پیشگفتار
تینتینابولی؛ در قلمرو موسیقی کلاسیک، تعداد کمی از آهنگسازان قرن 20 و 21 توانستهاند یک تکنیک آهنگسازی نوین و متمایز را توسعه دهند و در عین حال توسط همین رویکرد تازه مخاطبان گستردهای را نیز در سرتاسر جهان جذب کنند. به عنوان مثال میتوان از آروو پرت[1] نام برد که با ابداع سبک «تینتینابولی[2]» دنیای موسیقی را متحول کرد. اولین اثری که با این تکنیک به گوش شنوندگان رسید «برای آلینا[3]» بود که در سال 1976 منتشر شد.
این تکنیکِ آهنگسازی منحصر به فرد، با الهام از چند صدایی[4] اولیه و آوازهای گریگوریانی، به نماد و مانیفست بارز ساختههای پرت برای بیش از چهار دهه تبدیل شد.
چکیدهترین تعریف از تکنیک تینتینابولی آن را حاصل تلفیق دو صدا میداند؛ اولین آنها که صدای «تینتینابولار» هم نامیده میشود یک آرپژ از آکرد سه صدایی تونیک است.
دومین صدا نیز غالباً به صورت دیاتونیک و با فاصلۀ یک پردهایی همراه با صدای اول در حرکت است[5]. اهمیت آکرد تونیک و مفهوم «مبدأ» را شاید بتوان در ایمان پرت به خداوند و همچنین آکرد سه صدائی را در ارتباط با نماد تثلیث در مسیحیت و بنیانهای بینشی آهنگساز توصیف کرد.
اگرچه به دلایل مختلف امکان یافتن آنالیزهای متعدد و جدی در خصوص آثار پرت به سادگی مقدور نیست، من در این نوشتار تلاش کردم تا به چیستی تکنیک آهنگسازی تینتینابولی و ارتباط عمیق آن با باورهای شخصی پرت بپردازم.
پیشینۀ تحقیق و آنالیز تکنیک تینتیابولی
آثار آروو پرت دارای گستردگی زیادی در بین مقالات مرتبط با آنالیز موسیقی نیست. ریشۀ این امر را در موارد مختلفی میتوان جستجو کرد، از جمله اینکه وقتی از آنالیز آثار موسیقی صحبت میکنیم با چند رویکرد و حوزه رو به رو خواهیم بود؛
- حوزۀ نخست رویکرد بسترشناسی در موسیقی است. در این حوزه مؤلفین به بررسی آثار هنرمندان با توجه به حوزههای فردی میپردازند که میتواند شامل تفکرات، رویکردها و بینشهای هنرمند باشد. حوزۀ دیگر هویت جمعی آهنگساز است که نشانگر ارتباط با اجتماع و موقعیت زمانی – مکانی هنرمند است. در این دیدگاه آروو پرت از آنجا که شخصیتی علاقمند به تنهائی و سکوت و گاها درونگرا دارد چندان مورد توجه نبوده و تنها میتوان به مقالاتی در خصوص تأثیر نگرش مذهبی او در خلق آثارش اشاراتی داشت.
- حوزۀ بعدی حوزۀ بررسی رویکرد معناشناسانۀ موسیقی است. در این حوزه نیز توجه معطوف به بررسی و تحلیل متن موسیقی و رابطۀ اجزاء مختلف تشکیل دهنده مانند فرم، هارمونی، ملودی و ریتم است. با این دیدگاه هم گاها منتقدین جدی موسیقی به دلیل ساده بودن آثار آروو پرت و تشبیه آن به یک کریستال بی نقص و زیبا که همه چیز آن به روشنی در دسترس و قابل مشاهده است از آنالیز آن پرهیز میکنند! شایان ذکر است که در این حوزه آنالیزهائی در خصوص خلاقیتهای پرت نیز صورت گرفته است.
از دلایل احتمالی دیگر به نظر من عبارت و ژانر «مینیمال» (ن.ک:موسیقی مینیمال) است که آروو پرت بر روی آثار خود مینهد. نگرش مینیمال آهنگساز ناخودآگاه ما را در زمینۀ تحلیل و آنالیز هم با رویکردی مینیمال رو به رو مینماید.
از سوئی دیگر شاید یکی از دلایل گستردگی آثار منتشر شدۀ مرتبط با آنالیز آثار آهنگسازان محدود به حیطۀ آهنگسازان گذشته باشد که حالا پس از گذشت عمر حرفهایی آنها میتوان با نگاه به سیر کلی و بلوغ تفکر آهنگسازی آنان به ریشههای عمیقتر آثار و شخصیت آنها پرداخت.
