جستجو
این کادر جستجو را ببندید.
بافت در موسیقی

بافت در موسیقی

فهرست مطالب

بافت چیست؟

بافت در موسیقی: اگر به دنبال معنای واژه‌ی «Texture» در فرهنگ‌لغت برویم، به تعاریف مختلفی همچون “ساختار”، “ظاهر” و “انسجام” می‌رسیم. یک تعریف رایج دیگر از کلمه‌ی “بافت”، «ساختار صداهای درهم تنیده» است. بافت، راه حلی است که ما از طریق آن می‌توانیم هارمُنی‌ها، ملُدی‌ها، ریتم‌ها و رنگ‌های صوتی متفاوت را برای نوشتن یک موسیقی با یک‌دیگر ترکیب کنیم. این اصطلاح به تعداد خطوط موسیقایی و ‌رابطه‌ی این خطوط با یکدیگر اشاره دارد. (توجه: تعداد خطوط موسیقی با تعداد نوازنده‌هایی که خطوط موسیقی را اجرا می کنند اشتباه نشود.) در واقع بافت نحوه‌ی ترکیب لایه‌های صوتی مختلف است که در نهایت می‌تواند منجر به ایجاد بافتی نازک یا ضخیم شود. اگر به اجرای یک ساز سولو از یک مِلُدی گوش دهیم و سپس صدای همان مِلُدی را از یک ارکستر با لایه‌های هارمُنیک و ریتمیک فراوانش بشنویم، شنونده‌ی تبدیل آن مِلُدی از بافتی نازک به بافتی ضخیم می‌شویم. در موسیقی، بافت را براساس روابط عمودی و افقیِ موجود در یک اثر می‌سنجند. ماهیت عمودی آن مربوط به تعداد نت‌هایی است که به صورت هم‌زمان اجرا می‌شوند و ماهیت افقی آن با ریتم اثر در ارتباط است.

پنج بافتِ اصلی موسیقی عبارتند از:

  • مونوفونیک (monophonic)
  • بیفونیک (Biphonic)
  • پلی‌فونیک (polyphonic)
  • هوموفونیک (Homophonic)
  • هِترافونیک (heterophonic)

نویسنده: سارا حسینی

بافت مونوفونیک

واژه‌ی “مونوفونیک” از دو بخشِ “مونو” به معنای “یک” و “فونیک” به معنای “صدا” تشکیل شده‌است. بافت مونوفونیک، فقط از یک خط مِلُدی تشکیل شده‌است. این مِلُدی گاه توسط یک خواننده/ نوازنده اجرا می‌شود و گاه به شکل یونیسون (Unison) توسط گروهی از خوانندگان و نوازندگان اجرا می‌شود. (این تک خطِ مِلُدی می‌تواند به صورت همزمان در همان تنالیته و در رجیسترهای صوتی مختلف ظاهر گردد.)

بافت در موسیقی منوفونیک
یوهان سباستین باخ، سوییت شماره۳ برای چلو بدون همراهی، BWV. 1009، بوره، میزان ۱-۴. (۱۷۲۰)
یوهان سباستین باخ، سوییت شماره۳ برای چلو بدون همراهی، BWV. 1009، بوره، میزان ۱-۴. (۱۷۲۰)
بافت مونوفونیک
ولفگانگ آمادئوس موتسارت، سَمفونی 40، K. 550، موومان چهارم، میزان 125-132. (1788)

بافت بیفونیک

وقتی یک خط مِلُدی واحد با صدای دیگری که ثابت نگه داشته شده (نتِ sustain) همراهی می‌شود، بافت به وجود آمده بیفونیک نامیده می‌شود. به آن نتِ ثابت، دِرُن Drone) هم گفته می‌شود.

بافت بیفُنیک نسبت به بافت پُلی‌فُنیک متفاوت است، زیرا دِرُن یک مِلُدی مستقل و قابل تشخیص نیست و اکثر نوازندگان، دِرُن را در بافت بیفُنیک تابع ملودی اصلی می‌دانند.

بافت بیفونیک در موسیقی غرب نسبتاً نادر است، اما در برخی از موسیقی‌های اروپایی قرون وسطی و موسیقی‌های غیرغربی یافت می‌شود.

بافت بی فونیک
یوهان سباستین باخ، پرلود شماره شش از کتاب Well-Tempered Clavier، در ر مینور، BWV. 851، میزان ۱-۲.

