جستجو
این کادر جستجو را ببندید.
کلود دبوسی | زندگی‌نامه | آثار منتخب
کلود دبوسی

کلود دبوسی | زندگی‌نامه | آثار منتخب

فهرست مطالب

آشیل کلود دبوسی جایگاه بزرگی در تفکر موسیقایی قرن بیستم داشته و مانند بزرگانی همچون شوئنبرگ و استراوینسکی به یک نماد و سمبل برای قرن نوزدهم تبدیل شده است. ریشه‌‌ی نوآوری‌های دبوسی در زمینه‌ی تمبر ارکستر، هارمونی و یا فرم میتوان در زندگی خصوصی وی جست‌و جو کرد، از این رو بررسی و مطالعه‌ي زندگی ایشان برای دوستداران و علاقمندان به دبوسیسم امری ضروری تلقی می‌شود. با این حال در این نوشته سعی شده تا سال‌های حائز اهمیت زندگی او را مرور کرده و از حواشی چشم پوشی کنیم.

دیگران درباره‌ي کلود دبوسی

Stuckenschmidt (موزیکولوگ آلمانی): «دبوسی اولین آهنگساز رادیکال عصر جدید است».

Pierre Boulez (آهنگساز قرن بیستم فرانسوی): ‌ «در واقع تنها دبوسی است که می توانیم با وبرن در گرایش برای از بین بردن فرم‌های از قبل تایین شده مقایسه کنیم. [سونات، فرم تم و واریاسیون و غیره.]»

Stefan Jarocinski  (موزیکولوگ لهستانی): «هنر او تا آخرین لحظات سرکش و انقلابی باقی می‌ماند».

کودکی کلود دبوسی و مواجهه او با موسیقی  

آشیل-کلود فرزند بزرگ خانواده‌ی هفت نفری دبوسی، ۲۲ اوت ۱۸۶۲ در نزدیکی پاریس در خانواده‌ای متوسط به دنیا آمد. پدر او، مانوئل-آشیل دبوسی یک ارتشی سابق بود و مغازه‌ای را اداره می‌کرد. مادرش، ویکتورین-ژزفین که فردی مقتدر، و به خیاطی مشغول بود. مانوئل در اداره‌ی مغازه ناموفق بود و کسب کار خود را در سال ۱۸۶۴ تعطیل کرد.

کلود دبوسی در بچگی

اندکی بعد آنها به خانه‌ی مادربزرگ مادری دبوسی در پاریس نقل مکان کردند اما طولی نکشید که به دلیل جنگ فرانسه و پروس – جنگ میان بیسمارک و ناپلئون سوم (۷۱ـ-۱۸۷۰) – به جنوب فرانسه، شهر کن گریختند و در خانه‌ی عمه‌ای دبوسی ساکن شدند.

کلود دبوسی هفت ساله در آنجا اولین درس‌های پیانوی خود را تجربه کرد و برای اولین بار دریا را از نزدیک دید. دبوسی جوان دوستدار اُپرت‌ها بود و قطعه‌ي مورد علاقه‌اش در دوران کودکی دختر هنگ اثر گائتانو دونیزتی بوده است. از سوی دیگر، دبوسی هیچگاه به مدرسه نرفت و سواد را نزد مادر خود آموخت که این امر بسیار موجب حسرت او در سال‌های بزرگسالی شد. در سال ۱۸۷۲ آشیل-کلود به پاریس باز‌گشت و خود را آماده‌ی آزمون ورودی سخت کنسواتوار پاریس می‌کرد.

کنسرواتوار پاریس و شروع آهنگسازی

۱۸۷۲: او در همان سال موفق به ورود به کنسرواتوار پاریس شد و در آنجا نزد پیانیست معروف  آنتوانت موت که از شاگردان شوپن بوده‌، دروس پیانوی خود را ادامه‌ داد.

آنجا همچنین در کلاس‌های سلفژ آلبرت لویگنک شرکت کرد، آلربت استاد جوانی بود که متوجه‌ی قدرت شنیداری بسیار خوب دبوسی شد و به همین سبب به دبوسی کلاس‌های ویژه‌ای برای تمرین دشیفراژ داد.

