جستجو
این کادر جستجو را ببندید.
اریک ساتی؛ پیشگام در مینیمالیسم
اریک ساتی

اریک ساتی؛ پیشگام در مینیمالیسم

فهرست مطالب

اریک ساتی (Erik Satie) موسیقی‌دان و آهنگساز فرانسوی بود که در دوران بیست و یک سالگی به عنوان آهنگساز مستقل شروع به کار کرد. آثار وی معمولاً با سبک آوانگارد، آرام و تجربی شناخته می‌شوند. او برای استفاده از عناصر ساده و تکراری در موسیقی مشهور است

پیانو در آثار اریک ساتی

پیانو به عنوان یک ستون اصلی در آهنگسازی عجیب اریک ساتی است. از آغاز تحصیلات موسیقی او در زادگاهش اونفلور گرفته تا پروژه‌های باله‌ی آوانگارد پاریسی در سال‌های بعد، ساخته‌های او به نوعی به پیانو مرتبط است.

اولین اثر شاخص او آلگروی کوتاهی برای پیانو در سال ۱۸۸۴ است ؛ و آخرین قطعه‌ی پیانویی او یک منوئت به سبک کلاسیک، مربوط به سال ۱۹۲۰ .

Erik Satie ~1884~ Allegro
Erik Satie ,1920, Menuet

بیش از نیمی از آثار ساتی برای پیانو بوده یا برای اولین بار در نسخه‌ی پیانویی ارائه شده است. حتی می‌توان ادعا کرد که موسیقی ساتی تا پیش از باله‌ی “پاراد” (۱۹۱۷) فقط برای پیانو نوشته شده بود.

او گهگاه درسِ پیانو می‌داد و در سال‌های بعد به‌صورت پراکنده به‌عنوان پیانیستی ظاهر شد که قطعات تازه‌نوشته‌اش را اجرا می‌کرد. با این حال، به نظر می‌رسد که او کاملاً به پیانو، به سنت بزرگ پیانیستی یا حفظ مهارت های خود به هر طریقی بی‌علاقه بود.

می‌توان اشاره کرد که موسیقی پیانوی ساتی، شاید به همین دلایل، در رپرتوارهای پیانو و چارچوب کنسرت‌های مرسوم جایگاه خود را تثبیت نکرد.

جنبش آوانگارد| Avant-garde

در سالهای پیش از جنگ جهانی اول، هنگامی که آهنگسازان مدرن برای بازگو کردن گفتنی‌هایشان در چارچوب کلاسیک، به دنبال شیوه‌های تازه می‌گشتند، جریان تازه‌ای نیز علیه این سنت شکل گرفت. جریانی به نام «آوانگارد» که در طی سده‌ی بیستم رشد کرد و اهمیتی فزاینده یافت.

این اصطلاح در ارتش فرانسه برای توصیف پیش قراولان و کسانی که راه را برای لشکریان باز می کردند، به کار می‌رفت. در میانه‌ی سده‌ی نوزدهم، اصطلاح آوانگارد کاربردی تازه یافت و در مورد هنرمندانی به کار رفت که خود از پیشگامان عرصه‌های نوین بودند. هرچند اصطلاح آوانگارد، در مورد اقدام‌های مرزشکنانه یا برای دسته‌بندی مدرنیست‌هایی چون شوئنبرگ به کار می‌رود، اما بهتر است این عبارت را در مورد هنرمندانی به کار ببریم که هنرشان سنت شکنانه، ستیز جویانه، و هیچ انگارانه است. در واقع همه‌ی هنرهایی که در پی براندازی معیارهای زیباشناختی تثبیت شده‌اند و می‌کوشند که همه چیز را از نو سر بگیرند.

تجلی آوانگارد در موسیقی اریک ساتی

یک سوی جریان آوانگارد با اریک ساتی  و موسیقی اش تعریف می شود، موسیقی‌ای که از واژگونی ایده‌های متعارف پدید می آید. اریک ساتی به عنوان یک شخصیت غیرمعمول در جامعه‌ی موسیقی شناخته می‌شود. او فردی مستقل و بی‌طرف در برخورد با جریان‌ها و گروه‌های موسیقی قرن بیستم بود. ساتی همیشه به عنوان یک آهنگساز خلاق شناخته می‌شد که به قواعد سنتی موسیقی تکیه نمی‌کرد و آثاری منحصر به فرد از خود خلق می‌کرد.

