جستجو
این کادر جستجو را ببندید.
لالایی |‌ مردم‌شناسی موسیقی کرمان
لالایی و مردم شناسی موسیقی

لالایی |‌ مردم‌شناسی موسیقی کرمان

فهرست مطالب

چکیده

ترانه های محلی از منابع و غنائم مهمِ فرهنگی تاریخی ایران زمین است که مانند اقوام دیگر، از دیر باز تاکنون به فرهنگ های محلی و ملی ما معنا و زیبایی بخشیده اند. لالایی ها بخش ارزشمندی از این میراث ملی هر فرهنگ به شمار می‌آیند و با نگاهی گذرا به کلام و موسیقی این آوازهای مادرانه می‌توان به ارزشمند بودن این ترانه‌ها پی برد، چرا که آنها نه تنها از لحاظ موسیقی و کلام دارای ارزش‌های ساختاری و تحلیل هستند، بلکه بازتابنده‌ی بخش وسیعی از فرهگ انسانی هر قوم به شمار می‌آیند. در کلام لالایی‌ها، علاوه بر تشبیهات بی‌بدیل و ظریفی که رابطه‌ی مادر و فرزندی روایت می‌کند، می توان بخشی از شرایط اجتماعی زنان و مردان، تاریخ و چیستی و چگونگی ارتباطات انسانی هر قوم را درک کرد که در این مقاله، به بررسی بخشی از این ارتباطات انسانی در تجسم موسیقایی لالایی می‌پردازیم. روش تحقیق در اینجا بر مبنای داده‌های جمع آوری شده از سفرهای میدانی استاد فواد توحیدی در استان کرمان، ضبط و گفتگو با اهالی مناطق مختلف بنا می‌شود که پس از این مرحله ی نخستین گردآوری، داده های اولیه از زوایای مختلف(ثبت وتحلیل ویژگی های موسیقایی نمونه های بارز، و تحلیل صوت شناختی این گونه موسیقی/ بررسی و تحلیل کلام لالایی –ها از لحاظ مفهوم و ارتباط آنها با عوامل مردم شناختی) مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرند. در پژوهش حاظر در ابتدا به معرفی اجمالی جغرافیا و موقعیت  مکان های مورد مطالعه می پردازم. پس از آن به کلیاتی از لالایی و معرفی انواع لالایی و اتیومولوژی لالایی و بررسی متن لالایی ها از نظر مسائل اجتماعی خواهیم پرداخت. در بخش نهایی به تحلیل و آنالیز موسیقایی لالایی‌ها و تطابق آنها با موسیقی دستگاهی و دینامیک و ریتم و.. پرداخته شده است.

واژگان کلیدی: لالایی استان کرمان، مردم شناسی، تحلیل موسیقایی

مقدمه | مردم‌شناسی موسیقی کرمان

ترانه­های محلی از منابع و غنایم مهمِ فرهنگی تاریخی ایران زمین است که مانند اقوام دیگر، از دیرباز تاکنون به فرهنگ‌های محلی و ملی ما معنا و زیبایی بخشیده‌­اند. لالایی­ها بحث ارزشمندی از این میراث ملی هر فرهنگ به شمار می­‌آیند و با نگاهی گذرا به کلام و موسیقی این آوازهای مادرانه می­توان به ارزشمند بودن این ترانه­ها می­برد، چرا که آنها نه تنها از لحاظ موسیقی و کلام دارای ارزش­های ساختاری و تحلیل هستند، بلکه بازنابنده­ی بخش وسیعی از فرهنگ انسانی هر قوم به شمار می­آیند.

در کلام لالایی­ها، علاوه بر تشبیهات بی­بدیل و ظریفی که از رابطه ی مادر و فرزندی روایت می­کند. می­توان بخشی از شرایط اجتماعی زنان و مردانه تاریخ و چیستی و چگونگی ارتباطات انسانی هر قوم را درک کرد در این مقاله به بررسی بخشی از این ارتباطات انسانی در تجسم موسیقایی لالایی می­پردازیم. در پژوهش حاضر در ابتدا به معرفی اجمالی جغرافیای منطقه و تاریخ اقوام ساکن در شهرهای مورد مطالعه می­پردازیم. پس از آن به کلیاتی از لالایی و معرفی انواع لالایی و اتیومولوژی لالایی و بررسی متن لالایی­ها از نظر مسایل اجتماعی خواهیم پرداخت و در بخش نهایی به تحلیل و آنالیز موسیقایی لالایی­ها و تطابق آنها با موسیقی دستگاهی و دینامیک ریتم و.. پرداخته شده است.

پیشینه پژوهش

تحقیقات انگشت شماری در زمینه­‌ی لالایی انجام شده است. بیشتر مطالعات انجام شده گردآوری شعرها و کلام لالایی هستند که در هیچ یک از آنها نگاه به مقوله‌­ى لالایی و لالایی خواندن مورد تحلیل و آنالیز قرار نگرفته است. از جمله مجموعه­هایی که شعرهای لالایی­های مناطق مختلف ایران را جمع­آوری کرده­اند می­توانیم به آوازهای روح­نواز، گردآوری مجموعه­ایی از لالایی­های مناطق مختلف ایران توسط هوشنگ جاوید با یاری موسی جرجانی در سال ۱۳۷۰ اشاره کنیم. در این کتاب که توسط حوزه هنری منتشر شده است، هوشنگ جاوید تنها به ذكر شعرهای لالایی­ها و آوانگاری فونتیک آن­ها می­پردازد. در مجموعه­ای دیگر به نام «بونگ­های مادرانه»، کرم علی رضایی برگزیده­ای از لالایی­های لری، کردی و لکی را مانند هوشنگ جاوید از لحاظ شعر به شکل فونتیک ثبت می­کند. در مجموعه‌­ی دیگری به نام بیست ترانه‌­ی استان فارس، محمدرضا درویشی نیز چند نمونه از لالایی­‌ها را آورده و آوا‌نویسی می­کند. در سال ۱۳۸۷، دکتر حمید سفیدگر نیز مجموعه‌ای از متن لالایی‌­ها به نام لالالالا گل پونه، منتشر می­کند که این مجموعه نیز مانند دیگر نمونه‌­ها گزیده­ای از متن لالایی­های مناطق مختلف ایران است. در سال 1388، مجموعه­ی بونگ­‌های مادرانه، توسط کرم علی‌رضایی، مجموعه­‌ایی از متن لالایی­‌های متداول در منطقه­ی باستانی ایلام منتشر می­شود. در این کتاب متن لالایی‌­ها با فونتیک محلی نگاشته و ترجمه‌­ی آنها نیز آورده شده است. در سال 1395 مرکز کرمان شناسی کتاب فرهنگ مردم کرمان نوشته لریمر با ترجمه فریدون وهمن را منتشر می کند که گزیده ای از متن لالایی های مناطق مختلف کرمان است و در سال 1397 فواد توحیدی در کتاب نگاهی به موسیقی نواحی کرمان به معرفی لالایی های کرمان پرداخته است.

 البته در سی سال گذشته، بانوان خواننده­ایی مانند خانم سیما بینا نیز در بازسازی و بازخوانی برخی از لالایی­ها و ترانه­های محلی تلاش بسیار کرده­اند که خانم سیما بینا در سال 2001 نیز مجموعه­ای از چهار لوح فشرده­ی صوتی و کتابی شامل متن لالایی­‌ها و آوانگاری آنها توسط لعیا اعتمادی در فرانسه منتشر می­شود.