۱۸۷۳: دبوسی موفق به ورود در کلاس عالی پیانو شد و با استاد خود آنتوان مرمونتل، در این کلاس‌ها رابطه خوبی نداشت چراکه او عاشق دشیفراژ بود و سیستم خشک نوازندگی کلاسیک را دوست نداشت [دشیفراژ باعث کنجکاوی دبوسی شده بود و می‌خواست موسیقی‌های متنوع و بیشتری را بنوازد  که این علاقه با کلاس‌های کلاسیک کنسرواتوار که آشیل را مجبور به نواختن قطعاتی وقتگیر میکند در تضاد بود]. این تجربه موجب گردید که او با حرفه‌ی نوازندگی خداحافظی کند.

در همین سال آشیل در کلاس هارمونی امیل دوراند شرکت کرد اما هارمونی کلاسیک و  استاد او امیل، به مزاج او خوش نمی‌آمد، « امیل دوراند نه موسیقی را دوست دارد، نه کارش را، نه هنرآموزان را».

همچنین همکلاسی کلود در کلاس هارمونی درباره‌ی او میگوید: «به‌جای پیدا کردن راه حل‌های مورد انتظار معلم، دبوسی همیشه از هدف فرا‌تر می‌رفت. راه‌حل‌های جدید او جذاب، مبتکرانه و اما بسیار ابتدایی بود و امیل دوراند که استاد خوبی، اما بسیار خشک و غیر قابل انعطاف بود به سختی با او برخورد می‌کرد». دبوسی نهایتا بعد از ۱۰ سال در کنسرواتوار پاریس، موفق به کسب رتبه‌ی اول کلاس آکمپانیمنت، نزد استاد آگوست بزیل، شد. او درباره‌ي دبوسی می‌نویسد: « بسیار روان، نت خوانی خوب، انگشتان درست (میتواند بهتر هم بشود)، هارمونی‌گذار خوب، کمی فانتزیگرا، بسیار مبتکر».

۱۸۷۹: دبوسی اولین قطعات خود را در ژانر ملودی نوشت (ملودی همان لید آلمانیست با این تفاوت که شعر خواننده به زبان فرانسوی است). اولین شعر‌های ملودی‌های او مانند Balade a la lune و یا Madrid از آلفرد موسه شاعر رومانتیک گرفته شده است.

آشنایی کلود دبوسی با ندجا ون مک (Nadejda Von Meck)

آشیل-کلود به کلاس‌های هارمونی خود ادامه داد اما در یکی از امتحانات هارمونی‌گذاری باس، او  بیش از دوازده اشتباه پنجم‌ و اکتاو‌های موازی داشت: که باعث اخراج شدن دبوسی از کلاس هارمونی شد. برای پنهان کردن این شکست مارمونتل (استاد پیانوی او) برای دبوسی مشغولیتی دست و پا کرد. مارمونتل، استاد پیانوی دبوسی، او را به خانوم ندجا ون مک، بیوه‌ی ثروتمند روسی که به دنبال پیانیستی برای تدریس به فرزندان خویش و نواختن پیانوي چهار دست می‌گشت، معرفی کرد. ندجا بسیار سفر می‌کرد و از دبوسی نیز می‌خواست تا او را همراهی کند. در ۱۹ سپتامبر ۱۸۸۰ دبوسی و ندجا به فلورانس سفر کردند و آنجا بود که کلود برای اولین بار اولین قطعات خود را اجرا نمود. یکی از آنها Dance bohemienne  نام داشت که ندجا این قطعه را برای چایکفسکی که دوست او هم نیز بود فرستاد. چایکفسکی این اثر آهنگساز جوان را اینگونه توصیف کرد: «چیز زیبایست، ولی بسیار کوتاه، با تم‌هایی که بی نتیجه‌ می‌مانند و فرم مچاله‌ای که پیوستگی در آن کم دیده می‌شود».

۱۸۸۰: کلود دبوسی، ندجا را در سفر او به روسیه همراهی کرد و برای دو ماه با او در مسکو اقامت داشت. این سفر او را برای اولین بار با موسیقی روسی آشنا کرد و او بسیار تحت تاثیر موسیقی موسورگسکی قرار گرفت. در بازگشت از روسیه به همراه ندجا از وین، روم، ونیز و فلورانس نیز دیدن کرد و در نوامبر ۱۸۸۰ دبوسی با گریه خانواده‌ی ندجا را ترک گفت.

