جستجو
این کادر جستجو را ببندید.
کوادریویم ؛ رمز گشائی از سمفونی کیهانی  
کوادریویم 1

کوادریویم ؛ رمز گشائی از سمفونی کیهانی  

فهرست مطالب

کوادریویم؛ رمز گشائی از سمفونی کیهانی. قرن‌هاست که ما انسان‌ها مسحور زیبایی و قدرت موسیقی شده‌ایم. موسیقی این توانایی را دارد که احساسات را در ما برانگیزد، برایمان داستان بگوید و ما را به دنیاهایی از تصورات و تخیلات راهبر شود.

برای هزاران سال ما انسان‌ها، به آسمان شب خیره شدیم و ستارگان سرگردان را شناسائی کردیم. ما کره‌هایی که را که همگام با دیگر ستارگان حرکت نمی‌کردند را نیروئی الهام‌بخش برای خلق ادبیات، شعر، هنر و موسیقی قرار دادیم.

اما مفهوم «یکی» و کل یکپارچه که در آرا و نظریات فیثاغورسیان قابل ردیابی است و ارتباط عمیق موسیقی با کیهان، الهام‌بخش من برای تهیه این مقاله شد.

فیثاغورس، در نظریه هارمونی کره‌ها بیان کرد که خورشید، ماه و سیارات در حرکت مداری‌شان نجوایی منحصر بفرد را منتشر می‌کنند و مدارهای گردش سیارات چنگ بسیار بزرگی را تشکیل می‌دهند که موسیقی کیهان را می‌نوازد.

در این نوشتار من تلاش خواهم کرد تا بر اساس تعاریف و نظریات مختلف در گستره‌ی تمدن‌های باستانی تا تفاسیر مدرن، به بازیابی دوباره ارتباط پایدار بین موسیقی، کوادریویم[1] و منظومه شمسی[2] بپردازم و چگونگی ارتباط پیچیده این سه مفهوم را به شکلی خلاصه شرح دهم.

کوادریویم

کوادریویم، لغتی لاتین به معنای «چهار راه»، و مجموعه‌‌ای از چهار مهارت حساب، هندسه، موسیقی و نجوم است. این سلسله دروس توسط افلاطون و در مجموعه رسالات موسوم به «جمهوری» به عنوان مرحله دوم گروه‌های درسی‌ پس از دروس مقدماتی یا «تیریویم[3]» که شامل دستور زبان، منطق و بلاغت بود ترسیم شده بودند و آموزش داده می‌شدند. تریویوم و کوادریویم در کنار هم هفت هنر آزاد[4] را تشکیل می‌‌دادند و اساس آموزش هنرهای آزاد یا به اصطلاح لیبرال در جامعه غربی برای دستیابی به ابرشهر مورد نظر افلاطون بودند.

گرچه این مهارت‌ها و مبنا قرار گرفتن آنها برای بررسی طبیعت و جهان را به ویژه در زمان و آثار فیثاغورس[5] و پیروان او نیز می‌توان ردیابی کرد با اینحال اصطلاح کوادریویم به شکل کاملاً مرسوم و جا افتاده توسط بوئتیوس[6] فیلسوف مسیحی سده ششم میلادی که این واژه و بسیاری دیگر از آثار فیلسوفان و دانشمندان یونان باستان را به لاتین برگرداند ترجمه و مرسوم گردید.

فیلسوفان زمان فیثاغورس که آغازگر عصر توصیف و درک جهان هستی بر اساس نظم و قوانین یکسان بودند برای کد گشائی از رموز کیهان و شناخت هستی اعتقاد به استفاده از این مهارت‌ها داشتند. آنها معتقد بودند که با فراگیری و مهارت در شاخه‌ای چهارگانه از علوم شامل ریاضیات، هندسه، نجوم و موسیقی که ارتباطی تنگاتنگ با یکدیگر دارند می‌توان به کشف راز هستی نائل شد.

دانشمندان و یا به بیانی فیلسوفان این عصر عدد 1 یا موناد را نماد وحدت، مبدآ عالم و خداوند، عدد 2 یا دیاد را نماد ماده و انرژی، 3 یا تریاد را نماد هارمونی و 4 یا تتراد را نماد کیهان می‌دانستند. البته این چهار عدد نماد چهار عنصر، چهار فصل و همچنین نمادی برای نقطه، خط، فضای دو بعدی و فضای سه بعدی در نظر گرفته می‌شدند.

