جستجو
این کادر جستجو را ببندید.
موسیقی مینیمال | کم، بیشتر است
مینیمالیسم در موسیقی

موسیقی مینیمال | کم، بیشتر است

فهرست مطالب

بارها در تاریخ هنر شاهد بوده‌ایم که جنبش‌ها و سبک‌های مختلف هنری، حاصل از اعتراض و یا پاسخی به جنبش‌های قبل از خود بوده‌اند. موسیقی هم از این قاعده مستثنی نیست؛ هر دوره‌ای از موسیقی، متاثر از دوره‌ یا دوره‌های پیش از خود و یا پاسخی به آن بوده است. اما چه اتفاقی می‌افتد که یک سبکِ موسیقایی، از تمام مرزهای پیش از خود عبور می‌کند؟ چه اتفاقی می‌افتد وقتی موسیقی سعی می‌کند تا شکاف ایجاد شده بین آهنگساز و مخاطب را در موسیقی مدرن اوایل قرن بیستم کم کند و مجدداً مفهوم اصلی «گوش دادن» را یادآوری کند؟ او چگونه بر مخاطب با صدا به‌ عنوان یک تجربه‌ی درونی و عاطفی تاثیر می‌گذارد؟ موسیقی‌ای که گویی با میزانی ناگهانی از سکوتِ فرمات‌دار، در پاسخ به هیاهوی میزان‌های قبل از خودش ظاهر می‌شود. این داستانِ موسیقی مینیمال است.

مینیمالیسم در موسیقی

مینیمالیسم در موسیقی از کجا به کجا؟

موسیقی سفر طولانیِ خود را از قدیمی‌ترین موسیقی‌ای که می‌شناسیم، یعنی موسیقیِ قرون وسطی و آوازهای اولیه، مس‌ها و موتت‌ها آغاز کرد و از موسیقی رنسانس و درهم آمیختن رشته‌های خطوط موسیقی که در دوره‌ی قبل از خودش در تقابل با یکدیگر بودند، ادامه داد و از باروک که دوره‌ای مبالغه آمیز و لبریز از تزئینات بود، گذر کرد و به کلاسیک رسید و اندکی از زرق و برق باروک فروکاست و به بافتی سبک‌تر، واضح‌تر و با پیچیدگیِ کمتر نسبت به موسیقی باروک، نمود پیدا کرد. بعد از آن به دوره‌ی رمانتیک رسید و موسیقی دوباره دچار بافتی متراکم و سنگین شد، همچنین بیانِ احساسات، شخصی‌تر و عمیق‌تر شد و تخیل نیز از آزادی و تمایل به ماجراجویی برخوردار شد. دیری نپایید که موسیقی قرن بیستم آغاز شد و موسیقی درگیر تنوع خیره کننده‌ای از گرایش‌ها و تکنیک‌های جدید شد و همچنین منجر به مجموعه‌ای پر پیچ و خم از «ایسم»ها و «الیته»ها شد. موسیقی قرن بیستم را می‌توان آمیزه‌ای پیچیده از سبک‌های مختلف دانست که در دل خود جریاناتی را به وجود آورد که هر کدام پاسخی به جنبش‌های قبل از خود بودند. جنبش مینیمالیسم هم که تقریباً در حوالی سال 1960 آغاز شد، از جمله جنبش‌هایی بود که بر علیه جنبش‌های قبل از خودش پدید آمد. پس دور از انتظار نیست که اکثر رفتارهای تکنیکالِ قبل از خودش را زیر پا گذاشته باشد. از اصول هارمونی دوره کلاسیک که مدت‌ها قبل از مینیمالیست‌ها توسط سریالیسم‌ها کنار گذاشته شده بود گرفته تا طرد گرایشات مدرنیسم اروپایی که همان قوانین پیچیده سریالیسم بود. مینیمیالیسم، توسط چهار آهنگساز لامونت یانگ(1935)، تری رایلی(1935)، استیو ریچ(1935) و فیلیپ گلس(1937) که به‌عنوان پیشتازان موسیقی مینیمال شناخته می‌شوند، پایه‌گذاری شد و همچنان ادامه دارد.

