمانی داشت. در سال بعد، 1724 و باز در نخستین یکشنبه پس از یکشنبهی تثلیث باخ نوشتن مجموعهی کانتاتهای جدیدی را آغاز کرد، مجموعه ای دربرگیرندهی 52 کانتات برای کرال، پیشتر تصور میشد که این کانتاتها در یک دورهی 9ساله یعنی در بازهی سالهای 1735-1744 نوشته شدهاند اما همانطور که تحقیقات نشان میدهد، به نظر میرسد که هریک از این کانتاتها در مدت زمانی به تقریب یک هفته نوشته شدهاند. این امر سرعت و بینش باخ را نسبت به نوشتن موسیقی تصدیق میکند چرا که در این حین معاصرانِ باخ در زمینهی خلق آثارشان مجبور شدند که تنها به مقولهی الهام تکیه نمیکنند و همواره ابداع کردن را در موسیقی به عنوان مسیری برای خود بپذیرند.
مرگ باخ | واپسین سالهای زندگی
یوهان سباستین در ژوئن 1747 به انجمن موسیقیای میپیوندد که توسط یکی از شاگردان اَسبقِ او، یعنی لورنزو کریستوف میلر تشکیل شده بود. در این برهه بینایی باخ رو به افول میرود و در سال 1750 ، که آخرین سال زندگانیِ باخ بود نابینا میشود و کمی بعدتر مرگِ او سبب میشود که دستِ او از به پایان رساندن The Art of Fugue کوتاه شود. باخ در 28 ژانویهی 1750 در لایپزیک، از جهان چشم فرو بست و قطعهیArt of Fugue باخ همانطور که ناتمام بود در سال 1751 منتشر شد…
The Art of Fugue, BWV 1080
آنا ماگدالنا پس از مرگ باخ سالهای سختی میگذراند، پسران او نیز سن کمی داشتند و بنا به دلایلی هیچ یک از پسرخوانده هایش هیچ کمکی به او نمیکردند، به جز کارل فیلیپ امانوِئل که طی مکاتبه هایی که با آنا داشت مشخص میسازد که به ایشان کمک های مالی میکرد.
در نهایت آنا ماگدالنا در فقر بسیار و به تاریخ 27 فوریه1760 درگذشت و طی یک مراسم فقیرانه به خاک سپرده شد.
سمبولیسم در موسیقی باخ
برای تبیین سمبولیسم (نمادگرایی) در موسیقی باخ به پدیدهای بسیار تکرار شده در آثارِ یوهان سباستیان باخ رجوع میکنیم، در قطعههای نوشته شده توسط باخ نمادگراییِ با استفاده از اعداد و یا حروف را بسیار میبینیم. برای تفهیم این موضوع به توضیح یکی از این نمادها میپردازیم، موتیفِ باخ:
باخ با استفاده از حروف نام خود(Bach) یک موتیف خلق کرد که در آن موتیف حرف B نت سیبمل، Aنت لا،C نت دو و حرف H نت سی را نشان میدهد.( در نام گذاری آلمانی نتها حرف Hنماینگر نت سی بکار و حرف B نماینگر نت سیبمل است) یوهان سباستیان باخ این موتیف را در بسیاری از آثار خود جای داده که برای معروف ترین استفاده میتوان از قطعهی The Art of Fugue نام برد، هرچند که این موتیف را میتوان در آثاری دیگر از باخ نیز جستجو کرد. موتیف چهار نتای Bachبه به قدری در آثار مختلف باخ اتفاق افتاده است که نمیتوان آن را تصادفی در نظر گرفت به خصوص در خطوط باس که به خوبی می توان این موتیف را دنبال کرد.
نمونههایی از موتیف B-A-C-Hرا میتوان در The Art of Fugue آن را مشاهده کرد:
اینگونه موتیف نویسیها یکی از نمونه رمزنگاری متداول به شمار میروند و آهنگسازان بسیاری از این روش در آثار خود استفاده کردند.
این تصویر صلیب باخ را نشان میدهد، که یک نت واحد را در چهارکلید متفاوت نشان میدهد که البته ، موتیفB-AC-H را به تصویر میکشد. محاسبات و تفکراتی نظیر نحوه ساخت این موتیف تقویت کننده ی بُعد سمبولیسم(نمادگرایی) موسیقی باخ است و البته، موسیقی نیرومند و ستودنی یوهان سباستیان برای تأثیرپذیری به چنین تمهیداتی نیاز ندارد و دانستن اینها تنها ما را در فهمِ هرچه بیشتر بینشِ عمیق آهنگساز کمک میکند.
