جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

کتاب موسیقی دانان دیروز اثر رومن رولان

کتاب موسیقی دانان دیروز توسط محققان مطالعات عالی فرهنگی به عنوان اثری مهم و درخور توجه و همچنین ارزشمند معرفی شده است و بخشی از گنجینه دانش تمدن به حساب می آید….

توضیحات تکمیلی

انتشارات

مترجم

مطالعه بیشتر محصول…

تعداد صفحات: 452 صفحه

نسخه آزمایشی:

اشتراک گذاری:

قیمت محصول:

تومان350,000

delivery

امکان تحویل اکسپرس

shop

امکان خرید در محل

support

پشتیبانی 24 ساعته

garanty

ضمانت اصل بودن کالا

card

پرداخت امن از درگاه بانکی

معرفی محصول

مقدمه کتاب موسیقی دانان دیروز اثر رومن رولان

کتاب موسیقی دانان دیروز توسط محققان مطالعات عالی فرهنگی به عنوان اثری مهم و درخور توجه و همچنین ارزشمند معرفی شده است و بخشی از گنجینه دانش تمدن به حساب می آید. این اثر از اصلی تکثیر شده است و تا آنجا که ممکن است به اثر اصلی وفادار مانده است. بنابراین ، در منابع اصلی ، تمبرهای کتابخانه (چون بیشتر این آثار در مهمترین کتابخانه های ما در سراسر جهان نگهداری شده اند) و سایر علائم در این کار مشاهده خواهید کرد. این اثر در ایالات متحده آمریکا و احتمالا سایر کشورها در مالکیت عمومی است. در ایالات متحده ، شما می توانید این اثر را آزادانه کپی و توزیع کنید ، زیرا هیچ نهادی (شخصی یا شرکتی) حق چاپ بر روی بدنه اثر را ندارد.

درباره‌ی نویسنده

رومن رولان در کلمنسی فرانسه متولد شد. این خانواده در سال 1880 به پاریس نقل مکان کردند تا تحصیلات بهتری را برای فرزندشان به دست آورند. در سال 1886 رولند وارد دوره عالی مدرسه عالی شد. وی در سال 1889 امتحان تجمع خود را گذراند و تحصیلات خود را در رم ادامه داد و در آنجا با مالویدا فون میسن باگ دوستی پایدار برقرار کرد. وی واگنر ، نیچه و ایبسن را می شناخت . وی دکترای هنر خود را در سال 1895 دریافت کرد ، با اولین رساله در مورد موسیقی که تاکنون در سوربن ارائه شده است. رولان استاد تاریخ هنر در مدرسه عادی پاریس شد.

در سال 1904 وی استاد تاریخ موسیقی در سوربن شد. در اواسط 30 سالگی او درامهای موفقی درباره انقلاب فرانسه نوشت. رولان پس از به پایان رساندن معروف ترین کار خود ، ژان کریستف ، خود را وقف نوشتن کرد. این رمان ده جلدی داستانی حماسی از نبوغ موسیقی آلمانی بود. رولان پیش از این در سال 1903 زندگی نامه ای از بتهوون منتشر کرده بود. با اتمام ژان کریستف ، رولند جایزه بزرگ ادبیات را توسط آکادمی فرانسه در سال 1913 و جایزه نوبل ادبیات را در سال 1915 دریافت کرد. با مجموعه ای از نوشته های ضد جنگ در سوئیس روزنامه ها ، بالاتر از نبرد ، رولاند در جنگ جهانی اول به شخصیتی برجسته در جنبش صلح طلبی تبدیل شد.

این کتاب اعتراضاتی را در فرانسه ایجاد کرد ، اما رولان جنگ را محکوم کرد و سعی کرد یکتایی فرهنگ غرب را نشان دهد. به همین دلیل او را خائن خوانده بودند. در دهه 1920 رولاند به فلسفه هند علاقه مند شد و زندگی نامه ماهاتما گاندی را نوشت. در سال 1923 رولند مجله بین المللی اروپا را بنیان نهاد ، که مخالف ملی گرایی بود. به تدریج او شروع به رد استالینیسم و حمایت از تغییرات اجتماعی بدون خشونت کرد. از سال 1914 تا 1937 رولاند در سوئیس زندگی می کرد.

در آنجا چرخه دوم رمان را با نام “روح مسحور” به پایان رساند. رولاند سخنگوی مخالفت با فاشیسم و نازی ها شد. در آخرین سالهای زندگی خود ، رولاند در وزلای زندگی می کرد و در زمینه زندگی نامه چارلز پگی کار می کرد. در تاریخ 30 دسامبر سال 1944 او به بیماری سل تسکین یافت ، بیماری که از کودکی به او مبتلا بود.