اکثر دانشمندان آن عصر، معتقد بودند خداوند جهان را بر اساس اصول هندسی و هارمونیک آفریده است. پس علم و به ویژه هندسه و نجوم مستقیماً با امر قدسی و کار خداوند مرتبط است. بنابراین، جست‌وجوی راز هستی و نظر خداوند بر اساس مهارت‌های کوادریویم به معنای جستجوی خدا و فراگیری این مهارت‌ها نیز دارای ارزشی الهی بود.

کوادریویم

نقش موسیقی به عنوان یکی از شاخه‌های کوادریویم

منظومه شمسی با اجرام آسمانی و حرکات آنها از دیرباز منبع الهام نوازندگان و آهنگسازان بوده است. فیثاغورس به عنوان یکی از تاثیرگذارترین فلاسفه و دانشمندان یونان باستان و جهان الگوهای ستارگان، سیارات و قمرها را مشاهده می‌کرد و به دنبال بازیابی و یا بازآفرینی هماهنگی آنها در موسیقی بود.

در نگاه فیثاغورس و پیروان او در حدود سال 500 پیش از میلاد مسیح، موسیقی به عنوان یکی از عناصر مهارت‌های چهارگانه (کوادریویم)، مفهومی فراتر از یک هنر بود. موسیقی یک علم بود و مطالعه آن ارتباط پیچیده‌ای با ریاضیات و هندسه داشت، زیرا بررسی موسیقی به معنای تلاش برای درک روابط بین صداها و نسبت‌های ریاضی حاکم بر آنها بود.  

نقل قولی از فیثاغورس در این زمینه وجود دارد که او گفته است: «هندسه‌ای در نجوای تارها و موسیقی‌ای در فضای میان کرات نهفته است.» این نشانگر ارتباط بین موسیقی و شاخه‌های دیگر کوادریویوم است و زمینه را برای درک ما از تعامل بین موسیقی، منظومه شمسی و سمفونی کیهانی فراهم خواهد کرد. روایتی نقل می‌شود که سند تاریخی آن هیچگاه به اثبات نرسید اما بیان آن به درک ما از چگونگی شکل‌گیری نظریه مورد نظرمان یاری خواهد کرد. روایت است که روزی فیثاغورس در بازار آهنگران در حال حرکت بود و از شنیدن اصوات تولید شده توسط آهنگران که به وسیله‌ی چکش‌هایشان با درازای متفاوت تولید می‌شد به این باور رسید که هر چه طول جسمی که ما بوسیله انتقال نیرو به آن، مرتعش می‌نمایم بیشتر باشد صدای حاصل بم‌تر خواهد بود.  این اتفاق (اگر باور کنیم که حقیقتاْ رخ داده است) سبب گسترش ایده‌ای شد که فیثاغورسیان برای تعریف موسیقی و نظریه هم‌خوان‌ها[7] نیز از آن استفاده کردند.

هارمونی آسمانی: چگونه منظومه شمسی بر نظریه موسیقی تأثیر گذاشت

در زمان فیثاغورت نظریه حاکم و فراگیر نظریه «زمین مرکزی» بود. آنها عدد یک یا همان موناد را نقطه‌ای می‌دانستند که کیهان به دور آن در گردش است. فیثاغورت هم زمین را کره‌ای می‌دانست که خورشید و ماه و سیارات در دوایری با مرکزی یکسان به دور آن در گردش هستند. او معتقد بود که هر سیاره به نسبت مدار گردش خود (بر اساس اهمیت ریاضیات کیفی در مکتب فیثاغورس و همچنین پیش‌فرضی که از نظریه هم‌خوان‌ها بدست آورده بود) یک نغمه را زمزمه می‌کند و مدارها‌یی که سیارات در آنها در حال گردش هستند چنگ[8] بسیار بزرگی را می‌سازد که تارهای این چنگ به صورت دایره‌وار به دور یکدیگر پیچیده شده است. این باور جذاب (در آن زمان و چه بسا امروزه) اساس و زیربنای نظریه‌ای شد که موسیقی کیهان[9] یا هارمونی کرات نامیده شد.

