کتاب حیات سازها در تاریخ موسیقایی ایران به منظور بررسی و تحلیل سازها در دورهی ایلخانیان تا پایان صفویه، به مطالعهی سازها در نگارههای ایرانی پرداخته است…
انتشارات |
---|
نسخه آزمایشی:
اشتراک گذاری:
قیمت محصول:
تومان120,000
امکان تحویل اکسپرس
امکان خرید در محل
پشتیبانی 24 ساعته
ضمانت اصل بودن کالا
پرداخت امن از درگاه بانکی
معرفی محصول
کتاب حیات سازها در تاریخ موسیقایی ایران اثر نرگس ذاکرجعفری، از آنجا که هدف اصلی کتاب حیات سازها در تاریخ موسیقایی ایران، مطالعهی دگرگونیهایی است که در حیات سازها و ساختمان ریخت شناسانهی آنها در دورهای پانصد ساله از تاریخ ایران رخ دادهاند، با مطالعه و بازنگری رسالات موسیقی قدیم ایران و متون تاریخی و اجتماعی و همچنین منابع تصویری، به بررسی حیات سازهای ایران در دوره تاریخی ایلخانیان تا پایان صفویه و چگونگی صعود و افول این سازها در این ادوار تاریخی خواهد پرداخت.
شناسایی و طبقهبندی سازها از دیرباز در فرهنگهای مختلف جهان مورد توجه بوده است. یکی از مهمترین مسائل موجود در مطالعات سازشناسی در تاریخ موسیقی ایران تغییرات و دگرگونیهایی است که در حیات سازها در دورههای مختلف رخ داده است. طول دورهی تاریخی ایلخانیان تا پایان صفویه دربرگیرندهی تغییر و تحولات تدریجی حیات سازهای موسیقی ایران است که در نهایت در قرن دوازدهم قمری منجر به حذف برخی سازها و ظهور سازهایی جدید میشود. سازهایی مانند عود، چنگ، قانون و موسیقار از فرهنگ موسیقایی ایران حذف و سازهای دیگری همچون تار و سنتور جایگزین برخی سازهای پیشین میشوند. چنگ از سازهایی است که پس از دورهی صفویه به دلایلی نامعلوم منسوخ شده و امروزه در هیچ یک از حوزههای جغرافیایی ایران حضور ندارد.
فراوانی تصویر چنگ در نگارههای مکاتب مختلف نگارگری پس از مغول تا اواخر صفویه و همچنین حضور نام چنگ در متون دورههای تاریخی یاد شده و به ویژه در متون ادبی درخور توجه است. چنگ در اغلب متون موسیقی قدیم ایران زیر سازهای «ذوات الاوتار مطلق» طبقهبندی و توصیف میشود. موسیقار و ارغنون نیز سازهایی هستند که مانند چنگ جز نامی از آنها در تاریخ موسیقی ایران بر جای نمانده است. سازهایی نظیر رباب، قانون و قیچک هم که ظاهرا حضور قابل ملاحظهای در برخی متون دورههای یاد شده داشتند پس از دورهی صفویه به موسیقی دستگاهی دورهی قاجار راه نیافتند و جایگاه ویژهای در موسیقی ایران به خود اختصاص ندادند.
عود نیز که همواره در تاریخ موسیقی ایران پس از اسلام به عنوان ساز کامل معرفی شده و نسبت به سازهای دیگر جایگاه برتری داشته، در روند این دگرگونیها حذف شده است. نخستین رسالات موسیقی پس از اسلام، از سدهی سوم و چهارم قمری، به طور مستقیم و یا غیرمستقیم گواه این برتریاند. با نگاهی به تاریخ علم موسیقی در ایران از قرون نخستین دوران اسلامی میتوان به اهمیت عود در میان دیگر سازها پی برد. مباحث مهم موسیقی نظری قدیم ایران، از جمله استخراج فواصل و نغمهها، شیوهی دستانبندی، استخراج ادوار، کوک زهها و همچنین فنون نوازندگی روی ساز عود تشریح میشدند. در متون موسیقی قدیم ایران سازی را کامل میخواندند که تمام نغمهها را در زهها به طور کامل داشته باشد و عود با داشتن این ویژگی میتوانست تمام نغمههای سامانهی موسیقی زمان خود را اجرا کند.