کتاب کتاب موسیقی دانان دیروز

درباره‌ی کتاب کتاب موسیقی دانان دیروز اثر رومن رولان

کتاب موسیقی دانان دیروز اثر رومن رولان: موسیقی تازه دارد جایگاه شایستهٔ خود را در تاریخ عمومی به دست می آورد. مگر می شود سیر و سلوک روح انسان را دریافت و درباره آن نظر داد اما در عین حال بر یکی از مظاهر قدرتمند آن چشم فروبست؟ البته می دانیم که هنرهای دیگر هم برای دست یافتن به جایگاه در خور در تاریخ عمومی با دشواریهایی رو به رو بوده اند حتی به هنگامی که ذهن ما فرانسویان به آنها اقبال بیشتری داشته است. مگر تا چندی پیش در تاریخ ادبیات و علم و فلسفه و اصلاً كل اندیشه بشر وضع این گونه نبود؟ حیاتِ سیاسی هر ملت صرفاً بخش ظاهری هستی آن ملت است؛ برای آگاهی از حیات درونی – یعنی سرچشمه کنش ها – باید از طریق ادبیات، فلسفه و هنر به گنه روح آن ملت رسوخ کرد، زیرا اندیشه ها، سوداها و رؤیاهای مردم در همین ها بازتاب می یابد.میدانیم که تاریخ توشه ها از ادبیات بر میگیرد.

میدانیم که شعر کورنی و فلسفۀ دکارت به ما کمک میکند تا شاید پیمان وستفالی را بهتر درک کنیم؛ یا اگر با تفکر اصحاب دایرة المعارف و سالنهای قرن هجدهم آشنا ،نباشیم شاید از انقلاب ۱۷۸۹ زیاد سر در نیاوریم.از اطلاعات گرانبهایی نیز که هنرهای تجسمی درباره دوره های مختلف به ما میدهند نباید غافل باشیم زیرا ظواهر هر عصر ـ تیپ، رفتار، لباس، مد و خلاصه کل زندگی روزمره ـــ را در آن میبینیم. تاریخ چه انبانی دارد هر چیز به چیزی دیگر منوط است: انقلابهای سیاسی قرینه هایی در انقلابهای هنری دارند؛ زندگی هر ملت ارگانیسمی است که در آن همه اجزا به یکدیگر متصل اند – خواه پدیده های اقتصادی و خواه پدیده‌های هنری کسی مثل ویوله لو دوک با توجه به شباهتها و تفاوتهای عمارتهای گوتیک توانسته شاهراه های تجارت را در قرن دوازدهم ردیابی کند. بررسی جزئیات و زوایای آثار معماری – مثلاً یک برج ناقوس ـــ سیر پیشرفت حقوق سلطنت را در فرانسه نشان میدهد، و در می یابیم که تفکر ایل دو فرانس سبب احداث بناهای خاصی در مدارس شهرستانها از زمان فیلیپ آئوگوستوس به بعد شده است.

اما بزرگ ترین خدمتی که هنر در حق تاریخ به جا می آورد این است که تاریخ را به روح هر عصر نزدیک میکند و به آن امکان میدهد که به سرچشمه های احساس برسد. در ظاهر شاید ادبیات و فلسفه اطلاعات ملموس تری در اختیار ما بگذارند زیرا که مشخصات هر دوره را به قالب فرمولهای دقیق می ریزند. اما این ساده سازی سطحی ممکن است ما را گرفتار افکار غیر منعطف و بی رمق .کند هنر از زندگی سرمشق میگیرد حتی گاهی ارزشش از ادبیات هم بیشتر است زیرا که قلمرو بسیار گسترده تری دارد.

در فرانسه شش قرن ،هنر داریم اما خیلی وقتها صرفاً براساس چهار قرن ادبیات دربارهٔ روحیه فرانسوی نظر میدهیم وانگهی هنر قرون وسطایی ما مثلاً می تواند زندگی شهرستانها را به ما نشان بدهد در حالی که ادبیات کلاسیک ما در این باره تقریباً سکوت کرده است معدودند کشورهایی که اجزا و عناصرآنها پراکنده تر از ما باشد ،اقوام سنن و حیات اجتماعی ما بسیار متنوع است و شواهدی از نفوذ ،ایتالیاییها ،اسپانیایی،ها، آلمانیها، سوئیسی ها، انگلیسی ها فلاندری ها و ساکنان کشورهای دیگر در آن به چشم میخورد وحدت سیاسی نیرومندی این عناصر ناهمگن را در خود حل کرده است و تمدنهایی را که در اطراف ما با هم برخورد داشته اند به نوعی موازنه و تعادل رسانده است چنین وحدتی در ادبیات ما کاملاً عیان است اما دقایقی نیز در هویت ما هست که مبهم و مه و مه آلود مانده است.

