مقدمه
لیلی بولانژه: شاید در موسیقی هر دوره چندین آهنگساز برجسته و کاملا شناخته شده در خاطر عموم حضور داشته باشند و حتی شاید کسانی که به صورت حرفهای نیز وارد دنیای موسیقی نشدهاند، میتوانند اسامی چند آهنگساز شهیر را نام ببرند اما به غیر از آنها، آهنگسازان دیگری حضور داشتند که مستحق دیده و شنیده شدن بیشتری هستند و همواره به نوعی زیر سایه بزرگان هم عصر خود، در طول تاریخ گم شده اند یا آثارشان از بین رفته است.
کسانی که در هر یک از دوره های خود کاملا مورد اعتماد همکاران و بعضا الهامبخش نسل های بعدی خود نیز بودهاند، اما ظهور آنها همزمان با حضور بزرگان دیگری بود که مورد ستایش و اقبال عموم بودند، به همین امر کمتر شناخته شدند و یا آثارشان به مراتب کمتر مورد استقبال نوازندگان حال حاضر قرار گرفته است.
در این سری مقالات «شایستگان تقدیر زیر ساهي بزرگان» سعی بر این بوده که به طور خلاصه به آهنگسازانی پرداخته شود که تعداد قابل توجهی نیز هستند و هر کدام، نوازندگان و آهنگسازان بزرگی بودند که در حال حاضر مورد کم لطفی واقع شدهاند و شاید به گونه ای که استحقاقش را دارند، کمتر مورد توجه قرار گرفته اند.
لیلی بولانژه Lili Boulanger (1893-1918)
لیلی بولانژهLili Boulanger (1893-1918)، شاید اگر سرنوشت طور دیگری رقم میخورد و بیماری باعث نمیشد او زود از پا در بیاید، او یکی از بزرگترین و شناخته شده ترین آهنگسازان قرن بیستم محسوب میشد. او در سال 1893 در خانوادهای کاملا اهل موسیقی به دنیا آمد. پدر و خواهرش هردو موزیسین بودند. او خواهر کوچکتر نادیا بولانژه بود، که خودش نوازنده ویرتئوز ساز پیانو و یکی از مدرسین برجسته قرن 20 محسوب میشود که آهنگسازان برجستهای مثل کوپلند، فیلیپ گلس، پیاتزولا، تحت تعلیم او بودند. لیلی از سه سالگی با بیماری سِل روده، که در آن زمان بیماری لاعلاجی محسوب میشد، درگیر بود که تا اواخر عمر کوتاهش با آن دست و پنجه نرم میکرد تا سرانجام در سن 25 سالگی تسلیم این بیماری شد. لیلی یک نابغه بود که شاید استعداد درخشان او در سنین کم را بتوان به موتسارت تشبیه کرد. او در سن 5 سالگی آکومپانیمان قطعاتی را در کنسرواتوار پاریس به عهده داشت. او به قدری توانمند بود که تا سن 7 سالگی به آواز، پیانو، ویلن و هارپ مسلط بود. پس از گذراندن دورههای دروس تخصصی موسیقی در کنسرواتوار پاریس، ساز اُرگان را نزد یکی از برجسته ترین مدرسین این ساز، Louis Vierne آموخت.
یکی از اولین آثار بجا مانده از لیلی Noctorune For Flute and Piano است که در سن 17 سالگی تصنیف کرد، که اغلب با ساز ویلن بجای فلوت به اجرا درآمده است. از مشخصههای این قطعه تلفیق ملودیهای پست رمانتیک با هارمونی فرانسوی است، که بسیار این قطعه را شنیدنی کرده است.
یکی دیگر از اولین ساخته های لیلی Les Sirenes است، که مشخصا تحت تاثیر موسیقی دبوسی قرار دارد و رنگ و بوی هارمونی آن، بسیار مشابه آثار دیگر آهنگساز برجسته و شناخته شده فرانسوی است.