دیدن این صلیب ما را به یاد اعتقاداتِ عمیق لوتری باخ می اندازد و میبینیم که مذهب باخ و اعتقاداتش تا چه حد در موسیقی او اشراف داشتهاند. همچنین در نام کامل او، یوهان سباستیان باخ مجددا با اینگونه نمادگذاری روبرومیشویم.
B=2 A=1 C=3 H=8
2+2+3+8=14 و همچنین برعکس عدد14 عدد 41 است که میتوان آن را نمایشی از j.s.bach دانست
J=9 S=18 Bach=14
14+9+18=41
این نماد سمبولیک در آخرین کرال او به کار رفته است.
چگونگی احیای مجدد موسیقی باخ
در 50 سال نخستِ پس از مرگ باخ در سال ۱۷۵۰، آثارِ موسیقایی او مورد غفلت قرار گرفت. رخدادی که دور از ذهن نبود چرا که زندگی پرتلألو و مملو از تزئینات باروک با نمایان شدن دوره کلاسیک آرام آرام رو به زوال رفته بود و از این روی که در روزگارِ آهنگسازانی همچون موتسارت و هایدن از کسی انتظار نمیرفت که به نسبت به شیوهیِ آهنگسازی باروک علاقهمند و مشتاق باشد، به خصوص آهنگسازانی که آثارِ موسیقایی آنها در دسترس نبود.
در این سالها در نتیجهی تغییرات مذهبی و دینی، نیمی از کانتاتهای کلیسا به موسیقیای غیر قابل استفاده تبدیل شدند. این اتفاق در حالی روی داد که موسیقیدانانِ اَواخر قرن هجدهم نه آنقدر نسبت به موسیقی بیاطلاع بودند و نه نسبت به تاثیر آن بیاحساس. ولیکن در طی این سالها کمتر کسی با آثارِ موسیقایی باخ آشنایی داشت و قدردانی از موسیقی یوهان سباستین باخ تنها محدود به خبرههای برجستهی موسیقی بود.
برخلافِ آنکه در 50 سال اول پس از مرگ باخ یعنی قرن هجدهم، بخش بزرگی از آثارِ موسیقایی باخ منتشر نشده بود، در قرن نوزدهم شاهد بازگشت بیسابقهای به موسیقی او هستیم، این رویکرد «احیای موسیقی باخ» نامیده میشود.
بازگشتِ موسیقی باخ توسط رمانتیکهای اولیه در جریانی از تاریخگرایی (اندیشه گذشته و هنر گذشته) شکل گرفت چرا که آنها شیفته و مفتون هنر گذشته شدند. این امر به ویژه در آلمان رایج بود و سبب بازشناسی موسیقی باخ شد.
پس از شرمساریِ جنگهای ناپلئون، میل به بازگشت، نسبت به آنچه آن کشور را بزرگ می کرد وجود داشت، این میهنپرستی تجدید شده منجر به احیایِ دینی و تجدید حیات کلیساهای پروتستان و لوتری شد. مبرهن است که فردی چون یوهان سباستیان باخ نماد این جنبش شد. در همین برههها گروهی از روشنفکرانی نظیرِ Bach Gesellschaft شروع به جمع آوری نسخههای خطی و سازماندهی کنسرتهای تاریخی موسیقی باخ کردند. این رخداد سرآغاز و بدایت شهرت باخ را رقم زد.
شهرتِ باخ در نیمهی نخستِ قرن نوزدهم و همگام با انتشارِ اولین زندگینامه او آغاز شد، زندگینامهای که به پیوست با تمام آثار شناختهشده باخ توسط شخصِ Bach Gesellschaft به پایان رسید و منتشر شد. این رخداد در سال 1850 و توسط انجمن Bach Gesellschaft به وقوع پیوست . این انجمن گردآوری یک نسخه قطعی از تمام آثار باخ را بر عهده گرفت؛ کاری که تکمیل آن 50 سال طول کشید.