این سمفونی قابل مشاهده برای یک «شاهد آسمان» یعنی همان مفهوم و هویتی که فیثاغورس خود را با آن تعریف می‌کرد، یک ترکیب بزرگ از هماهنگی میان کرات و سیارات، زمین، ریاضیات و موسیقی بود که درک و بازیابی مقیاس‌های برابر و قابل بازنمایی در کل کیهان را به نمایش می‌گذاشت و نمود قوانین ثابت و قابل تعریف و درک برای انسان بود که بر جهان حاکم است.

این ایده از موسیقی کیهان بر نحوه آهنگسازی موسیقی‌دانان آن عصر تأثیر گذاشت و آهنگسازان به دنبال بازسازی هارمونی کرات در آثار خود بودند.

فیثاغورس نظریه موسیقی کیهانی با نگاه و تطبیق فواصل موسیقی با فاصله‌ی سیارات و ستارگان تعریف کرد. این هفت کره در واقع همان ماه، خورشید، عطارد، زهره، مریخ، مشتری و زحل بودند.

فیثاغورس عقیده داشت که فاصله بین بین زمین و بالاترین فلک، یک اکتاو است. این موضوع نشانه این بود که دو قطب جهان یعنی زمین در پایین‌ترین و آسمان ستارگان ثابت در بالاترین مکان، دارای هماهنگی و هارمونی هستند و فاصله‌ی این دو مطبوع‌ترین نوع صدا در مکتب فیثاغورس و نظریات او در خصوص موسیقی یعنی همان اکتاو است. این نقل قولی مرسوم در یونان باستان را نیز برایمان یادآوری می‌کند که آنچه در بالا است، در پایین نیز، و آنچه در درون است در بیرون نیز یافت خواهد شد. 

در این نظریه فاصله موسیقیایی بین ماه و زمین یک پرده[10]، فاصله میان ماه و عطارد را یک و نیم پرده و فاصله بین خورشید و مریخ را یک پرده، از مریخ تا مشتری نیم پرده، از مشتری تا زحل نیم پرده و … در نظر گرفته شد. البته این محاسبه تا آنجایی پیش رفت که علم آنان از نجوم در آن اعصار امکان‌پذیر می‌ساخت.

کوادریویم

موسیقی به عنوان بازتابی از منظومه شمسی: نمونه هایی از فرهنگ‌های مختلف

نکته جذاب آنجاست که در طول تاریخ، فرهنگ‌های مختلف باستانی تعامل بین موسیقی، مهارت‌های چهارگانه (کوادریویم) و منظومه شمسی را به روش‌های منحصر به فرد خود و بر اساس هماهنگی با فرهنگ و زمانه و باورهای خود تفسیر کرده‌اند. به برداشت من این خود گامی در راستای دستیابی به صلح بزرگ جهانی از طریق برجسته کردن نقاط مشترک آنها است.

به عنوان مثال، در چین باستان، اعتقاد بر این بود که عناصر گام‌های پنجگانه (پنتاتونیک) که زیربنای موسیقی چین باستان است نشان دهنده پنج عنصر جهان هستی یعنی چوب،آتش، خاک، آهن و آب است. کنفسیوس که یکی از بزرگترین متفکران جهان بشمار می‌رود یک بخش کامل در کتاب مشهور خود «رساله پرستش‌ها[11]» را تماماْ به موسیقی و نقش آن در تعلیم و تربیت و همچنین مداوا بوسیله موسیقی اختصاص داده است. او در این رساله موضوع ارتباط عناصر گام‌های پنجگانه را با عناصر پایه‌ای این جهان مطرح می‌نماید. او عنصر چوب را به عطارد، آتش را به خورشید، خاک را به مریخ، آهن را به زحل و آب را به زمین مرتبط می‌دانسته و استفاده از این عناصر را با الگوی پنجگانه موسیقی به عنوان ابزاری روحانی- درمانی برای به هماهنگی درآوردن روح انسان (در چین باستان هم عدم هماهنگی در روح و جسم به بیماری تعبیر می‌شده است) ضروری می‌دانسته است.

گام‌های پنجگانه (پنتاتونیک) به طور مستقل توسط بسیاری از تمدن‌های باستانی به شیوه‌ی هماهنگ توسعه یافته‌ و مورد استفاده قرار می‌گرفته‌اند. این توالی‌ها همچنان هم در سبک‌های مختلف موسیقی نقش پر رنگی دارند مورد استفاده قرار می‌گیرند.