سرانجام در بازگشت به پاریس، دبوسی در کلاس‌های آهنگسازی اِرنست گویراد شرکت کرد که پیش‌تر شکست‌ها و مشکلاتش در کنسرواتوار، او را از شرکت در این کلاس‌ها محروم کرده‌ بودند. دبوسی و ارنست نظرات و دیدگاهای زیادی را با یکدیگر به اشتراک گذاشتند.

در سال ۸۰ آشیل اولین قطعه‌ی خود برای پیانو را خلق کرد، به علاوه‌ي تریو برای پیانو، ویولون و ویالونسل در سل ماژور.

بعد از ۱۸۸۰ و جایزه‌ی روم

دبوسیِ ۱۹ ساله به عنوان همراهی‌کننده در کلاس آواز خانم ماری مورو-سِنتی شروع به  کار کرد. او این پست را برای ۴ سال هر سه‌شنبه و جمعه ادامه می‌داد. در کلاس‌های آواز خانم ماری معمولا خانم‌ها و دختران شرکت میکردند از این رو دبوسی جوان در آنجا اولین عشق زندگی خود به نام ماری مزنیه را ملاقات کرد. ماری مزنیه سوپرانویی بود که نت‌های زیر را به سادگی اجرا می‌کرد، تعجبی هم ندارد که دبوسی ملودی‌های بسیاری را برای سوپرانوی زیر نوشت.

سال‌های ۸۰ تا ۸۲ برای دبوسی سال‌های تاثیر گذاری بودند، اگرچه همچنان ناکامی‌هایی در کنسرواتوار پاریس داشت اما سفر‌های متعدد او با خانم ندجا او را با تجربه‌تر کرده بود. به علاوه، در این دوران به آسانی آهنگسازی می‌کرد و از این رو با اعتماد به نفس بیشتر، کارت ویزیتی هم برای خود تهیه کرده بود.

کلود دبوسی جایزه‌ی روم
تصویری از جایزه‌ی رُم

جایزه‌ی روم، کنکوری ارزشمند برای آهنگسازان جوان بود و کلود در سال ۱۸۸۲ در این کنکور شرکت کرده و با شکست مواجه شد. او در سال ۱۸۸۳ با اثر کانتت خود به نام Le Gladiateur  به مقام دوم جایزه‌ی روم رسید و در سال ۱۸۸۴ دوباره با یک کانتت به نام l’Enfant prodigue  به مقام اول این کنکور دست یافت. جایزه‌ی نفر اول دریافت سه سال بورس کامل تحصیلی، از طرف آکادمی فرانسه در شهر روم بود. آنجا با بسیاری از هنرمندان مهم در آن دوران از جمله فرانتس لیست و جوزپه وردی دیدن کرد. با این وجود آهنگساز جوان از این تجربه به عنوان «یک کابوس» نام می‌برد و به سختی در این دوران چهار قطعه می‌نویسد: Zuleima, Preintemps, cantata La Damoiselle elue . قطعات وی بایستی مطابق قوانین به کنسرواتوار پاریس فرستاده می‌شدند و در آنجا مورد بررسی قرار می‌گرفتند. استادان کنسرواتوار قطعه‌ی zuleima  را اینطور نقد میکنند: «عجیب، غیر قابل فهم و ناممکن برای اجرا». قطعه‌ی Printemps دبوسی باعث می‌شد که اولین‌بار از دبوسی به عنوان یک امپرسیونیست یاد کنند، داوران برای دبوسی اینگونه نوشتند: « این امپرسیونیسم مجهول، از خطرناکترین‌ها برای هنر است».

