سرناد یک فرم موسیقایی است که هم دوره و مرتبط با دیگر ژانرهای ارکستری اواسط قرن 18 (از جمله سمفونی و پارتیتای ارکستری) بود. این اصطلاح در واقع به یک نوع موسیقی که برای خوشامدگویی یک فرد صاحب منصب یا معشوق که معمولا شب هنگام در فضای آزاد اجرا میشد دلالت میکند. یوهان گوتفرید والتر، تئوریسین موسیقی اهل آلمان، سرناد را قطعهی شب (Evening standchen) توصیف میکند چرا که اینگونه آثار در شبهای آرام و دلپذیر اجرا میشدند.
واژهی سرناد از کلمهی لاتین Serenus برگرفته شده است که واژهی ایتالیایی آن یعنی Serenata در اواخر قرن 16 برای عنوان آثار آوازی مورد استفاده قرار میگرفت[1]، و در قرن 17 برای آثار مربوط به جشنها که به شکل آوازی و سازی نوشته میشد، به کار گرفته میشد؛ در پایان قرن 17 با به کارگیری این واژه توسط آهنگسازانی چون هاینریش بیبر[2]، و یوهان جیکوب والتر[3] کاربرد آن برای قطعات کاملا سازی، در قرن هجدهم به رسمیت شناخته شد.
سپس، به شکلی آزادانه، به عنوان اثری با ساختار و سازبندی رسمی، و با کاراکتر مشخص، استفاده شد که نمونه برجسته آن سرنادِ موتسارت است. چنین آثاری در اصل در ایتالیا، اتریش، آلمان و بوهم ساخته میشد و اجرای آن حوالی ساعت 9 شب، مرسوم بود. (نُتورنُ که اثری مشابه سرناد است معمولا 11 شب اجرا میشده است). چیزی که از معنای اصلی این اصطلاح به یادگار مانده است، به قطعهای نسبت داده میشود که ساخت آن به هایدن نسبت داده شده است؛ موومان دوم کوارتت زهی اپوس 3 شماره 5؛ نام این موومان سرناد، و منظور از سرناد پیتزیکاتوی همراهی کننده بوده است؛ درواقع هر موومانی که دارای سازهای زخمهای همراهی کننده بود (همچون لوت، گیتار و ماندُلین)، به معنای سرناد تلقی میشد. موتسارت از آریاهای سرناد در اپرای Die Entführung aus dem Serail[4] و [5]Don Giovanni استفاده کرد که پیوندی سبکی بین صحنه نمایش باغ در اپرای [6]Così fan tutte و سرنادهای بادیِ وی وجود دارد که به وضوح قابل رویت است؛ از دیگر آهنگسازانی که از شیوه مشابه استفاده کردند میتوان به روسینی، دُنیزِتی و یوجین دآلبرت اشاره کرد.
یک آنسامبل سرناد در اوایل دوره کلاسیک متشکل از سازهای بادی، کنترباس و دو ویولا بود. که بعدها تنظیم آن برای سازهای مختص زهی (بدون سازهای بادی) نیز پدیدار شد. سرناد فرم محبوبی بین آهنگسازهای دوره کلاسیک همچون فرانس آسپلمِیِر، بوکرینی، دیتِرسدُرف، مایکل هایدن، واکلاو پیکل، پونتُ و یوهان باپتیست تُسچی شد.
سرناد ارکستری در غرب اتریش، سالزبرگ و بایرن غالب شده بود؛ در سالزبرگ حداقل این فرم از دهه 1730 یا 40 رواج پیدا کرد. برای ساختار سرناد چندموومانی هرگز روش سختگیرانهای صادر نشد و این آثار ممکن بود هر تعداد موومان، حتی تا ده موومان، داشته باشند. ساخت سرناد چند موومانی توسط لئوپولد موتسارت به اوج خود رسید؛ او بیش از 30 اثر، تا سال 1757، ساخت که همهی آنها از دست رفتهاند.
تنها سرناد بهجا مانده از وی که احتمالا در سال 1762 ساخته شده است، پیشروی سرنادهای موتسارت در اواخر دههی 1760 میلادی بوده است. معمولا سرنادها شامل یک موومان آغازین سونات-آلگرو، دو موومان آهسته هستند که به صورت متناوب با دو مینوئت (با قرارگیری گاه به گاه یک موومان با سرعت بیشتر) ترکیب میشوند، و یک موومان سریع پرِستو یا آلگرو مُلتو در انتها میآید. لئوپُلد و ولفانگ موتسارت و همچنین مایکل هایدن، علاوه بر دو موومان کنسرتو مانند) یکی سریع و دیگری آهسته، کنسرتو ترومپت لئوپلد موتسارت که برخاسته از سرناد D major وی میباشد، یک نمونهی بارز است)، یک قسمت تکنوازی[7] مهم در تریوی یکی از مینوئتها داشتند؛ موتسارت بیشتر از مایکل هایدن اغلب چنین کنسرتوهای کوچک را دورتر از تنالیته اصلی اثر نوشته است. برخی از سرنادهای او که در نامههای خانوادگی با عنوان Finalmusiken توصیف شده است به عنوان بخشی از مراسم پایان سال تحصیلی در دانشگاه بِنِدیکتین سالزبرگ اجرا میشد؛ سایر سرنادهای وی برای مناسبتهای جشنهای خاص ساخته شدهاند.[8] با ویرایش دوبارهی k204 توسط موتسارت به عنوان سمفونی 4 موومانی ارتباط نزدیک بین سرناد و دیگر ژانرهای ارکستری آشکارا نمایان شد؛ به همین ترتیب او موومانهای تک نوازی از ‘Posthorn’ Serenade K320 را به عنوان سنفونیا کنسرتانت[9] در کنسرتش در سالن بورگتئاتر اجرا کرد.