در این نمونه، مِلُدیِ اصلی به عهده‌ی دست راست می‌باشد و دست چپ یک ریتم تکرار شونده را می‌نوازد.

بافت پلی‌فونیک

واژه‌ی پُلی‌فُنیک از دو بخش “پلی” به معنای “زیاد” و “فونیک” به معنای “صدا” تشکیل شده است، در نتیجه شاید بتوانیم معنای لغوی آن را معادل «چند صدایی» در نظر بگیرم. بافت پُلی‌فُنیک، بافتی هست که از دو یا چند خط مِلُدی مستقل و قابل تشخیص به صورت همزمان تشکیل می‌شود که این مِلُدی‌ها تقریباً از اهمیتی برابر برخوردار هستند و به صورت همزمان اجرا می‌شوند‌. برای اینکه یک موسیقی، به صورت چند صدایی درک شود، مِلُدی‌ها باید از نظر ریتمیک مستقل باشند. آهنگسازان اغلب قطعات چندصدایی را به گونه‌ای می سازند که خطوط مختلف لحظه به لحظه برجستگی داشته باشند. کَنُن (canon) و فوگ (fugue) اوج پیچیدگی بافت پُلی‌فُنیک به حساب می‌آیند.

بافت پلی فونی
یوهان سباستین باخ، کتاب اول، فوگ در فا ماژور، BWV. 856، میزان ۱-۲۱. (۱۷۲۲)

بافت هوموفونیک

هنگامی که موسیقی، یکی از ویژگی‌های زیر را نشان می‌دهد، می‌گوییم که بافتِ موسیقی هوموفونیک است:

۱. هوموریتمیک هوموفونیک (Homorhythmic homophic)

زمانی که بخش‌های مختلف، همگی با یک ریتم یکسان اجرا شوند، موسیقی هومُوریتمیک است. حال اگر بخش‌های هوموریتم، در حال اجرای کوک‎های (pitches) مختلف باشند، موسیقی را «هوموریتمیک هوموفونیک» می‌نامند. در این گونه از هُمُفُنی، همه‌ی بخش‌ها ریتم‌های یکسان (یا تقریباً یکسان) دارند.

بافت هوموفونیک
Loys Bourgeois, Old Hundredth (1551)

2. مِلُدی و همراهی (Melody and Accompaniment ):

نوعِ دیگرِ بافت هوموفونیک زمانی رخ می‌دهد که یکی از بخش‌ها (معمولاً بالاترین بخش)، مِلُدی متمایزتری نسبت به سایر بخش‌ها و اغلب با ریتمی تندتر اجرا کند. که این بخشِ متمایز معمولاً به عنوان مِلُدی و سایر بخش‌ها به عنوان همراهی (Accompaniment) در نظر گرفته می‌شود، که به این گونه از هوموفونی، «مِلُدی و همراهی» گفته می‌شود.

بافت در موسیقی
Dave Brubeck, Blue Rondo a la Turk, mm. 1-4

بافت هترافونیک:

واژه‌ی هِترافونیک به معنای «صداهای متفاوت» است. هترافونیک، بافتی‌است که از اجرای همزمان اَشکال مختلف یک مِلُدی به وجود می‌آید. برای مثال: یک خواننده/ نوازنده یک مِلُدی را اجرا می‌کند و در همان زمان، دیگری، شکل تزئین شده‌ی آن مِلُدی را اجرا می‌کند و بدین گونه  به‌صورت همزمان یک ملودی و اَشکال تزئین شده‌ی آن را می شنویم، واریاسیون‌هایی (variations) که می‌توانند شکل ساده شده یا پیچیده‌تر ملودیِ اصلی باشند. (واریاسیون: ارائه‌ی مَتِریالِ ایده‌ی اصلی به صورت تغییر یافته به طوری که کماکان عناصری از ایده‌ی اصلی در آن شکلِ تغییر یافته نیز حضور داشته باشد.)

از بافت «هترافونیک» در موسیقی غرب به‌ ندرت، و آن هم به عنوان بخشی از قطعه‌ی ارکستری استفاده می‌شود؛ جایی که برخی سازهای به‌خصوص، با ریتم ساده‌تر، سازهای دیگر را همراهی می‌کنند. بافت هِترافُنیک در موسیقی جز و موسیقی برخی ملل همچون موسیقی هندی، آفریقایی، عربی، ترکی و… رایج است.