عمرانی (۱۳۸۱)، در کتابی با عنوان «برداشتی از لالایی­‌های ایران» مضامین لالایی­‌ها را با تأکید بر چند داستان خاص بررسی کرده است، مضامین لالایی­های مطرح شده به صورت کلی شامل محبت مادر، جنسیت کودک، طبیعت و محیط زندگی، مسایل اجتماعی و اقتصادی و اشارات تاریخی می‌­باشد. جمالی (۱۳۸۷) در بخشی از کتاب خود با عنوان «لالایی در فرهنگ مردم ایران به ساختار، کارکرد و مضمون لالایی‌­ها اشاره می‌­نماید، وي، مضامین لالایی­‌ها را در سه دسته آورده است: دسته اول؛ شامل بیان گلایه‌­ها و دردها، دسته دوم؛ آروزها و آمال مادرانه سلامتی و تندرستی فرزند و بزرگ شدن و ازدواج کردن او، دعا کردن و….

و دسته سوم؛ مضامین سیاسی و اجتماعی. حسن­لى(۱۳۸۲) در پژوهشی با عنوان «لالایی­‌های مخملین؛نگاهی به خاستگاه و مضامین لالایی­های ایرانی» مضامین لالایی­‌ها را شامل موارد زیر می­داند: آرزوها و آرمان­‌های مادرانه، مانند بزرگ شدن، سواد آموختن، قرآن خواندن، همسرگزیدن فرزند، بازگشت پدر از سفر، بیان دردها و رنج­ها و خستگی­های مادر، تشبیه کودک به گل­های گوناگون، دعوت کودک به خواب و…… . جمالی سوسفی (1386) در مقاله خود با عنوان «نگاهی به لالایی های کرمان» به بررسی ساختار ادبی لالایی ها، درونمایه و ساختار معنایی، بررسی عناصر اصلی بکاررفته در لالایی ها و بسامد آنها نیز پرداخته است. وجدانی (۱۳۸۷) در مقاله خود با عنوان «لالایی، موسیقی نقش آن در انتقال فرهنگ شفاهی» سعی نموده است تا ضمن اشاره به نقش مادران در انتقال فرهنگ شفاهی به نوزادان، مفاهیم موجود در لالایی­ها را نیز مطرح نماید.

در کنار این مجموعه­های گردآوری، می­توانیم به پایان­نامه‌­های کارشناسی خانم نسرین توکل زاده با عنوان «لالایی در موسیقی نواحی ایران» در سال 1392، و خانم سمیه چاپوچی «تصویر نمای لالایی­های آذربایجان»، در سال 1391 اشاره کنیم.

روش پژوهش

 روش تحقیق در ایجا بر مبنای مطالعات کتابخانه ای و داده­‌های جمع‌­آوری شده از سفرهای میدانی استاد فواد توحیدی در استان کرمان، ضبط و گفتگو بااهالی مناطق مختلف بنا می­شود که پس از این مرحله­ی نخستین گردآوری، داده‌­های اولیه از زوایای مختلف (ثبت و تحلیل ویژگی­های موسیقایی نمونه­‌های بارز، و تحلیل صوت­شناختی این گونه موسیقی/ بررسی و تحلیل کلام لالایی­‌ها از لحاظ مفهوم و ارتباط آنها با عوامل مردم شناختی، اجتماعی و تاریخی) مورد بررسی و  تحلیل قرار می­‌گیرند.

موقعیت مکان های مورد مطالعه

پژوهش حاضر در استان کرمان یکی از استانهای واقع در جنوب شرقی ایران است. «این استان از جانب شمال به استان های خراسان جنوبی و یزد، از جنوب به استان هرمزگان، از شرق به استان سیستان بلوچستان و از غرب به استان فارس محدود است» (گلاب زاده،1398: 16). استان کرمان از نظر وسعت،بزرگترین استان ایران است با مساحت 183285 کیلومتر مربع  وسعت بیش از 5/11 درصد از مساحت کشور را داراست. استان کرمان به علت پستی و بلندی ها و شرایط خاص اقلیمی و وضعیت محیطی و طبیعی و وسعت منطقه از تنوع آب و هوایی، از گرم شدیدا خشک، نه چندان خشک،سرد و ییلاق، متمایل به استپ و نیمه خشک و کویری برخوردار است.

«تاکنون در خصوص وجه تسمیه نام کرمان روایات و اختلاف نظرهای متعددی گفته شده است،اما آنچه مسلم است،نام کرمان را در سنگ نوشته های داریوش می توان دید» (جاوید،1386: 20) درآنجا کرمان نام ناحیه ای است که از آن چوب «یاک» برای کاخ های هخامنشی حمل می شود. نوشته های یونانی هم آن را گرمان خوانده و مردم کرمان را تیره ای از پارسیان گفته اند. نام کرمان در دوران گذشته در کتاب ها و فرهنگ های مختلف به صورت های گوناگون ذکر شده که پاره ای از آنها به شرح زیر است: «بوتیا» ، «کارمانیا» ، «گواشیر» و …. «اما در مجموع این نظر که نام کارمان (کار به معنی تلاش و سازندگی، و مان به معنای محل و مکان) در گذر زمان به کرمان تبدیل شده بیشتر مانوس و منطقی است» (جاوید،،1386: 20).

«قلعه دختر و قلعه اردشیر از آثار دوران ساسانی در مشرق شهر کنونی کرمان که هنوز خرابه های آنها برجاست-گواه بر این است که لااقل در زمان اردشیر بابکان در همین محل،شهری آباد یا قلعه ای مهم وجود داشته است«.(جاوید،1386: 21). مولف جغرافیای کرمان معتقد است که در حدود 220 پیش از میلاد-به هنگام فتح کرمان به دست اردشیر-این محل«گواشیر» نام داشته و مرکز ولایت کرمان بوده است. بنا به گفته هردوت«گرمانیان» از ده طایفه پارسی ها می باشد و ساتراپی چهاردهم (دارا) مشتمل بر ایالت کرمان بوده است. ( وزیری،1377: 11). کشفیات اخیر جیرفت، پیشینه‌ی ده هزارساله ی تمدن این کهن سرزمین را نشان می دهد (گلاب زاده،1398: 8).

شهر بم با پهناوری حدود 81/5170 کیلومتر مربع معادل8/2 درصد مساحت استان را داراست.«این شهرستان از شمال به شهرستان کرمان و از خاور به فهرج، از جنوب به ریگان و از باختر و جنوب به شهرستان جیرفت و عنبرآباد منتهی می گردد» (گلاب زاده،1398: 23). در خصوص وجه تسمیه بم می توان به آوای درشت و خشن و ماجرای ترکیدن کرم هفتواد اشاره کرد(گلاب زاده،1398: 18).

سیه بنوییه روستایی است کوهستانی و سردسیر در دهستان سیه بنوییه بخش مرکزی شهرستان رابر(جاوید،1386: 35). رابرحدود 1853 کیلومتر مربع برابر با 1 درصد از پهنه استان را داراست. رابر در جنوب استان قرار گرفته و از شمال به شهرستان بردسیر، از شمال خاور به کرمان، از خاور و جنوب به جیرفت و از باختر به بافت محدود شده است ( گلاب زاده،1398: 25).