این ساز نه فقط در فرهنگ ایران بلکه در سراسر پهنهی شرق اسلام از حمله فرهنگ عرب، اندلس و ترک متداول بود و از این رو میتوان عنوان یک ساز بین المللی به آن داد. اینکه فرهنگ ایران یا فرهنگ ملل شرق در چه شرایطی و چرا عود را به عنوان برترین ساز برگزیده است یکی از سئوالات تاریخ موسیقی ایران به شمار میآید. از عصر صفویه به تدریج شاهد کمرنگ شدن حضور عود در موسیقی ایران و ظهور ساز تار به عنوان اصلیترین ساز در موسیقی دستگاهی دورهی قاجار هستیم. به عبارت دیگر، پس از دورهی صفویه عود جای خود را به تار میدهد اگرچه همچنان برتریاش را در فرهنگهای موسیقی عرب و ترکیه که دارای ریشههای مشترک با موسیقی ایران هستند حفظ میکند.
به رغم این دگرگونیها، برخی سازها از گذشتههای دور تا کنون همچنان در فرهنگ موسیقایی ایران حفظ شدهاند. در این مورد میتوان از سازهای خانوادهی تنبور، کمانچه و انواع نی نام برد که دارای پیشینهی تاریخی کهن هستند و همواره در دورههای متفاوت تاریخی جایگاه ویژهای در موسیقی ایران داشتهاند.
کتاب حیات سازها در تاریخ موسیقایی ایران در دو بخش و هفت فصل تدوین شده است. در مقدمه، اشارات کوتاهی به رویدادهای تاریخی و اجتماعی ایران در دوره ی ایلخانیان تا پایان صفویه دارد. در بخش اول به ریختشناسی سازهای رایج در دورههای یادشده میپردازد که سه فصل کتاب را به خود اختصاص داده است. در این بخش برای توصیف جنبههای ریخت شناسانهی سازها به منابع مکتوب و منابع تصویری مراجعه شده است. بخش دوم موارد اجرایی و تحولات سازها را در دورههای تاریخی مذکور دربرمیگیرد که چهار فصل کتاب را نیز شامل میشود. در این فصول مباحثی چون فنون نوازندگی، موقعیتهای کاربردی، تغییرات و دگرگونی سازها، مطالعهی تطبیقی سازها در دورههای ایلخانی، تیموری و صفوی، و در نهایت عوامل موثر در حیات سازها از لحاظ صوتی، اجتماعی و تصویری مطرح شدهاند.
دربارهی سازشناسی ایران تاکنون پژوهش تحلیلی و تطبیقی جامعی، که شامل نگاه همزمان به موسیقی، تاریخ و نگارگری در ادوار تاریخی آن باشد، صورت نگرفته است. آنچه تاکنون در این زمینه انجام شده، تحقیقات پراکندهای است که به برخی طبقهبندیها، برخی دورهها و یا به یک گونه ساز خاص پرداخته است. رواج و گسترش سازها در دورههای مختلف تاریخ ایران، شناسایی آنها و بررسی عوامل موثر در حیاتشان موضوعی است که کمتر مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است.
منابعی که در کتاب حیات سازها در تاریخ موسیقایی ایران مورد استفاده قرار گرفته و راهگشا بودهاند در دو گروه منابع دست اول و منابع ثانویه قرار میگیرند. منابع اولیه شامل متون موسیقی کهن، متون تاریخی و اجتماعی مکتوب در دورههای ایلخانی تا اواخر صفویه و منابع تصویری به جا مانده از دورههای فوق است. در میان متون موسیقی کهن، به متون چاپ شده و حتی الامکان به نسخههای خطی موسیقی بازمانده از دورههای مذکور مراجعه شده است. حوزهی دیگر تحقیق، اوضاع تاریخی و اجتماعی دورههای مورد نظر است که با استفاده از منابع تاریخی دست اول و همچنین منابع تاریخی ثانویه مطالعه شده است.
