باربد موسیقیدان، بربط نواز، خواننده و شاعر دوره ساسانی بود. او در خراسان دیده به جهان گشود و در آن زمان او را “گسن” که به معنای سرود سرا است مینامیدند. یکی از عواملی که که باعث شکوفایی باربد در همان جوانی شده، رونق موسیقی در شهر مرو بوده است. باربد جزو طبقهای از هنرمندان بوده که آنان را گوسان و به فارسی میانه یا پهلوی خنیاگر مینامیدند. این هنرمندان داستانهای ایران باستان را بخاطر سپرده و به شعر درمیآوردند و آنها را به شکل سرود و با همراهی ساز میخواندند. باربد از موسیقیدانان بسیار مشهور در دوره خود بود. او با شاخ و برگ دادن به داستانها، باعث تحولی عظیم در شعر و اجرای موسیقی شده است. شاعران بزرگی همچون فردوسی شعرهای زیادی در مورد او سرودهاند.
معنای نام باربد موسیقیدان
بَد (بُد) به صورت پسوندی در آخر نامها میآید و به معنی صاحب یا دارنده است و به عقیده انولا (پهلوی شناس مشهور) باربد باید لقب یا اسم شغلی به معنی رییس تشریفات باشد. بسیاری معتقدند این اسم به این معنا است که او در دربار خسرو پرویز مقامی والا داشته است.
اما در باب نام باربد نکته مهمی وجود دارد. در یکی از نسخههای خطی و قدیمی “المعجم” شمس قیس رازی که در فاصله سالها 775 تا 781 هجری نوشته شده است به جای “باربد جهرمی” در سایر نسخهها اسم او “باربد مهری” است. میتوان این موضوع را به دوشکل توجیه کرد: یکی این که باربد پیرو آیین مهر (میتراییسم) بوده است که با در نظر گرفتن رواج این آیین در آن ایام بعید نخواهد بود. از سوی دیگر به استناد آمدن مهر به معنی نیایش (Hymn) یا نیایش کوتاه (Short Hymn) و مهرسرای به معنی خواننده مذهبی (Cantor Hymn Singer) می توان گفت نام “باربد مهری” اشارهای به موسیقیدانیِ اوست.
داستانهای باربد موسیقیدان
داستانهایی به باربد نسبت دادهاند که اغلب مبالغهآمیز به نظر میرسند. از جمله داستان تدبیر و تمهید باربد برای دیدار با خسروپرویز که در شاهنامه فردوسی نقل شده است .
در آن زمان تعداد زیادی از خنیاگران تنها قادر به هنرنمایی برای مردم عادی بودند و فقط دستهای آنها میتوانستند به دربار شاه راه پیدا کنند. ظاهرا باربد بر اثر حسادت «سرکس» که رییس موسیقیدانان دربار بود ، نمیتوانسته به حضور خسرو پرویز برود باربد از آن دسته افراد بود که با استفاده از هوش و استعدادش، توانست نظر «مردویه» باغبان اختصاصی شاه را جلب کند تا در بالای درختی که سمت تختگاه شهریار قرار داشت، با هنرنمایی خود مورد توجه خسرو پرویز قرار بگیرد.
باربد به هنرمند مورد علاقه خسرو پرویز تبدیل شد. این میزان محبوبیت تا حدی بود که بسیاری از افراد باربد را میانجی می کردند تا شاه آنان را ببخشد و حتی برای اعلام ناگوار به خسرو پرویز از او کمک میگرفتند. برای مثال میتوان به داستان مرگ شبدیز، اسب مورد علاقه خسرو پرویز اشاره کرد که کسی جرعت رساندن خبر مرگ آن را به خسرو پرویز نداشت و باربد با خواندن شعری آهنگین(یا نواختن آهنگی غمانگیز) خبر مرگ شبدیز را به خسرو پرویز میرساند.
داستان شبدیز آنچنان معروف شد که خالد الفیاض شاعر عرب، در وصف این اتفاق شعری سروده است.
داستان دیگری که میتوان به آن، اشاره کرد موضوع زندانی شدن خسرو پرویز توسط پسرش شیرویه است. وقتی باربد حال او را در زندان مشاهده کرد بسیار غمگین شد و پس از آن ساز خود را سوزاند و چهار انگشت دست چپ خود را برید تا دیگر نتواند پردههای ساز را در دست بگیرد.
