کتاب موسیقی دانان امروز اثر رومن رولان

مقدمه کتاب موسیقی دانان امروز اثر رومن رولان

کتاب موسیقی دانان امروز از فصل های هکتور برلیوز، ریشارد واگنر، کامی سن-سانس، ونسان دندی، ریشارد اشتراوس، هوگو وولف، دون لورنتسو پروزی، موسیقی دانان فرانسه و آلمان، کلود دبوسی و بیداری تشکیل شده است و بعضی از فصل ها بخصوص فصل پایانی به نام بیداری به بخش های دیگری نیز تقسیم می شود.

درباره‌ی نویسنده

رومن رولان ، کسی که در سال 1915 برنده جایزه نوبل ادبیات شد ، نویسنده ای بود که ذهنش با اشتیاق به موسیقی و تحسین موسیقی دانان استثنایی شکل گرفته بود. این رمان نویس مشهور که در عین حال طلح طلبی مشهور و با علاقه به سوسیالیسم و عرفان شرقی بوده است ، علاوه بر رمان هایی که بیشتر ما او را با آنها می شناسیم همچنین تاریخچه ی اپرا و زندگینامه ای از بتهوون و هوگو وولف و کتابی درباره ی موسیقی دانان گذشته را نیز تألیف کرده است ، که شاید بهترین تاریخچه ی ما تاکنون باشد. در این میان ، وی این کتاب شگفت انگیز را در مورد برخی از غول های معاصر خود در حوزه ی موسیقی ، مانند واگنر ، برلیوز ، دبوسی ، اشتراوس و سن- سانس نوشت. کتابی که امروزه هنوز هم مسحور کننده است. کتاب موسیقی دانان امروز می تواند مقدمه کاملی برای آثار موسیقی این هنرمندان بزرگ و نابغه باشد.

درباره‌ی کتاب موسیقی دانان امروز اثر رومن رولان

کتاب موسیقی دانان امروز اثر رومن رولان: به همراه کتاب موسیقی دانان دیروز ۲ در سال ۱۹۰۸ منتشر شد. در هر دو کتاب جستارهایی ستایش برانگیز دربارهٔ بعضی از موسیقی دانان و نیز جریانهای موسیقایی آمده است که شناخت کامل نویسنده را در زمینه زندگی و کار هنرمندان بزرگ نشان میدهد رومن رولان در موسیقی دانان امروز از هنرمندان هم عصر خود سخن گفته است و با پژوهش در آثار آهنگسازان و بررسی زندگی آنها سعی کرده چشم خواننده را به گوشه ها و زاویه‌هایی باز کند که کمتر در معرض توجه بوده اند.

کار هنرمندان را نمیتوان جدا از شرایط آفرینش آثارشان دریافت مثلاً با مطالعه نوشته رومن رولان درباره هکتور برلیوز پی میبریم که چه تعبیرهای غلطی از او رواج داشته است رومن رولان در شرح زندگی برلیوز شناخت عمیق خود را از شخصیت این آهنگ ساز تیره بخت نشان میدهد در بخشهای دیگر کتاب نیز با چنین شناختی مواجهیم. این جستارها صرفاً برای اهل فن نوشته نشده اند بلکه مخاطب آنها خواننده هوشمندی است که شاید اطلاعات فنی در زمینهٔ موسیقی نداشته باشد اما به موسیقی علاقه دارد و از خواندن سرگذشت نوابغ هنر لذت می برد.

برای لذت بردن بیشتر از آثار موسیقی باید آهنگ سازان را بهتر شناخت. آیا صرفاً با دانستن نام آهنگ ساز لذت بایسته به شنونده موسیقی انتقال می یابد؟ خوب است با شنیدن یک سنفونی یا یک قطعه موسیقی مجلسی پدیدآورنده اثر را نیز بشناسیم؛ و برعکس، پس از آشنایی با این یا آن آهنگ ساز آثارش را بشنویم. با این افزایش شناخت، جاذبه موسیقی گسترش مییابد امیدوارم این کتاب دریچه های تازه ای برای فهم آثار موسیقی دانان به روی خواننده بگشاید در این زمانهٔ پرآشوب، موسیقی می تواند سبب نزدیکی روحی آدمها شود.