در این خصوص نقل قولی از لئونارد برنشتاین وجود دارد: «گستردگی این گام‌ها در میان موسیقیدانان آنقدر مورد قبول است که من مطمئن هستم که می‌توانید نمونه‌هایی از همه گوشه‌های زمین، از اسکاتلند، چین، یا آفریقا، و در فرهنگ‌های سرخپوستان آمریکا، از فرهنگ‌ هند، از آمریکای مرکزی و جنوبی، استرالیا، فنلاند و … از آن را به من ارائه دهید. این گام‌ها واقعاْ یک زبان جهانی برای موسیقی است.»

در موسیقی کلاسیک هند هم، هر راگا با زمان‌ خاصی از روز یا سال مرتبط است. یکی از جنبه‌های این ارتباط میان موسیقی از یک سو و روزها و ماه‌ها از سوی دیگر‌ منعکس‌کننده تأثیر اجرام آسمانی بر خلق و خو و شخصیت موسیقی است که در موسیقی تمدن ایران هم قابل بازیابی است. اینها تنها مثال‌هایی از تاثیر متقابل موسیقی و منظومه شمسی بر یکدیگر و در نگاه تمدن‌های باستانی است که بازگشایی هرکدام از اینها می‌تواند خود موضوع مقاله‌ای مجزا باشد.

تفسیرهای مدرن: چگونه آهنگسازان معاصر تعامل بین موسیقی، کوادریویم و منظومه شمسی را ترکیب می کنند

در عصر حاضر هم، آهنگسازان به بررسی تعامل بین موسیقی، کوادریویم و منظومه شمسی ادامه می‌دهند. برخی آهنگسازان معاصر مانند مایکل لوی[12] و یا گوستاو هولست[13] از اکتشافات علمی و پدیده‌های نجومی الهام می‌گیرند و آنها را در ترکیبات خود می‌گنجانند. به عنوان مثال، برخی از آهنگسازان از الگوریتم‌های مبتنی بر مدارهای سیاره‌ای برای ایجاد الگوها و ساختارهای موسیقی استفاده می‌کنند.

برخی دیگر نیز از داده‌های ماموریت‌های فضایی برای ایجاد قطعاتی که مانند چشم‌اندازهای صوتی‌ای است استفاده می‌کنند که وسعت و زیبایی کیهان را منعکس می‌کند. چندی پیش هم شاهد این بودیم که رصدخانه اشعه ایکس چاندرا از سیستم نت‌نگاری علمی[14] برای نشان دادن صدای جبهه‌های فشار که از یک سیاهچاله منتشر می‌شد استفاده کرد و صدای حاصله را همان Bb-57 یعنی نت تی بمل، 57 اکتاو بم‌تر از نت دو میانی در پیانو توصیف کرد.

 این تفاسیر مدرن شیفتگی مداوم به سمفونی کیهانی و ارتباط همیشه و البته در حال تکامل برای درک بشر مابین موسیقی و منظومه شمسی را برجسته می‌کند.

نتیجه گیری: ارتباط پایدار بین موسیقی، کوادریویم و منظومه شمسی

تعامل بین موسیقی، کوادریویم و منظومه شمسی برای قرن‌ها منبع الهام و کاوش بوده است. از تمدن‌های باستانی تا تفاسیر مدرن، ارتباط پایدار بین این سه عنصر نشان‌دهنده تمایل ذاتی ما برای درک و ارتباط با کیهان است. موسیقی قدرت فراتر رفتن از زبان و فرهنگ را دارد و به ما این امکان را می‌دهد تا زیبایی و هماهنگی کرات آسمانی را صرف‌نظر از اینکه از کدام نقطه از زمین به آسمان نگاه می‌کنیم ببینیم. بنابراین دفعه بعد که به یک قطعه موسیقی گوش می‌دهید، لحظه‌ای به این مقاله و ارتباط موسیقی و منظومه شمسی (شما بخوانید آسمان) فکر کنید، و اجازه دهید که تأمل در باب این ارتباط و یگانگی ما و هر آنچه در تمدن بشری به دست آورده‌ایم از یک سو با «آسمان» از سوی دیگر شما را به دوردست‌ها برساند و دستیابی به شگفتی‌های کیهان از طریق زبان موسیقی سفری را برایتان آغاز کند که فراتر از زمان و مکان است. به برداشت من تعامل بین موسیقی، کوادریویم و منظومه شمسی می‌تواند درک ما را از جهان هستی، یگانگی انسانها، تمدن‌ واحد و صلح گسترش دهد.

