جستجو
این کادر جستجو را ببندید.
اصول همنوازی در موسیقی کلاسیک غربی
اصول همنوازی موسیقی

اصول همنوازی در موسیقی کلاسیک غربی

فهرست مطالب

یکی از شکل‌های رایج و محبوب اجرا در موسیقی کلاسیک غربی، همنوازی در قالب دوئت، تریو، کوارتت و غیره است. فرهنگ اجرایی نوازندگان این موسیقی، به مرور زمان، به رویکر‌دهای تمرینی مدونی شکل داده‌است که شاید برای برخی نوازندگان اروپایی و آمریکایی، بدون آموزش‌ مدون نیز، قابل لمس باشد؛ اما این از اهمیت آگاهی جمعی نوازندگان آنسامبل، چیزی کم نمی‌کند. در این کاربرگ، با ارجاع به مقاله‌ای از پیتر کلر (اجرای آنسامبل، ژانویه 2014، انتشارات دانشگاه سیدنی غربی) برخی اصول همنوازی را مرور می‌کنیم.

اصول همنوازی

اجرای موسیقی معمولا به عنوان امری جمعی شناخته می‌شود که افراد متعددی گرد هم آمده، یک آنسامبل موسیقایی را تشکیل می‌دهند، که در تعداد نوازندگان و ترکیب سازها و از نگاهی دیگر، اهداف زیبایی‌شناختی و اجتماعی، ژانر اجرایی قطعه، سبک‌(استیل)، زمینه اجتماعی‌-‌فرهنگی و تمایلات نوازندگان از یکدیگر متمایز می‌شوند.

طبیعت اجرای گروهی بیان‌گرانه

در اجرا‌های تک‌نوازی یا سولو، نوازنده به انتخاب خود در پارامتر‌های بنیادین موسیقی از جمله سرعت قطعه، آرتیکولاسیون و شدت صوتی تغییراتی را اعمال می‌کند اما این برای نوازندگان یک آنسامبل امری است چالش‌برانگیز، چرا که در یک آنسامبل تصمیم بر اعمال تغییرات، شخصی و فردی نبوده بلکه به تغییرات مشترک میان‌فردی مربوط می‌شود. حال به بررسی این سوال می‌پردازیم که چگونه نوازندگان یک آنسامبل موسیقی در پارامتر‌های اصلی و حالت‌های بیانی قطعه تغییراتی را اعمال می‌کنند به‌صورتی که با‌ یکدیگر هماهنگ و هم‌صدا شوند؟ این پرسش از منظر موسیقی کلاسیک غربی مطرح می‌شود (با اینکه به باقی ژانرها هم اشاره شده) و در دو سطح، یکی تشریحی و دیگری توضیحی. سطح تشریحی شامل معیارهای کمیِ نشانه‌های حرکتی‌ای است که با تغییرات بیانگرانه هماهنگ مرتبط است که به اجرای آنسامبل شخصیت می‌بخشد. سطح توضیحی با مکانیزم‌های روان‌شناختی‌ای سرو کار دارد که چنین تغییرات هم‌گامی را، با قادر ساختنِ اجراکنندگان آنسامبل به دست‌یابی مختصات دقیقِ میان‌فردی در پارامترهای بنیادی موسیقایی (مثل زمان‌بندی، شدت صدا و دقت کوک) سهولت می‌بخشد، در حالی که هم‌زمان انعطافی را نمایش می‌دهد که بیان سبکیِ هنرمندانه به آن احتیاج دارد. در نهایت عوامل شناختی، پیش‌برنده و اجتماعی که به شکل بالقوه عملکرد این مکانیزم‌ها‌ را محدود کرده یا تحت‌تأثیر می‌گذارند وارد بحث می‌شوند.

طبیعت اجرای گروهی بیان‌گرانه

تغییرات، با انگیزه زیبایی‌‌شناختی در پارامتر‌های اجرا سبب ارتباط موثر با ساختار موسیقی شده، اهداف بیانی را تقویت می‌کنند. این تغییرات می‌توانند در دایره دانش فرم و ساختار قطعه مانند موتیف‌ها، عبارات و بخش‌ها، ساختار‌های تمپو، ریتم و متر و یا ویژگی های بیرونی مانند ملودی، مدت زمان کشش‌ یا دیرند و شدت صوتی بر اساس تأکید‌ها قرار‌گیرند. این تغییرات با توجه به اهداف بیانگر و شخصیت قطعه توسط یک نوازنده یا گروهی از نوازندگان متغیر هستند.