سالها پیش که با عطشی شورانگیز ترجمه کتاب را شروع کردم جاذبه متن چنان بود که شب و روز را از یاد بردم و تب آلود کار کردم تشویق و همدلی برخی دوستان شیفته نیز سبب شد در مدت کوتاهی ترجمه را به پایان برسانم میدانید شتابی که از لذت ناشی میشود گاهی چشم را کور می.کند من هم در کوری این شتاب خیلی چیزها را ندیدم و نفهمیدم هر چند همان شتاب و جهل با شوقی عظیم همراه بود. حالا که پس از حدود هجده سال با تشویق محمد ،زهرایی مدیر نشر کارنامه در ترجمه تجدید نظر کامل کرده ام و عملاً آن را دوباره ترجمه کرده ام میدانم که آن خطاهای قبلی دیگر در این ترجمه نیستند و متنی پیراسته تر در اختیار خواننده قرار گرفته است.

اما من با این کار علاوه بر زدودن خطاهایم وجود قبلی ام را نیز پیراسته ام و آن زندگی تب آلود سالهای دور دست را پس رانده ام که صد البته با دریغ و درد عجین بوده است؛ اگر خواننده کتاب همان سکر و هیجانی را تجربه کند که من در آن سالها تجربه کرده ،بودم خوشحال خواهم بود که در این احساس همچنان همراهش هستم غیر از ناشر حاضر که امکان انتشار پاکیزه این ترجمه را فراهم آورد و اجازه داد وسواس های من نیز به وسواسهای حرفه ای اش اضافه شود باید تشکر کنم از همه کسانی که به نحوی از انحا مشوق و مددکارم بوده اند بخصوص جاهد جهانشاهی که متن اصلی کتاب را در اختیارم گذاشت .

علی چراغی که اهل معرفت بود و سالها پیش بخشهایی از ترجمه قبلی را منتشر کرد عبدالحسین آذرنگ که فصل مربوط به برلیوز را بازخوانی کرد و پسرم رامین که در جریان تجدید نظر متن از لحاظ فنی کمکم کرد. همچنین سپاسگزارم از ویراستاران ناشر احمد کسایی پورکه متن ترجمه را
با اصل مقابله کرد و علی رضا سید احمدیان که آن را مرور کرد، و دوست عزیزم هومن پناهنده که کل متن ترجمه را دلسوزانه بازخوانی کرد از همه همکاران نشر کارنامه نیز که برای به سامان رسیدن این کتاب زحمت کشیدند صمیمانه تشکر میکنم توضیح این نکته نیز لازم است که در سراسر متن و در پانوشتها نام و عنوان همۀ منابع و مراجع و آثار به فارسی ترجمه شده و ضبط اصلی آنها در انتهای کتاب آمده است.

قسمتی ازکتاب

هیچ چیز تأثیرگذارتر از برخورد نخستین نیست. یادم می آید که در زمان کودکی ام نخستین بار در یکی از کنسرت های پادولوی پیر در محل سیرک زمستانی قطعه هایی از موسیقی واگنر را شنیدم. عصریکشنبه گرفته و مه آلودی بود که مرا به این کنسرت بردند. از غبار زردرنگ بیرون که به سالن رفتیم با گرمای‌طاقت فرسا برق خیره کننده ،نور و صدای همهمه جمعیت چوبی نشسته رو به رو شدیم. چشم هایم جایی را نمیدید و نفسم نیز به سختی در می آمد. اندکی بعد اندامهایم کوفته شد، زیرا روی نیمکت های بودیم و در فضای تنگی وسط دیوار آدمها فشرده میشدیم.

اما با نخستین نت موسیقی همه چیز فراموش شد و ما به رخوتی دردناک ولی دلچسب فرو رفتیم. شاید همین نا آسودگی بر لذت ما می افزود. کسانی که از نشئگی صعود در کوهستان خبر دارند میدانند که این نشئگی چه پیوند محکمی دارد با ناملایمات صعود و چه قرابتی دارد با خستگی جان و برق کورکننده خورشید، با تنگی نفس و با همه احساسهایی که زندگی بخش و جان افروزند و تن را می لرزانند طوری که یاد این همه به نحوی نازدودنی…