سال‌های سمبولیست و بوهمین

بعد از دو سال (در سال ۱۸۸۷) کلود از ادامه‌ی بورسِ جایزه‌ی روم دست کشید و به پاریس باز گشت. سال‌های پیش رو سال‌های دشواری بود و او زندگی بوهمین (کولی‌وار) را در سال‌های ۱۸۸۴ تا ۱۸۹۲ انتخاب کرد. از طرفی دیگر او بعد از ده سال از همسر خود گابریل دوپون جدا ‌شد و دوران سختی را از لحاظ عاطفی سپری می‌کرد. در این زمان دبوسی دو آریت (ariettes) را برای انجمن ملی موسیقی فرانسه ساخت ( انجمن ملی موسیقی فرانسه بعد از جنگ فرانسه و پروس تشکیل شد و هدف آن ارزشنهادن به میرات فرانسه بود). از آثار او در این سال میتوان به cinq poemes de Baudlaire نیز اشاره کرد (این قطعه به استایل واگنری شبیه است و از دوبوسیسم دور است).

در سال ۱۸۸۸ کلود دبوسی سفری به بیروت داشت و در آنجا به تعدادی از اپراهای ریشارد واگنر رفت ( با اینکه اپراهای واگنر بر او تاثیر می‌گذارند و دبوسی او را تحسین میکند اما همیشه منکر تاثیر واگنر بر آهنگسازی خود بود).

در نمایشگاه جهانی پاریس در سال ۱۸۸۹ دبوسی با ریتم و سونوریته‌های جدیدی برخورد کرد که بسیار او را متاثر کردند; در همین نمایشگاه دبوسی با موسیقی فلامینکو نیز آشنا شد. چندی بعد او با اریک ساتی ( آهنگساز بزرگ فرانسوی) و استفان ملارمه آشنا شد که این آشنایی بعدا منجر به نوشتن شاهکار او بعد از ظهر یک دیو شد.

کلود دبوسی در سال ۱۸۹۳ به صورت رسمی وارد عرصه‌ی هنرمندان پاریسی شد؛ قطعه‌های وی که به صورت رسمی به اجرا درآمدند la Damoiselle elue  و کوارتت زهی بود ( آهنگسازان به طور معمول در اواخر حرفه‌ی خود برای کوارتت زهی می‌نویسند چرا که چیزی جز صدای خالص در کوارتت شنیده نمی‌شود و فرمی برای اثبات آهنگساز به جامعه‌ی هنری شمرده می‌شود). موفقیت دبوسی در این سال‌ها به اوج خود رسید و سال بعد نیز با آفرینش بعد از ظهر یک دیو جایگاه خود را اثبات کرد. در بین سال‌های ۱۹۰۲ تا ۱۹۰۸ دبوسی دست به آفرینش بخش بزرگی از اثرهای پیانویی خود می‌زند از جمله Suite Bergamesque که شامل Prelude, Menuet, Claire de Lune و Passepied می‌شود. در سال ۱۹۱۰ دبوسی از طرف دیاگیلف دعوت می‌شود تا در اثری به نام «شهادت سن سباستین» که نقش اصلی آن را ایدا روبنشتاین داشت با او همکاری کند. دیاگیلف همچنین نوشتن باله‌ای به نام «بازی‌ها» را به دبوسی سفارش می‌دهد.

کلود دبوسی زندگی نامه

سال‌های آخر

با آغاز جنگ جهانی نخست، روحیه میهن‌پرستی دبوسی شدت بسیاری گرفت. دلیل آن را می‌توان دشمنی‌اش با آرنولد شونبرگ که در جبهه روبرو خدمت می‌کرد و دبوسی او را «خطرناک» می‌خواند، دانست. در این سال‌ها دبوسی اثرهای خود را این‌گونه امضا می‌کرد: «کلود دبوسی، آهنگساز فرانسوی» (برای نمونه سه سونات برای سازهای گوناگون و ۱۲ اتود برای پیانو).

او در ۱۹۱۷ در حالیکه بسیار مریض بود برای آخرین بار برای اجرای سومین سوناتش بر صحنه عمومی حاضر شد. او در حالیکه هنوز جنگ به پایان نرسیده بود و در بی‌تفاوتی دیگران به او در ۲۵ مارس ۱۹۱۸ بر اثر ابتلا به سرطان درگذشت و نخست در گورستان پرلاشز در فرانسه به خاک سپرده شد ولی سپس به گورستان دو پاسی انتقال داده شد، دختر و همسر او نیز در همان‌جا در کنارش به خاک سپرده شده‌اند.

