گروه بزرگ سازهای کلاویهای یا شستیدار از اهمیت زیادی برخوردار هستند. صفحهکلید به نوازنده این امکان را میدهد تا نتهای بسیاری را همزمان و پی در پی اجرا کند؛ این قابلیت مهم نوازنده را قادر میسازد تا هر اثری از موسیقی غربی را، چه شامل هارمونیهای کوردال (آکوردی)، قطعات کنترپوان مستقل، و یا تنها یک ملودی، در نسخه اجرا کند.
قابلیتهای سازهای شستیدار بر روی آهنگسازی سایر سازهای دیگر تاثیر گذاشتهاست، زیرا تقریبا هر آهنگساز اصلی، از ویلیام برد گرفته تا ایگور استراوینسکی و بعد از آن، حداقل یک نوازندهی مسلط بودهاست، اگر نه، یک نوازندهی ماهر مشهور و ویرتئوز.
تکامل سبک کمپوزیسیونیِ به اصطلاح پیانیستیک (و یا برای هر ساز کلاویهای دیگر) به پیشرفتهای فنی و نظری در فرهنگ شهری غربی مرتبط شدهاست؛
سازهای شستیدار به طور معمول با موسیقی محلی در ارتباط نیستند و تنها در طول قرن بیستم استفاده از آنها به طور گسترده در خارج از دنیای غرب گسترش پیدا کردهاست.
در یک مفهوم کلی، اصطلاح ساز شستیدار ممکن است برای هر سازی که به کلاویه مجهز است به کار برده شود، بنابراین برای اشاره به آکوردئونها، سازهای کوبهای مانند چلستا و کاریلون، و بسیاری از ابزارهای الکترونیکی برای مثال، سینتیسایزر و … استفاده میشود.
و در معنای محدودتری، مانند آنچه در این بحث به کار گرفته میشود، این عبارت به سازهایی محدود میشود که در آنها صدا از سیمها تولید میشود، چه با تکان دادن، ضربه زدن، یا از طریق لولههای صوتی و بصورت بادی.
در زیر، نمونه تصاویری از سینتیسایزر و کوریلون را مشاهده میکنید :
ظهور سازهای شستیدار، تکامل از اشکالِ اولیه
مدتها قبل از ظهور اولین سازهای کلاویهایِ زهی در قرن چهاردهم، صفحهکلید توسعه یافت و بر روی ارگ به کار رفت. صفحه کلیدی از این دست که امروزه مجموعهای از اهرم های موازی را احاطه کرده و یا به دور خود پیچیده تا بتوان آنها را با انگشتان به پایین هل داد، اولین بار در هیدرولوس ( نوعی ارگ آبی) ظاهر شد ، ارگی که احتمالاً در اواخر قرن سوم قبل از میلاد در اسکندریه اختراع شده بود. به نظر می رسد این ساز شستیدار پس از سقوط امپراتوری روم ناپدید شده است و ارگهای اولیهی قرون وسطی، عموما دارای کشویی بودند که برای پخش نتهای مختلف بیرون کشیده میشدند. و برخی دیگر ممکن بود کلیدهایی داشته باشند که مانند کلیدی که در قفل میچرخد کار میکرد.
کلیدهای نوع آخر بر روی سازی به نام “ Organistrum” (ارگانیستروم) استفاده میشدند، یک نوع لیرِ چرخدار(هِردی-گِردی) بزرگِ قرونوسطایی که توسط دو نوازنده کار میکرد: نوازندهی اول، دستهی چرخ را میچرخاند که به یک یا چند سیم کشیده میشد تا آنها را صدا کند، در حالی که دیگری با چرخاندن یک یا چند اهرمهای کلیدی شکل که سیمها را در نقاط مختلف متوقف میکردند، نتهای متفاوتی را به صدا در میآورد. (همانطور که سیمهای گیتار در مقابل انگشت متوقف میشوند.)