پس از این، شهرتِ محدود باخِ آهنگساز به مددِ فلیکس مندلسون 20 ساله – آهنگساز دورهی رمانتیک- گسترش یافت او با اجرای خود از St. Matthew’s passionدر سال 1829 و مراسم Singakademieبه احیای آثار وی پرداخت. این اجرا نظرِ مخاطبین خود را نسبت به موسیقی باخ متحول کرد و پس از این اجرا به ناگاه اروپا عطشِ خود را نسبت به موسیقی باخ نشان داد و انشاراتهایی شروع به تولید نسخههای جدید از موسیقی باخ کردند، آثاری که قبلاً شنیده نشده بودند. این اجرای مندلسون، باخ را به یکی از بزرگترین آهنگسازان تمام دوران مبدل ساخت، شهرتی که از آن زمان تا به اکنون محفوظ مانده است.
در نیمهی دوم قرن نوزدهم بیوگرافی جدیدی از یوهان سباستیان باخ منتشر شد و در قرن بیستم، موسیقی باخ به طور گستردهای اجرا و ضبط میشد. Bachgesellschaft در کنار دیگران، تحقیقاتی را در مورد این آهنگساز منتشر کرد. در موازات با اجرای قطعاتی از باخ، اقتباسهای مدرن از موسیقی او نیز کمک شایانی به محبوبیت او در نیمه دوم قرن بیستم نمود.
صفحه ای از نسخه خطی J.S. «مصائب سنت متیو» باخ- سال 1829 به سرپرستی فلیکس مندلسون
«احیای موسیقی باخ» اولین نمونه از انفجار تحقیقاتی بود که تمام عمق سنت موسیقی غربی را به روی مخاطبان مدرن گشود. این واقعیت که امروزه شما در اجراهای موسیقی از باروک تا رنسانس تا قرون وسطی و پس از آن شرکت میکنید، همگی به لطف دانشی است که در سالهای اولیه قرن نوزدهم آغاز شد.
آثار برجستهی یوهان سباستیان باخ
00:00:00 Musica Amphion, Pieter- Jan Belder – Concerto No. 3 in G Major, BWV 1048: I.
00:05:19 Musica Amphion, Pieter- Jan Belder – Concerto No. 1 in F Major, BWV 1046: I.
00:09:13 Musica Amphion, Pieter – Jan Belder – Concerto No. 5 in D Major, BWV 1050: I. Allegro 9’47 00:19:00 Virtuosi Saxoniae, Ludwig Güttler – Orchestral Suite No. 3 in D Major, BWV 1068: II. Air 00:23:05:01 Virtuosi Saxoniae, Ludwig Güttler – Orchestral Suite No. 2 in B Minor, BWV 1067: IV. Bourre No. 1 -Bourre No. 2
00:24:56:01 Thomas Zehetmair, Amsterdam Bach Soloists, Henk Rubingh – Violin Concerto in E Major, BWV 1042: I. Allegro
00:32:06:18 Virtuosi Saxoniae, Ludwig Güttler – Orchestral Suite No. 3 in D Major, BWV 1068: I. Ouverture
00:38:42Thomas Zehetmair, Amsterdam Bach Soloists, Henk Rubingh – Violin Concerto in D Minor, BWV 1052: I. Reconstructed from the Harpsichord Concert
00:46:08 Christini Schornsheim, New Bach Collegium Musicum Leipzig, Burkhard Glaetzner – Harpsichord Concerto in E Major, BWV 1053: II. Siciliano
00:50:38 Musica Amphion, Pieter- Jan Belder – Concerto No. 2 in F Major, BWV 1047: I.
