یوهان نپوموک هومل | شایستگان تقدیر زیر سایهي بزرگان

مقدمه
شاید در موسیقی هر دوره چندین آهنگساز برجسته و کاملا شناخته شده در خاطر عموم حضور داشته باشند و حتی شاید کسانی که به صورت حرفهای نیز وارد دنیای موسیقی نشدهاند، میتوانند اسامی چند آهنگساز شهیر را نام ببرند اما به غیر از آنها، آهنگسازان دیگری حضور داشتند که مستحق دیده و شنیده شدن بیشتری هستند و همواره به نوعی زیر سایه بزرگان هم عصر خود، در طول تاریخ گم شده اند یا آثارشان از بین رفته است.
کسانی که در هر یک از دوره های خود کاملا مورد اعتماد همکاران و بعضا الهامبخش نسل های بعدی خود نیز بودهاند، اما ظهور آنها همزمان با حضور بزرگان دیگری بود که مورد ستایش و اقبال عموم بودند، به همین امر کمتر شناخته شدند و یا آثارشان به مراتب کمتر مورد استقبال نوازندگان حال حاضر قرار گرفته است.
در این مقاله سعی بر این بوده که به طور خلاصه به آهنگسازانی پرداخته شود که تعداد قابل توجهی نیز هستند و هر کدام، نوازندگان و آهنگسازان بزرگی بودند که در حال حاضر مورد کم لطفی واقع شدهاند و شاید به گونه ای که استحقاقش را دارند، کمتر مورد توجه قرار گرفته اند
یوهان نپوموک هومل
یوهان نپوموک هومل (1773-1837) Johann Nepomuk Hummel، در وصف او همین که شوپن او را یکی از اساتید بزرگ مکتب کلاسیک میشمرد میتواند کافی باشد. علاوه بر شوپن، آهنگسازان و نوازندگان آن دوره نیز چنین تفکری راجع به هومل داشتند.
او از شاگردان کلمنتی, هایدن و موتسارت بود. هومل در سن 8 سالگی با ورود به شهر وین، چنان موتسارت را تحت تاثیر خودش قرار داد که به مدت دوسال در خانه او به سکونت پرداخت. هومل، به عنوان نوازنده ای ویرتئوز اعتبار زیادی در بین هم نسل های خودش کسب کرده بود. او پس از موفقیتهای متعدد و درخشانی که به عنوان نوازنده در سالنهای کنسرت بهدست آورده بود، در 31 سالگی، رهبری ارکستری را به عهده گرفت که تا قبل از او جوزف هایدن این امر را به عهده داشت.
علاوه بر نوازندگی و آهنگسازی، رساله سه جلدی از او باقی مانده که درباره هنر نوازندگی پیانو است، که از منابع مهم آن زمانها محسوب میشود.
خیلی ها او را در جبههی مقابل بتهوون مینامند. از نشانههای نوازندگی او میتوان به بیان زیبا و تاچ مناسبی که روی پیانوهای اتریشی از خود نشان میداد، اشاره کرد که همین امر سبب دو دستگی میان طرفداران او و بتهوون شده بود. آنها سبک نوازندگی بتهوون را شلخته و شلوغ مطرح میکردند و در سوی مقابل آنها سبک نوازندگی هومل را گنگ و بیمعنی یادمیکردند.
با این حال که روابط سردی میان این دو غول عصر کلاسیک جاری بود، هومل هرگز سمفونی نساخت چون معتقد بود، بتهوون به بهترین شکل ممکن این فرم را به کمال رسانده. نقل است که در هنگام مرگ بتهوون، هومل بسیار متأثر بوده و به نزد او رفته و از او قدردانی کرده. هومل، یکی از چهار نفری بود که تابوت بتهوون، رقیب دیرینه خودش را به دوش میکشید.
او در صدرمکتب وین و مورد تایید بسیاری از هم عصران خودش بود و علاوه بر نوازندگی درخشانش، در آهنگسازی نیز بسیار موفق ظاهر شد.او در فرم های گوناگونی مانند، فانتزی، سونات، اپرا، و موسیقی مجلسی، آثار متعددی ساخته است.
همچنین برای سازهای باسون و ماندولین نیز کنسرتو نوشته است.
با توجه به اینکه تعداد قابلی از آثارش در طول تاریخ از بین رفتنهاند اما قطعاتی که از او باقی مانده، بسیار شنیدنی هستند.
یکی از این قطعات، که برای نخستین بار در حدود سال 1820 به گوش کارل چرنی، نوازنده و آهنگساز برجسته دوران رمانتیک، رسید، از آن به عنوان قطعه ای نو و جدیدی تعریف کرد که مردم در خیابان ها درباره آن صحبت میکنند.کارل چرنی یکی از برجسته ترین و شناخته شده ترین شاگردان هومل محسوب میگردد.
یوهان نپوموک هومل، در وصف او همین که شوپن او را یکی از اساتید بزرگ مکتب کلاسیک میشمرد میتواند کافی باشد. در دهه 1820 با نوابغ عصر رمانتیک، جان فیلد و شوپن در روسیه و لهستان دیدار هایی داشت که هردو از کسانی بودند که بسیار هومل را مورد ستایش قرار میدادند و به نوعی منبع الهامی برای هردو محسوب میشد. هومل با اینکه از مکتب کلاسیک به شمار میرفت اما آثارش در دوره رمانتیک به گوش میرسید و گاهی آثارش از شوپن پیشرو تر بود، مانند اپوسی که در 24 تنالیته در سال 1815 تصنیف کرد، که بعد ها شوپن نیز در اپوس 28 خود، کار مشابهی انجام داد. شومان نیز در اولین آثار خود بسیار تحت تاثیر هومل قرار داشت.
از قطعات معروف او میتوان به دو کنسرتو در لامینور و سی مینور اشاره کرد.
Piano Septet Op.74 / Piano Concerto Op.89 No.3 / Trumpet Concerto Rondo /
نیز از دیگر آثار برجسته این آهنگساز و نوازنده بزرگ محسوب میشوند.
دهه 1830، دهه افول شهرت و محبوبیت هومل بود. همچنین در این دوران سلامتی خودش را از دست میداد تا نهایتا در سال 1837 از دنیا رفت. او که از بازماندگان نسل کلاسیک در مکتب وین محسوب میشد، برای یادبود او، رکوئیم موتسارت را در این شهر به اجرا درآوردند.