وجه تسمیه رابر/ راه بریده، راه بریده شده از میان جنگل ها و درختان است(گلاب زاده،1398: 18 ).

کشیت روستایی است  از توابع بخش گلباف در شهرستان کرمان، این بخش در جنوب شرق کرمان قرار دارد (وزیری،1377: 54). کرمان با وسعتی برابر45401 کلیومتر مربع معادل 74/24 درصد از پهنه استان را داراست. این شهرستان از شمال به خراسان جنوبی،از خاور به بیابان لوت، از باختر به رفسنجان، بردسیر،رابر و از جنوب به شهرستان های  فهرج،نرماشیر، بم و جیرفت و از شمال شرقی به شهرستان های راور و زرند کرانمند است (گلاب زاده،1398: 37).

 واژه‌شناسی (اتیمولوژی) لالایی

در این مبحث جهت بررسی ساختار و مفهوم واژه لالایی از لغت نامه دهخدا و فرهنگ فارسی معین استفاده شده است.

لالایی: «صوتی که بدان طفل را در گهواره خوابانند مادران و داهان. لالا آنچه از آواز خاص که خواننده خوابانیدن صفل شیرخوار را آوازی نرم مادران و دایکانرا بری خوابانیدن کودک. لای لای» و سمت و شغل لالا یعنی لَله و خادم و غلام» (دهخدا، 1331، 28). لالایی: «غلامی، بندگی؛ خدمتکاری»  نیز «آوازی که مادران و دایگان برای خواباندن طفل شیره­خواره خوانند، لای لای» و در میان معنی مصدری آن لالایی گفتن «آواز خواندن مادران و دایگان برای خوابانیدن طفل شیرخواره» . (معین، 1354، 35).

علاوه بر واژه «لالایی» می­توان لغاتی را که در تشابه آوایی و مفهومی با این واژه قرار دارند نیز مورد بررسی قرار داد، چرا که شاید بتوان به مطالب و یافته­های جدیدی در زمینه ارتباط یا عدم ارتباط این واژه‌­ها با یکدیگر دست یافت. لغات مورد نظر عبارتند از: «لَله و لالا»

واژه­‌های مذکور، در این دو فرهنگ اینگونه تعریف شده­اند: لالا: «غلام و بنده و خادم و خدمتکار» (برهان) لَله، چاکر، خواجه (به معنی متداول امروز) مربی مرد طلف را مقابل دایه و دایگان. مرد پیری که مربی و مواظب خدمت بزرگ زادگان باشد…. و در این از منه لَله خوانند چنانکه خدمتکار قدیم و پیر از کنیزان را دادا گویند و بیا لف مشهور شده رده خوانند (آنندراج) و در قاموس کتاب مقدس آمده: لالا، هادی و راهنما و توجه کنند طفل را گویند و نیز «خفتن در زبان اطفال، لالا کردن»، (دهخدا، 1331،28). لالا: «{=لَله} غلام و بنده خدمتکار مربی بزرگ زادگان» «خفتن در زبان اطفال (= لالا کردن، لالایی)» . (معین، 1354، 35). لَله: «{=لالا} مربی شاهزادگان و کودکان اعیان: لالا؛ مقابل دده (مربیه)» (معین، 1354، 35). همانطور که دیده می‌­شود، هیچ گونه ذکری از ارتباط ریشه شناختی این واژه­ها و فرهنگ­های لغات مورد نظر به میان نیامده است. بنابراین به نظر نمی­رسد که ارتباطی بین واژه لالایی و دیگر واژه­‌های مهم حوزه آن که ظاهراً فقط به لحاظ فرم و آوایی تشابه‌اتی داشته و نیز در ارتباط با کودک قرار دارند وجود داشته باشد.

جایگاه لالایی در موسیقی نواحی ایران | مردم‌شناسی موسیقی کرمان

لالایی، گونه‌­ای از موسیقی موقعیتی

این نمونه از آوازها را می­توان در رده موسیقی­‌های موقعیتی قرار داد. چرا که اجرای آنها محدود به زمان و موقعیت خاص است. مثلاً آوازهای برنج کوبی، شیردوشی، قالیبافی و … چنانکه از نامشان نیز بر می­آید صرفاً در حین انجام کار خاصی (کوبیدن برنج، بافتن قالی و …) اجرا می­شود پس از حضور هر یک از فرم­های مذکور، ایجاد (یا وقوع) موقعیت مناسب برای اجرای آنها همانا کار و فعالیتی مشخص و یا رویداد و شرایطی به خصوص است می­باشد. فاطمی در تشریح این موضوع می­نویسد:

«برای موسیقی موقعیتی، رویداد واقعی است، «همین جا است»، در همین لحظه که موسیقی به اجرا در می‌­آید: در حال برگزاری مراسم عروسی هستیم، عزاداری می­کنیم، کار می­کنیم کودکی را می­خوابانیم، در انتظار سال نو به سر می­بریم، زیارت می­کنیم مراسم آیینی برگزار می­‌کنیم. رویداد دیگر مسئله همه کس و همه زمان نیست. همه کس کودکی ندارد و آن کس که دارد او را در هر لحظه نمی­‌خواباند. حتی زمانی که رویداد به همه افراد یک جامعه ارتباط می­یابد (سال نو) در همه لحظات زندگی به وقوع نمی­‌پیوندد» (فاطمی ساسان، موسیقی مازندران، 1381، 54).

 «یک موسیقی برای این که موقعیتی به حساب آید باید همزمان پاسخگوی دو انتظار باشد: اول اینکه در موقعیت دقیقاً مشخصی که برای آن خلق شده خوابانده یا نواخته شود و دوم این که در موقعیت­های دیگر خواند یا نواخته نشود» (فاطمی ساسان، موسیقی مازندران، 1381، 54). البته می­توان در این تعریف استثنائی را نیز در نظر گرفت. امروزه با ظهور تکنولوژی و صنایع پیشرفته در زمینه­های مختلف (اگر چه این موقعیت‌­ها از بین نرفته­‌اند بلکه با حضور ماشین‌­های دگرگون شده­اند و نقش انسان به طور مستقیم در ارتباط با فعالیت­‌های مختلف کمرنگ شده است) فرم­های (آوازهای مذکور نیز دیگر موقعیت اجرای پیدا نکرده و خود به خود از بین می­رود. لالایی­‌ها نیز از جمله آوازهای رایج در مناطق گوناگون است که اجرای آنها در موقعیت خاصی (توسط زنان) صورت می­گیرد و به عنوان موسیقی موقعیتی شناخته می­شود «این نوع موسیقی در موقعیتی خلق شده است که مادری قصد خواباندن کودش را دارد.» موسیقی موقعیتی شاخصه­ها و ویژگی­های زمان و مکان را به دلیل تعداد کم و محدودشان مشخص می­کند. (فاطمی ساسان، موسیقی مازندران، ۱۳۸۱. 54).

چنانکه در لالایی، ویژگی و مشحصه زمان اجرایی موسیقی محدود به خواب بردن کودک و یا اراده مادر برای خواباندن کودک می­شود و به عبارت دیگر این دو موقعیت اجرایی لالایی را مشخص می­کند.

