نوشتهی پیش رو چند نمونه از کتاب های تاریخ موسیقی غرب را که در مجموعه کتابهای فروشگاه ایرانموزیکولوژی نیز موجوداند را بررسی میکند:
درک سَبک، تحلیل قطعهها و بررسی شرایط زندگی آهنگسازان برای مخاطبان موسیقی کلاسیک امری است جذاب و البته پرچالش. بسیاری از موسیقیشناسان غربی دغدغۀ اصلیشان را متوجه این موضوع کرده، کتابها و رسالههای متنوعی به چاپ رساندهاند و برخی تاریخنگاران موسیقی کلاسیک، قبل از آغاز بحث راجع به قرون وسطا، شکلگیری نتنگاری و خطوط حامل، به تمدن یونان باستان و موسیقی این دوره اشاره کردهاند. در ایران کتابهایی چون تاریخ موسیقی (رُی بِنِت)، درک و دریافت موسیقی و تاریخ موسیقی غرب (بِرکهُلدِر)، جز منابع پرطرفدار تاریخ موسیقی به شمار میروند. درک و دریافت موسیقی یکی از منابع محبوب طراحان سوال کنکور موسیقی است و هر سه عنوان چند سالی است در کلاسهای تاریخ موسیقی غربِ دانشگاهها تدریس میشوند.
کتاب درک و دریافت موسیقی اولین بار در دهۀ 1970 و به قلم راجِر کِیمییِن منتشر شد. در سال 1380 نیز ترجمۀ فارسی آن به قلم حسین یاسینی، توسط نشر چشمه در ایران عرضه شد. با نگاهی گذرا میتوان روند تاریخی مطالب کتاب را درک کرد. بخش اول کتاب در خدمتِ معرفی مسائل بنیادی موسیقی است؛ ریتم، بافت، ملُدی، هارمُنی، فرم و حتا نُتنگاری در این بخش بررسی شدهاند ولی نه به تفصیل؛ همگی در کمتر از صد صفحه. نویسنده در طرح هیچ کدام از این مسائل اجازه نداده است نگاه تخصصی، سادهخوان بودنِ کتاب را زیر سایه ببرد. علاوه بر این، انتشار سیدی و مثالهای صوتی همراه با کتاب، به مفاهیم نو و پیچیدۀ کتاب جذابیتی دوچندان بخشیده است. مثلاً نگارنده برای توضیح سازهای ارکستر کلاسیک، قطعهای از بنجامین بریتن با عنوان ارکستر برای جوانان ارائه کرده است که ایدۀ اولیۀ قطعه با سازهای مختلف اجرا میشود و رنگ صوتی حاصل از آنها برای شنونده تثبیت میشود.
بعد از بخش ابتدایی و بررسی مسائل بنیادی، در بخش دوم نویسنده به سراغ موسیقی قرون وسطا میرود. بخش موسیقی قرون وسطا، حداقل تا ظهور مکتب نوتردام، بسیار مختصر بررسی شده است. دلیل آن هم به کمرنگ بودنِ نقش موسیقی در اروپای سدههای میانه بازمیگردد. نکتهای که در کتاب درک و دریافت موسیقی و آثار بسیاری از موسیقیشناسان به چشم میخورد، توجه صِرف آنها به فرهنگ موسیقی غربی است. در عنوان کتاب هیچ اشارهای به تفکیک ژانر کلاسیک غربی از دیگر گونههای موسیقی دیده نمیشود.
در ادامۀ کتاب و با پیشروی به سمت موسیقی قرن بیستم، حجم جزئیاتی که توسط نویسنده بررسی شده است افزایش مییابد تا جایی که در موسیقی قرن هجدهم به بعد، بررسی زندگینامۀ برخی از آهنگسازان طولانیتر از بررسی موسیقی قرون وسطا و رنسانس به نظر میرسد. بعد از موسیقی قرون وسطا، بررسی موسیقی رنسانس در دو بخش مذهبی و غیرمذهبی، و در ادامه با بررسی مکتب وِنیز ادامه مییابد. در این بخش هم نمونههای صوتی به درک بهتر بافت موسیقی رنسانس و فضای حاکم بر موسیقی مذهبی کمک میکند و مکتب ونیز هم به شکل پل رابطی دیده میشود بین دورۀ رنسانس و بارُک.
نکتۀ مهم دیگری نیز در این بحث جای بررسی دارد؛ تفکیک خطکشی شدۀ دورههای موسیقی. کتابهایی مثل درک و دریافت موسیقی، تاریخ را به دورههای موسیقایی ایزوله شدهای تقسیم میکنند که با روندی تکاملی رشد کرده، از هم تفکیک شدهاند. مثلاً خط پایان مشخصی بین موسیقی کلاسیک و رمانتیک، رنسانس و بارُک، و یا رمانتیک و قرن بیستم وجود ندارد اما کتاب در تلاش است برای پایان هر دوره، سال مشخصی را قید کند. این مدل تفکیک دورههای موسیقی میتواند برای ایجاد درک اولیه مفید باشد، اما برای درک بهتر تاریخ موسیقی این ذهنیت کلینگر به اندازۀ کافی دقیق نیست. در کتاب تاریخ موسیقی غرب، با ترجمۀ کامران غبرایی، با ظرافت بیشتری به روند تاریخی توجه شده است.
