در این نوشتهی سعی داریم تا پس از نگاهی کوتاه به مفهومِ هر یک از زیرشاخههای تئوری موسیقی و کتاب های تئوری موسیقی، به معرفی چند نمونه از کتابهای آن بپردازیم.
تئوری موسیقی به مجموعه قوانینی گفته میشود که نظام موسیقایی یک فرهنگ خاص را تشکیل میدهند (Trésor de la langue française). در تعریفی دیگر، دیکشنری آکسفورد موزیک گروو، تئوری موسیقی را مجموعه نظریهها درباره قواعد و اصطلاحات موسیقی تعریف و آن را به سه دسته مرتبط با یکدیگر تقسیم میکند:
اول، « اصول بنیادین » که پیشنیازهایی هستند برای خوانشِ و درکِ نتنویسی و نتخوانی موسیقی.
دوم، بررسی تاریخ موسیقی و دیدگاههای نظری آن از یونان باستان تا به امروز.
سوم که از زیرشاخههای موسیقیشناسی به حساب میآید، به دنبال تعریف فرآیندها و اصول کلی در موسیقی است.
شایانِ ذکر است که کتاب تئوری موسیقی با آنالیز موسیقی متفاوت است؛ از این جهت که تئوری موسیقی نقطه شروع خود را نه کار یا عملکرد فردی، بلکه مصالح اساسی که از آن ساخته شده است، می گیرد. بنابراین تئوری موسیقی موضوعات گستردهای را پوشش میدهد، از چگونگی و بنیانهای آهنگسازی در قرون وسطا تا نحوهی چینشِ سازها در یک ارکستر دورهی رمانتیک.
همانطور که پیشتر گفته شده «اصولِ بنیادین» اولین موضوعی است که تئوری موسیقی به آن میپردازد. این بخش از آنجایی که پیشنیازی برای دیگر مدخلهای تئوری موسیقی است بسیار حائز اهمیت است. اصولغ اولیهی یادگیری موسیقی یعنی ریتم، نتخوانی، فواصل از جمله مباحثیاند که در این تئوری بنیادین مورد بررسی قرار میگیرند. در چند دههی اخیر کتابهای تئوری بنیادین موسیقی در ایران به دو کتابِ محبوبِ تئوری بنیادین موسیقی اثر پرویز منصوری و کتاب مبانی موسیقی نظری اثر کمال پورتراب خلاصه میشدند. اما در چند سالهی گذشتهی تالیف و ترجمهی دیگر کتابهای تئوری موسیقی موجب تنوعِ این دسته را برای علاقهمندان شدهاست و از این رو دوستداران موسیقی میتوانند با توجه به نیاز و علاقهی خود کتاب موردنظرشان را انتخاب کنند. از دیگر کتابهای تئوری موسیقی میتوان به کتاب تئوری موسیقی اثر محسن الهامیان، کتاب تئوری موسیقی برای نوآوزان اثر باربرا وارام، کتاب آموزش مقدماتی برای موسیقیدانان جوان اثر پاول هیندمیت و کتاب عناصر موسیقی مفاهیم و کاربردها اثر رلف تیورک اشاره کرد.
مبانی آهنگسازی به مفاهیم و عناصر اساسی ارتباطی میان نتها، ریتم، هارمونی، ملودی و ساختار موسیقی اشاره دارد. در آهنگسازی، این مبانی مبادلهای بین تواناییهای موسیقایی و خلاقیت آهنگساز برای خلق و تنظیم قطعات موسیقی را فراهم میکند. در چند سالهی اخیر کتابهای خوبی با عنوانِ ؛مبانی آهنگسازی» در ایران منتشر شده است. کتاب مبانی آهگسازی با ترجمهي مسعود ابراهیمی به همت نشر همآواز یکی از آنهاست. همینطور کتابِ تازه چاپ شدهی lمهارت آهنگسازی با ترجمهي حسین جز رمضانی بانشر نایونی اشاره کرد.
از جذابترین ارمغانهای فرهنگ غربی، موسیقی کلاسیک و صدالبته ارکستر سمفونی آن است. ارکستری که سالها طول کشید تا شکلی استاندارد به خودش بگیرد و هنوز هم محبوبیت و کاربرد خود را حفظ کرده است. یکی از رایجترین تقسیمبندیها، ارکستر سمفونی را به چهار دسته تقسیم میکند: سازهای زهی آرشهای، سازهای بادی چوبی، سازهای بادی برنجی و سازهای کوبهای. ویلن، آلتو، ویلنسل و کنترباس در دستۀ اول؛ فلوت، پیکولو، ابوا و کلارینت و … در دستۀ دوم؛ توبا، ترومبون و ترومپت و … در دستۀ سوم و در دستۀ چهارم هم سازهایی مثل مثلث، تیمپانی و شیکر قرار میگیرند.
یکی از مهمترین دغدغههای یک آهنگساز در موسیقی کلاسیک غربی، چینش صحیح این سازها در کنار یکدیگر است. منظور از چینش«صحیح» این نیست که آهنگساز صرفاً از مجموعه قواعدی یکسان و همیشگی پیروی کند؛ بلکه منظور پیشگیری از وقوع خطاهایی است که به کیفیت صدادهی ارکستر صدمه میزند. مثلاً اینکه دوبل کردنِ کدام سازها کیفیت شنیداری استانداردی تولید میکند؛ کدام ترکیب باعث میشود کیفیت صوتی یک ساز فدای دیگری شود و یا اینکه کدام جملۀ موسیقایی برای کدام ساز غیرقابل اجراست و برای دیگری کاملاً ممکن؟ از جمله کتابهای ارکستراسیون که به زبان فارسی ترجمه شدهاند میتوان به کتاب رسالۀ ارکستراسیون در چهار جلد به قلم شارل کوکلین، کتاب آموزش ارکستراسیون به قلم ساموئل اَدلر، کتاب اصول سازبندی ارکستر به قلم هکتور برلیوز، کتاب ارکستراسیون اثر پال متیوز و کتاب ارکستراسیون به زبان ساده، به قلم علیاکبر قربانی اشاره کرد.