موسیقی مینیمال چیست
چهار پرچم‌دار مینیمالیسم در موسیقی

آهنگسازان مینیمالیست، به طور عام، تلاش کرده‌اند تا حلقه‌ی شنوندگان آثارشان را هرچه گسترده‌تر سازند. استیو ریچ می‌نویسد :«واکنش ساده و بی‌تکلف عامه، مهم‌ترین پشتوانه‌ی من است… کار من، و کارهای گلس و رایلی مانند دمیدن هوایی تازه در جهان نو موسیقی است… احساس بسیار سلامت بخش: احساسِ پرکشیدن از موقعیتی متروک و منزوی و رو آوردن به بستر اصلیِ جریان موسیقی.» (کیمی‌ین 1383: 725)

موسیقی مینیمال
سیر سینوسیِ مختصر از تاریخ موسیقی تا مینیمالیسم

مینیمالیسم؛پیچیدگی پشتِ نقاب سادگی

وقتی می‌گوییم موسیقی مینیمال به فرهنگ‌های مختلف نشت داده شده است و هنوز هم درحال جریان است، آیا اگر موسیقی مینیمال صرفاً متکی به معنای لغوی خودش بود، می‌توانست سال‌های زیادی دوام بیاورد؟ آیا می‌توانست مدعی تفکر باشد؟ وقتی از ساختارشکنی صحبت می‌کنیم، اگر با یک ساختارشکنی بی‌قاعده رو به رو باشیم، قطعاً بعد از مدتی تبدیل به یک اتفاق رندوم و بی‌هدف می‌شود و هیچ امتدادی نمی‌تواند پیدا کند. اگر قرار باشد یک ساختارشکنی تکثیر پیدا کند و امتداد داشته باشد، باید قاعده‌مند باشد و این قواعد هستند که توانسته‌اند سبک مینیمالیسم را در موسیقی ارتقا دهند و این جریان را متوقف نکنند. برخلاف تفکر عموم باید بگوییم اینجا سادگی، به معنای پیشِ پا افتاده نیست. اگر شما بخواهید با حداقل ابزاری که در اختیار دارید و با ایجاد حداقل تغییر اثر بزرگی خلق کنید، قطعاً خیلی سخت‌تر خواهد بود تا اینکه از آزادی عمل برخوردار باشید.

تام جانسون منتقد موسیقی نوشت ایده مینیمالیسم بسیار بزرگ‌تر از آن است که بسیاری از مردم تصور می‌کنند. این موسیقی به طور تعریف، شامل هر موسیقی‌ای است که با مواد محدود یا حداقل کار می‌کند: قطعاتی که فقط از چند نت استفاده می‌کنند، قطعاتی که فقط از چند کلمه متن استفاده می‌کنند، یا قطعاتی که برای سازهای بسیار محدود نوشته شده‌اند. مانند سنج‌های قدیمی، چرخ‌های دوچرخه یا لیوان ویسکی. این سبک شامل قطعاتی است که برای مدت زمان طولانی یک صدای اساسی را حفظ می‌کنند. شامل قطعاتی است که منحصراً از ضبط رودخانه‌ها و جویبارها ساخته شده‌اند. شامل قطعاتی است که در محافل بی پایان حرکت می‌کنند. و شامل قطعاتی است که دیواری بی صدا از ساکسیفون ایجاد می‌کند. شامل قطعاتی است که زمان زیادی را صرف حرکت تدریجی از یک نوع موسیقی به نوع دیگر می‌کنند.» (Tom Johnson-1972-1982)