به عنوان یک ژانر ارکستری، سرناد اواسط قرن، نزدیکی اندکی با دیورتیمنتو[10] هم عصر خود که معمولا برای موسیقی آنسامبل (مفهوم مدرن موسیقی مجلسی) نوشته میشد، دارد. با این وجود، برخی سرنادها به صورت تک نوازی اجرا میشدند (نمیتوان فرض را بر این گرفت که شیوه موتسارت برای دیگر آثار هم دوره وی حفظ شده باشد). سرنادهای وینی موتسارت در دهه 1780 برای سازهای بادی نوشته شده بود[11]؛ Eine kleine Nachtmusik K525 از جمله آثاری است که از نظر فرم ساختاری مبهم است و به نظر میرسد که قرار بوده به عنوان یک اثر ارکستری در نظر گرفته شود. در پایان قرن 18 سرنادهای تک نوازی[12] تاثیر بسزایی بر موسیقی مجلسی گذاشتند، به ویژه تریو زهی در بین آثار موتسارت، جوزف دُرش، یوهان جُرج هُلزبُگِن و فردریک جوزف کِرمِیر که منجر به توسعه “تریو بزرگ یا باشکوه” (Grand trio) شد؛ همچنین بر موسیقی مجلسی برای آنسامبلهای بزرگتر سازهای زهی و بادی تاثیراتی بر جای گذاشت (مانند [13]Septet و [14]Octet). آثاری از بتهوون که با عنوان سرناد شناخته میشوند[15] به عنوان موسیقی مجلسی در نظر گرفته میشوند. سرناد برای آنسامبلهای مجلسی ترکیبی (Mixed chamber ensemble) توسط مکس رِگِر[16] رواج پیدا کرد.
در قرن 19 سرناد ارکستری رایج شد؛ این ژانر شامل آثاری مانند برامس اپوس 11 و 16، وُلکمن اپوس 62، 63 و 69، دورژاک اپوس 22 و 44، چایکفسکی اپوس 48، جوزف سوک اپوس 6، اِلگار اپوس 20، سیبلیوس اپوس 69 برای ویولن و ارکستر (برای سازهای بادی) و اشتراوس اپوس 7، است. سرناد ارکستری قرن 19 در ساختارش شبیه سوییت و سمفونی است، و آهنگسازان قرن 20 به طور آزادانه چیدمان، تنظیم و سازبندی در سرناد را بررسی کرده و تغییر دادهاند.
آثاری همچون سرناد Italienische از هوگو ولف که در اصل برای کوارتت زهی است، اِرنو دوهنانی تریو زهی اپوس 10 و سرناد استراوینسکی برای پیانو از سرنادهای کوچکتر به حساب میآیند. واژهی آلمانی Ständchen در قرن 19 برای قطعههای سرناد مانندی که برای گروه کر مردان نوشته میشد، به کار میرفت.
سرناد شوبرت
سرناد در ر مینور، یکی از قطعههای معروف از مجموعه آواز قو (Schwanengesang) محسوب میشود، که اثری از فرانتس شوبرت آهنگساز اتریشی دوره رومانتیک است. این سرناد در واقع قطعهای آوازی است که برای پیانو و تکخوان نوشته شده است، اما بعدها به دلیل محبوبیت چشمگیر آن، تنظیمهای مختلفی برای سازهای گوناگون توسط دیگر آهنگسازها نوشته شد. فرانتس لیست (Franz liszt) آهنگساز اهل مجارستان، از جمله آهنگسازانیست که هر 14 قطعه از این مجموعه را برای پیانو بازنویسی کرده است. متن آواز از سرودههای شاعر آلمانی، لودویگ رلشتاب (Ludwig Rellstab) است. این سرناد که یکی از آخرین ساختههای شوبرت بود چند ماه پس از درگذشت وی منتشر شد و داستان عاشقی را روایت میکند که در آرزوی دوست داشته شدن از سوی معشوق بود.
کتابشناسی:
ترجمه از مقاله Oxford Music Online
[1] -برای مثال Orazio Vecchi’s Selva di varia ricreatione, 1590
[2] -Serenade ‘Nightwatchman’s Call’, 1673
[3] -Hortulus chelicus, 1688
[4] -عاشقانهی Pedrillo
[5] – ‘Deh vieni alla finestra’
[6]- ‘Secondate, aurette amiche’
[7] – solo
[8] – برای مثالK250/248b, ‘Haffner’ برای عروسی الیزابت هافنر و فرانتس ژاوِر اسپاث نوشته شده بود.
[9]-یک اثر ارکستری است و به طور معمول در چند موومان ساخته میشود که در بخشهایی از آن دو یا چند ساز سولو وجود دارد و در نقطه مقابل یک ارکستر کامل قرار میگیرد. (Sinfonia concertante)
[10] – Divertimento
[11] – (K361/370a, 375, 388/384a)
[12] -Soloistic Serenade
[13]-به معنای یک گروه اجرایی برای هفت خواننده یا اجرای سازی، یا یک آهنگسازی برای هفت صدا و هفت ساز است.
[14] – اثری در قالب موسیقی مجلسی که برای هشت ساز نوشته میشود.
[15] – op.8 برای تریو زهی، op.25 برای فلوت، ویولن و ویولا
[16] – op.77a و 141a Max Reger