انتشار کتاب و جزوههای آموزش هارمونی، فرم و کنترپوان امکان تدریس و مطالعۀ تئوری موسیقی کلاسیک غربی را برای مدرسان و دانشجویان فراهم کرده است. هارمونی به عنوان یکی از بخشهای مهم تئوری موسیقی کلاسیک غربی، نقش بسزایی در شناساندن هویت این موسیقی به هنرجویان و دانشجویان آن ایفا میکند. شمار کتابهای آموزش هارمونی در سالهای اخیر رشد بیسابقهای داشته است؛ به شکلی که ناشران دانشگاهی و یا پرآوازهای همچون نُرتُن نیز دست به انتشار کتاب آموزش هارمونی زدهاند. در این میان یکی از چالشهای اصلی کتابهای آموزش هارمونی، میزان خوانایی و جذب مخاطب موسیقی است. عمدۀ کتابها با زبانی فنی، و بدون توضیح دربارۀ چراییِ وضع قوانینِ هارمونی، صرفاً تمرینهایی را در اختیار دانشجویان و هنرجویان میگذارند تا قوانین مذکور برای خواننده، قابل درک شوند. برخی دیگر با مطرح کردن مسائل تاریخی و مثالهای شنیداری، هنرجو را در بطن بحث نظری قرار میدهند و در او ایجاد علاقه میکنند.
در ایران هنوز هم انتخاب اول بسیاری از مدرسان موسیقی کتاب هارمونی والتر پیستون، و کتاب هارمونی معروف به دوبفسکی است. اولی معروف به مکتب امریکایی و دومی – که محصول قلم گروهی از نویسندگان است- معروف به مکتب روس است. برخی مدرسان از ترکیب این دو کتاب برای تدریس استفاده میکنند.
کتاب هارمونی پیستون اولین بار در سال 1959 منتشر شد. نویسندۀ کتاب مدرس دانشگاه هاروارد و آهنگسازی شناخته شده بود. او در مقدمۀ ویراست پنجم کتاب – که در سال 1987 منتشر شد- از دلایل یادگیری تئوری موسیقی و هارمونی مینویسد. او میگوید برخی فکر میکنند یادگیری تئوری، کنترپوان، فوگ و هارمونی صرفاً برای آهنگسازی به کار میرود؛ در حالی که ما تئوری میآموزیم تا بفهمیم موسیقی گذشتگان چطور نوشته شده است نه اینکه حدس بزنیم موسیقی آیندگان چگونه نوشته میشود (Piston 1987: 1). ویراست پنجم این اثر، با ترجمۀ سیاوش بیضایی، توسط انتشارات نوگان، به چاپ رسیده است.
کتاب هارمونی دیگر، همان دبوفسکی، در سال 1938 توسط گروهی چهارنفره شامل اسپاسوبین، دبوفسکی، ساکالوف و پفسیف تألیف شده است. شاید نام دوبفسکی در ذهن هنرجویان و دانشجویان موسیقی شناسۀ اصلی این کتاب باشد ولی ایگور اسپاسوبین، نظریهپرداز و مدرس موسیقی، نقشی پررنگ و برجسته در تقریر این کتاب داشته است. او کتاب دیگری نیز با عنوان فرم نیز نگاشته است. این کتاب در سال 1384، با ترجمۀ مسعود ابراهیمی، توسط نشر افکار، و در ادامه توسط نشر همآواز، منتشر شد. مدرسانِ ایرانی آهنگسازی و تئوری موسیقی، که در کشورهای اروپای شرقی تحصیل کردهاند، راه را برای ورود کتابهای آموزشی مکتب روس به ایران هموار کردهاند.
با اینکه دو کتاب آموزشی نامبرده بسیار قدیمی هستند، اما هنوز هم منبع تدریس بسیاری از مدرسان هارمونی در آموزشگاهها و دانشکدههای موسیقی به شمار میروند. با نگاهی به مطالب این دو کتاب، تفاوت رویکرد عمیقی در ارائۀ مطالب آنها به چشم میخورد. پیستون با توضیح دربارۀ فاصله، مُد و گام، به سراغ اصطلاحهای تخصصی و خطاهای اصلی هارمونی میرود. مثلاً هدایت صدا (voice leading)، همپوشانی (overlapping)، وضعیت باز و بستۀ آکورد، و حرکتهای موازی را توضیح میدهد. سپس با معرفی کردنِ درجات اصلی و فونکسیونها، دست هنرجو را در استفاده از درجات فرعی و اصلی، تا حد زیادی باز میگذارد. پیستون با تمرینهای متنوع باس شمارهگذاری شده، هنرجو را مجبور به استفاده از درجات مختلف میکند و در ادامه میبینیم که در این مورد تا چه میزان با کتاب هارمونی دوبُفسکی تفاوت دارد. علاوه بر این چینش بحثهای پیچیدهتر این دو کتاب نیز اساساً باهم متفاوت است.