شناسنامه‌ی‌موسیقی مینیمالیسم زیر ذره‌بین

  • اصطلاح مینیمالیسم در موسیقی برخلاف نقاشی درمورد آثاری که کم‌ترین میزانِ ممکن موضوع یا صداها را در بر دارند به‌ کار نمی‌رود، بل اساس آن اجرای پیاپیِ الگوی ملودیک کوتاه یا تم‌هایی به افراط ساده است، تا آن‌جا که در تداوم ریتم یک‌نواخت به تدریج لحن موسیقی دگرگون شود. در این نوع موسیقی هیچ دگرگونی‌ای ناگهانی و نهایی رخ نمی‌دهد، بل یکی از حالت‌ها و امکانات موسیقیایی در تداوم و تکرار خود راه را برای تغییر بعدی می‌گشاید. پیشینه‌ی چنین شیوه‌ای هم به دوره‌ی باروک و برای نمونه به پرلود در دوماژور از نخستین دفتر پرلودها و فوگ‌ها برای پیانوی تعدیل شده اثر یوهان سباستین باخ یا قطعه‌هایی از گئورگ فریدریش هندل می‌رسد. اما پیدایش راستین آن به آثار ریلی و یانگ در دهه‌ی 1960 باز ‌می‌گردد. (احمدی 1394: 432-433)
  • لازم به ذکر است همان‌طور که گفته شد، موسیقی مینیمال به گونه‌ای ژرف از تفکر غیر غربی تاثیر پذیرفته است چرا که بسیاری از آهنگسازان این سبک، به مطالعه‌ی موسیقی آفریقا، هند، بالی و .. پرداخته بودند. به همین دلیل می‌توان در ریشه‌های آن، موسیقی شرق را جستجو کرد. یکی از خصوصیاتی که موسیقی مینیمالیسم داراست و از این‌رو به موسیقی ایران نیز شباهت دارد، مدال بودن و تکرارمند بودن است. اما تفاوت آن‌ها در تکراری که تکراری نمی‌شود اینجاست که درست است موسیقی ایران دو ویژگی موسیقی مینیمال را داراست، اما قاعده‌مند و ساختارمند نیست و گویی همین موجب یکنواختی در آن می‌شود.
  • قطعات اولیه‌ی مینیمالیستی بسیار طولانی بودند. (بیشتر از 30 دقیقه) و سازهای متنوعی داشتند و هرچقدر این سبک در زمان سفر کرد، قطعات کوتاه‌تر شدند و اغلب‌ هم با یک ساز خاص اجرا می‌شدند.
  • فرم قطعات در سبک مینیمال عمدتاً پیوسته است. اغلب به شکل جریانی ناگسستنی از فیگوراسیون‎های ریتمیک است که از ابتدای قطعه تا پایان آن جریان دارد. گاهی اوقات این فرم‌های پیوسته به تدریج از چارچوب‌های ریتمیک پراکنده رشد می‌کنند یا پس از رسیدن به اوج کاهش می‌یابند.( Johnson:1994)
  • بافت سبک مینیمالیستی به طور منطقی از فرم پیروی می‌کند و معمولاً شامل الگوهای درهم تنیده و پالس‌هایی است که بدون وقفه ادامه می‌یابند. علاوه بر این سبک مینیمالیستی به طور کلی دارای رنگ‌های تن روشن و حالتی پر انرژی است. بارزترین ویژگیِ هارمونی در سبک مینیمال، سادگی آن است.( Johnson:1994)
  • تغییرات وجود دارد ولی کند، کنترل شونده و تدریجی است. در اکثر منابع از ویژگیِ «بدون تغییر بودن» یاد کرده‌اند که با توجه به موشکافی در آثار این سبک، متوجه تغییراتِ خفیفی در آن می‌شویم و آن تغییر، از پیش تعیین شده، منطقی و قابل آموزش است و شانسی نیست.
  • کنترپوان اهمیت زیادی دارد.
  • ادغام موسیقی الکترونیک با موسیقی مینیمال (به دلیل مصادف شدن با رشد تکنولوژی)
  • راه‌گشایی به موسیقی فیلم، وقتی سبکی می‌تواند به موسیقی فیلم راه پیدا کند، قابلیت‌های بی‌شماری در آن سبک وجود دارد. و این نوع موسیقی، قابلیت ارتباط دوسویه با تصویر را دارد و قطعاً باید خاصیت داستان سرایی خوبی داشته باشد و همین از آن ابزاری قدرتمند می‌سازد.

تکنیک‌های آهنگسازی در موسیقی مینیمالیسم به اختصار

با شنیدن آثار موسیقی مینیمالیستی، به چند ویژگی بارز پی می‌بریم و آن‌هم تکرار مداوم یک نت در ضرب‌اهنگ‌های بلند است که شاید کلافه کننده و خسته کننده به‌ نظر برسد، اما گوش‌های شما به این ریتم و گام‌ها عادت می‌کند و گویی به حالتی از خلسه و هیپنوتیزم می‌رسید. این دسته از تکرارها تکراری نمی‌شوند؛ چرا که گوش دادن به آن‌ها بسیار شبیه گوش دادن به باران است و آیا کسی هست که از شنیدنِ صدای باران خسته شود؟

پس اگر بخواهیم مینیمالیسم را به بیان ساده تعریف کنیم، می‌گوییم تکرار قاعده‌مند و پیچیده اما سوال اینجاست که تکرار، تکرار است مگر تکرار هم می‌تواند پیچیده باشد؟ و همین موضوع باعث شده، موسیقی مینیمالیسم جادویی باشد.