کلمهی Organistrum از Organum و Instrumentum گرفته شده است. اصطلاح Organum به هارمونیهای اولیه اطلاق می شد که شامل اکتاوها به همراهی فواصل چهارم یا پنجم بود که برای اولین بار توسط هوکبالد در قرن ۱۰ استفاده شد.
این توضیحات ما را قادر می سازد تا با اطمینان تاریخ اختراع ارگانیستروم (در پایان قرن ۱۰ یا آغاز قرن ۱۱) و ساختار آن را ، درک کنیم.
برخی از ارگهای قابلحمل کوچک به جای کلید در اواخر دههی ۱۴۴۰، دکمهای فشاری داشتند. صفحهای از شستیها (شبیه به نوع امروزی) در قرن ۱۴ وجود داشت، که البته با ترتیب کنونی نتها و دیزها مغایرت داشت.
ترتیب کلاویهها تا حدی به موسیقیِ نواخته شده و به جریان رایج تئوری موسیقی بستگی داشت. بنابراین، صفحهکلاویههای اولیه تنها با یک کلاویهی برجسته در هر اکتاو(B) یافت شده اند، و ارگهایی وجود دارند که هر دو نت B و ♭B را به عنوان کلاویههای “طبیعی”، و C#، D#، #F و G# را را به عنوان کلاویههای برجسته دارند.
رنگ کلاویههای سفید برای نتهای طبیعی و سیاه برای دیزها بسیار بعدتر، در حدود سال ۱۸۰۰، تثبیت شد.عواملی چون: هزینههای نسبی مواد (استخوان، عاج، یا چوب شمشاد) و چوبهای با دوام و سخت یا آبنوس، در تعیین رنگ استاندارد کلاویههای سفید و سیاه تاثیر داشتند.
سازهای کلاویهای-زهی
اولین ارجاع شناختهشده به ساز کلاویهای دارای سیم مربوط به سال ۱۳۶۰ است؛ زمانی که یک ابزار به نام Eschiquier در کتابهای جان دوم پادشاه فرانسه ذکر شد. Eschiquier در سال ۱۳۸۸ به این صورت توصیف شد: ” به ارگی که به وسیلهی سیمها به صدا در میآید شباهت دارد.”
در برخی اسناد به جا مانده از اواخر قرون وسطی نیز، اشاره به دو ساز Chekker (همانEschiquier) و Dolce Melos (یا Dulce Melos) به چشم میخورد که به نظر، منقرض شدهاند و امروزه توصیف کاملتری از ساختارشان در دست نیست. در مورد Dulce Melos با توجه به شباهت اسمی به دولسیمر (Dulcimer) فرض بر شباهت ساختاری این دو ساز وجود دارد که عملکرد آن شبیه به نوعی سنتور مجهز به صفحهکلید است که به سیمها توسط چکشهای کوچکی که بلافاصله از آن برمیگردند، ضربه زدهمیشود(مانند پیانو)؛ اما معلوم نیست که Eschiquier ساختاری شبیه به کدام نمونه از سازهای کلاویکورد، یا هارپسیکورد و یا دولسیمر مجهز به صفحهای از کلاویهها داشتهاست.
با وجود شک و تردید در مورد Eschiquier ، به نظر میرسد که کلاویکورد اولین ساز زهی بود که کلیدهایی داشت که میشد با انگشتان آنها را به پایین فشرد.
کلاویکورد
اصطلاح “Clavichord” برای اولین بار در یک سند آلمانی از سال۱۴۰۴ظاهر شد و این ساز در یک حکاکی آلمانی از سال ۱۴۲۵ قابل تشخیص است. اصل عملکرد آن شبیه به اصول ارگانیستروم(Organistrum) قرونوسطی است، و ظاهرا ارتباط نزدیکی با مونوکورد (monochord) دارد.
مونوکورد | سازهای شستیدار
شکل بسیار ابتدایی مونوکورد شامل یک تخته مستطیلی بود. روی این تخته یک رشته سیم به وسیلهی سنجاق یا وزنهای با دو پل ثابت پشتیبانی میشد.
