کتر ارنست توخ در کتاب «نیروهای شکل پذير موسیقی» چنین می گوید: “در گسترش فرم موسیقی، نیروی کتراست یعنی تناوب کشیدن و رها کردن، نیروی تپش ریتمیک را در زمینه پشت نگه می دارد. با نکه داشتن آن در زمینه پشت این نیرو مطیع و رام می گردد.
نویسنده | |
---|---|
مترجم | |
انتشارات |
نسخه آزمایشی:
اشتراک گذاری:
قیمت محصول:
تومان450,000
امکان تحویل اکسپرس
امکان خرید در محل
پشتیبانی 24 ساعته
ضمانت اصل بودن کالا
پرداخت امن از درگاه بانکی
معرفی محصول
کتاب مبانی فرم و فرم های موسیقی ترجمه محسن الهامیان: فیلسوفان یونان باستان، شکل را مقدم بر محتوا می دانستند و اثری برایشان کمال مطلوب بود که محتوا به طور کامل در فرم حل شده باشد. رومانتیکها بر عکس برای محتوا ارزش بیشتری قائل بودند. برای ماتریالیستها، هر دو یک اندازه اهمیت دارد.
چندی پیش کتاب کوچک اما پر محتوایی با عنوان فرم های موسیقی نوشته آندره هودیه با ترجمه اینجانب متشر شد، در این کتاب فرم را عاملی دانسته بود که باعث وحدت و نه یکنواختی در کل اثر می شود، وحدتی که از کثرت زاده می شود و کثرتی که به وحدت باز می گردد، درست مثل ارگانیسم زنده ای که از یک سلول زاده می شود. در کتابی که در پیش روی شماست فرم را مشخص کننده قسمت ها، ابعاد نسبی و ارتباط درونی آنها میداند که با شباهت و تضاد مواد سازنده موسیقی مشخص می شود.
به همین دلیل من هم با فیلسوفان یونان باستان موافق هستم و فرم را قبل از محتوا می دانم، ولی این باعث نمی شود که محتوای یک اثر هنری فراموش و یک اثر هنری به فرمالیسم کشانده شود. هر محتوایی به دنبال فرمی است تا خود را عرضه کند، بدون داشتن فرم، پر مغزترین بیانها هم تنها یک درهم ریختگی بی معنی خواهد بود، حتی در هنر مدرن و موسیقی مدرن. ولی اگر آهنگسازی به هر دلیلی نخواست رعایت فرمی را کند، در این موقع فرمهای رایج عبارت از دانشی است که او از فرم کلی دارد، آیا این به آن معنی است که چنین قطعاتی اصلا فرم ندارند. برداشت از فرم معاصر «سونات» یا «سمفونی»
دکتر ارنست توخ در کتاب «نیروهای شکل پذير موسیقی» چنین می گوید: “در گسترش فرم موسیقی، نیروی کتراست یعنی تناوب کشیدن و رها کردن، نیروی تپش ریتمیک را در زمینه پشت نگه می دارد. با نکه داشتن آن در زمینه پشت این نیرو مطیع و رام می گردد. به این ترتیب تقابل دو نیرو همیشه در شکلی از فرم تجلی می کند و چون ذهن ما در ایجاز و اختصار احساس آرامش می کند، فرم را چنین تعریف می کنیم: فرم عبارت است از تعادل بین کشیدن و رها شدن تا آنجا که می دانم کلاس های فرم همیشه محدود به آنالیز بسیار ساده ای از قطعات موسیقی بوده است.
در این کلاس ها اکتفاء می شود به این که این تم اول است، این هم رابط است، اینجا هم تم دوم، در فلان تونالیته، یا این فلان موتیف است که از آنجا گرفته شده است. هرگز مبانی فرم که چگونه باید آجر روی آجر قرار بگیرد ملاط کار چیست و این ملاط چگونه بین دو آجر قرار می گیرد تا آجرها به دیواری جسیم تبدیل شود، صحبت نمی شود شاید از بی اطلاعی باشد. کتاب مبانی فرم در موسیقی به چنین آموزشی می پردازد. بعد از صحبت در مورد مبانی فرم (به فهرست مطالب مراجعه کنید) در مورد هر یک از فرم های دوران باروک، کلاسیک و تغییرات آن در دوره رومانتیک به صورت عملی و با دادن مثال هایی برای هر جزء از مطلب ص حبت می کند، به طوری که مطلبی برای گفتن باقی نماند، چیزی تا یک قدمی آهنگسازی. هنرجو کافی است با دانش کافی از هارمونی و ایده های خلاق، با مطالبی که از فرم موسیقی در این کتاب آموخته اثری هنری بیافریند. متاسفانه در کلاس های آهنگسازی اغلب روال بر این است که از شاگرد خواسته می شود چیزی بنویسد و بیاورد، بدون آن که گفته شود چطور باید بنویسد مسلما شاگرد اگر نوشتن بلد بود پیش استاد نمی رفت و یا در مورد اهمیت فرم صحبتی شود. برای این مورد به هنرجویان علاقه مند پیشنهاد می شود تا کتاب نیروهای شکل پذیر نوشته ارنست توخ را حتما مطالعه نمایند.
در هر حال آموزش های این کتاب منحصر به فرد و برای هنرجویان علاقمند به آهنگسازی دانستن این مطالب از واجبات است. امیدوارم که با ترجمه و نیز آموزش این کتاب گامی در جهت علمی شدن موسیقی کشور برداشته باشم.
محسن الهامیان – بهار ۸۴
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.