نقش موسیقی در (برخورد با) این رویه (خواباندن کودک) تأثیر پیش برد آن و علت وجودی آن به موقعیتی است که ارجا می­شود. بنابراین از موسیقی­‌های موقعیتی، در مواجه با یک رویداد خاصی به صورت هدفمند، استفاده می­شود. در اینجا می­توان، هدف از خواندن لالایی را خواباندن کودک نام برد. اما از آنجا که محتوای اشعار لالایی­‌ها اغلب درد و دل مادر از سختی­های روزگار، ناکامی­ها، دوری و هجران عریزان است، می­توان گفت لالایی نقش آرامش دهنده­ای برای مادر دارد چرا که مادر به نوعی غم­‌ها و تألمات درونی­اش را بازگو کرده و گویی با فرزندش درد و دل می­کند البته این امر (آرامش یافتن مادر ضمن خواندن لالایی) به صورت ناخودآگاه تأمین می­شود. در واقع مادر که برای آرامش خود بلکه صرفاً برای خواباندن کودک است که لالایی می­خواند.

مفاهیم لالایی‌ها

لالایی‌­ها علاوه بر کارکرد آشکار خود، کارکردهای پنهانی نیز دارند که در این قسمت سعی بر آن است که ضمن ترسیم وضعیت زنان، بیشتر بدانها پرداخته شود. در این مقاله، جهت بررسی لالایی­‌ها، دو تم اصلی برای آن در نظر گرفته شد اول: کارکرد لالایی­ها برای زن به عنوان همسر، دوم: کارکرد لالایی­‌ها برای زن به عنوان مادر. قبل از پرداختن به این دو تم اصلی به شکل غالب خانواده و وضعیت زنان در خانواده با توجه به اشارات موجود در لالایی­‌ها پرداخته می­شود.

شکل غالب خانواده[1]

با توجه به مضامین موجود در لالایی‌های ایران تا حدودی می­توان به ساختار غالب خانواده در مناطق مختلف پی برد. در بیشتر لالایی­های ایرانی و مخصوصاً لالایی­‌های کرمان، پدر در خانه حضور ندارد و معمولاً هم به سفرهای طولانی رفته است. به همین دلیل، قسمت عمده­ای از سال و حتی چندین سال، فضای خانه، خالی از حضور پدر بوده است. لذا ساختار غالب خانواده درکرمان با دوره­های حضور و غیاب پدر توام بوده است.

وضعیت زنان در خانواده و تقسیم کار جنسی و سنتی[2]

عدم حضور پدر در خانواده و سفر رفتن وی به منظور کار یا تجارت حاکی از آن است که تأمین اقتصادی خانواده بر عهده مردان بوده و زنان به مدیریت منزل و پرورش و تربیت فرزندان مشغول بوده­اند. البته مضامین لالایی­‌ها حکایت از آن دارد که زنان علاوه بر مدیریت منزل به دامداری و چویانی نیز می­‌پرداخته‌­اند. کاربرد مفاهیم گله ایشم گله گوسفندان چویانی، نشان می­دهد که دامداری در کرمان رواج داشته است و زنان در امر دامداری و چویانی مشارکت داشته­اند          

 کارکردهای لالایی­‌ها در روابط زن و شوهر

نتایج تحلیل محتوا نشان می­دهد که لالایی­‌ها علاوه بر کارکرد ظاهری خود (که خوابانیدن و پرورش کودک است) کارکردهای پنهانی نیز داشته­اند که در این جا به آنها اشاره می­شود.

دعای سلامتی زن برای شوهر[3]

البته بیان اصطلاح دوری عاطفی زن و شوهر در این مقاله به معنای این نیست که آنها همدیگر را دوست نداشته­‌اند بلکه بیشتر بیان کننده فاصله­ای است که فرهنگ جامعه بین آنها ایجاد کرده است. عشق و دوست داشتن شوهر توسط زن را علاوه بر این که در بیان عاشقانه لالایی‌­ها می­توان ملاحظه کرد، در دعای سلامتی زن برای شوهر نیز به طور مستمر مطرح می­گردد.

بیان خواسته‌­ها و آرزوها[4]

به نظر می رسد بیان مستقیم خواسته ها از طرف زن در جامعه باب نبوده است. لذا بیان غیرمستقیم خواسته‌ها و آرزوها در قالب لالایی از سیاست ها و تاکتیک های زنانه بوده است. این خواسته ها و آرزوها هم شامل آرزوها و خواسته های زن برای خودش و هم برای فرزندش است. از آن جا که بسیاری از والدین و به خصوص مادران کاستی­ها و آرزوهایی دست یافته خود را برای فرزندان شان آرزو می­کنند، لذا می­توان از خلال آرزوهای مادران برای فرزندان­شان، به آرزوهای خودشان نیز پی برد.یکی از عمومی‌­ترین و فراوان­ترین آرزوهایی که مادران برای فرزندشان مطرح می­‌کنند سوادآموزی[5] است، این آرزو که همواره به تعابیر مختلفی بیان شده است حکایت از بی­سوادی مادران و آرزومندی آنها برای تحصیل دارد که در شرایط خاص جامعه برای­شان امکان­پذیر نبوده است.                                   

 بیان اعتراض[6]

یکی دیگر از کارکردهای لالایی‌­ها، بیان اعتراض منفعالانه زنان به شرایط موجود است. از آنجا که سراینده لالایی­‌ها زنان بوده­اند می­توان با تأمل در مضامین لالایی­ها به عمق اعتراض و اندیشه آنان پی برد. زنان در جامعه­ای که فاقد قدرت اجتماعی­اند و در فضای بسته حاکم بر جامعه، جایی برای اعتراض ندارند، مجبورند زخم­هاشان را به جای فریاد، با آهنگ حزن­انگیز لالایی­ها اظهار دارند. لذا به نظر می­رسد لالایی­ها منتقل کننده اعتراض­های زنان نیز بوده­اند. یکی از شواهد این ادعا اعتراض­های منفعلانه­ای است که زنان در بیشتر لالایی­های ایرانی و به خصوص لالایی­های کرمان فریاد می­کنند و آن نگرانی همیشگی آن­ها از مسأله ازدواج مجدد شوهرانشان است. این نگرانی همواره همراه آنان بوده و از این مسأله بشدت رنج می­برند. توجه به عکس­‌العمل اعتراضی کاملاً منفعالانه آن­ها یعنی غصه خوردن و از غصه مردن به خوبی شرایط بی­قدرتی و ناتوانی آنها در جامعه را باز می­‌تاباند.

در این لالایی نکته ظریفی نهفته است و آن این است که لالایی فوق، خطاب به فرزند دختر خوانده شده است. از این مسأله دو نکته برداشت می­شود. اولاً به نظر می­رسد مادر، به دلیل تشابه جنسیت، احساس نزدیکی بیشتری با دخترش کرده و وی را بیشتر غم خوار و دلسوز خود می­داند و ثانياً؛ مادر می­داند که به دلیل تشابه مشکلات مرتبط با جنسیت، دخترش نیز در آینده مشکلاتی مشابه را تجربه خواهد کرد لذا با بیان مشکل خود به دخترش به او می­فهماند که آینده برای او نیز به عنوان یک زن، توأم با نگرانی است. یکی دیگر از مضامین اعتراضی زنان اعتراض و شکایت از جامعه و شرایط زمانه و اطرافیان است[7].