بافت هوموفونیک در موسیقی
جوزف هایدن، سَمفُنی شماره‌ی ۱۰۱، موومان اول، میزان ۵۴-۵۹. (۱۷۹۴)

اُبوآ، ریتمِ کاهش یافته‌ی خط ویولن‌ یک را می‌نوازد.

مقایسه‌ی بافت در دوره‌ی باروک و کلاسیک

بافتِ  موسیقیِ دوره‌ی کلاسیک معمولاً شفاف‌ و سبک بوده و نسبت به موسیقی باروک پیچیدگی کمتری دارد. پلی‌فونی، بافت رایج‌ در دوره‌ی بارُک، جای خود را به هموفونی در دوره‌ی کلاسیک داد.

تغییراتی که در چینش سازهای ارکسترِ کلاسیک به وجود آمد، برروی بافتِ اواخر دوره‌ی کلاسیک تأثیر گذاشت. مثلاً با قرار گرفتنِ سازهای زهی در مقابل سازهای بادی چوبی، تضاد بین سازها بیشتر شد. همچنین در کنسرتوهای دوره‌ی کلاسیک، یکی از تضادهای جذاب، بین پیانو و ارکستر به وجود آمد؛ جایی که بافتی نازک در برابر بافتی ضخیم قرار می‌گرفت.

از زمان بتهوون و در دوران آهنگسازان رمانتیک، بافت به عنوان عاملی مهم در تضاد به کار گرفته شد. برای مثال؛ در بسیاری از سونات‌های پیانویی بتهُوِن، «بافت» عامل اصلی تضاد بین دو تم بوده است.

تأثیرِ رنگ ارکستر بر بافت در آهنگسازی

قدرت درک کیفیت صدا در جایی که مدیوم‌های ما محدود است و تنها شامل چند خط می‌شود، نسبتاً ساده است. اما در مواردی که هر کیفیت قابل تصوری از صداها با یک‌دیگر ترکیب شده، هر نوع ریتمی به گوش شنونده می‎رسد، تحلیل این پیچیدگی‌ها بسیار سخت می‌شود. همانند تشخیص بافت برخی از آثار ارکستری موسیقی مدرن.

در مکتب فرانسوی و انگلیسی مدرن، نوعی بیانِ عاری از هرگونه قید و بند ساختار، فرم در موسیقی، محدودیت‌های هارمُنیک و… قادر به ایجاد فضایی موسیقایی بجای هرگونه بیان قطعی از یک ایده موسیقایی شده‌است؛ فضایی غیرقطعی. چنین بیانی، تا حد زیادی وابسته به مبهم بودن متریال تماتیک و مدیریت ماهرانه‌ی رنگ‌آمیزی ارکستر است. هدف، ایجاد شفافیت و ابهام است که در آن تخیل به عنوان یک محرک ظریف عمل می‌کند و حالتی از ذهن را ایجاد می‌کند که هر تلاشی برای تحلیل آن کم و بیش از بین می‌رود. هدف به دست آوردن ظرافت و ارائه چیزی است که هیچ الگویی برای آن وجود نداشته‌ باشد. این هدف را می توان با حذف هرگونه محدودیت برای استفاده از پروگرشن‌های هارمُنیک، نرم شدن خطوط ملودی، بخصوص صداهای بیرونی و با استفاده از خطوط ملودیک مختلف و ظریف‌ترین ترکیب‌های رنگ‌آمیزی ارکستر به دست آورد.

چنین موسیقی‌ای به بالاترین سطح نوازندگی و اجرا نیاز دارد و اجرای آن تنها از عهده‌ی برترین ارکسترها ساخته‌است. درحالی که موسیقی نوشته شده در فرم‌های کلاسیک، حتی با اجراهایی در سطح متوسط ​​نیز می‌تواند نتیجه‌ای رضایت‌بخش را به وجود بیاورد. بدیهی است که اجرای صحیح و مناسب این نوع از موسیقی تنها در شرایطی حاصل می‌شود که تک تک سازهای ارکستر (به ویژه سازهای بادی) از تکنیک‌های پیشرفته نوازندگی موسیقی معاصر استفاده کنند.

در موسیقی‌ای که دارای بافت و ساختاری مشخص است، کیفیتی پایدار وجود دارد. در حالی که در موسیقی معاصر، ابهام بافت و نامشخص بودن مطلق هارمُنی‌ها، حسی از بی‌قراری یکنواخت را ایجاد می کند که ذهن را از هر گونه ضرورت رهایی می‌بخشد. در این گونه موسیقی‌ها از صداها در بهترین جای ممکن استفاده می‌شود و بافت مستقیماً متناسب با دامنه‌ی صدا است.