[1] The Quadrivium
[2] The Solar System
[3] Trivium
[4] liberal arts
[5] Pythagoras
[6] Boethius
[7] Harmonics
[8] lyre
[9] The Musica Universalis
[10] Step
[11] The book of Rite
[12] Michael Levy
[13] Gustav Holst
[14] ASPN

منابع

Music and the Quadrivium in Early Tudor England, Roger Bray – Vol. 76, No. 1 (Feb., 1995),Published By: Oxford University Press

Kohler, Kaufmann. “Wisdom”. Jewish Encyclopedia. Retrieved 2015-11-07

Wright, Craig (2001). The Maze and the Warrior: Symbols in Architecture, Theology, and Music. Cambridge, Massachusetts: Harvard University Press

The Culture of Music and Ritual in Pre-Han Confucian Thought: Exalting the Power of Music in Human Life By Barry D. Steben

Bernstein, L. (1976) The Unanswered Question, Cambridge Mass., Harvard University Press.

A Brief History: The Study of 律 (Pitch) in Ancient China By Norah Han

4.4/5 - (13 امتیاز)
مطالب مرتبط
تینتینابولی

در ستایش سکوت؛ نگاهی به تکنیک تینتینابولی در موسیقی آروو پرت

تینتینابولی ؛ در قلمرو موسیقی کلاسیک، تعداد کمی از آهنگسازان قرن 20 و 21 توانسته ­اند یک تکنیک آهنگسازیِ نوین و متمایز را توسعه دهند و در عین حال توسطِ همین رویکردِ تازه مخاطبان گسترده­ای را نیز در سرتاسر جهان جذب کنند.

ویژگی‌های سبک‌شناسی موسیقی رمانتیک اسپانیا

موسیقی اسپانیایی از چند جهت برای علاقه‌مندانِ ایرانی موسیقی، جذاب است. اول محبوبیتِ فلامنکو، فرهنگ سنتی موسیقی اسپانیا، در ایران؛ دوم استفاده فراوان از گردش‌های آکوردی این ژانر در موسیقی مردم‌پسند ابرانی؛ و در آخر جذابیت رپرتوار ژانر کلاسیک غربی این فرهنگ در بین نوازندگان، خصوصاً گیتاریست‌ها، نگارنده را قانع کرد تا پژوهشی در این باره انجام دهد.

سوئیت ویلنسل شماره دو باخ

بررسی سوئیت ویلنسل شماره دو باخ

در این مقاله، دو نسخه از سوئیت شماره 2 ویلنسل اثر یوهان سباستیان باخ، متعلق به دیرن الکسانیان و ژولیوس کلنگل با یکدیگر مقایسه، و به نسبت نسخه‌ی اصلیِ دست‌نویس نیز اعتبارسنجی شده است. این پژوهش، با اهداف بنیادین واکاوی تفاوت‌ها، اصالت‌سنجی و مناسب‌تر بودن برای نوازنده، دست به بررسی اجزای متفاوت این دو نسخه زده است. آرشه‌گذاری‌ها، انگشت‌گذاری‌ها، دینامیک و تمپو اصلی‌ترین مولفه‌های مورد بررسی قرارگرفته‌شده در این پژوهش هستند. آنچه در انتها به آن خواهیم رسید، پس از واکاوی نسخه‌های الکسانیان و کلنگل، معتبرتر بودن نسخه‌ی الکسانیان به نسبت کلنگل است.

یک پاسخ

  1. مقاله جناب آقای دربندی بسیار پر محتوا و به نظرم از جمله دانشی است که بشر امروز نیاز دارد که توجه بیشتری بر آن داشته باشد ، امید که از انسانهای آگاهی همچون برادر عزیزمان جناب دربندی در عرصه موسیقی و دانش تئوری موسیقی نهایت بهره را ببریم ، من هم به نوبه خودم از ایشان برای محتوای جذابشون تقدیر و تشکر مینمایم.

کتاب موسیقی

جدیدترین کتاب های موسیقی
را از ما بخواهید!

وارد لینک صفحه فروشگاه کتاب ایران‌موزیکولوژی (دکمه پایین) شوید تا از جدیدترین و بهترین عنوان های کتاب دیدن فرمایید.