  • تکرار: همان‌طور که تکرار یکی از ویژگی‌های این سبک به شمار می‌رود، یکی از پایه‌ای‌ترین تکنیک‌های آن نیز هست که به‌صورت تکرار نت‌ها، موتیف‌ها، ملودی‌ها و الگوهای ریتمیک به شکل دایره‌وار، تصادفی یا به انتخاب نوازنده  ظاهر می‌شود و معمولاً تا پایان اثر ادامه دارد. برای ایجاد تنوع در تکرارها می‌توان از تکنیک‌هایی همچون سکوئنس‌ها، حرکت قهقرایی یا خلاف جهت و معکوس کردن استفاده کرد و در اینجا می‌توان به گوشه‌ای از دلایلِ عدم یکنواختی در آثار موسیقی مینیمال پی برد همچنین باید توجه داشت که تکرار، فقط منحصر به سبک مینیمال نیست، بلکه ویژگیِ مهم موسیقیِ مینیمالیسم است.
    اگر در تکرارها سادگی وجود نداشته باشد، این موسیقی خاصیتِ هیپنوتیزمیِ خود را از دست می‌دهد چرا که شنونده درگیر پیچیدگی‌های غیرضروری می‌شود و نمی‌‌تواند با جریانِ پیوسته‌ی موسیقی همراه شود. تکرار، تکراری نمی‌شود بلکه جزئی جدایی ناپذیر از انسان‌ است. تنفس، تپش‌های قلب، گردش زمین به دور خود، تکرار شبانه روز و… از اصل تکرار پیروی می‌کنند. مینیمالیست‌ها این عنصرِ همیشگی در زندگی ‌را به موسیقی افزودند و از آن بهره بردند.
  • ریتم: عاملی که باعث می‌شود ما بیشتر از هر چیزی تکرار را احساس کنیم، ریتم است. ریتم در موسیقی مینیمال عموماً یکنواخت است و یا تغییراتی جزئی‌ در آن وجود دارد. همچنین گفته می‌شود عنصری که سبب خاصیت هیپنوتیزمیِ موسیقی مینیمال می‌شود، ریتم است. تکرار ریتم و تمرکز مخاطب بر روی تکرارهای ساده و مکررِ ریتم، باعث می‌شود این نوع از موسیقی حالت هیپنوتیزمی به خود بگیرد. این خاصیت در موسیقی مینیمال، با موسیقی دراویش ایرانی و موسیقیِ شرق ارتباط مستقیم دارد. تری رایلی آنقدر تحت تاثیر موسیقی دراویش ایران بود که در سال 1971 ضبط دو کنسرتش را به نام «تشریح دراویش پارسی» به بازار عرضه کرد.
  • استیناتو: یکی دیگر از پایه‌ای ترین تکنیک‌ها در این موسیقی، استیناتو است. استیناتو یعنی بخشی که از تکرار موتیف کوچکی ساخته شده باشد و در تمام طول قطعه به گوش برسد و تداوم داشته باشد. (ناصری1397: 265) تفاوت استیناتو با تکرار ساده، در امکان بسط و گسترش دادنِ آن است. این تکنیک در قرن بیستم توسط آهنگسازانی مانند استراوینسکی و قبل از آن‌ توسط دبوسی و ساتی مورد استفاده قرار گرفت.
  • لایه بندی: اکثر آثار موسیقی مینیمال دارای لایه‌های مختلف هستند. (شبیه فوگ) یعنی، ملودی‌های جدید به صورت لایه لایه وارد ملودی اصلی می‌شوند.
  • نگه داشتنِ نت‌ها: این تکنیک و خصوصاً استفاده از نت‌های کشیده، به وفور درآثار این سبک قابل مشاهده است و آهنگسازان زیادی از آن بهره برده‌اند.
  • هارمونی ثابت (هارمونی استاتیک): هارمونی‌ها تغییرات کندی دارند و در آن‌ها از فواصل نامطبوع استفاده می‌شود. هارمونیِ ایستا یعنی به‌ عنوان مثال وقتی از یک آکورد استفاده می‌کنیم، بلافاصله به آکوردی دیگر تبدیل نمی‌شود بلکه به تدریج عوض می‌شود و به عبارتی، استاتیک و کند است.
  • تنالیته یا مد: تنالیته در آن‌ها وجود دارد ولی نه خیلی زیاد و افراط گرایانه امکان مدگردی (مدال) وجود دارد. مخصوصاً استفاده از مدالیته‌های مختلف که معمولاً دوتا مدالیته‌ی ضد هم در آن استفاده می‌شود. این کنتراست ایجاد شونده جلوه‌ی خاص و زیبایی را ایجاد می‌کند.
  • افزایش و طولانی‌تر شدن کشش نت‌ها. ملودی بار اول با یک ارزش زمانی نواخته می‌شود و بارهای بعدی می‌تواند متفاوت باشد. عکسِ این مورد هم وجود دارد.
  • حذف نت در تکرار با هر تکرار، یک نت کم می‌شود.
  • اضافه کردن یک نت در تکرار (برعکس مورد قبلی)
  • تغییر یک نت که با تغییر فرکانس آن همراه است.
  • اکتیو کردن آکوردها (بین دو آکورد متوالی حرکت رفت و برگشتی انجام می‌شود تا آکورد بعدی فعال شود)
  • فازبندی یا شیفت دادن(ایجاد یک حالت استریو) مثلاً در ابتدا و پایان سینک هستند و بعد انحراف ایجاد می‌شود و در پایان به هم می‌رسند.
  • کاهش تغییر تمپو
  • آرتیکولاسیون جهت ایجاد فضاسازی