حال اینکه پرت همچنان در حال تصنیف آثار جدید است نمیتوان مطمئن بود که آیا تکنیک آهنگسازی او تغییری خواهد یافت و به مراحل عمیقتری خواهد رفت و یا این تمام آن چیزی است که میتوان آثار پرت و تکنیک آهنگسازی او را بر اساس آن سنجید و مورد نقد و بررسی قرار داد[1].
تولد تینتینابولی
آروو پرت در سال 1976 سفری دگرگونکننده را آغاز کرد. او ابزار و تکنیکهای موسیقی مدرن را به کناری نهاد و به مطالعۀ «چند صداییهای اولیه» و «آوازهای گریگوریانی» پرداخت.
این کاوش فشرده و سیر در تاریخ موسیقی همزمان با نگرشهای معنوی آروو پرت زمینهساز تولد زبان موسیقی او شد که با الهام از کلمه لاتین «تینتینابولوم[1]» به معنای «زنگ کوچک»، تینتینابولی نامیده شد.
واژه تینتینابولی چگونگی و ابعاد دقیق این تکنیک را نشان نمیدهد، درست همانطور که وقتی در خصوص تکنیک دوازده نغمهایی[2] شوئنبرگ صحبت میکنیم اطلاعات جامعی از اینکه چطور شوئنبرگ موسیقیاش را تصنیف میکرد به دست نمیآید.
اما از نقطه نظر تاریخی باید اشاره کرد که؛ اولین تجلی این سبک جدید در یک قطعۀ پیانویی به نام «برای آلینا» در سی مینور و به سال 1976 پدیدار شد. «برای آلینا» اولین بار در شهر تالین به همراه شش اثر دیگر و در پی یک دوره طولانی از مطالعه و تحقیق توسط آروو پرت خلق شد.
کمی بیشتر در خصوص «برای آلینا»
قطعه با الهام از قطعه بتهوون؛ «برای الیز[3]» نامگذاری شده است. اما بر خلاف اینکه هویت شخصی که بتهوون قطعه را به او تقدیم و یا با الهام از او تصنیف کرده نامشخص است، برای آلینا، به دختر هجده ساله یکی از دوستان خانوادگی پرت تقدیم شد.
خانواده آلینا به دلیل طلاق از هم پاشید و دختر به همراه پدرش به انگلستان رفت. این اثر، در واقع برای دلداری مادر آلینا، که دلتنگ فرزندش بود تصنیف و سپس به او تقدیم شد.
کمی بعدتر، آروو پرت شاهکارهایی مانند «کانتوس به یاد بنجامین بریتن[4]»، «برادران[5]» و «تابلوی خالی[6]» را به سال 1977 و سپس «آینه در آینه[7]» را به سال 1978 میلادی را تصنیف کرد. این قطعات آغاز رابطه عمیق و ماندگار پرت با تینتینابولی بودند.
تینتینابولی؛ ریشهها و هویت
موسیقی تینتینابولی را میتوان به عنوان یک تکنیک مشخص تعریف کرد که ساختارهای ملودی و آکرد سه صدایی را در هم میآمیزد و یکپارچه میکند. این تکنیک یک دوگانگی جدید از صداها را معرفی میکند که بر اساس فرمولهای ریاضی در حال حرکت هستند و منطق درونی خود را دارند. این دوگانگی حیاتی نوین در ابعاد افقی و عمودی موسیقی میدمد و درک ما را از موسیقی تنال و مدال در گسترهی وسیعی بالاتر میبرد.
در اصل، سبک تینتینابولی تمرکز و توجه ویژهایی به متریال موسیقیایی را به نمایش میگذارد که در عین پیچیدگی سادگی در آن حکمفرما است. ضربهای ساده تا آنجا که ضرورت پیدا کنند کند میشوند، ملودیها و “صداهای تریادیک تینتینابولی” به آرامی و پیوستگی حرکت میکنند و پیش میروند و این تلفیق سادگی و پیچیدگی، یک هارمونی منحصر به فرد را ایجاد میکند که نشان دهندهی رابطهی ژرف آهنگساز با «سکوت» است.
آروو پرت در خصوص ریشهها و جوهر تینتینابولی گفته است که؛ «تینتینابولی یک ایدئولوژی، یک موقعیت و یک فضاست که من گاهی اوقات در جستجوی پاسخها در آن سرگردان میشوم. در زندگیام، موسیقیام، کارم، در ساعات تاریکم! من احساس میکنم که هیچ چیز به جز «یکی» معنایی ندارد، آن «یکی» که بسیار پیچیده و بسیار ساده است. ظاهرها و نمودهای مختلف من را گیج میکند و احساس میکنم باید به دنبال وحدت بگردم.