00:55:26 Pieter- Jan Belder -Partita No. 2 in C Minor, BWV 826: I. Sinfonia
01:00:04 Christine Schornsheim, New Bach Collegium Musicum Leipzig, Burkhard Glaetzner – Concerto for Harpsichord in F Major, BWV 1057: III. Allegro assai
01:05:15 Musica Amphion, Pieter- Jan Belder – Concerto No. 4 in G Major, BWV 1049: II. Andante
01:08:46:12 Kristóf Baráti – Partita No. 3 in E Major, BWV 1006: I. Preludio
01:12:36:18 Musica Amphion, Pieter- Jan Belder – Concerto No. 6 in B-Flat Major, BWV 1051: II. Adagio ma non tanto
01:17:19 Virtuosi Saxoniae, Ludwig Güttler – Orchestral Suite No. 2 in B Minor, BWV 1067: VII. Badinerie
01:18:46 Jed Wentz, Michael Borgstede – Sonata in E Major, BWV 1035: III. Siciliana
01:21:19 Christine Schornsheim, New Bach Collegium Musicum Leipzig, Burkhard Glaetzner – Harpsichord Concerto in A Major, BWV 1055: II. Larghetto
01:26:50 Gewandhausorchester Leipzig, Rudolf Mauersberger, Erhard Mauersberger, Thomanerchor Leipzig, Dresdner Kreuzchor – Matthaeus-Passion, BWV 244 Pt. 1: I. Chorus. Kommt ihr Toechter helft mir klagen
01:35:40 14 Akademie für Alte Musik Berlin, Axel Köhler, Hillevi Martinpelto, René Jacobs – Mass in B Minor, BWV 232 Pt. 2: III. Duet. Et in unum dominum
01:40:39 Pieter- Jan Belder – Prelude and Fugue No. 1 in C Major, BWV 845: I. Prelude
Pieter-Jan Belder – Goldberg Variations in G Major, BWV 988: I. Aria
01:43:07 Netherlands Bach Collegium, Pieter Jan Leusink, Holland Boys Choir – Jesu nun sei gepreiset, BWV 41: I. Coro. Jesu nun sei gepreiset
01:48:09:16 Ein feste Burg ist unser Gott, BWV 80: I. Coro. Ein Feste Burg ist unser Gott
01:55:52 Dresdner Kreuzchor, Erhard Mauersberger, Gewandhausorchester Leipzig, Rudolf Mauersberger, Thomanerchor Leipzig – Matthaeus-Passion, BWV 244 Pt. 2: XXXIX. Chorus. Wir setzen uns mit Traenen nieder
02:01:08 Hollands Boys Choir, Netherlands Bach Collegium, Pieter Jan Leusink – Herz und Mund und Tat und Leben, BWV 147: I. Coro. Herz und Mund und Tat und Leben
02:08:02 Akademie für Alte Musik Berlin, Bernarda Fink, Hillevi Martinpelto, René Jacobs – Mass in B Minor, BWV 232 Pt. 1: II. Duet. Christe eleison
02:12:32 Virtuosi Saxoniae, Ludwig Güttler, Hallenser Madrigalisten – Johannes-Passion, BWV 245 Pt. 1: I. Chorus. Herr unser Herrscher
02:17:53 Stafano Molardi – Toccata and Fugue in D Minor, BWV 565: I. Toccata
02:25:47 Toccata and Fugue in D Minor, BWV 565 II. Fugue
02:28:09 Stefano Molardi – Passacaglia in C Minor, BWV 582
02:34:32 Virtuosi Saxoniae, Ludwig Güttler – Orchestral Suite No. 4 in D Major, BWV 1069: I. Ouverture
02:48:50:Burkhard Glaetzner, Christine Schornsheim, New Bach Collegium Musicum Leipzig – Harpsichord Concerto in F Minor, BWV 1056: II. Largo
02:55:39 Pieter- Jan Belder – Partita No. 2 in D Minor, BWV 1004: V. Ciaccona
02:58:07 Jaap Ter Linden – Suite No. 1 in G Major, BWV 1007: I. Prelude
03:11:11 Johannete Zomer, Pieter-Jan Belder – Bist du bei mir, BWV 508
03:14:25 Pieter- Jan Belder – Partita No. 1 in B-Flat Major, BWV 825: I. Prelude
03:17:05 Thomas Zehetmair, Amsterdam Bach Soloists, Henk Rubingh – Violin Concerto in A Minor, BWV 1041: II. Andante
03:19:05 Pieter-Jan Belder – Chromatic Fantasy and Fugue in D Minor, BWV 903: I. Fantasie
03:25:23 Holland Boys Choir, Netherlands Bach Collegium, Pieter Jan Leusink – Wie schoen leuchtet der Morgenstern in F Major, BWV 1
03:30:55 Herz und Mund und Tat und Leben, BWV 147: X. Choral. Jesu bleibet meine Freude Coro 3’11