تخلیه و سازگاری روانی[8]

مضامین لالایی­ها نشان می­دهد که به دلیل ساختار خاص خانواده و تقسم کار جنسی موجود و عدم حضور مرد در خانه، وظایف زنان دو چندان شده و مجبور بودند به تنهایی بار زندگی را به دوش کشند و مشقت­های بسیاری را متحمل شوند و لذا زمزمه لالایی­ها مجالی بوده که در آن، تنهایی و بی­کسی و نداشتن همراه و همراز در زندگی خود را بارها و بارها فریاد کنند­­. از آن جا که دلتنگی، تنهایی و بی­کسی یکی از مضامين عام بیشتر لالایی­های ایرانی است به نظر می­رسد که این تنهایی و بی­کسی تنها به دوری جغرافیایی زن از شوهر مربوط نباشد بلکه اشاره به وضعیت زنان در جامعه و خانواده و دوری روانی و عاطفی زن از شوهر و اطرافیان دارد. لذا یکی از کارکردهای لالایی­ها برای زنان تخلیه روانی بوده است، استفاده از مفاهیم «بی­کسی»، «بی­همدمی» «تنهایی» و… نشان دهنده فشارهای روانی زیادی است که زنان در خانواده و جامعه متحمل می­شده­اند. از آن جا که «مضامین لالایی­ها بیشتر شکل گله و شکایت و آرزو و برنامه­ریزی برای آینده کودک دارد باعث تخلیه روانی زنان شده و تأثير آرام بخشی بر آنها داشته است، روان­شناسان نیز معتقدند «خواندن» و «حرف زدن» از مسایل و مشکلات، انسان را تسکین می­دهد» (عمرانی، ۱۳۸۱).

 کارکردهای لالایی­‌ها در روابط مادر و کودک

 اظهار عشق به فرزند[9]

یکی از عمده­ترین مضامین لالایی­ها، عشق مادر به فرزند است که در جای جای لالایی­ها به اشکال مختلف مطرح گردیده است، تشبیه کودک به انواع گلها، قربان صدقه­های مادر، آرزوها و دعاهای وی برای فرزندش، همه بیانگر عشق مادر به فرزندش است.        

توجه به جنسیت[10]:

زنان در بیان لالایی­‌ها به جنسیت فرزندان نیز توجه می‌­کردند و متناسب با آن لالایی می­خواندند. کلمه «رود» از کلمات رایج در لالایی­های کرمانی است و در گویش محلی به فرزند می­گویند و ظاهراً دختر یا پسر بودن آن مهم نبوده اما بیشتر در مفهوم فرزند پسر کاربرد دارد. هر چند کلمه رود (فرزند) معنایی دو پهلو دارد اما توجه به مضامین موجود در لالایی­ها و نشانه­هایی که در آن وجود دارد می­تواند به ما بفهماند که این لالایی برای پسران گفته شده است یا برای دختران. مضمون لالایی ها اگر توصیف چشم و ابرو و لعب و قد فرزند باشد. با توجه به این که توصیفات ذکر شده معمولاً برای دختران به کار می­رود به نظر می­رسد این لالایی برای دختران خوانده شده است. در عوض، لالایی زیر که به مراسم خواستگاری اشاره کرده است، خطاب به پسر خوانده می­شود. در برخی از لالایی­ها، بعضی کلمات مطرح شده­اند که به راحتی مخاطب آن، تشخیص داده می­شود مثل لالایی هایی که کلمه کنیز (برای دختر) و غلام (برای پسر) آورده شده است. پیدا کردن این نشانه­ها می­تواند به ما در درک و مقایسه لالایی­هایی که برای دختران خوانده شده و لالایی­هایی که برای پسران خوانده شده یاری رساند. مادران بعضی از آرزوها را برای دختران و بعضی دیگر را برای پسران مطرح می­کنند. مقایسه مضمون  لالایی­هایی که به تفکیک برای پسران و دختران خوانده می­شود به خوبی نشان دهنده آن است که مادر برای آینده پسرش برنامه­ها دارد اما در مورد دخترش این گونه نیست. این مسأله حکایت از معلوم بودن و قابل پیش­بینی بودن آینده پسران و مبهم بودن آینده دختران دارد. البته بعضی از آرزوهای مادران هم برای فرزند دختر و هم برای فرزند پسر به طور مشابه تکرار می­شود. خدمت به ائمه و اهل بیت آنها از آن جمله است[11].­

برقراری رابطه عاطفی با کودک[12]

همان­طور که گفته شد به دلیل عدم حضور همیشگی مردان کرمانی در خانه، طبیعی است که کودک و مادر متقابل انس بیشتری با یکدیگر برقرار می­سازند تا جایی که مادر در نبود شوهر، کودکش را همدم و موس خود می­داند.

این­گونه از لالایی­ها علاوه بر وجود رابطه عمیق عاطفی مادر و کودک، نشان دهنده نوع نگرش به کودک نیز هستند، نگرش به کودک هم به عنوان انیس و مونس مادر و پرکننده تنهایی­های او و هم به عنوان عصای روزگار پیری مطرح شده است و این همه، نشان دهنده تنهایی مادر و نگرانی او از آینده است. مادران همیشه نگران از دست دادن فرزند (به واسطه ازدواج) و دوری از وی و تنهایی مضاعف هستند نداشتن آینده­ای مطمئن و نگرانی از بر باد رفتن زحماتی که مادر برای فرزند خود (به عنوان تنها همدم و مونس تنهایی) می­کشد از مضامینی است که در لالایی­ها دیده می­شود و در این منطقه به دلیل غیبت­های طولانی پدر و نگرانی از ازدواج مجدد وی و احساس تنهایی و بی­کسی مادر تشدید شده است[13].

تربیت دینی کودک[14]

بعضی از لالایی­های کرمان حاوی مضامین دینی است. وجود این لالایی­ها به چند نکته اشاره دارد: اولاً: بافت اجتماعی موجود بافتی مذهبی بوده است؛ ثانياً: مادران و به عبارتی زنان دارای اندیشه­هایی دینی بوده­اند. ثالثاً: پرورش دینی فرزندان یکی از اهداف و آرزوهای مادران بوده است. نگرش مادران به الگوهای دینی زندگی فرزندان، بخش مهمی از مضامین لالایی­ها را به خود اختصاص داده است. لذا می­توان یکی دیگر از کارکردهای لالایی­ها برای مادران را پرورش دینی فرزندان دانست.       

تحلیل موسیقایی لالایی‌ها

پس از بررسی متن لالایی ها در استان کرمان و شهرهای کرمان،بم، و روستاهای کشیت و سیه بنوییه، در اینجا با رویکردی موسیقی شناختی به تحلیل ساختار لالایی ها می پردازیم. برای این کار چهار نمونه از لالایی های جمع آوری شده را در تحلیل های خود استفاده خواهیم کرد. آوانگاری کامل این لالایی ها در پیوست مطالعه ی حاظر آورده شده است.