نتیجه‌گیری | موسیقی مینیمال

موسیقی مینیمالیسم، در جستجوی سادگی بود. اما نه یک سادگیِ خالی از معنا بلکه سادگی‌ای که از خلاصه‌گویی و حذف موارد غیر ضروری می‌آمد. در واقع آهنگسازان مینیمالیست سعی داشتند مفاهیم عمیق را با سادگیِ هرچه تمام‌تر بیان کنند و توانستند با ساده‌گرایی، طیف وسیعی از مخاطبان را به خود جذب کنند. همان‌طور که والتر ویتمن شاعر آمریکایی می‌گوید: «سادگی، شکوه بیان است».

حال با آشنایی مختصر مینیمالیسم در موسیقی، با اثری از فیلیپ گلس مقاله را در این نقطه به پایان می‌رسانیم:

The Poet Acts – Philip Glass

منابع | موسیقی مینیمال

  • ناصری، فریدون.1397. فرهنگ جامع اصطلاحات موسیقی. تهران: انتشارات روزنه.
  • احمدی، بابک. 1394. موسیقی شناسی- فرهنگ تحلیلی مفاهیم. تهران: نشر مرکز.
  • راجر کیمی‌ین، (1383). درک و دریافت موسیقی، ترجمه:حسین یاسینی. تهران: نشر ثالث.
  •          1.Johnson, Timothy A. “Minimalism: Aesthetic, Style, or Technique?” The Musical Quarterly, vol. 78, no. 4, 1994, pp. 742–73. JSTOR, http://www.jstor.org/stable/742508. Accessed 28 Aug. 2022.
  • The Story of Minimalism – Part One: A New Way of Listening 5/15/2018 By Megan Reich
  • Tom Johnson- Minimalism in Music: in search of a definitionIntroduction for the catalogue for the exhibition of Musica Silenciosa,
    curated by the author at the Museo Reina Sofía in Madrid.(1972-1982)
4.8/5 - (41 امتیاز)
مطالب مرتبط
تینتینابولی

در ستایش سکوت؛ نگاهی به تکنیک تینتینابولی در موسیقی آروو پرت

تینتینابولی ؛ در قلمرو موسیقی کلاسیک، تعداد کمی از آهنگسازان قرن 20 و 21 توانسته ­اند یک تکنیک آهنگسازیِ نوین و متمایز را توسعه دهند و در عین حال توسطِ همین رویکردِ تازه مخاطبان گسترده­ای را نیز در سرتاسر جهان جذب کنند.

 آرون کاپلند و جنگ جهانی دوم

 آرون کوپلند و جنگ جهانی دوم

در این مقاله به طور خلاصه به نقش آرون کوپلند، آهنگساز آمریکایی، در زمان جنگ جهانی دوم می‌پردازیم و از لحاظ تاریخی بررسی می‌کنیم که

کتاب موسیقی

جدیدترین کتاب های موسیقی
را از ما بخواهید!

وارد لینک صفحه فروشگاه کتاب ایران‌موزیکولوژی (دکمه پایین) شوید تا از جدیدترین و بهترین عنوان های کتاب دیدن فرمایید.