03:38:14 Concerto in E Major, BWV 1043: II. Largo ma non tanto
03:41:25 Wachet! Betet! Betet! Wachet in C Major, BWV 70
03:48:36 Mass in B Minor, BWV 232 Pt. 1: VIII. Duet. Domine deus
03:52:42 Erbarm dich mein o Herre Gott, BWV 721
03:58:11 Komm Jesu komm, BWV 229
04:01:48 Burkhard Glaetzner, Christine Schornsheim, New Bach Collegium Musicum Leipzig – Harpsichord Concerto in D Major, BWV 1054: II. Adagio e piano sempre
04:10:40 Gewandhausorchester Leipzig, Rudolf Mauersberger, Erhard Mauersberger, Adele Stolte -04:15:53 Matthaeus -Passion, BWV 244 Pt. 1: VIII. Aria. Blute nur du liebes Herz
04:20:37 Matthaeus-Passion, BWV 244 Pt. 2: XX. Aria. Aus Liebe will mein Heiland sterben
04:24:59 Pieter- Jan Belder – Italian Concerto in F Major, BWV 971: I. Allegro
کتابشناسی
• Geiringer, Karl With Irene Geiringer/ Johann Sebastian Bach: The Culmination of an Era/ Oxford New York/1966
• David hons & Arthur Mendel/ The Bach reader/New York, florton/ 1945
• Herlod C. Schonberg/ Bach/The Lives of the Great Composers/ 1997
•Brandstätter, Ursula / Hans Heinrich Eggebrechts interpretation of ‘The Art of Fugue’ by J. S. Bach
Btitannica, Johann Sebastian Bach
Geck, Martin (2003). Bach. Translated by Bell, Anthea. Haus Publishing. ISBN 978-1-904341-16-1
– Bach, Johann Sebastian (27 July 1733). Letter to Augustus III of Poland. Quoted in David & Mendel 1945, pp. 128–129; and in David, Mendel & Wolff 1998, p. 158
– Lempfrid, Wolfgang (2019). “[J.S. Bach]: Kontroverse Scheibe vs. Birnbaum”. KölnKlavier (in German)
– Eidam, Klaus (2001). The True Life of Johann Sebastian Bach. New York: Basic Books. ISBN 978-0-465-01861-1 – Scheibe, Johann Adolf (14 May 1737). “Sechstes Stück” [Sixth Piece]. Der Critische Musicus [The Critical Musician] (in German). Vol. I. Hamburg: Thomas von Wierings Erben (published 1738). pp. 41–48
یوهان سباستیان باخ، آهنگساز و موسیقیدانیست که در اواخر دورانِ باروک میزیست. وی برجستهترین نمایندهی خاندانِ موسیقایی خود بود. از یوهان سباستین بهعنوانِ ارگنوازی متبحر، آهنگسازی الهامگر و موسیقیدانی ستودنی یاد میشد که معاصرانِش تخصص او را در نوازندگی ارگ تحسین میکردند.
باخ در 28 ژانویهی 1750 در لایپزیک، از جهان چشم فرو بست و قطعهیArt of Fugue باخ همانطور که ناتمام بود در سال 1751 منتشر شد
یوهان سباستین باخ، با همسرانش ماریا باربارا (ازدواج 1707-1720) و آنا ماگدالنا (ازدواج 1721-1750)، در طول عمرش 20 فرزند داشت. نخستین فرزند او در سال 1708 وقتی باخ 23 ساله بود، به دنیا آمد و آخرین فرزند در سال 1742، هنگامی که باخ 57 ساله بود. متأسفانه، تنها ده نفر از فرزندان او تا سن بالغی زنده ماندند. برخی از فرزندان باخ مانند پدر خود آهنگساز برجستهای مبدل شدند.
17 پاسخ
براوو جهان ??
??
میدونستید بی نظیرید ؟
بسيار از مطالعه ي اين مقاله لذت بردم
از همراهیتون سپاسگزارم.
تحلیل خوبی از تاریخ، فرم و آثار باخ به دست دادین.
ممنون از مطلب مفیدتون
خوشحالم که خوانش این مطلب برایشما مفید واقع شده??♀️
بسیار ممنون
بسیار زیبا و پربار
خسته نباشید??♥️
برقرار باشید.
بـاخ در مسیر پیشرفت موسیقی چونان آئینه ای دو سویه بود ،یک سو به گذشته داشت و آنچه را تاکنون بدان دست یافته بود باز می تاباند
سوی دیگر این آئینه، به آینده بود و بر راهی که موسیقی در قرن آینده باید از آن می گذشت، نـور می تاباند.
با آروزی موفقیت برای جوان ترین موسیقدانانی چون جهان
سرتون سلامت باشه امیر، متشکرم از لطف بسیار و همیشه حامی بودنت.
موفق تر باشی جهان عزیزم
بسیار دقیق نوشته بودی
متشکرم ماهورِ با مهر. مهرِ بسیارت از همین پیام کوتاه قابل استنباطه
عالی (دقیق و کامل) ممنون از این مقاله خوبتون
موفق باشي جهان قشنگم ?♥️
واقعا عالی بود و بسیار استفاده کردم.