ریشه تفکر در حوزه فرم و فلسفه و تحقیق و پرسش دراینباره به یونان باستان برمیگردد. مهمترین ریشههای این تفکر را میتوان در مکتب فلسفی مشاء جستوجو کرد. فرمالیسم روس نامی بود که به افراد حلقه زبانشناسی مسکو و حلقه زبانشناسی سنپترزبورگ (OPOJAZ: Obščestvo izučenija POètičeskogo JAZyka) داده شد. حلقهای که تحت تأثیر مبانی تئوریک فوتوریسم ایتالیا و فلاسفه نئوکانتی، در قرن بیستم آراء خود را مطرح کردند و تأثیر عمیقی بر فلاسفه، زبانشناسان، نظریهپردازان هنری و منتقدان ادبی و هنری بسیاری گذاشتند. با وجود فشار حزب کمونيسم و اندیشمندان و هنرمندان سوسیال-رئالیسم، کار اصلی متفکران فرمالیست روس با نقد و بررسی متون ادبی آغاز شد و سپس به بررسی آثار سینمایی، نقاشی، موسیقی و…انجامید. (شفیعی کدکنی، 1398: 29-39)؛ (Erlich, 1969: 19-32)
(بررسی تاریخچه فلسفه و شکلگیری فرمالیسم روس خارج از حوصله این متن است، توصیه میشود برای آشنایی بیشتر به منابع این متن رجوع کنید.) (Steiner, 2016: 15-43) (Erlich, 1969: 19-98) (Sylvia Trott, 2017: 11-42)
در این جستار کوتاه که حاوی دو گفتار است، بر تحلیل دو مسئله قدیمی در زمینه فرم و رابطه آن با فلسفه تلاش شده است.
فرم؛ دوگانگیِ بیانتها
از دکارت و اسپینوزا تا کانت و هوسرل، تفکر بر مسئله سوژه و اُبژه همیشه مطرح بوده است. از نظر فرمالیستهای روس هر آنچه توسط حواس انسان حس شود دارای فرم است. بنابراین میتوان گفت هر ابژه دارای فرم است. (شفیعی کدکنی 1398: 67-69)
ازنظر برخی فرمالیستهای روس، بررسی فرمال یک اثر هنری مانند ریاضیات میماند؛ تعیین الگو برای بررسی یک پدیدۀ ابژکتیو. به همین دلیل است که برخی فرمالیستهای روس واژههایی چون Machine، Organization و Systemo-function را برای بررسی یک اثر هنری به کار میبرند. برای مثال به کلاسهای فرم و آنالیز موسیقی دقت بکنید، قطعات موسیقی را در قالب یک نظامکار (=Systemo-function) موردبررسی قرار میدهیم. وقتی میگوییم یک قطعه فرم سونات دارد، محال است فاقد بخش اکسپوزیسیون باشد، این همان الگو است؛ الگویی برای بررسی یک اثر هنری. (Steiner, 2016: 44-137)؛ (شفیعی کدکنی 1398: 40-46)
به این نکته باید دقت کرد که این الگوها برای ایجاد وجهشبه میان آثار هنری نیستند! اگر به اولین صفحات کتب فرم موسیقی مورد استفاده در ایران، مانند کتاب فرم موسیقی اسپاسبین و فرم در موسیقی کورگیان، دقت بکنیم، به جملهای با این مضمون بر خواهیم خورد که هر اثر موسیقی دارای فرم منحصربهفرد است. این جمله به این معناست که هنرسازههای (=Device) یک اثر موسیقایی با اثر موسیقایی دیگر متفاوت است که این هنرسازهها عبارتاند از: ارکستراسیون، هارمونی، پلیفونی، متر، ریتم، تمپو، ملودی و… . ما در هیچ دو اثر موسیقی متفاوتی نمیبینیم که همه این موارد مانند یکدیگر باشند. (اسپاسبین، 1399: 17)؛ (کورگیان، 1399: 29)
حال سؤالی که پیش میآید این است که رابطه فرم و تحلیل فرمال در دوگانگی سوژه و ابژه چگونه است؟
هر اثر هنری، خواه یا ناخواه، دارای فرم است. همچنین هر اثر هنری یک ابژه است. بنابراین هر آنچه فرم دارد یک ابژه است و بلعکس. اما آیا آنچه ما به آن فرم میگوییم برگرفته از تخیل انسان و الگوسازی برای سادهسازی مسائل نیست؟ این پرسشی است که حتی فیلسوف بزرگ فلسفه علم، توماس کوهن را در رابطه با الگوسازی و ریاضیات مشغول خود کرده بود.