ملودی سیه بنوییه رابر[15]

مردم شناسی موسیقی کرمان
لالایی در موسیقیکرمان
لالایی سیه بنویه

حرکت نغمگی و فواصل این لالایی در گوشه ی شوشتری دستگاه همایون بوده با نت شاهد و نت تاکید (فا). نت آغاز و پایان این لالایی فاصله ی چهارم از نت آغازین بوده و ایست نهایی (دو) و ایست موقت ( ر کُرن) است. این لالایی مانند تمامی نمونه های دیگر تشکیل شده است از یک جمله‌ی بدون فراز و فرود که با تکیه بر تنوع بیت های شعری تکرار می شود. همانطور که م.قرسو اشاره می کند«لالایی ها در اغلب موارد از همین الگوی ساختاری پیروی کرده، و کمتر با تنوع و واریاسیون های ملودیک یا ریتمیک در این گونه از موسیقی مواجه می شویم. در این جا شعر و موسیقی از یک الگوی ساده پیروی می کند.» (قرسو، گ.ش،2010). همانطور که اشاره شد، ملودی و حرکات ملودیک لالایی هایی که در اینجا به بررسی آنها می پردازیم، فاقد فراز و فرود و اوج ملودیک هستند. در عین حال خواننده به شکل تکی، و در فضای تک صدایی خود لالایی را می خواند. بنابراین در این گونه از موسیقی سوال و جواب کمتر یا به ندرت دیده می شود. در جمله های این لالایی شاهد منحنی پایین رونده می باشیم. گردش نغمات این لالایی در دانگ اول شوشتری (دانگ چهارگاه) دو_ر کُرن_می_فا می باشد. بیشتر لالایی ها به دلیل کارکردی که دارند دارای حرکت ملودی متصل می باشند و در نهان اکثر لالایی ها شاهد گستره صوتی محدودی محدود هستیم.وزن این لالایی آزاد است. فاصله ساختاری این لالایی بین دو نت موکد دو تا فا است.

ملودی کشیت گلباف[16]

کشیت لالایی
مردم شناسی مویسیقی

حرکت نغمگی و فواصل این لالایی در درآمد دستگاه همایون بوده با نت شاهد و نت تاکید (رکُرن). در جمله های این لالایی شاهد منحنی پایین رونده می باشیم. گردش نغمات این لالایی دریک دانگ همایون (دانگ چهارگاه) دو_ر کُرن_می_فا می باشد. بیشتر لالایی ها به دلیل کارکردی که دارند دارای حرکت ملودی متصل می باشند و در نهان اکثر لالایی ها شاهد گستره صوتی محدودی محدود هستیم.وزن این لالایی آزاد است. فاصله ساختاری این لالایی بین دو نت موکد دو تا فا است.

ملودی کرمان[17]

ملودی کرمان
ملودی کرمان موسیقی مردم شناسی
ملودی کرمان

این لالایی در دستگاه شور در گردش است. در گوشه‌ی درآمد شور اجرا شده است و شاهد نت لا هست، حرکت بالارونده ابتدا جمله ها حرکت به سمت درجه چهارم شور است، حسی از  درآمد ابوعطا را تداعی می کند اما ابوعطا شکل نمی گیرد. این لالایی در محدوده ی صوتی کرشمه شور است ( وزن کرشمه مد نظر نیست).وزن این قطعه آزاد می باشد همانطور که پیشتر گفته شد ملودی لالایی‌ها متصل می باشد. منحنی ملودی بالارونده و پایین رونده می‌باشد. گستره صوتی در یک فاصله پنجم ششم است بین نت (سل) و(می).

ملودی بم

ملودی بم مردم شناسی موسیقی
ملودی بم موسیقیکرمان
مردم‌شناسی موسیقی کرمان ملودی بم

این لالایی در آواز دشتی در گردش است. دشتی (ر) که برگرفته از شور (سُل) است. حرکت های ملودیک منطبق بر موسیقی دستگاهی نیست.نکات مهمی که در دشتی حائز اهمیت است مثل متغیر بودن شاهد یا پرش فاصله‌ی سوم از نت شاهد در این ملودی دیده نمی شود و دائما از سمت شاهد دشتی تمایل به فرود و رسیدن به شاهد شور مادر، یغنی شور سل دارد.در نیم جمله های اول روی درجه دوم شور و در نیم جمله های دوم روی شاهد شور توقف دارد. در دوقسمت  به جای درجه دوم روی درجه سوم یعنی نت سی بمل  توقف است .وزن این قطعه آزاد می‌باشد همانطور که پیشتر گفته شد ملودی لالایی‌ها متصل می‌باشد. منحنی ملودی بالارونده و پایین رونده می باشد. گستره صوتی در یک فاصله پنجم پنجم است بین نت (سل) و(ر).

نتیجه‌گیری | لالایی، مردم‌شناسی موسیقی کرمان

در مقاله حاظر، در ابتدا به معرفی اجمالی جغرافیا و تاریخ منطقه‌ی مورد مطالعه پرداختیم. در بخش بعدی با تکیه بر مفاهیم و مضامین مطرح شده در متن لالایی‌ها، آنها را از منظر اجتماعی جامعه شناسی تحلیل کردیم. تحلیل محتوای لالایی­‌ها در دو تم اصلی مورد بررسی قرار گرفتند. در تم نخست: کارکرد لالایی‌­ها برای زنان به عنوان همسر مورد بررسی قرار گرفت و در تم دوم: به کارکرد لالایی‌­ها برای زنان به عنوان مادر پرداخته شد و در نهایت هشت مفهوم (کارکرد) بیان خواسته‌­ها و آرزوها، آرزوی سلامتی برای شوهر، بیان اعتراض، تخلیه و سازگاری روانی برقراری رابطه عاطفی با کودکه بیان عشق به کودک، تربیت دینی، نگاه جنسیتی به فرزند مطرح شد. همه این مفاهیم با توجه به جوهره اصلی آن، تحت یک مقولة هسته با نام لالایی به مثابه رسانه­ای زنانه جای می­گیرد. با توجه به شکل خانواده و تقسیم کار جنسیتی مطرح شده در لالایی‌­ها و مطابقت آن با زمینه اجتماعی و فرهنگی شکل­‌گیری لالایی­‌ها می­توان زنان را در شرایطی محدود و درگیر نقش­های تفکیک شده و سنی در جامعه مردسالار تجسم نمود. لذا لالایی‌­ها در چنین شرایطی علاوه بر کارکرد آشکار خود که خوابانیدن کودک است. کارکردهای پنهانی نیز برای زنان داشته است. از آن جا که در شرایط حاکم بر جامعه گذشته (مردسالاری و جامعه سنتی)، زنان در عرصه عمومی، قدرت و مشارکت اجتماعی پایینی داشته و لذا عرصه­ای برای ابراز وجود، اعتراض علنی و بیان خواسته­‌های خود نداشته­اند. بنابراین به نظر می­رسد اولاً، لالایی­‌ها برای زنان فضا و عرصه­ای بوده است که به بیان اعتراض خود به مسائل موجود و شرایط زمانه بپردازند. ثانياً، لالایی­‌ها به دلیل آن که، گاه در حضور دیگران خوانده می­‌شدند، به زنان این فرصت را می­داده است تا به طور غیر مستقیم به بیان خواسته­‌های خود بپردازند، بدین طریق، در حالی که ظاهراً مخاطب لالایی­‌ها کودک است اما در باطن، حرف­ه‌ایی را به دیگران و مخصوصاً شوهر منتقل می­سازند. بنابراین دومین کارکرد لالایی­‌ها این بوده است که شرایطی برای گفت و شنود و بیان خواسته­‌ها و به عبارت بهتر تسهیل روابط، مهیا می­ساخته است. سوم، از آن جا که مضامین لالایی‌­ها بیشتر شکل «درد و دل» به خود گرفته است لذا فضایی برای تخلیه رفتار ساختاری و روانی موجود فراهم می­آورده است. در مورد فرزندان نیز همان­طور که مطرح شد لالایی وسیله‌­ای برای بیان عشق و پیوند عاطفی مادر به کودک و گوشزد کردن دلواپسی­‌ها و خواسته­‌های مادر از کودک و منتقل کننده پیام­‌های مذهبی (تربیت دینی به آنها بوده است.