هر اثر هنری دارای طرح، قالب، یا الگویی است که محتوای کار را در درون آن جای میدهد. در واقع فرم در برابر محتوا قرار میگیرد و هر اثر هنری در فرم، مجموعهای است از اجزا که هر یک از آنها نسبت به کل، پیوند دارند. فرم در موسیقی به ساختمان یا ساختارِ یک قطعهی موسیقایی اشاره دارد که محاصل آن «شکلدادنِ ایدهها در بستر زمان» است. فرم در موسیقی به آهنگساز کمک میکند تا موتیفها و ایدههای اصلی خود را به درستی ارائه و گسترش دهد. کتابهای فرم موسیقی در ایران قدمت چندانی ندارند با این از جمله شاخصترین آنها میتوان کتاب فرم در موسیقی اثر تاتیانا سورنونا کورگیان، کتاب فرم در موسیقی اثر اسپاسبین، کتاب فرم و طرح در موسیقی اثر ریبنت و کتاب فرم و مبانی فرم اثر رالف تورک را نام برد.
کنترپوان یا علم چندصدایی به عنوان ارمغانی موسیقاییِ آهنگسازان رنسانس و باروک، از ملزومات هنرجویان و علاقهمندان به رشته موسیقی بوده و یادگیریاش در فهم بافت قطعات موسیقی و نیز خلاقیت بیشتر جهت آهنگسازی الزامی است. کنترپوان را غالبا در دو گونه مدال و تنال و با دو رویکرد غالب «کانتوس فیرموسی» و «روسی» آموزش میدهند. همانند دیگر مبانی نظری موسیقی، برای این مبحث هم در جهان کتب بسیاری نگاشته شده است که از میان آنها، تعداد قابل ملاحظهای به فارسی ترجمه و در ایران به چاپ رسیدهاند که در ادامه به چندی از آنها اشاره میشود. کتابهای تئوری موسیقی در مبحث کنترپوان مدال میتوان به کتاب «کنترپوان مدال» نوشته دیوید بویدن اشاره کرد که در عین سادگی، مباحث را با رویکرد کانتوس فیرموسی ارائه میکند. این رویه را کتاب «کنترپوان به زبان ساده» هم دنبال کرده است با این تفاوت که مباحثش، کنترپوان تنال را نیز شامل میشود. با این حال برای مباحث تنال، «آهنگسازی به شیوه باخ» نوشته مشایخی بهترین منبع حاضر به زبان فارسی است. در کنار این کتابها، برای آموختن این علم به شیوه روسی، کتابهای «پلیفونی» نوشته گریگوریف و نیز کتاب جدیدتری از فرایانوف، منابع مناسبی جهت آموختن کنترپوان میباشند.
هارمونی به عنوان یکی از بخشهای مهم تئوری موسیقی کلاسیک غربی، نقش بسزایی در شناساندن هویت این موسیقی به هنرجویان و دانشجویان آن ایفا میکند. شمار کتابهای آموزش هارمونی در سالهای اخیر رشد بیسابقهای داشته است؛ به شکلی که ناشران دانشگاهی و یا پرآوازهای همچون نُرتُن نیز دست به انتشار کتاب آموزش هارمونی زدهاند. در این میان یکی از چالشهای اصلی کتابهای آموزش هارمونی، میزان خوانایی و جذب مخاطب موسیقی است. عمدۀ کتابها با زبانی فنی، و بدون توضیح دربارۀ چراییِ وضع قوانینِ هارمونی، صرفاً تمرینهایی را در اختیار دانشجویان و هنرجویان میگذارند تا قوانین مذکور برای خواننده، قابل درک شوند. برخی دیگر با مطرح کردن مسائل تاریخی و مثالهای شنیداری، هنرجو را در بطن بحث نظری قرار میدهند و در او ایجاد علاقه میکنند.
با شنیدن ترکیب مبانی نظری موسیقی، مواردی چون چگونگی درک ریتم، قرارگرفتن اصدات و فواصل در کنار هم، گامهای موسیقایی مختلف و بهعبارتی “تئوری موسیقی،”، در ذهن ما پدیدار میشود.
اما “مبانی نظری موسیقی ایرانی” چیزی فرای ترکیب اصوات و درک ریتم و… را در خود جای میدهد؛
حالات اجرایی گوشهها و دستگاهها و روابط آنها با یکدیگر، ترکیب دانگها، فواصل ربعپردهای و ادوار ایقاعی و… ازجمله مطالبیست که در مبانی نظریِ موسیقی ایرانی مورد بحث و یادگیری قرار میگیرد.
کتابهای مفیدِ فراوانی برای استفاده در یادگیری این بحث وجود ندارد و اکثرا رسالات باقیمانده از موسیقیدانان و دانشمندان اعصار گذشته چون فارابی و صفیالدین و ابنسینا، مرجع و منبع پژوهشها منباب یادگیری و کاوش در مبانی نظر موسیقی ایرانی قرار میگیرند؛ چون موسیقیالکبیر فارابی.
از کتابهای تئوری موسیقی موجود در بازارِ امروز میتوان به کتابهایی مثل “مبانی نظری موسیقی ایرانی” تالیف پرویز منصوری، کتب ۳جلدی “سرایش” تالیف حسین مهرانی و کتاب “دستگاه در موسیقی ایرانی” تالیف پروفسور هرمز فرهت اشاره کرد.