مونوکورد به عنوان وسیلهای برای توضیح و اندازهگیری فواصل موسیقی، همواره مورد استفاده نظریه پردازان یونان باستان بودهاست. این ابزار توسط فیثاغورس (۵۸۲ قبل از میلاد) برای تجربیات مربوط به روابط ریاضی در صداهای موسیقی استفاده میشد.یک سیم، (احتمالاً از جنس رودهی گاو و گوسفند)، روی یک جعبه چوبی قرار داشت.
بعدها در قرونوسطی، برای ایجاد صدایی بلندتر، یک جعبه موسیقی مستطیلی جایگزین تخته شد.
به طور مستقیم در زیر سیم، یک نوار کاغذ به بالای جعبه چسبانده شده بود، که بر روی آن بخشها و زیرمجموعههای مربوط به فواصل مشخص شده بود.با فشار دادن سیم بر روی علامت مشخص شده، و سپس کندن آن، مطابق محل مقیاسی که رشته سیم با انگشت نگه داشته شده، یک صدای زیر یا بم تولید میشود.
مونوکورد در بین یونانیان و همچنین در کلیساهای رومی به عنوان ابزاری به عنوان راهنمای کوک برای خوانندگی کر استفاده شد. گوئیدو دِآرتسو (در حدود ۱۰۰میلادی) برای آهنگسازی سریعتر و به خصوص صحیح، پلی (خرک) متحرک را در زیر سیم مونوکورد ابداع کرد.
بعدها، در اوایل قرن چهاردهم، مونوکوردهایی با سیمهای متعدد پدیدار شدند. اما همچنان نام “مونوکورد” به آنها اطلاق میشد؛ چرا که همهی سیمها به صورت هماهنگ کوک میشدند.
تکامل مونوکورد به کلاویکورد، نظریهی عموما پذیرفتهشده برای منشا کلاویکورد است. این خویشاوندی کلاویکورد با مونوکورد چنان نزدیک بود که در اواخر قرن شانزدهم کلاویکورد را غالبا مونوکوردیا (Monochordia) مینامیدند.
کلاویکورد سادهترین و در عین حال ظریفترین و گویاترین ساز شستیدار است که صدای آنها به وسیله سیم تولید میشد. نام کلاویکورد برگرفته از دو واژه ی لاتین «Clavis» به معنی کلید و واژه ی یونانی «Chorda» به معنای سیم میباشد. این ساز مستطیل شکل، که اوایل قرن چهاردهم میلادی ابداع شده بود، مشتمل بر یک صفحه کلید و صفحه صدا بود که در آن سیم ها به صورت طولی قرار گرفته اند. در یک طرف سیمها یک پیچ نگهدارنده و در طرف دیگر یک پیچ کوک کننده و در انتهای عرضی هر سیم یک تیغهی فلزی کوچک قرار دارد.
عبارت آلمانی “Clavier” به معنای “صفحهای از کلاویه” یا “ساز دارای کلاویه” بود تا اینکه در نیمه دوم قرن هجدهم، به ویژه برای اطلاق به ساز کلاویکورد مورد استفاده قرار گرفت.
نحوهی عملکرد و صدادهی کلاویکورد
کلاویکورد عملکرد نسبتا سادهای دارد : همزمان با فشردن کلاویهای که به عنوان اهرم عمل میکند، انتهای مخالف آن بالا آمده و موجب میشود تا زبانهای فلزی به نام تنجنت (Tangent) به سیم برخورد کرده و آن را به صدا درآورد؛ و زمانی که کلاویه رها شود، صدای سیم قطع میشود.
سپس ارتعاشات از طریق پل به تختهی موج صدا منتقل میشود. در واقع اين تختهي موج با انتقال ارتعاش به تودهي بيشتري از هوا موجب تقويت صداي حاصل ميشود. (طبق همان قاعدهای كه اگر بدنهي يك دياپازون را به ميز فشار دهيم صدای حاصل بلندتر خواهد بود).