بنابراین با استناد به نوع کارکردهای لالایی­ها برای زنان، که بیشتر حکم انتقال دهنده یا پیام رساننده را دارند، می­توان تمام مفاهیم مطرح شده (کارکردها) را در یک مقوله هسته (لالایی به مثابه رسانه‌­ای زنانه) گنجاند و لذا می­توان گفت که لالایی­ها بیش از آن که ملودی خواب­آوری برای کودکان باشند، حكم رسانه‌­ای را داشته‌­اند که زنان در شرایط بسته حاکم بر جامعه مردسالار از طریق آن پیام­‌های (اعتراضات خواسته­ها، آرزوها، حرف­ها و…) خود را به سایرین منتقل می­‌کرده­‌اند.

در بخش بعد به تحلیل موسیقایی لالایی‌ها پرداخته‌ام که نتیجه حاصل از بررسی‌ها را در زیر نقل کرده‌ام:

انطباق فواصل موسیقایی کرمان در یک نگاه کلی، با فواصل موسیقی دستگاهی ایران انطباق پذیری دارد. روایت گری عدم وجود واریاسیون هایِ ملودیک، نداشتنِ تنوع ریتمیک، دینامیک پایدار، نوانس پیانو و آرام، همگی از ویژگی های منحصر بفرد و بخصوص این گونه از موسیقی، یعنی لالایی ها یا آوازهای مادرانه است. این ویژگی ها در تمامی نمونه های لالایی در تمامی فرهنگ ها شباهت بسیار دارد و بدون تردید تاثیر این موسیقی، با ویژگی های یاد شده است که می تواند این گونه موسیقی را  از دیگر نمونه ها متمایز کند. امروزه این گونه از موسیقی رو به فراموشی است.کمتر مادری ست که برای فرزندش لالایی بخواند. این موضوع هم از لحاظ اجتماعی و هم از لحاظ موسیقایی، منجر به فراموشی این گونه شده است. البته ملودی های شیرین لالایی در میان موسیقی دان های مناطق کم و بیش زمزمه می شود. برخی آنها را به همراهی ساز می نوازند و می‌خوانند و برخی دیگر از این ملودی‌ها به عنوان منبع شهود و الهام موسیقایی برای آهنگسازی استفاده می‌کنند. این تغییر را هرچند ناخوشایند است، اما باید به عنوان جزیی از روند تاریخی موسیقی و اجتماعی موسیقی دانست.

کتابشناسی

  • احمد پناهی، محمد (۱۳۸۳) ترانه و ترانه­سرایی در ایران، تهران: سروش.
  • جمالی، ابراهیم (۱۳۸۷) لالابی در فرهنگ مردم ایران، تهران: صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران.
  • توحیدی، فواد (1397) نگاهی به موسیقی نواحی کرمان، کرمان: سوره.
  • حسن­لی، کاووس (۱۳۸2) «لالایی­های مخملین؛ نگاهی به خاستگاه و مضامین لالایی­های ایرانی»، مجله زبان و ادبيات فارسی دانشگاه سیستان و بلوچستان سال اول، صص: 80 -۶۱ .
  • دهخدا، علی­اکبر (۱۳۷۷) لغت­نامه، تهران: دانشگاه تهران، جلد سیزدهم.
  • عمرانی، ابراهیم (۱۳۸1) برداشتی از لالایی­های ایران، تهران پیوند نو.
  • وجدانی بهروز (۱۳۸۷) «لالایی، موسیقی: نقش زن در انتقال فرهنگ شفاهی»، کتاب ماه هنر، شماره آبان 1387، صص: 104-98.
  • فاطمی،ساسان (1381)موسیقی مازندران،تهران:ماهور.
  • قرسو،مریم (1390)لالایی های ایران،پاریس:یونسکو.
  • Del Giudice, Luisa (1988). Ninna-nanna-nonsense? Fears, Dreams, and Falling in the Italian Lullaby, Oral Tradition, 3(3): -270-293.
  • Hogan, Brian (2008) “Gendered Modes of Resistance: Power and Women’s Songs in West Africa” Pacific Reviev of Ethn omusicology, Vol. 13 (Fall 2008).
  • Joseph, Terri Brint (1980) “Poetry as Strategy of Power: The Case of Ruffian Berber Women” Sings 5(3): 418-434.
  • Keyes, Cheryl L. (1993) “We’re More than a Novelty, Boys”: Strategies of Female Rappers in the Rap Music Tradition, In Feminist Messages: Coding in Wornen’s Folk Culture, ed. Joan Newlon Radner, pp. 203-20. Urbana: University of Illinois Press.
  • Kousaleos, Nicole (1999) “Feminist Theory and Folklore”, Folklore forum, 30:1/2, 19-50.
  • Lanser, Susan. (1993) “Burning Dinners: Feminist Subversions of Domesticity”, In Feminist Messages: Coding in Women’s Folk Culture, ed. Joan Newlon Radner, pp. 36-53.Urbana: University of Illinois Press.
  • Levin, Judith (1993) “Why Folklorists Should Study Housework”, In Feminist Theory and the Study of Folklore, Eds, Susan Tower Hollis, Linda Pershing, and M.Jane Young, pp. 285-96 Urbana: University of Illinois Press.
  • Mills, Margaret (1993) “Feminist Theory and the Study of Folklore: A Twenty Year Trajectory toward Theory”, Western Folklore 52:157-83.
  • Moi, Toril (1997) “Feminist, Female, Feminine” in Feminisms, Ed. Kemp. Sandra and Judith Squires, Oxford University Press.
  • Nawar, Najifa (2007) “Women in Ballads: A Comparative Study of the Chittaggong and Mymensingh Gitikas”, A Thesis of BRAC University.
  • Papke, Renate (2008) Poems at the Edge of Differences: Mothering in New English Poetry by Women, Erschienen im Universitätsverlag Göttingen.
  • Stoeltje, Beverly J. (1988) “Introduction: Feminist Revisions”, Journal of Folklore Research, 25(3): 219-41.