تأثیرِ ریتم بر بافت در موسیقی

آنچه که تا اینجا در مورد آن بحث کردیم، طبقه‌بندی کلاسیک بافت‌های موسیقی بود. این طبقه‌بندی شامل سه بافتِ پرکاربردِ مونوفونیک، پلی‌فونیک و هوموفونیک؛ به همراه بافت‌های نادرتری چون بیفونیک و هترافونیک است. این بافت‌ها با روابط بین خطوط مختلف یک موسیقی در هر زمان تعریف می‌شوند. اما درک ما از بافت تحت عوامل دیگری چون ریتم و فضاگذاری اصوات نیز قرار می‌گیرد. به طور کلی، ما تمایل داریم که پاساژهای با ریتم تندتر را متراکم‌تر، ضخیم‌تر و سنگین‌تر بشنویم و پاساژهایی با ریتم‌های کندتر را، نازک‌تر و با کنتراست‌های ریتمیک کم‌تر بشنویم.

ولفگانگ آمادئوس موتسارت، بافت در موسیقی
ولفگانگ آمادئوس موتسارت، کویینتت K.581، موومان ۱، میزان ۱-۷. (۱۷۸۹)

در چهار میزان اول که ریتم اصوات کندتر است، شاهد بافتی هُمُ‌ریتمیک و در دو میزان آخر که ریتم اصوات تندتر است، شاهد کنتراست‌های ریتمیک و بافتی شلوغ‌تر هستیم.

تأثیرِ فضاگذاری در بافت

 یکی دیگر از عوامل تأثیرگذار در برداشت ما از بافتِ یک موسیقی، نحوه‌ی فضاگذاری اصوات است. هرچه اصوات در رجیستر زیرتری قرار بگیرند، صدا شفاف‌تر و بافت خالی‌تر به نظر می‌آید.

تأثیرِ فضاگذاری در بافت، رجیستر زیر
تأثیرِ فضاگذاری در بافت، رجیستر زیر

هرچه اصوات در رجیستر بم‌تری قرار بگیرند، صداها از هم دورتر و بافت شلوغ‌تر به نظر می‌آید.

تأثیرِ فضاگذاری در بافت، رجیستر بم
تأثیرِ فضاگذاری در بافت، رجیستر بم

نویسنده: سارا حسینی

منابع | بافت در موسیقی

1.P. Allen M.A., MUS. D. (1908) Some Considerations of the Effect of Orchestral Colour Upon Design and Texture in Musical Composition, Proceedings of the Musical Association, 35:1, 109-121, DOI: 10.1093/jrma/35.1.109 To link to this article: http://dx.doi.org/10.1093/jrma/35.1.109, page: 117,116. 

2.Music Theory Fundamentals, 1.5.1 Texture in Music, learnmusictheory.net, Accessed February 1, 2022, https://learnmusictheory.net/fundamentals

3.The Musical Context Guide to Texture, Musical Contexts, Accessed February 1, 2022, https://www.musicalcontexts.co.uk

4.Chapter1:The Elements of Music, wmich, Accessed February 1, 2022, http://www.wmich.edu

5.Unit 15: 10 Fundamentals of Theory, University of Massachusetts Amherst with the Five College Consortium, https://fundamentalsofmusictheory.umasscreate.net

6.What Is the Texture of the Music, Thegrcinstitute, Accessed February 1, 2022, http://www.thegrcinstitute.org

7.National Certificate of Educational Achievement, Exemplar for Internal Achievement Standard, Music levels, The exemplar support assessment against: Achievement 91432, Analyse a substantial music work.

4.5/5 - (8 امتیاز)
مطالب مرتبط
سیستم کوک یکسان

سیستم اعتدال یکسان

سیستم اعتدال یکسان یا (Equal Temperament Syste): فاصله موسیقایی مقدارِ تغییر احساس در نتیجه شنیده شدن دو صوت متوالی است. با وجود این که اکثر

کتاب موسیقی

جدیدترین کتاب های موسیقی
را از ما بخواهید!

وارد لینک صفحه فروشگاه کتاب ایران‌موزیکولوژی (دکمه پایین) شوید تا از جدیدترین و بهترین عنوان های کتاب دیدن فرمایید.