آن «یکی» چیست؟ چگونه به آن راه پیدا کنم؟ ردپای این «یک» عالی در بسیاری از چهرهها ظاهر میشود و چیزهای دیگر بیاهمیت جلوه میکنند و از بین میروند. سه نت، سه صدا؛ یک سه صدائی[1]. من میتوانم موسیقی خود را با نور سفید که شامل همه رنگها است مقایسه کنم. فقط یک منشور میتواند رنگها را تقسیم کند و آنها را ظاهر کند؛ این منشور میتواند روح شنونده باشد. تینتینابولی ارتباط دقیق ریاضی ما بین یک صدا با صدای دیگر است… تینتینابولی قاعدهای است که در آن ملودی و همراهی یکی است. یکی و یکی، یکی است و دوتا نیست. این راز این تکنیک است.[2]»
تأثیر تینتینابولی
با وجود اینکه آروو پرت مدرسه آهنگسازی رسمیایی ندارد و تکنیکهای خود را آموزش نمیدهد، تأثیر تکنیک تینتینابولی بر موسیقی نیمه دوم قرن بیستم غیرقابل انکار است. تعداد بسیاری از آهنگسازان معاصر به شدت تحت تأثیر رویکرد نوآورانه و منحصر بفرد پرت قرار گرفتهاند، این الهامات و تأثیرات تا اندازهایی قابل ردیابی در آثار آهنگسازان بوده است که منجر به پدید آمدن پدیدهایی که اغلب به عنوان «صدای پرت» شناخته میشود شده است.
ساختههای آروو پرت الهامبخش تعداد بیشماری از موسیقیدانان بوده است تا راههای جدید بیان را کشف کنند و عناصر تینتینابولی را در آثار خود بگنجانند.
اما فکر میکنم هنوز زمان مناسب برای قضاوت در خصوص تأثیر تکنیک تینتینابولی فرا نرسیده است. زیرا آروو پرت همچنان در حال آهنگسازی و شکل دادن به چشمانداز موسیقی کلاسیک معاصر است.
در زمینۀ کتب، نوشتهها و بررسیهای علمی در ارتباط با موسیقی پرت، عمدهی آثار چاپ شده در زمینه موسیقیشناسی، مطالعات فرهنگی و رسانهای و اخیرا نیز در حوزه الهیات و معنویت قرار میگیرند.
بخشی از این بررسیها بر المانهایی ویژه در موسیقی پرت از جمله «نقش و صدای سکوت در تکنیکِ تینتینابولی» تمرکز دارد. در این بررسیها که عصارۀ آن در کتاب «آررو پرت؛ صدای مقدس[1]» نوشتۀ پیتر باتنف و گروهی از همکاران او آمده است، به مسائل جذابی مانند نگاه پدیدارشناسانه به فرآیند خلق آثار پرت و تأثیرات داستانی پیرامون تصنیفات او پرداخته شده است.
همچنین موضوع نگاه به موسیقی به عنوان ارتعاشاتی که از طریق هوا منتقل میشوند و این ارتعاشات (شما بخوانید موسیقی) تأثیر خود را بر بدن انسان میگذارند مورد توجه پیتر باتنف بوده است.
بررسی «صدا به عنوان تجسم امر مقدس» در زمینههای آکوستیک، «الهیات» و «بازنمایی سکوت» موارد دیگری هستند که منبع الهام و تهیه و تألیف آثار مکتوب با الهام از تینتینابولی شدهاند.
محو مرزهای تونال و مدال
یکی از ویژگیهای تعیینکننده موسیقی پرت و «تکنیکِ تینتینابولی»، توانایی آن در گسترش درک ما از مرزهای موسیقی تونال و مدال است. قطعات پرت فراتر از محدودیتها و قوانین موسیقی تونال هستند و پالتهای صدائی گستردهتری را در بر میگیرند. از طریق ادغام صداهای مدال و تنال در هنر پلی فونی، آروو پرت زمینه جدیدی را ایجاد میکند و مرزهای بین موسیقی تونال و مدال را محو میکند. این گسترش و حرکت بدون مرز در تونالیته و مدالیته امکان تجربه موسیقیایی غنی و متنوع را هم برای آهنگساز و هم برای شنوندگان فراهم میکند و افقهای شنیداری نوینی را با عمق و پیچیدگیهای جذاب و نو پیش روی شنونده میگشاید.
نغمۀ سکوت در تینتینابولی
تکنیک تینتینابولی و موسیقی آروو پرت عمیقا ریشه در اعتقادات شخصی و معنوی او دارد. موسیقی او نشان دهنده احترام عمیقِ او به سکوت است که او آن را بخشی جداییناپذیر از فرآیند خلاقیت میداند. پرت با در آغوش گرفتن سادگی و ملودیهای غالبا به هم پیوسته و یا نهایتا دارای پرشهای محدود، فضایی از آرامش و دروننگری را در موسیقیاش و در نتیجه در شنوندهاش ایجاد میکند.