[1] لالالالا گل خشخاش/ بابات رفته خدا همراش                          لالالالا گل نعنا / باوات رفته شدم تنها          لالالالا گل پسته / بابات بار سفر بسته      

               للا لالا گل لیمو / باوات رفته، همین امرو                             لالالالا گل اُوشُم/ باباش رفته همرای ایشم

[2]              لالالالای روزم / چرونُم گله­ای اندر بِلندی                             

             که تا گرگان نگیرِن گوسفندی / لالالالاي روزم

[3]            لالالالا گل قالی/  بابات رفته که جاش خالی                                      

           لالالالا گل خشخاش / بابات وقته، خدا همراش

[4]             لالایت می کنم دستی، برایت می خرم اسبی / که اسب تو سیا باشه، نگهدارت خدا باشه

           للالالا تو لالا کن، همیشه رو به الا کن / کَرَم کرده به ما داده، خدا روزی به ما داده

          للای لالای خدای من، خدای مشگل گشای من / خدا بشنو صدای من، صدای پردعای من

           نصيب و قسمتُم از کربلا کن، لالالالاي روزم / به حق گمز سبز محمّد، که هر کس مطلبی داره ادا کن

[5] للالالا تو لالا شو، برو مکتب تو ملا شو / که ملایی تو پیرش کن، خط قرآن نصیبش کن

[6]  لالالالا گل زیره  باوات رفته زنی گیره / کنیزی ور تو می گیره، ننه ت اَی غصه می میره           

 للا لالای لالا لایی امان از جبر دنیایی/ للا لالای گل دسته باوات دل را به غیر بسته.

[7] الالالا گل نعنا، که تا خورشید میاد بالا /  در این کوچه نری تنها، سرت را می برن از را ( راه).

شبی رفتم به مهمونی، سرم بشکست و پیشونی / خداوندا تو می دونی، گنا کردم به نادونی

لالی لالای گل گل ها از این کوچه نرو تنها / که مردم شبفته و شوخن سر رودُم برند از راه.

[8] الالالا گل لاله، پلنگ بر کوه می ناله / پلنگ پیر صدساله، به مثل من نمی ناله

لالالالا به گل مونی، به یاقوت و به دُر مونی / للالالای لب بومی، تو درد من نمی دونی.

امیرالمومنین قربان نامت، خودم جاروکش و رود و غلامت / امیرالمونین دردم دوا کن، مقام و منزلم در کربلا کن.

که لالات می کنم زنده بمونی / به بالای سرم قرآن بخونی

[9] لالالالا گل زدم/ نبينُم داغ فرزندُم

لالالا گل پونه / لالالالا گل خشخاش / لالالالا گل دشتی / لالالالا گل الو/ لالالالا گل اُوشُن / لالالا گل زیره/ لالالالا گل نرگس و…

للالالای گلی دارم به گارچوک (گهواره) بلبلی دارم.

للالالا که لالاتم خودم قربون خواباتم / للالالا که لالاتم اسیر قد و بالاتم.

[10] للا لالای گل اوشن، چراغ حجله ات روشن/ که روشنایی برا رودم، که تاریکی بش دشمن. ( پسران)

لالالالا به گل مونی، به یاقوت و به دُر مونی. ( دختران)

لالایت می کنم دستی، برایت می خرم اسبی / که اسب تو سیا باشه، نگهدارت خدا باشه. ( پسران)

للا لالا که لالاتم، اسیر قد و بالاتم ( دختران)

لالاییت می کنم باوات بیایه، که تا دستات همه نقره نمایه ( دختران)

[11] لالایِت می­کنم صد ساله باشی / کنیز حضرت معصومه باشی

لالایت می­کُنُم تا زنده باشی/  غلام حضرت معصومه باشی

[12] لالالالا گلم باشی / انیس و مونسم باشی

که لالات می کنم زنده بمونی، به بالای سرم قرآن بخونی

للالالا گل دشتی، همه رفتن تو ور گشتی

[13]  مو لالات می­کُنم خوابت نمی­یا  / بزرگِت می­کنُم یادت نمی­یا

   گل سرخ منی زنده بمونی / ز عشقت می­کنم من باغبونی

     تو که تا غنچه­ای بویی نداری / همین که گل شدی از دیگرونی

[14] للالالا تو لالا شو، برو مکتب تو ملا شو / که ملایی تو پیرش کن، خط قرآن نصیبش کن.

لالالالای علی اکبر، علی اولاد پیغمبر، علی نشته، به رو ممبر / که پیغمبر دعا می کِ ( می کرد) علی شکر خدا می کِ.

للالالا گل جوشن گهی تاریک گهی روشن / به تاریکی چَشِ یعقوب، که چشم یوسفُم روشن.

امیرالمونین قربان نامت / خودم جاروکش و رودم غلامت.

امیرالمونین دردم دوا کن/ مقام و منزلم در کربلا کن.

[15] لِلا لا لالای لالاتم/ ننه ی بخواب قربون خواباتم/              اگر الله کنه یاری/ دوندم تخت دامادی/                      ننه لا لالای بخواب رودم/ بخواب ای طفل نادونم /                                     للا لا لالای گل زبره/ چرا آروم نمی گیره/                                         ننه لا لالای بهارِ گل/ نبینم داغتِ بُلبُل/                                      ننه الله کنه یاری/دوندم تخت دامادی 

[16]  ای لالا لالایِ لالایی/ های امان از جبر و دنیایی               

لالای/ اِ همه جبرای (یی) که می بینی

های علی جون چرا آروم نمی گیری

لالای.

[17] اُلالای لالایی/ عزیزِ جون دل مایی/ اُلالا گل قندم/  عزیزِ رود دلبندم/ نکن گریه نکن ناله/  به قنداقت نمی بندم/  اُلالا گل نرگس/  نبینم داغت هرگز/  اُلالالا گل لیلو/  که ور چشمت کشم میلو/ که میلو از طلا باشه/ اُی نگهدارت خدا باشه/ اُلالالا لالاش بیاد/  صدا کفش باباش میاد/  بیا بابا به باغش بر به سیل سیب و نارش بر/ از او سیب ها به کوشش کن/  از اونارا به دوشش کن/  از او نارای پر دونه/ بکن ور گوش دردونه/ اُلالالای گل دسته/ که بابات کمر بسته/ آی نشی بیمار نشی خسته/ که مادر دل بتو بسته/ اُلالالا شبون اومد/ که ماه بالای بون اومد/ اُلالالای لالاش میاد/ صدای پای باباش میاد/ باباش رفته به گل چینی/ ای میاره قندِ دارچینی/ اُلالالای گل نعنا/ از ای کوچه مرو تنها/ در ای کوچه همی شوخن / سرت را میبرن از راه/ اُلالالا گلاب رفته/ گل نازم به خواب رفته.

5/5 - (6 امتیاز)
مطالب مرتبط

گوسانی در موسیقی ملّی ایران

تاریخ گوسانی در ایران | از هخامنشیان تا اشکانیان و ساسانیان «گوسانی» که بعدها واژه‌ی «خنیاگری» جایگزین آن شد یکی از بخش‌های مهم موسیقی ملّی

آزاده، پهلوان‌بانوی موسیقی ایران

آزاده، پهلوان‌بانوی موسیقی ایران

آزاده یا آزادوار، مطرح‌ترین موسیقی‌دان زن در دوره‌ی ساسانی است که داستان عشق «بهرام گور» به او آنچنان پُرآوازه شد که تا قرن‌های متمادی از

کتاب موسیقی

جدیدترین کتاب های موسیقی
را از ما بخواهید!

وارد لینک صفحه فروشگاه کتاب ایران‌موزیکولوژی (دکمه پایین) شوید تا از جدیدترین و بهترین عنوان های کتاب دیدن فرمایید.