اگر بپذیریم فرم یک ابژه است، در آن صورت تحلیل فرمال یک مسئله سوبژکتیو میشود. مشکل آنجایی است که ما قبل از مواجهه با یک اثر هنری، با هنرمند و خلاقیت او مواجه هستیم. اثر هنری، زادۀ یک تفکر و خلاقیت انسانی است و ماهیتی سوبژکتیو دارد و این ذات تفکر افراطی فرمالیستی را زیر سؤال میبرد. بهواقع، استقلال اثر هنری یا همان مرگ مؤلف را نیز زیر سؤال میبرد. اما در مورد فرم و تحلیل فرمال متریالهای طبیعی چه میتوان گفت؟
باید بپذیریم در این دوگانگی و بررسی دوگانه، مسئلۀ ما، مسئلۀ اثبات و منطق نیست؛ بلکه مسئله اقناع است. تنها میتوان این را اثبات کرد که صورت کلی پدیدهها در حوزه ادراک انسان، فرم نام دارد. تحلیلهای فرمال نیز مانند گزارههای علمی کار نمیکنند و تشتت این تحلیلها گویای ابطالپذیر بودن آنها است و انتخاب درستترین تحلیل بستگی به ترمینولوژی (=Terminology) تحلیلگر در مباحث فرمال و همچنین پوزیتیویسم موجود در آن تحلیل دارد. (کورگیان، 1399: 29-31)
فرمالیسم؛ تجربه و اثبات
تاریخ شکلگیری، اثرگیری و اثرگذاری آراء فرمالیستهای روس به فیلسوفان نئوکانتیای چون هرمان کوهن و ارنست کاسیرر برمیگردد، همچنین آراء هوسرل نیز تأثیر بسیار زیادی بر شکلگیری فرمالیسم روس گذاشت. مسئله از آنجایی جالب میشود که از هایدگر تا ویتگنشتاین و حتی دریدا همگی تحت تأثیر این مکتب فکری بودند. با آنکه کارهای اولیه فرمالیسم روس در زمینه زبانشناسی و نقد ادبی بود اما معرفی این نگاه در دل اتحاد جماهیر شوروی آنچنان سر و صدایی به پا کرد که بسیاری را تحت تأثیر قرار داد. (شفیعی کدکنی، 1398: 52-58)
اول از همه این بسیار مهم است که فرمالیستهای روسی چون شکلوفسکی اثر هنری را یک ابژه تمام و کمال میدیدند و اهمیت حضور هنرمند را نادیده میگرفتند. درنتیجه چنین تفکری او و بسیاری دیگر از فرمالیستها، تحلیل فرمال را نتیجه یک تجربهگرایی میدیدند و خود تحلیل فرمال را گزارههایی مبتنی بر پوزیتیویسم میدانستند. از زاویه نگاه او و همنظرانش تفکر فرمالیسم میتواند زیر شاخه فلسفه تحلیلی جای گیرد.
برخلاف شکلوفسکی و همنظرانش، رومن یاکوبسن، آیخنباوم، تنیاتو، ولادیمیر پروپ و… مخالف استقلال اثر هنری و ابژه محض و مطلق دیدن آن هستند. این فرمالیستها نقش هنرمند را مهم میدانستند و در تحلیلهایشان نگاهی به گذشته و تاریخ زندگی هنرمند داشتهاند. این گروه معتقد بودند که تحلیل فرمال نتیجه یک تجربهگرایی است اما متفاوت با تجربهگرایی فلسفه علم و فلسفه تحلیلی. آنها باور داشتند که پوزیتیویسم موجود در تحلیلهای فرمال، پوزیتیویسم معطوف به تحلیل و پدیدارشناسی است. (Steiner 2016: 15-43)؛ (شفیعی کدکنی، 1398: 317-358)
در گفتار قبلی، بحث مفصلی در این باره شد که چگونه میتوان به اثر هنری، فرم و تحلیل فرمال نگریست. همچنین گفته شد که گزارههای تحلیل فرمال ابطالپذیر است. اما این نکته قابلتوجه است که ابطالپذیری و اثباتپذیری گزارههای تحلیلهای فرمال با گزارههای علمی کمی متفاوت است. تجربهگراییای که در باطن گزارههای تحلیل فرمال نهفته شده است از یک ترمینولوژی مشخص و یک الگو منشأ میگیرد که ذهن انسان در آن نقش بسزایی دارد. این در حالی است که تجربهگراییای که در گزارههای علمی نهفته است، حاصل یک تجربه طبیعی و پدیده ابژکتیو است؛ هرچند نمیتوان از نظریات و مباحث مطرح شده در خصوص الگوسازی در فلسفه علم به راحتی گذشت.
در اینجا نیز مانند گفتار قبلی بحث اقناع پیش میآید. لازم است بدانیم آنچه منطقی مینماید لازم نیست حتماً یک گزاره علمی باشد. گزارههای فلسفی و گزارههای تحلیلی اولین راه آشنایی انسان با فلسفه و مشخص کردن حوزه فلسفه بودهاند. حال این به خواننده متن برمیگردد که بخواهند در این وادی اقناع چگونه بیندیشد و نتیجه گیرد؛ آراء فرمالیسم روس و پدیدههایی که با آن دستوپنجه نرم میکردند را از چه زاویهای بنگرد و چگونه از آن زاویه آنها را درک و تأیید یا رد کند.
منابع و مأخذ | فرم و فلسفه موسیقی
- شفیعی کدکنی محمدرضا. 1398. رستاخیز کلمات. انتشارات سخن.
- اسپاسبین ای. و. ترجمه مسعود ابراهیمی. 1399. فرم موسیقی. نشر همآواز.
- کورگیان تاتیانا سورنونا. ترجمه مسعود ابراهیمی. 1399. فرم در موسیقی. نای و نی.
- Erlich Victor. 1969. Russian Formalism: history – doctrine. Mouton.
- Lemon Lee T. . Reis Marion J. . Morson Gary Saul. 2012. Russian Formalist Criticism: Four Essays. University of Nebraska Press.
- Shklovsky Viktor. Berlina Alexandra. 2016. A Reader. Bloomsbury Academic.
- Steiner Peter. 2016. Russian Formalism: A Metapoetics. Cornell University Press.
- Trott Sylvia. 2017. B. M. Eikhenbaum 1918-1929: Literary Theory and cultural change. ProQuest LLC.