کتاب هارمونی دوبفسکی با رویکردی متفاوت، با پایهای ترین مباحث کار خود را آغاز میکند و عجلهای برای باز گذاشتن دستِ هنرجو به خرج نمیدهد. یادگیری تریادها، ایجاد آکورد چهارصدایی و شناختن درجات اصلیِ تونیک، سابدومینانت و دومینانت دغدغۀ اصلی چند فصل اول کتاب را تشکیل میدهند. در جایی که والتر پیستون، تا قبل از وقوع خطاهای شناخته شده، حساسیت خاصی در پرش ملُدیها نشان نمیدهد، دوبفسکی به محدود کردن حرکت خطوط به فواصل کوچکتر اصرار دارد. یادگیری نُتهای غیرهارمونیک، خروج موقت و مدولاسیون، تا رسیدن به نیمۀ دوم کتاب میسر نیست. تنها بحثی که دوبفسکی علاقه دارد زود به آن رسیدگی کند، بحث سکوئنسها است. در عوض والتر پیستون، بحث مدولاسیون را در فصل هشتم کتاب پیش میکشد.
شاید تعبیر یکی از مدرسان موسیقی از تفاوت این دو مکتب، کمی مسأله را بیشتر روشن کند. والتر پیستون بسان مربی شنایی عمل میکند که شاگرد خود را در روز اول تمرین، در آغوش گرفته، به عمق شش متری استخر پرت میکند؛ بلکه ترس او بریزد و با چالشهای اصلی شنا روبهرو شود. در عوض دوبفسکی- یا بهتر بگویم تیم چهارنفره- با بستن کمربند شنا به هنرجو، او را در عمق نیممتری راه میبرند تا بتواند عمق بیشتر را تصورکرده با مهارت وارد ششمتری شود. راه حلی برخی مدرسان، استفاده از هردو کتاب به شکل همزمان است؛ به شکلی که بحثها مکمل هم پیش روند و هنرجو با سرعتِ کُند کتاب دوبفسکی بیحوصله نشود و همچنان با انبوهی از گزینه برای وصلهای هارمونی کتاب پیستون، مسیر خود را گم نکند. همچنین عنوان دیگری به اسم تمرینهای هارمونی با پیانو به قلم ماکسیموف و با ترجمۀ ابراهیمی به چاپ رسیده است که سیر مطالب آن با کتاب دوبفسکی همخوانی دارد.
از دیگر کتابهای موجود در بازار موسیقی میتوان به هارمونی کورساکوف اشاره کرد که توسط وارطان ساهاکیان ترجمه و توسط انتشارات سورۀ مهر منتشر شده است.
کتاب هارمونی جامع کاربردی جز تنها منابع تألیفی هارمونی به زبان فارسی است که توسط کامبیز روشنروان و انتشارات معین به چاپ رسیده است.
عنوان دیگری نیز با عنوان کتاب آموزش کاربردی هارمونی توسط نشر نوگان منتشر شده که بر اساس رویکرد آموزشی چایکوفسکی در کنسرواتوار مسکو نگاشته شده، ترجمۀ آن توسط سیاوش بیضایی به انجام رسیده است.
مسعود ابراهیمی کتابی را با عنوان کتاب هارمونی در موسیقی قرن بیستم ترجمه کرده که نویسندۀ آن لودمیلا دیاچکوا بوده، نشر همآواز انتشار آن را تقبل کرده است.
یکی از کتابهای هارمونی معروفی که هنوز در ایران فرصت انتشار پیدا نکرده است، عنوان یک مقدمۀ مختصر بر هارمونی تنال است که توسط انتشارات نُرتُن به چاپ رسیده، ویراست دوم آن نیز منتشر شده است. شاید یکی از جذابترین ویژگیهای این اثر، خوانایی و شفافیت مطالب آن برای هنرجویی است که میخواهد به شکل خودخوان هارمونی تنال بیاموزد. کتابهای دیگری نیز با همکاری ناشران و مترجمان دیگر در دست تهیهاند و این خبر خوبی برای جامعۀ موسیقی ایرانی است که بیش از پیش به منابع دست اول آموزش تئوری موسیقی دسترسی دارد.