در ادامه مروری خواهیم‌ داشت، بر مفاهیم مرتبط با نشانه های رفتاری، مکانیسم های روانشناختی، مفهوم و تعامل آن‌ها با یکدیگر و عواملی که ممکن است هماهنگی میان‌فردی را در یک اجرای گروهی بیان‌گرانه محدود کند یا تحت تاثیر قرار دهد.

نشانه‌های شنیداری در اصول همنوازی

ابعاد صدا که توسط نوازندگان برای مقاصد خاص در اجرا دستخوش تغییر می‌شوند، عبارت اند از: ویژگی‌های اساسی و پایه مانند زمان و شدت صوت، هم‌چنین ویژگی‌های ظریف مرتبط با دقت کوک(intonation)، مفصل‌بندی(articulation) و رنگ صوتی.

زمان‌بندی در اصول همنوازی

انحرافات زمان‌‌بندی در اجرای گروه، بر روابط افقی و عمودی بین صداها تأثیر‌گذار است. روابط افقی مربوط به زمان‌بندی هربخش صدایی یا سازی است، در حالی که روابط عمودی به یک‌رنگ و یک‌صدا بودن بخش‌های صوتی به صورت جداگانه بستگی دارد. انحرافات افقی و عمودی به گونه‌ای در هم تنیده شده‌اند که هرچه انحرافات افقی یک بخشی صدایی بیشتر باشد، حفظ روابط عمودی بین بخش‌ها چالش برانگیزتر خواهد ‌بود. 

ساختار موسیقی و اصول همنوازی

المان‌های ساختاری موسیقی که بر هماهنگی‌ و انحرافات عمودی بین بخش های صوتی تاثیر گذارند عبارت اند از: مرزبندی عبارت‌ها، موقیعت متریک (metric location)و گروه‌های ریتمیک. هماهنگی در شروع و پایان عبارات برای اجرای گروهی‌ (آنسامبل) امری چالش‌برانگیز است. چراکه با توجه به مقاصد گوناگون نوازندگان، در یک اجرای گروهی، با نزدیک شدن به پایان عبارت، ممکن است تندا (tempo) میل به کند شدن داشته باشد، که می‌تواند هماهنگی را در اجرای گروه مشکل‌ساز کند. از جهتی دیگر شروع عباراتی که قبل از آنها وقفه یا سکوت های طولانی قرار دارد نیز مشکل خواهد بود. مورد دیگری که می‌تواند در هماهنگی عبارات مفید واقع شود، توجه و یا مشخص کردن “نقاط عطف”(points of change) قطعه است. منظور از نقاط عطف یکی شدن مرز های ساختاری قطعه و عبارات موسیقی است که اغلب با دگرگونی کیفی در “احساس” موسیقی مشخص می‌شود.

روابط رهبر-پیرو در اجرا

 ممکن است ایفای نقش پیش‌برنده (leader) در گروه های کوچک‌تر (برای مثال دو‌نوازی پیانو) راحت‌تر از گروه‌های مختلط و بزرگ‌تر، مانند یک کوارتت زهی باشد (که معمولا ویولن اول نقش راهبر را دارد). با این حساب حتی تحت چنین سلسله مراتب از پیش تعیین شده‌‌ای نیز، با توجه به روند ملودی در بخش‌های مختلف سازی و ماهیت ساختار و ترکیب‌بندی در قطعه، روابط رهبر_پیرو‌ (leader-follower relations) در بین سازها می‌تواند منعطف و متغیر باشد. از منظری دیگر، عوامل دیگری که بر هویت اجرایی رهبر موسیقی تاثیر‌گذارند عبارتند از: نقش سازها، شخصیت و سطح مهارتی تک‌تک نوازندگان درگروه.

شدت صوتی

شدت صوت (intensity) نیز می‌تواند به عنوان ابراز شنیداری دیگری، برای بیان موسیقایی به‌کار گرفته شود. “دینامیک” در موسیقی آنسامبل، همانند اجرای تک‌نوازی با ایجاد تغییرات و تضاد شدت صوتی در عبارات و جمله‌بندی‌ها ، بر اساس فرم، گروه‌های ریتمیک و جایگاه متریک قطعه به شنونده منتقل می‌شود. حال اینکه چگونه نوازندگان یک آنسامبل شدت صوتی خود را تغییر داده تا به ترکیبی مطلوب برسند، به دلایل متعدد، امری پیچیده است. یک مورد آن، به‌اصطلاح “ترجیح خود بر دیگری” است که نشان می‌دهد فرد به چه میزان می‌تواند صدای خود را در میان صدای ساز نوزاندگان دیگر بشنود. شدت صوتی ساز هر فرد به عنوان نوازنده گروه نباید به گونه‌ای باشد که از ترکیب‌بندی و چارچوب صداها بیرون بزند،این مورد به اندازه‌ای صحیح است که بر اساس نیاز قطعه، در تعادل و ترکیب صداها خللی ایجاد نکند.

دقت‌کوک، مفصل‌بندی، رنگ صدا

رابطه بین بخش‌های سازی با توجه به دقت‌کوک، بیان و رنگ‌صوتی می‌تواند سبب انسجام یا درعین‌حال از بین‌رفتن یک آنسامبل موسیقی شود. کوک نواختن با دیگر همنوازان از جمله نیاز‌های اساسی نوازندگی در آنسامبل است ، برای دستیابی به این امر کوک ساز نوازندگان، باید بر‌اساس سیستم کوک یکسانی باشد. مسئله کوک‌نوازی در آنسامبل در مقایسه با ساز‌هایی از جمله پیانو که کوک ثابتی را داراست، چالش برانگیز تلقی می‌شود. اما برای مثال در گروه کر انعطاف‌ بیشتری دارد. به‌علاوه نوازندگان باید نسبت به زیر‌وبمی و فرکانس فواصل، از لحاظ شنیداری حساس باشند.

نوازندگی در یک گروه، مسئولیت ویژه و متفاوتی را به همراه دارد، از آن رو که نوازنده، باید در تک‌تک لحظات، متمرکز بر جریانِ پیش‌رونده موسیقی باشد و تمامی اجزای اجرایی را از رصد خود بگذراند. این امر، نه تنها برای اجرای آگاهانه بخش خودش از الزامات است، بلکه عنصری حیاتی در همراهی درست و اصولی با دیگر نوازندگان است. توانایی دریافت درست و به موقع نشانه‌(کیو)‌های دیداری و شنیداری بر اساس روابط رهبر-پیشرو، بدون ارتباط موثر و مسئولانه نوازندگان مشکل‌ساز خواهد بود و در نتیجه، دستیابی به هدف نهایی که همان صدای یک رنگ و واحد از تمامی نوازندگان است نیز، از دسترس دور خواهد ماند.

منبع

Ensemble performance: Interpersonal alignment of musical expression

4/5 - (4 امتیاز)
مطالب مرتبط
تینتینابولی

در ستایش سکوت؛ نگاهی به تکنیک تینتینابولی در موسیقی آروو پرت

تینتینابولی ؛ در قلمرو موسیقی کلاسیک، تعداد کمی از آهنگسازان قرن 20 و 21 توانسته ­اند یک تکنیک آهنگسازیِ نوین و متمایز را توسعه دهند و در عین حال توسطِ همین رویکردِ تازه مخاطبان گسترده­ای را نیز در سرتاسر جهان جذب کنند.

 آرون کاپلند و جنگ جهانی دوم

 آرون کوپلند و جنگ جهانی دوم

در این مقاله به طور خلاصه به نقش آرون کوپلند، آهنگساز آمریکایی، در زمان جنگ جهانی دوم می‌پردازیم و از لحاظ تاریخی بررسی می‌کنیم که

یک پاسخ

کتاب موسیقی

جدیدترین کتاب های موسیقی
را از ما بخواهید!

وارد لینک صفحه فروشگاه کتاب ایران‌موزیکولوژی (دکمه پایین) شوید تا از جدیدترین و بهترین عنوان های کتاب دیدن فرمایید.