در موسیقی آررو پرت و تکنیک تینتینابولی، فاصلههای زمانی نتها به اندازه خود آنها اهمیت دارند و شنوندگان را به غوطهور شدن در زیبایی عمیقِ سکوت دعوت میکنند. این تلاش برای سکوت، موضوع اصلی تکنیک آهنگسازی تینتینابولی است که پناهگاهی از آرامش را در میان هرج و مرج دنیای مدرن به شنونده پیشکش میکند.
میراث آروو پرت
تأثیر و میراث آوو پرت در جهان موسیقی کلاسیک بسیار وسیعتر از ابداعِ «تکنیکِ تینتینابولی» است. موسیقی او توانسته است شنوندگانی جدی و پیگیر را برای او و موسیقیاش به دنبال بیاورد. موسیقی پرت مخاطبینی از تمام قشرها با هر پیشینۀ فرهنگی، مذهبی و ورای مرزهای جغرافیایی را متأثر نماید. توانایی او در تبدیل و ترجمۀ احساسات معنوی و درونی به موسیقی در کنار جذب شنوندگانِ بسیار و همچنین کسب چندبارۀ عنوان آهنگساز معاصری که آثارش بیشتر از دیگر آهنگسازان اجرا شده است میتواند نشانهایی از نبوغ او باشد. تأثیر آروو پرت همچنان در حال گسترش است و نسلهای جدیدی از او و آثارش الهام میپذیرند و افقها و مرزهای جدیدی پیش روی آهنگسازان متآثر از او در حال پدیدار شدن است.
نتیجهگیری | نگاهی به تکنیک تینتینابولی در موسیقی آروو پرت
ابداع «تکنیکِ تینتینابولی» توسط پرت نمایانگر یک نقطۀ عطف مهم و ساختارشکنانه در جهان موسیقی کلاسیک است. تکنیک ترکیبی خاص او که ملودی و تریاد را ترکیب میکند، باعث شده تا شنوندگان در سراسر دنیا به او بسیار علاقهمند شوند. دقت ریاضی و بررسی وجوه صدایی در موسیقی او، در کنار تلاش شخصی او برای یافتن سکوت و رابطۀ معنوی با روح، باعث میشود تا آثار آروو پرت به معنای واقعی کلمه «منحصربفرد» باشند.
میراث آروو پرت و «تکنیک تینتینابولی» او همچنان به شکل منحصر به فردی منظرۀ موسیقی کلاسیک معاصر را تحت تأثیر قرار میدهد و موسیقیدانان و آهنگسازان انگیزه و انرژیشان را برای گشایش مرزهای پهناورتری از خلاقیت بر اساس نظر و نگاه او به کار میگیرند. این هم میتواند در راستای همان «تکنیک تینتینابولی» و گسترش آن باشد و هم به عنوان شاهدی بر امکان یافتن و ابداع تکنیکهای نوین آهنگسازی که میتواند مشخصه و شناسنامۀ هر کدام از این آهنگسازان باشد. تجربۀ شخصی من از شنیدن آثار پرت؛ سکوت و احساس ارتباطی نزدیکتر با خود درونی و شاید آن چیزی است که در لغتنامۀ آروو پرت «روح» نام دارد باشد.
در پایان و به رسم قدرشناسی باید این نوشته را به معلمی که به وضوح و به شکلی عملی من را به پیگیری برای یافتن نقش و هویتام در زندگی سوق داد و سپس به کیوان میرهادی گرامی و عزیز تقدیم کنم که سالها پیش برای اولینبار زمینۀ آشنائی من با موسیقی آروو پرت را فراهم کرد.
منابع | تکنیک تینتینابولی در موسیقی آروو پرت
- Thomas Robinson, Analyzing Pärt, Cambridge University
- Thomas Robinson, Fundamental Considerations in Style Analysis, set theory – March 1969 Published: Music Library Association
- Arvo Pärt Sounding the Sacred
- “Tintinnabulation”. arvopart. org- Archived from the original on 2016-10-11. Retrieved 2008-05-31.
- Hillier, Paul (1997). Oxford Studies of Composers: Arvo Pärt. Oxford University Press. pp. 99–100. ISBN 0198165501.
- Jan LaRue, Guidelines for Style Analysis, W. W. Norton 1970
- Jan LaRue, Fundamental Considerations in Style Analysis Notes, Second Series, Vol. 25, No. 3 (Mar. 1969), pp. 447-464 (18 pages), Published: Music Library Association
- Jüri Reinvere: Woher die Musik kommt, ist ein Geheimnis. In: Berliner Zeitung vom 11. September 2015, S. 25
- Österreich ehrt Arvo Pärt. Abgerufen am 13. September 2015