منابع تاریخی دست اول شامل کتب مورخان ایرانی و نوشتههای سیاحان اروپایی است که اغلب از دورهی صفویه به بعد نوشتههایی از خود به جا گذاشته و از دیدگاه خود اشاراتی به وضعیت موسیقی داشته و به معرفی سازهای ایران پرداختهاند. در مباحث موسیقیشناسانه، نگرش افراد بیگانه با موسیقی یک فرهنگ تحت عنوان نظریهی نگرش از بیرون یا نگرش اتیک (Ethic) مطرح میشود که به موضوعات بحثانگیزی دامن زده است. گروهی بر این اعتقاد هستند که نگرش از بیرون توسط افراد بیگانه با آن فرهنگ دربر دارندهی دیدگاههایی است که دارندگان آن فرهنگ واجد آن نیستند. یعنی بیگانگان از زاویهای به فرهنگ و موسیقی ما مینگرند و نکاتی را درمییابند که ما خود هرگز نمیتوانیم به کنه آن پی ببریم.
نظر دیگر این است که یک خارجی هرگز نمیتواند ماهیت یک فرهنگ و موسیقی دیگر را در بررسیها و تجربیات خود کشف کند. البته چنین مجادلاتی اغلب در مورد مطالعات تخصصی موسیقی است که توسط افراد بیگانه صورت میگیرد و در کتاب حیات سازها در تاریخ موسیقایی ایران که تنها از گزارشات سفرنامه نویسانی استفاده شده که دیدگاههای تخصصی دربارهی موسیقی ندارند، کم رنگتر است. به دلیل گستردگی حوزههای مطالعاتی کتاب حاضر، منابع ادبی مورد استفاده قرار نگرفتهاند. از سویی دیگر در برخی منابع ادبی نام سازها صرفا به دلایل ضرورت ادبی در متن گنجانده شدهاند و صرف آمدن نام سازی در شعر یا نثر نمیتواند گویای حضور آن ساز در دورهی موردنظر باشد. مطالعات موسیقیشناسانه بر تصاویر و نگارههای مربوط به دورههای مذکور که در موسیقیشناسی تاریخی با عنوان آیکونوگرافی (Iconography) یا آیکونولوژی (Iconology) شناخته شده است از دیگر مراحل کتاب حیات سازها در تاریخ موسیقایی ایران به شمار میآید.
آیکونولوژی شاخهای از تاریخ هنر محسوب میشود که در مطالعات موسیقیشناسی اهمیت فراوانی دارد. مهرها، سکهها، نقاشیها، حجاریها و همهی تصاویری که دربردارندهی سازها و نوازگان آنها هستند از اسناد مهم برای مطالعهی تاریخ موسیقی محسوب میشوند. در دورههای تاریخی بعد از مغول تا پایان صفویه شاهد رشد و اعتلای مهمترین مکاتب نگارگری ایران هستیم. نگارههای دورههای ایلخانیان، تیموریان و صفویه مکاتب هنری گوناگونی چون هرات، بخارا، شیراز، تبریز، قزوین و اصفهان را پشت سر نهادهاند و میتوانند راهنمای ارزندهای برای شناخت و تحلیل و نیز بررسی افول و صعود سازها در دورههای فوق باشند.
کتاب حیات سازها در تاریخ موسیقایی ایران به منظور بررسی و تحلیل سازها در دورهی ایلخانیان تا پایان صفویه، به مطالعهی سازها در نگارههای ایرانی پرداخته است. برای مشاهدهی دقیقتر سازهای موجود در نگارهها و به دلیل تعداد زیاد نگارهها، تنها ساز مورد نظر را انتخاب و برجسته کرده است و از آوردن تمام نگاره یا تصویر صرف نظر شده است.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.