با استفاده از رویکردهای آوانگاردی، اریک ساتی از طریق تکنیک‌هایی مثل تکرار، سادگی ملودی‌ و هارمونی‌ها، تجدید نظر در ساختار موسیقی و ایجاد آثاری با کاربرد قوانین نوین، اثری نوآورانه خلق کرد. او به طور قابل توجهی تأثیرگذار بر آهنگسازان و هنرمندان بعدی، به خصوص در دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ بود.

سبک موسیقی ساتی، به‌طور کلی با صداهای آرام ، تکرار اِلمان‌های موسیقایی و ریتم‌های ساده شناخته می‌شود. او تلاش کرده است تا از محدودیت‌های سنتی بپرهیزد و با نوآوری در موسیقی، فضایی جدید را برای شنوندگان ایجاد کند. علاوه بر آثار موسیقی، اریک ساتی همچنین در زمینهٔ تئاتر، شعر و نمایشنامه‌نویسی نیز فعالیت داشته است. او با آثار تئاتری خود تلاش کرد تا نوآوری‌های آوانگارد را در سبک نمایشی به کار بگیرد.

علاوه بر تأثیر ساتی در جنبش آوانگارد موسیقی، همکاری‌های او با هنرمندان دیگر نیز بسیار مهم بوده است. همکاری بین دبوسی و اریک ساتی یکی از همکاری‌های معروف در دنیای موسیقی است. آنها در دههٔ ۱۹۱۰ با هم آشنا شدند و این آشنایی به یک روابط همکاری نزدیک تبدیل شد.

اریک ساتی و دبوسی در یک قاب
اریک ساتی و دبوسی در یک قاب

توصیفات در موسیقی ساتی

جنبه‌های کلامی و موسیقایی شخصیت خلاق او تا حد زیادی برابر است. در دهه‌ی 1920 او بیشتر به عنوان همکار در نشریات مختلف فرهنگیِ آوانگارد فعال بود تا آهنگساز. او در تمام این سالها افکار خود را بر روی کاغذهایی کوچک یادداشت می‌کرد که بسیاری از آن‌ها را به‌ عنوان تفسیری در قطعات موسیقی‌اش می‌توان یافت.

در قطعات پیانویی او اغلب با این جنبه‌ی کلامی به عنوان دستورات نوازندگی مواجه هستیم؛ متن هایی منسجم در موسیقی که موسیقی را کامل و پیچیده می‌کند.
برای مثال در قطعات “Gymnopedie” و”Gnossienne”، اریک ساتی توصیفاتی فرانسوی استفاده کرده است که اغلب به صورت دستورالعمل‌هایی هستند که موسیقیدان برای اجرای قطعه باید دقیقاً پیروی کند.

در قطعه‌ی اول “ژیمنوپدی”، توصیفی که در آن نوشته شده “با حس واقعی” است، این مفهوم اشاره به اجرای قطعه با یک حالت واقعی، بی‌تکلف و بدون تزیینات زیاد است. سایر توصیفات ممکن است شامل توصیف سرعت، نحوه‌ی اجرا ، دینامیک‌ها و یا بصورت حسی انتزاعی باشد. برخی از این توصیفات عبارتند از : Rêveusement به معنی اجرا به شکلی رویایی پر از خیال، Avec une étonnante lenteur با یک آهستگی شگفت‌انگیز، Lent et douloureux آهسته و دردمندانه، questionnez بصورت سؤال بر انگیز و …

در کل، توصیفاتی که اریک ساتی در قطعات ژیمنوپدی استفاده می‌کند، برای رساندن برخی از الگوها، حالت‌ها و احساسات موسیقی استفاده می‌شود. این توصیفات به موسیقیدان کمک می‌کنند تا قطعه را به درستی و با همان احساس و شیوه‌ای که ساتی در نظر داشته است، اجرا کند.

توضیحات اریک ساتی در برخی قطعات "Gymnopedie"  و"Gnossienne
توضیحات اریک ساتی در برخی قطعات “Gymnopedie” و”Gnossienne

اریک ساتی و پابلو پیکاسو

پابلو پیکاسو به عنوان یک نقاش برجسته در دورهٔ کوبیسم شناخته می‌شود و در طی همکاری با اریک ساتی، برخی از آثار خود را با الهام از موسیقی ساتی خلق کرد. پیکاسو، تصاویر و عناصر هنری ساتی را در آثار خود به کار برده و با استفاده از خطوط، رنگ‌ها و ساختارهای کوبیسمی، موسیقی ساتی را تبدیل به تجسمی تصویری کرد.