شرکت در جایزه رم (Prix de Rome) | لیلی بولانژه
در سن 18 سالگی اولین و شاید بزرگترین اتفاق زندگی او در حال رقم خوردن بود. او در مسابقه بزرگی که از سال 1666 در فرانسه، که توسط لویی پانزدهم پایهگذاری شده بود، و در طی سالیان متعدد، آهنگسازان برجسته ای معرفی کرده بود، شرکت کرد. این مسابقه به قدری بزرگ و مهم در طول تاریخ قلمداد میشد که نقل است که هرکسی در این رقابت برنده میشد، نیمی از راه موفقیتش را طی کرده بود. بیراه هم نبود اگر نگاهی به آهنگسازانی که در این رقابت پیروز شده بودند بیاندازیم، نام های بزرگی چون؛ هکتور برلیوز، ژرژ بیزه، ایبرت، کلود دبوسی در میان آنها دیده میشد.
جالب است که خواهرش نادیا، سه بار در این مسابقات شرکت کرده بود که هیچگاه نتوانسته بود برنده از میدان خارج شود.
در سال 1913، لیلی پس از گذراندن روزهای سخت بیماریاش، دوباره در این مسابقات شرکت کرد و برای اولین مرحله قطعه Soir Sou La Plaine را ساخت که یک کانتات برای پیانو بود که به راحتی او را به مراحل بعدی فرستاد.
Boulanger – Soir Sou La Plaine
در فینال این دوره درخشان ترین اثر خودش، Faust et Hélène ، را ساخت که با قاطعیت تمام، با کسب 31 رای از 36 رای این دوره را به یکی از با اختلاف ترین فینال ها بدل کرد که اختلاف بین دو آهنگساز باقیمانده پایانی، انقدر زیاد و فاحش بود. این قطعه ای بود که او را به اولین برنده آهنگساز زن در این مسابقات بدل کرد، که بر اساس داستان عاشقانه بین فاوست و هلن با روایت یک تنور و سوپرانو و همراهی ارکستر بود. کلود دبوسی نیز در مجله در نقد این اثر نوشت که:
“او فقط 19سال دارد و نوع بکارگیری بجای تکنیکها و عناصر موسیقی، همچنین نوع نوشتن ملودیهایش بسیار فراتر از سن اوست.”
لیلی این قطعه را به موجب پیروزی در مسابقه، با انتشاراتی ضبط کرد و این تنها اثر منتشر شده از او در زمان حیاتش نیز محسوب میشود که آن را به خواهرش، نادیا بولانژه تقدیم کرد.
Psalm 24, Psalm 129, Psalm 130 سه قطعه دیگر از آثار برجسته اوست که در بین این سه قطعه، Psalm 130 برای یک ارکستر بزرگ نوشته شده که به یاد و خاطره پدرش آن را ساخته بود و همچنین واکنشی به حال و هوای جنگ جهانی اول بود.
لیلی در سن 22 سالگی Vieille Priere Bouddhique را ساخت که در آن سالها به پختگی کاملی در آثارش رسیده بود. در همان سال قطعه متفاوتی با حال و هوای جنگ نوشت که با الهام از نشانه های آسیای شرقی، به شدت این قطعه را در زمان خودش مدرن کرده بود.
لیلی بولانژه Pie Jesu، آخرین قطعه خودش، که ترانه آن نوعی رکوئیم بود را در سال آخر زندگیاش در روستایی در حوالی پاریس تصنیف کرد. همچنین با وخیم شدن اوضاع جنگ در فرانسه و بمبارانهای متعدد آلمانها و همچنین احوالات بیماری خودش که میدانست دیگر توان مقابله با آن را ندارد و نتوانست اپرایی که در دست داشت را به پایان برساند. همینطور که او در حال تسلیم بیماری خودش بود تصمیم گرفت به روستای کوچکی، اطراف پاریس برود تا روزهای آخر عمر خود را در آرامشی نسبی سپری کند.
لیلی بولانژه در 25 سالگی بر اثر بیماریاش از دنیا رفت و با لباسی که در مسابقات عنوان نخست را بهدست آورده بود، به خاک سپرده شد.
Lili Boulanger – Pie Jesu