فردوسی در شاهنامه به شکلی مفصل به احوال باربد پس از این واقعه اشاره کرده است :
زجهرم بیامد سوی تیسفون پر از مژگان و دل پر زخون
ببرید هر چار انگشت خویش بریده همی داشت در مشت خویش
چو درخانه شد آتشی به فروخت همه آلت خویش یکسر بسوخت
مرگ و مراسم دفن خسرو پرویز
شیرویه پسر خسرو پرویز پدر خود و همچنین تمام بردرانش را به قتل رساند. مراسم تدفین و تشییع خسرو پرویز با حضور بزرگان انجام شد . شیرین که همسر خسرو پرویز بود از تمامی نفرات درخواست کرد تا او را با کالبد همسرش تنها بگذارند. پس از آن بر کالبد همسرش بوسهای زد و بعد با خنجری به زندگی خود پایان داد بعد از ورود نفرات و مشاهده پیکر بیجان شیرین، او و خسرو پرویز را در یک جا دفن کردند.
مرگ خسرو پرویز برای باربد موسیقیدان اتفاقی بسیار غمانگیز بود و فردوسی در وصف این داستان میگوید:
کنون شیون باربد گوش دار سر مهتران را به آغوش دار
آثار باربد موسیقیدان
باربد موسیقیدان برای هرروز از هفته نواهایی ساخته بود که این نواهای هفتگانه به نام طرق الملوکیه معروف هستند. باربد موسیقیدان همچنین 30 لحن به تعداد روزهای ماه و 360 لحن به تعداد روزهای سال تصنیف کرده است.
هرکدام از این لحن ها نام مخصوص به خود را داشتند. تمامی این سی لحن تخت طاقدیسی یا طاقدیس ، که در برهان قاطع (فرهنگ لغت فارسی به فارسی) بهعنوان نام لحن پنجم از سی لحن باربد ذکر شده، تختی مرکب از عاج و ساج (چوب درختی هندی) با نردههای زرین و سیمین بوده. گنج بادآور از جمله سی لحن باربد، اشاره به گنجی دارد که برحسب تصادف در وزیدن باد، از کشتیهای حامل خزاین قیصر روم به دست خسروپرویز افتاده است.
نامهای سی لحن باربد عبارتند از : کین ایرج – کین سیاووش – باغ شیرین – اورنگی – آرایش خورشید – ماه ابر گوهان (ماه بالای کوهسار)- تخت طاقدیس – گنج بادآورد – گنج گاو (گمج کاووس) – شبدیز – سروستان – آیین جمشید – حقه کاووس – راح روح – رامش جان – سبز در سبز – سروسهی – شادروان مروارید – شب فرخ – قفل رومی – گنج سوخته – مشکدانه – مروای نیک – مشکمالی – مهرگانی(مهربانی) – ناقوسی – نو بهاری – نوشین باده – نیمروز – نخجیرانی.
بخشهایی از اشعار سیلحن باربد موسیقیدان
حقه کاووس :
چو قند ز حقه کاوس دادی شکر کالای او را بوسه دادی
آرایش خورشید:
چو زد زارایش خورشید راهی در آرایش بدی خورشید ماهی
رامش جان:
چو کردی رامش جان را روانه ز رامش جان فدا کردی زمانه
باغ شیرین:
چو کردی باغ شیرین رو شکر بار درخت تلخ را شیرین شدی بار
مرگ باربد موسیقیدان
درباره مرگ باربد اینچنین آمده است که سرکش (خواننده و موسیقیدان نامدار دربار خسرو پرویز) او را مسموم کرد در برخی از مکتوبات عامل مرگ او را یوشت (Yošt) یا روشک (Rošk) نیز دانسته اند.
آرامگاه باربد، موسیقیدان افسانهای ایران روی تپهای در جنوب شهر جهرم و در مجاورت آتشکده ساسانی قرار دارد.
باربد موسیقیدان، بربط نواز، خواننده و شاعری در دورهی ساسانی بود که در خراسان دیده به جهان گشود. در آن زمان او را “گسن” که به معنای سرود سرا است مینامیدند.
بَد (بُد) به صورت پسوندی در آخر نامها میآید و به معنی صاحب یا دارنده است و به عقیده انولا (پهلوی شناس مشهور) باربد باید لقب یا اسم شغلی به معنی رییس تشریفات باشد.
کتابشناسی
-تاریخ موسیقی ایران تقی بینش (1389)_(صفحات 51-60)
-باربد و زمان او عسکر علی رجب اُف (1393)
-پژوهشی درباره باربد مسعود پور قریب
-خسرو و شیرین ، باربد جهرمی نظامی گنجوی
4 پاسخ
خیلی عالی و مفید بود
خیلی استفاده کردم عالیی???
با سلام و تقدیر و تشکر از شما :
برای مثال میتوان به داستان مرگ شبدیز، اسب مورد علاقه خسرو پرویز اشاره کرد که کسی جرعت رساندن خبر مرگ آن را به خسرو پرویز نداشت… جرئت صحیح است!
باربد جهرمی متولد جهرم است لطفا مطالب را تصحیح بفرمایید. تشکر