۱۰ حقیقت درباره زندگی کلود دبوسی

آثار منتخب کلود دبوسی


Deux arabesques, L. 66: No. 1, Andantino con moto
Rêverie, L. 68
Préludes, Livre 1, L. 117: No. 8, La fille aux cheveux de lin
Suite bergamasque, L. 75: No. 3, Clair de lune
Images, Première série, L. 110: No. 1, Reflets dans l’eau Piano: Rogerio Tutti
La plus que lente, L. 121
Ballade, L. 70 Piano: Carlo Balzaretti
Petite Suite pour Piano à Quatre Mains, L. 65: I. En Bateau
Petite Suite pour Piano à Quatre Mains, L. 65: II. Cortège
Petite Suite pour Piano à Quatre Mains, L. 65: III. Menuet
Petite Suite pour Piano à Quatre Mains, L. 65: IV. Ballet
Symphonie in B Minor, L. 10: I. Allegro ben marcato
Symphonie in B Minor, L. 10: II. Andante cantabile
L’Enfant Prodigue, L. 57: No. 1, Prèlude
L’Enfant Prodigue, L. 57: No. 4, Cortège, Air de Dance Piano: Carlo Balzaretti, Kuniko Kumagai
Children’s Corner, L. 113: No. 1, Doctor Gradus ad Parnassum
Children’s Corner, L. 113: No. 2, Jimbo’s Lullaby
Children’s Corner, L. 113: No. 3, Serenade for the Doll
Children’s Corner, L. 113: No. 4, The Snow Is Dancing
Children’s Corner, L. 113: No. 5, The Little Shepherd
Children’s Corner, L. 113: No. 6, Golliwog’s Cake-walk Piano: Giovanni Umberto Battel
Préludes, Livre 1, L. 117: No. 1, Danseuses de Delphes Piano: Rogerio Tutti
Préludes, Premier livre, L. 117: No. 10, La cathédrale engloutie
Images, Deuxième série, L. 111: No. 1, Cloches à travers les feuilles
Images, Deuxième série, L. 111: No. 2, Et la lune descend sur le temple qui fut
Images, Deuxième série, L. 111: No. 3, Poissons d’or Piano: Giovanni Umberto Battel

کتابشناسی

BOUCOURECHLIEV, André, Debussy, la révolution subtile, Paris, Fayard, 1998.

CAO, Hélène, Debussy, Paris Jean-Paul Gisserot, 2001

4.3/5 - (28 امتیاز)
مطالب مرتبط
باله

باله | ترکیب رقص و موسیقی

پیدایش باله باله یکی از مشهورترین و شناخته‌شده‌ترین سبک‌های رقص در جهان است. تاریخچه و پیشرفت باله چیزی است که در طول زمان تکامل یافته

ویژگی‌های سبک‌شناسی موسیقی رمانتیک اسپانیا

موسیقی اسپانیایی از چند جهت برای علاقه‌مندانِ ایرانی موسیقی، جذاب است. اول محبوبیتِ فلامنکو، فرهنگ سنتی موسیقی اسپانیا، در ایران؛ دوم استفاده فراوان از گردش‌های آکوردی این ژانر در موسیقی مردم‌پسند ابرانی؛ و در آخر جذابیت رپرتوار ژانر کلاسیک غربی این فرهنگ در بین نوازندگان، خصوصاً گیتاریست‌ها، نگارنده را قانع کرد تا پژوهشی در این باره انجام دهد.

اریک ساتی

اریک ساتی؛ پیشگام در مینیمالیسم

اریک ساتی (Erik Satie) موسیقی‌دان و آهنگساز فرانسوی بود که در دوران بیست و یک سالگی به عنوان آهنگساز مستقل شروع به کار کرد. آثار

کلارا شومان

کلارا شومان | زندگی‌نامه | آثار

کلارا شومان (۱۸۱۹ـ189۶)، با بیش از پنجاه سال زندگی حرفه‌ای در عرصۀ موسیقی، برجسته‌ترین نوازندۀ زن پیانو در دوران خود به شمار می‌رفت و جایگاهی هم‌تراز با

کتاب موسیقی

جدیدترین کتاب های موسیقی
را از ما بخواهید!

وارد لینک صفحه فروشگاه کتاب ایران‌موزیکولوژی (دکمه پایین) شوید تا از جدیدترین و بهترین عنوان های کتاب دیدن فرمایید.