کتاب تاریخ موسیقی غرب، پیتر هولدر ترجمه کامران غبرایی توسط نشر نُرتُن در لندن و نیویورک، و به زبان انگلیسی به چاپ رسیده است. نسخۀ فارسی آن توسط کامران غبرایی ترجمه و توسط نشر کتابسرای نیک منتشر شده است. عنوان کتاب خود نشان از دقتی بیشتر در ارائۀ مسائل تاریخی دارد. جزئیات تاریخی بررسی شده در این کتاب، حجم زیاد آن را به خوبی توجیه میکند. بحث تاریخی موسیقی با اشارهای مختصر به بینالنهرین، یونان و روم باستان آغاز میشود. سپس شرایط کلیسای مسیحی در هزارۀ اول میلادی مورد بررسی قرار میگیرد. آوازهای مذهبی و شکلگیری جنبشهای موسیقی قرون وسطا، در ادامۀ بحث این کتاب قرار دارند. بخش اول کتاب تا پایان قرن چهاردهم میلادی را پوشش میدهد.
بخش دوم کتاب به رنسانس و موسیقی اختصاص داشته، تا شکلگیری موسیقی سازی پیش میرود. از تأثیر اصلاحات قدرت کلیسا تا ظهور مادریگال و موسیقی غیرمذهبی به این بخش تعلق دارند. بخش سوم کتاب به بازهای تعلق دارد که رنسانس کمرنگتر شده، بارُک جایگزین آن میشود؛ موسیقی مجلسی و کلیسایی، ظهور اپرا و بررسی بستر موسیقایی در اتریش به این بخش تعلق دارند. کتاب مملو است از خواندنیهای تاریخی متنوع؛ مثلاً در این بخش به خاندان استرادیواریوس و هنر ویلنسازی آنها اشاره شده است. نکتهای که چینش مطالب این عنوان را تحسینبرانگیز میکند، خودداری نویسندگان آن از فصلبندی کتاب بر اساس اصطلاحهای رنسانس، بارُک و رمانتیک است.
بخش چهارم کتاب به مسائل جذابی اشاره دارد. اول اینکه بارُک متأخر از نظر خواننده میگذرد؛ سپس جریان روشنگری قرن هجدهم برای مخاطب بازگو میشود. با این مقدمهچینی دقیق، درک تغییرات وسیع در موسیقی قرن هجدهم و نوزدهم ممکن میشود. سونات، سمفونی و کنسرتو نیز در این بخش معرفی میشوند. برخلاف بسیاری از کتابها – که سه آهنگساز برجستۀ مکتب وین را در کنار هم قرار میدهند- تاریخ موسیقی غرب موتسارت و هایدن را در بخش چهارم، و بتهوون را در بخش پنجم معرفی میکند.
کتاب در بخش پنجم به بررسی نسل آهنگسازان رمانتیک و فردیتگرا میپردازد و توجه ویژهای به تغییرات اپرا در این قرن دارد. تئاتر موزیکال و موسیقی ریچارد واگنر سهم مهمی از مطالب این بخش را به خود اختصاص دادهاند. در قسمتی از این بخش به دیده شدنِ زنان موسیقیدان در قرن نوزدهم اشارۀ شده است. همچنین در انتها جایگاه موسیقی در ایالات متحد، فرانسه، اروپای شرقی و شمالی بررسی شده است.
بخش ششم کتاب عمدتاً به جنبشهای موسیقایی قرن بیستم، با اشارهای به موسیقی قرن بیست و یکم، اختصاص دارد. جنبشهای فکری رادیکال، موسیقی مردمپسند، جاز همگی در فضای قبل از جنگ، بین دو جنگ جهانی و پس از جنگ بررسی شدهاند. حتا فضای موسیقایی زمان جنگ سرد نیز از نظر نویسندگان کتاب دور نمانده است. مینیمالیسم، موسیقی شانس، موسیقی الکترونیک، پستمینیمالیسم و غیره در این بخش بررسی شده است. در انتها مسأله جهانی شدن فکر نویسندگان کتاب را مشغول کرده است و آنها برای آیندۀ موسیقی غربی گمانهزنیهایی کردهاند.
کتاب تاریخ موسیقی غرب ری بنت یکی از عناوین شناخته شده و در عین حال مختصری است که نسخۀ انگلیسی آن توسط انتشارات کمبریج منتشر شده است. نسخۀ فارسی آن، با ترجمۀ پیام روشن، توسط موسسه فرهنگی- هنری ماهور به چاپ رسیده است.
کتاب دیگری که توسط انتشارات «هارپر کالینز» و به زبان انگلیسی به چاپ رسیده، تاریخ موسیقی غرب نام دارد. نسخۀ فارسی آن با ترجمۀ پیام روشن، توسط موسسه فرهنگی- هنری ماهور، منتشر شده است. پیام روشن عنوان دیگری نیز با همکاری نشر ماهور ترجمه کرده است با عنوان باخ، بتهوون و باقی بر و بچهها. کتابی با بیان طنز که به ادعای ناشر، «عمداً از لحن رمانتیک و ستایش آمیز معمول دربارهی «بزرگان» موسیقی اجتناب می کند». همچنین جلد دیگری از این کتاب با عنوان باقی قضایای تاریخ
موسیقی توسط همین مترجم و انتشارات به چاپ رسیده است. البته عنوان باخ، بتهوون و باقی بر و بچهها توسط نشر کندوکاو و با ترجمۀی تیسافرن میرفخرایی و مهستی بصیر نیز به چاپ منتشر شده است.
کتاب تاریخ مختصر موسیقی آکسفورد به قلم جرالد اِیبرَهَم و با ترجمۀ ناتالی چوبینه، توسط نشر ماهور منتشر شده است. البته عنوان کتاب میتواند برای خواننده گمراهکننده باشد؛ چرا که حجم مطالب بیان شده در کتاب، در قیاس با سایر عناوین شناخته شده، به هیچ وجه مختصر نیست.