همکاری بین پیکاسو و ساتی در باله‌ی “Parade” در سال ۱۹۱۷ بسیار مشهور است. این باله توسط دیاگیلف (Sergei Diaghilev)، کارگردان باله‌ی برجسته‌ی روسی، برگزار شد و شامل طراحی صحنه و لباس توسط پیکاسو، موسیقی ساخته شده توسط ساتی و کورئوگرافی (طراحی حرکات و رقص‌ها) ماسین (Léonide Massine) بود که بر اساس سناریویی از ژان کوکتو (Jean Cocteau) ساخته شد. “پاراد” یک اثر آوانگارد بود که عناصر هنرهای تجسمی و موسیقی را به هم پیوند داد و با ارائه‌ی یک تجربه‌ی چند رسانه‌ای بی‌سابقه، تأثیر فراوانی روی هنرمندان بعدی و جامعه‌ی هنری گذاشت.

آنها با شکستن مرزها و محدودیت‌ها در هنر، نشان دادند که امکان ترکیب هنرهای مختلف و خلق آثار جدید و متفاوت وجود دارد. به موجب این همکاری، قوانین و استانداردهای هنری سنتی، به چالش کشیده شد و مسیری جدید برای هنر آغاز شد. ( برای آشنایی بیشتر می‌توانید مقاله‌ی موسیقی در قرن بیستم را مطالعه کنید.)

اریک ساتی و پیکاسو

فوتوریسم | سر و صدا یا موسیقی ؟

فوتوریسم یک جنبش هنری و ادبی در ایتالیا بود که در دهه ۱۹۰۹ میلادی برای تمرکز بر ایده‌های مرتبط با سرعت، حرکت و فناوری به وجود آمد. از جمله موضوعاتی که در فوتوریسم مورد توجه قرار گرفت، استفاده از صدا و حرکت در هنر بود. این جریان تلاش می‌کرد تا با استفاده از تکنیک‌های جدید و نوآورانه، احساسات و تجربیات جدیدی را در بین مخاطبان خلق کند.

فوتوریست ایتالیایی، لوئیجی روسولو (Luigi Carlo Filippo Russolo) در رساله‌ی Art of Noises استدلال می کند که گوش انسان به سرعت، انرژی و سر و صداهای حاصل از تکنولوژی و پیشرفت‌های صنعتی زندگی شهری عادت کرده است. بنابراین، این پالت صوتی نیاز به رویکرد جدیدی برای ساز و آهنگسازی دارد؛ صداهای موسیقایی دیگر بوی ابتذال می‌دهند و دنیای مدرن نیازمند موسیقی تازه‌ای است که با صداهای ناموسیقایی خلق شده باشد.

اینتوئونارومری | سازی جدید برای دنیای مدرن

“اینتوئونارومری” یا سر و صدا ساز (Intonarumori) یک ابزار موسیقی تجربی بود که توسط ، روسولو بین سالهای ۱۹۱۰ تا ۱۹۳۰ ابداع شد. او تعدادی از این دستگاه‌ برای تولید صداهای نوآورانه و غیرمعمولی که در رساله‌ی هنر نویزها (Art of Noises) به آن اشاره کرده بود، ساخت و یک ارکستر نویز (سر و صدا) را برای اجرا با این سازها طراحی کرد.

نوازنده‌ی این سازها می توانست در گستره‌ای دست کم یک اکتاوی با سازش سر و صدای معین تولید کند. هنرمندان فوتوریست، بین سالهای ۱۹۱۳ – ۱۹۲۱، برای این سازها یا برای همراهی این سازها با سازهای سنتی موسیقی می ساختند و در تالارهای کنسرت ایتالیا، لندن، و پاریس اجراشان می کردند.

سازهای روسولو ، همگی آکوستیک بودند. جعبه‌های ساز دارای انواع مختلفی از ساختار داخلی برای ایجاد انواع مختلف موسیقی نویز بودند. اغلب مکانیسم شامل چرخی متصل به سیم و یک طبل بود .چرخ سیم‌ها را می‌لرزاند یا خم می‌کرد، در حالی که طبل به عنوان یک تشدید کننده‌ی صوتی عمل می‌کرد. بسیاری از این اینتوئونارومری‌ها دارای دسته‌ای در بالای جعبه بودند که برای تغییر کشش سیم استفاده می‌شد. با کشیدن دسته صدایی تولید میشد و شیپور متصل به جعبه صدا را تقویت می‌کرد.

طرح ساختار یک اینتوئونارومری‌
طرح ساختار یک اینتوئونارومری‌

طبق پیش‌بینی خودِ روسولو ، اجرای کنسرتو بزرگ او (۱۹۱۷) با مخالفت و خشونت شدید تماشاگران مواجه شد. (نمونه‌ی یک سر و صدا ساز را در اینجا می‌توانید ببینید.)

سر و صدا ساز ساخته‌ی روسولو
سر و صدا ساز ساخته‌ی روسولو

ساتی و فوتوریست‌ها

ساتی نیز با این دستگاه‌ها آشنا بود و از آنها در آثار موسیقی خود استفاده کرد. او با ترکیب صداهای حاصل از اینتوئونارومری‌ها، قطعاتی مبتکرانه ساخت که مشتمل بر صداهایی عجیب و غریب بود. ساتی با استفاده از اینتوئونارومری‌ها، توانست جریان آوانگارد را در موسیقی به سمتی تازه هدایت کند.

با این حال، ساتی، در زمانی که فوتوریسم در اوج بود، معمولاً در آثار خود از اصول و مفاهیم فوتوریسم استفاده نمی‌کرد. او بیشتر تمرکز خود را بر رهایی از روش‌های سنتی موسیقی متمرکز کرده بود. اما در برخی از قطعات موسیقی، از ویژگی‌های فوتوریسم الهام گرفت.

هرچند که ساتی شاهکارهای هنری، و اصلا مراد از موسیقی را به پرسش می گرفت، اما او به سازهای سنتی و کوک های متعارف باور داشت؛ فوتوریست های ایتالیایی حتی از این مبناها نیز دوری می جستند.

ساتی | منبع الهام گرایش‌های مترقی

هرچند تحصیلات اولیه‌ی موسیقی ساتی رضایت‌بخش نبود، و بیشتر آثار او مینیاتورهایی برای پیانو بودند که در نگاه اول با قراردادهای مورد انتظار موسیقی در تضاد بود، اما با این حال ایده‌های او قرار بود تأثیر عمیقی بر بسیاری از پیشرفت‌های موسیقی در یک بازه‌ی زمانی وسیع داشته باشد. نگرش ساتی در موسیقی، راهگشای هنرمندان برای پیوستن به جنبش‌های بعدی بود. مهمترین آهنگسازانی که تحت تأثیر ساتی قرار گرفتند، دبوسی معاصر او، راول آهنگساز فرانسوی بعدی و استراوینسکی بودند.

استفاده‌‌ی طنزآمیز از جلوه‌های صوتی معمول از اشیاء واقعی مانند ماشین تحریر بعداً به ایده‌های «موسیقی کانکریت» (musique concrète) تبدیل شد. یا مثلا عناصری با تکنیک امپرسیونیستی (Impressionnisme) که در گنوسین‌ها دیده می‌شود.

اولین بارقه‌های مینیمالیست

ساتی اولین آهنگسازی بود که تحت تاثیر یکنواختی، خستگی و ثابت بودن در موسیقی قرار گرفت و از اولین آهنگسازانِ جنبشِ مینیمالیسم در موسیقی شد. مینیمالیست‌هایی مانند فیلیپ گلس (Philip Glass) و مایکل نایمن (Michael Nyman) نیز وجود داشتند که مطمئناً از روش ساتی در ترکیب عبارات کوتاه و دستورالعمل‌های تعیین‌کننده‌ی او در «Vexations» برای تکرار 840 باره‌ی یک بخش آگاه بودند. Vexations ، ساخته شده در سال 1893، اثری کوتاه برای پیانوی و بدون میزان‌بندی بود که بارها پشت هم تکرار می‌شد. ” برای نواختن این موتیف، 840 بار متوالی، بهتر است خود را از قبل و در عمیق‌ترین سکوت با بی‌حرکتی‌هایی جدی آماده کنید.” ساتی در زمان حیات خود این اثر را منتشر نکرد و مشخص نیست که هرگز آن را اجرا یا ذکر کرده باشد. قطعه‌ی Vexations نخستین بار توسط کِیج در سال 1963 در نیویورک اجرا شد. این اجرا ​​حدودا 18 ساعت به طول انجامید.

اریک ساتی
Vexations

ایده‌ی دیگری که توسط ساتی ابداع شد، «موسیقی مبلمان» (Furniture Music) نام داشت که در آن قصد داشت موسیقی مانند کاغذ دیواری در پس‌زمینه باشد. این ایده را می‌توان منشأ مفهوم بعدی که «موزاک» (musak یا mozak) اط، دانست. موسیقی‌ای که توجهی جلب نکند!

اریک ساتی به عنوان یک نوآور سبک برای گروه آهنگسازان (گروه شش) Les Six ، و مهمتر از همه داریوس میو و فرانسیس پولانک اهمیت دارد. در واقع می‌توانیم ساتی را یکی از زنده‌ترین مدرنیست‌های اوایل قرن بدانیم، نه تنها به‌عنوان راهنمای مسیر برای دبوسی و راول، بلکه پیشگامی برای تفکر موسیقی‌ای است که اکثر قوانین و سنت‌های کلاسیک را زیر پا می گذارد.

کتاب‌شناسی

– Gillmor, Alan. “Erik Satie.” Grove Music Online. Oxford Music Online. Oxford University Press

– The Great Parade: Cocteau, Picasso, Satie, Massine, Diaghilev—and T.S. Eliot

– Erik Satie and the piano,an article by Olof Hojer

https://www.mfiles.co.uk/composers/Erik-Satie.htm?utm_content=cmp-true

4.9/5 - (72 امتیاز)
مطالب مرتبط
باله

باله | ترکیب رقص و موسیقی

پیدایش باله باله یکی از مشهورترین و شناخته‌شده‌ترین سبک‌های رقص در جهان است. تاریخچه و پیشرفت باله چیزی است که در طول زمان تکامل یافته

ویژگی‌های سبک‌شناسی موسیقی رمانتیک اسپانیا

موسیقی اسپانیایی از چند جهت برای علاقه‌مندانِ ایرانی موسیقی، جذاب است. اول محبوبیتِ فلامنکو، فرهنگ سنتی موسیقی اسپانیا، در ایران؛ دوم استفاده فراوان از گردش‌های آکوردی این ژانر در موسیقی مردم‌پسند ابرانی؛ و در آخر جذابیت رپرتوار ژانر کلاسیک غربی این فرهنگ در بین نوازندگان، خصوصاً گیتاریست‌ها، نگارنده را قانع کرد تا پژوهشی در این باره انجام دهد.

کلارا شومان

کلارا شومان | زندگی‌نامه | آثار

کلارا شومان (۱۸۱۹ـ189۶)، با بیش از پنجاه سال زندگی حرفه‌ای در عرصۀ موسیقی، برجسته‌ترین نوازندۀ زن پیانو در دوران خود به شمار می‌رفت و جایگاهی هم‌تراز با

مودست موسورگسکی

ﻣﻮدﺳﺖ ﻣﻮﺳﻮرﮔﺴﮑﯽ | رستگاری پس از مرگ

ﻣﻮﺩﺳﺖ ﻣﻮﺳﻮﺭﮔﺴﮑﯽ، ﻧﻮﺍﺯﻧﺪﻩ ﻭ ﺁﻫﻨﮕﺴﺎﺯ ﻣﻠﯽﮔﺮﺍﯼ ﺭﻭﺱ، ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩﺍﯼ ﺛﺮﻭﺗﻤﻨﺪ ﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎ ﺁﻣﺪ. ﺩﺭ 6 ﺳﺎﻟﮕﯽ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﺳﺎﺯ ﭘﯿﺎﻧﻮ ﺭﺍ ﻧﺰﺩ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺁﻏﺎﺯ، ﻭ ﺑﻪ

یک پاسخ

کتاب موسیقی

جدیدترین کتاب های موسیقی
را از ما بخواهید!

وارد لینک صفحه فروشگاه کتاب ایران‌موزیکولوژی (دکمه پایین) شوید تا از جدیدترین و بهترین عنوان های کتاب دیدن فرمایید.