کتاب عنوان قواعد علمی هارمونی آرنولد شوئنبرگ نتیجهی تجربیاتیست که وی طی سالیان گذشته در زمینهی آموزش هارمونی و آهنگسازی از هنرجویان خود آموخته است…
انتشارات | |
---|---|
مترجم |
امکان تحویل اکسپرس
امکان خرید در محل
پشتیبانی 24 ساعته
ضمانت اصل بودن کالا
پرداخت امن از درگاه بانکی
معرفی محصول
کتاب عنوان قواعد علمی هارمونی به گفته آرنولد شوئنبرگ نتیجهی تجربیاتیست که وی طی سالیان گذشته در زمینهی آموزش هارمونی و آهنگسازی از هنرجویان خود آموخته است.
واژهی تئوری (Theory) که در زبان یونانی به آن Theoria میگویند در لغت، به معنی رعایت و حفظ قانون، تبعیت، پیروی، مشاهده و ملاحظه آورده شده است. به طور کلی، به مجموع افکار، عقاید، اندیشهها، انگارهها و نظریههای لازم برای یادگیری، شناسایی و درک مفاهیم اولیه و اصلی هر علم، تئوری اطلاق میشود. در واقع تئوری، عصارهای از تجربه، عمل و جنبههای گوناگون واقعیت و نتیجهی بررسی نظام درونی پدیدهها (Phenomena) و رهیافتی (Approach) برای ارتباط و قانونمندی آنهاست.
علم موسیقی دارای زبان ویژهای است. تئوری موسیقی (Musical Theory)، مباحثی سیستماتیک (Systematic) است که عناصر تشکیل دهندهی این زبان را بیان و تعریف میکند؛ مواردی نظیر ریخت شناسی (Morphology)، حالتها (Modes) ، کاربرد آنها در ترکیب زبانی (Syntax Language) و دستورها و قوانین لازم در نگارش موسیقی. به طور کلی میتوان تئوری موسیقی را، به دستور زبان موسیقی (Musical Grammer) تعبیر کرد.
امروزه، تئوری موسیقی، عموما شامل دو سطح مقدماتی (Elementary) و پیشرفته (Advanced) میباشد. معمولا آموزههای مقدماتی و اولیه، در سرایش یا سلفژ (Solfege) ؛ و آموزههای پیشرفته در هارمنی (Harmony) ، کنترپوان (Counterpoint)، فرم (Form) و ارکستراسین (Orchestrasion) خلاصه میشوند. در این تقسیمبندی آموزشی، لااقل یکی از مهمترین موارد نادیده گرفته شده، ملدی (Melody) است.
دیگر جنبههای تئوری موسیقی که ارتباط تنگاتنگی با ملُدی دارند، عبارتاند از:
ریتم (Rhythm) و فواصل (Intervals)، گامها (Scales) و …. ابعاد فلسفی (Philosophical) و خردورزانه (Speculative) در موسیقی نیز به حیطهی زیباشناسی (Aesthetic) مربوط میشوند.
کتاب قواعد علمی هارمونی، نتیجه ی تجربیاتی است که من در طی سال های گذشته از هنرجویانم آموخته ای هنگام تعلیم هرگز سعی نکردهام تا به هنرجویانم «آنچه را که می دانم بگویم». بلکه برعکس، همیشه کوشش داشته ام آن مطالبی را که هنرجو با آن آشنا نبوده برایش تشریح کنم. این مسئله، با این که مرا وامی داشت که همیشه در جستجوی وضع و طرز تفکر «هنرجو» باشم، ولی برایم خیلی با اهمیت نبود؛ زیرا موضوع جان اهمیت این بود که از ابتدا عصارهی مطالب را برای هنرجویانم تشریح کنم و آنها را در جریان امر بایارم و به همین دلیل به هیچ وجه در دروسم، مغز هنرجو را به وسیله ی یک رشته قوانین خشن و غیر قابل انعطاف خسته نمی کردم، بلکه همواره تشریح نکات و مسائل را فقط به کمک استدلال و منطق انجام می داده این حال این دستورها همان قدر که رعایتش برای مدرسان اجباری می نمود برای هنرجویان الزامی ایجاب نمی کرد.
في المثل هرگاه هنرجویان تکالیف خویش را بدون به کار بستن قواعد و دستورهای داده شده انجام میدادند، در صورت حصول نتیجه ی عالی تر، آنها را ملزم به تبعیت از آن قواعد نمی کردم. به نظر من، مدرس لازم است تا این اندازه دارای قدرت و شهامت باشد که از اشتباهات خویش هراس نداشته باشد. او بهتر است به هیچ وجه لاف نزند که فرد غیرقابل قصوری است و همه چیز را می داند و هیچ گاه اشتباه نمی کند. بلکه مانند کسی است که بدون احساس خستگی در طلب پیدا کردن چیز تازه ای است و البته گاهی به منظور می رسد». چرا مدرس خود را وجود فوق العاده ای (مانند «نیم خدایان») تصور می کند؟ و چرا خود را به تمام عیار «انسان» فرض نمی نماید؟ من هرگز در پی آن نبوده ام که خود را در نظر هنرجویانم پاک و عاری از اشتباه جلوه دهم و اگر لازم شده است که بعدا درباره موضوعی از نظر خود منحرف شوم، یعنی رهنمودی بدهم که در عمل نادرستی و اشتباه آن محرز گردیده، از تجدید نظر نسبت به عقیده ی خود روگردان نبوده ام.
البته اشتباهاتی که من در تدریس مرتکب می شدم، معمولا در عمل برای هنرجویان بی اثر بود و خیلی کم احتمال داشت که آنها را گیج کند یا مطلب را برایشان نامفهوم سازد. غالبا اقرار من (به اشتباهاتی که به موجب یک سلسله تحقیق و تعتق بعادی به عمل می آماد) برای هنرجویان حالت خوراک قابل هضمی را پیدا می کرد و از طرف دیگره اشرار به اشتباه برای شخص من (که همیشه مسائل را همراه با مشتی منطق و استدلال و به صورت نت مطرح می کردم با برخورد به هر اشتباه تازه، خود موجب دست یافتن به فرمول مستدلی می شد که این کتاب دجموعه ای است از همین فرمول ها و قواعد مستدل. لازم است اعتراف کنم که احساس لزوم رهنمود صحیح از اشتباهاتی پیا۔اشاره است که هنرجویان من به تبعیت از رهنمودهای غیرمستدل و همچنین موفقیتی که در اثر حل نکات مبهم و مسائل پیچیده به دست آورده ام، زحمات مرا بدون آن که خوشحالی حصول این موفقیت ها مرا به این فکر بیندازد که آنها را خود به تنهایی یافته ام.
به این ترتیب علیا۔ه دارم که برای شخص من و هنرجویان، نتیجه همیشه قرین کامیابی بو چنانچه من فعل آنچه را که خود می دانستم به آنها گفته بودم، هنرجویان نیز تنها همان را فرا می کر در حال حاضر هنرجویان من اطلاعاتشان کمتر از آن وضع باشد، لیکن در این حال، دست کم هر این نتیجه رسیا۔ دانا۔ که هر چیز فقط به یاری تحقیق و جستجو به دست می آید. در جستجو و طلب از پای ننشینند. زیرا در اثر این جستجو و طلبه و سعی و کوش کرده است با۔ بوده است و تنها همان را فرا می گرفتند. شاید ، دست کم هنرجویان به آرزو دارم که آنها در جستجو و طلب از پای ننشینند. زیرا در خود، بالاخره به هافشان خواهند رسید.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.