یکی از نکات حائز اهمیت در ساختار کلاویکورد این است که تنجنتها با اینکه مانند چکشهای پیانو به عنوان یک عنصر کوبهای عمل میکنند، اما پس از ضربه زدن به سیم، در طول مدت صدا همچنان در تماس با سیم باقی میمانند.
کلاویکورد در طول رنسانس و در آلمان تا اوایل قرن نوزدهم در سراسر اروپای غربی مورد استفاده قرار میگرفت، اما به دلیل ساختار ساده و حجم صدای کم، بیشتر به عنوان ابزاری برای یادگیری، تمرین و گاهی آهنگسازی ارزش داشت و صدایش برای اجراهای بزرگتر، کافی نبود.
از جمله تفاوتهای دیگر کلاویکورد با سازهای کلاویهای اولیه، حساسیت سیمها به نحوهی لمس کلاویهها میباشد؛ تنجنتهای فلزی کوچک که به سیم ها ضربه میزنند، تا زمانی که کلاویه پایین نگه داشته شده، در تماس با سیمها باقی میمانند. نتیجهی این عملکرد حساس بودن ساز نسبت به نحوهی تاچ (Touch) است. در تماس بودن تنجنتها با سیم، به نوازنده اجازه میدهد تا یک محدوده، هرچند بسیار کم، دینامیکی متفاوت بین محدودهی p و ppp ایجاد کند؛ یا همچنین قابلیت اجرای شیوهی خاصی مانند Bebung، (نوعی vibrato که از تزئینات اجرایی به شمار میآید)، که از ویژگیهای اجرایی و بیانی مهمی در کلاویکورد بود.
یکی از دلایل مهم ناکارآمدی حجم صدای کلاویکورد در مقایسه با ساز هارپسیکورد و پیانو این است که تنجنتها به جای برخورد به وسط سیم، به انتهای طول سیم ضربه میزنند.
کلاویکوردهای اولیه، اصطلاحا فرتبندی شده(Fret) بودند، یعنی بسته به محل برخورد تنجنت، از یک رشته سیم برای ایجاد چندین نت مختلف استفاده میشد. از آنجایی که در هر بار به صدا درآوردن سیم، تنها قادر به اجرای یک نت هستیم، الگوی فرتبندی به نحوی در نظر گرفته میشد که نتهایی که به ندرت با هم شنیده میشوند در یک سیم مشترک باشند. ( مثلا نتهای C و #C )
کلاویکوردهای بدون فرتبندی، که در آنها به ازای هر نت یک سیم مجزا وجود داشت، در اواخر قرن هفدهم میلادی ساخته شدند. در این زمان بسیاری از سازندگان، به ساختن سازهایی بدون فرتبندی، در ابعادی بزرگتر که بعضا محدودهی آنها به پنج اکتاو میرسید، روی آوردند.
در سالهای بعد با اضافه شدن پدالهایی به کلاویکورد، دستیابی به نتهای پایینتر فراهم شد؛ ضمن اینکه این کلاویکوردهای پدالی سازی مناسب برای تمرین رپرتوارهای ارگنوازان بود.
در برخی کلاویکوردهای متاخرتر، برای دستیابی به محدودهی بیشتری از صداها، حدود یک سوم سیمها یک اکتاو بالاتر کوک میشدند.
در مطالب آینده که در وبسایت ایران موزیکولوژی منتشر خواهد شد بیشتر به پیدایش سازهای شستیدار مانند پیدایش پیانو خواهیم پرداخت.
کتابشناسی
سایتها و مقالات :
– Keyboard Instruments The Metropolitan Museum of Art Bulletin v 47 no 1 Summer 1989
– Musical Instruments in the Metropolitan Museum The Metropolitan Museum of Art Bulletin v 35
– American Musical Instruments in The Metropolitan Museum of Art
-Early Keyboard Instruments A Practical Guide by David Rowland
-In Search of the Chekker, Progenitor of the String Keyboard Instrument,By H.L. Aleyn Wykington