هنر تصویر غنی تری از ذوق فرانسوی به دست میدهد این تصویر شبیه نقشهای تک رنگ روی شیشه نیست بلکه مانند پنجره کلیساست که در آن همه رنگهای زمین و آسمان در هم می آمیزند تصویر ساده ای نیست، بلکه مانند آن پنجره های خورشیدی است که محصول هنر صرفاً فرانسوی ایل دو فرانس و شامپانی است. به خودم میگویم این ملتی است که میگویند ویژگی اش تعقل است نه تخیل، عقل سلیم نه خیال طراحی نه رنگ آمیزی؛ اما این همان ملتی است که آن پنجره های عارفانه رو به شرق را خلق کرده است. و این گونه است که آشنایی با هنر به تصوراتی که صرفاً از ادبیاتِ یک ملت حاصل میشود وسعت میدهد و جان بیشتری میبخشد.

حالا برگردیم به موسیقی تا این فکر را باز هم دنبال کنیم. موسیقی سبب سردرگمی کسانی میشود که نسبت به آن هیچ احساسی ندارند برای این کسان موسیقی هنری است درک ناپذیر ورای تعقل و بی ارتباط با واقعیت ،پس از این هنری که ورای امور مادی و بنابرین خارج از قلمر و تاریخ است چه سودی به تاریخ میرسد؟ اولاً درست نیست که بگوییم موسیقی خصلتی تا این حد مجرد دارد. موسیقی با ادبیات تئاتر و حیات هر دوران ارتباط بی چون و چرا

قسمت هایی از کتاب موسیقی دانان دیروز

می دانیم که موسیقی در تمدن های باستانی جایگاه مهمی داشته است. فلسفه یونانی گواه این مدعاست، زیرا که برای موسیقی، به سبب پیوند محکمش با هنرهای دیگر (علم، ادبیات و بخصوص درام)، نقش مهمی در تعلیم و تربیت قایل بوده است. در دوران کلاسیک شاهد رقص و آواز همگانی، ترانه های باکخوسی، تراژدی ها و کمدی های سرشار از موسیقی بوده ایم. اصلا موسیقی همه صورت های ادبی را فرا می گرفت. همه جا حضور می یافت، و از ابتدای تاریخ یونان تا انتهای آن هم تداوم داشت. موسیقی دنیایی بود که هیچ گاه از حرکت باز نایستاد و در سیر تحول آن انواع گوناگون صورت و سبک پدید آمد، درست مانند موسیقی جدید ما رفته رفته، موسیقی محض، موسیقی سازی، نقش پرآب و رنگی در زندگی اجتماعی جهان یونانی به عهده گرفت. این موسیقی، با شکوه و جلال تمام.

 

صاحب نظران آن دوره مشخصه رنسانس موسیقایی قرن شانزدهم را بازنمایی طبیعت و بیان سوداها میدانستند، و واقعا هم همینها ویژگی این هنر از کار درآمدند. امروزه این موضوع زیاد نظر ما را به خود جلب نمی کند. زیرا که از آن زمان به بعد، سیر موسیقی در راه نیل به حقیقت معنوی متوقف نشده و همواره ادامه یافته است. چیزی که تعجب و تحسین ما را نسبت به هنر آن دوره بر می انگیزد همان زیبایی صورت آن است که دیگر برتراز آن یا حتی همتای آن را سراغ نداریم، مگر در بعضی از قطعه های هندل یا موتسارت. زمانه، زمانه زیبایی ناب بود؛ زیبایی همه جا شکوفا بود، با هر شکل از حیات اجتماعی در می آمیخت و به هر هنری وارد میشد. در هیچ دوره ای به اندازه دورة شارل نهم، موسیقی و شعر به هم پیوند نخورده بودند. دورا، ژودل و بلو عاشق موسیقی بودند. رونسار موسیقی را «خواهر کوچک تز شعر» می خواند و می گفت که بدون موسیقی، شعر لطفی ندارد.

نقد کتاب موسیقی دانان دیروز اثر رومن رولان

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “کتاب موسیقی دانان دیروز اثر رومن رولان”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *