کتاب درآمد فلسفهای برای موسیقی نیز همین گونه آغاز میشود، ابتدا چیستی فلسفه را مورد بحث قرار میدهد و بعد مسئلهی زیبایی شناسی و موسیقی را مطرح میکند…
نویسنده | |
---|---|
انتشارات | |
مترجم |
نسخه آزمایشی:
اشتراک گذاری:
قیمت محصول:
تومان135,000
امکان تحویل اکسپرس
امکان خرید در محل
پشتیبانی 24 ساعته
ضمانت اصل بودن کالا
پرداخت امن از درگاه بانکی
معرفی محصول
کتاب درآمد فلسفه ای برای موسیقی، اگر فردی ناآشنا با آشپزی، کتاب آشپزی بخرد، در همان دم که بازش میکند انتظار دارد نخستین فصلهای کتاب به توضیح درباب چیستی آشپزی اختصاص داشته باشد، ولو از پیش این توضیحات را بداند. کتاب درآمد فلسفهای برای موسیقی (Introduction to a Philosophy of Music) نیز همین گونه آغاز میشود، ابتدا چیستی فلسفه را مورد بحث قرار میدهد و بعد مسئلهی زیبایی شناسی و موسیقی را مطرح میکند.
فلسفهی موسیقی عمر خیلی زیادی ندارد و برخلاف شاخههای زیاد و گوناگون فلسفه، سابقهاش اصلا زیاد نیست. از اواخر قرن نوزدهم تا کنون، به واسطهی تغییراتی که در درک بشر از طبیعت موسیقی و زیباشناسی آن به وجود آمده، میتوان امید داشت که این مسیر گستردهتر شود. بدون تردید پیتر کیوی (Peter Kivy) در این گشایش نقش بسیار ارزنده و مهمی داشته است. او بسیار هنرمندانه جنبههای مختلف موسیقی و اثراتی را که در طول تاریخ بر زندگی بشر گذاشته است، مورد نقد و بررسی قرار میدهد.
این کتاب برخی از مهمترین و زندهترین مسئلههای فلسفهی موسیقی را مورد بحث قرار میدهد، به گونهای که وقتی مطالعهی آن را به پایان میرسانید، دانشی عظیم در حیطهی فلسفهی موسیقی پیش رویتان باز خواهد شد.
کتاب درآمد فلسفهای برای موسیقی برای چه کسانی مناسب است؟
اگر به دانستن فلسفهی موسیقی علاقه دارید، این کتاب برای شما لذتبخش خواهد بود.
فرمگروی سنتی – فرمگروی هانسلیک و گرنی و پیروانشان با انکاری گره خورده است، انکاری دال بر امکان توصیف موسیقی به واسطهی عواطف. چنانکه پیشتر دیدیم، هانسلیک از بیخ و بن منکر این امکان میشد که موسیقی – به طریقههایی که او گمان میکرد تنها طرق ممکن است، دربردارندهی عواطف معمولی باشد. طریق اول، همان امکان سرشتی موسیقی و متعلقاتش در برانگیختن یا بازنمایاندن عواطف است.
گرنی از این منظر کمی آزاداندیشتر بود؛ اما فرمگروی او نیز از منظر امکانسنجی برای وجود عواطف معمولی در سرشت موسیقی، سرانجام به همان فرجام فرمگروی هانسلیک رسید. با اینکه او میپذیرفت که انواع موسیقی شاد و اندوهبار و غیره وجود دارد، اما در عین حال گمان داشت که این امر هیچ دخلی به ساختار زیباشناختی ندارد. به گفتهی دیگر، اندوهباری یک فراز موسیقایی هیچ ربطی به زیبایی یا دیگر مشخصههای زیباشناختیاش ندارد، درست به همان ترتیبی که پرز روی پوست یک هلو، هیچ دخالتی در مزهاش ندارد.
دلیل کنار نهاده شدن عواطف از فرمگروی هانسلیک و گرنی به نسبت روشن است. هر دو نظریهپرداز مرزی آشکار ترسیم کرده بودند، مرزی میان نظریهی سنتی و رایجی که زیبایی و معناداری هنری موسیقی را برساختهی خصیصههای عاطفیاش به شمار میآورد -همان نظریهای که این دو نفر به مخالفتش برخاسته بودند- و نظریهی خودشان که به کل با قبلی در تضاد بود. انگار که هر دوشان خیال میکردند یا این نظر صحیح است، یا آن دیگری: به این معنا که یا خصیصههای عاطفی اثر موسیقایی نقشی دارد، یا هیچ نقشی نمیتوان برایشان قائل شد. اگر فرمگروی این دو روا دانسته میشد، یعنی اگر زیبایی یا معناداری محصول فرم اثر به شمار میرفت، آنگاه در خوانش ما از فرمگروی، دیگر جایی برای عواطف باقی نمیماند. همینطور هم شد که اصطلاح «فرمگروی» مترادف شد با حذف عواطف از تجربهی موسیقایی. اگر کسی هواخواه نظریههای فرمگروانه بود، آنگاه ناخواسته دشمن عواطف در موسیقی به شمار میرفت.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.