جستجو
این کادر جستجو را ببندید.
تاثیر موسیقی فولک بر آهنگسازان دوره کلاسیک و رمانتیک

تاثیر موسیقی فولک بر آهنگسازان دوره کلاسیک و رمانتیک

فهرست مطالب

تأثیر موسیقی فولک بر آهنگسازان کلاسیک همواره عمیق و پایدار بوده است. از اولین آثار هایدن، تا تجربیات آهنگسازان قرن بیستم مانند؛ استراوینسکی و گرشوین.

موسیقی فولک منابع غنی از ملودی‌های متنوع، ریتم‌های بکر و منحصر به فرد، و هارمونی‌های بعضا ساده و پیچیده، برای آهنگسازان، فراهم کرده است. با گنجاندن موسیقی فولک از سرزمین‌های خود در آثارشان، این آهنگسازان نه تنها زبان موسیقایی خود را غنی کرده‌اند، بلکه به حفظ و ارتقاء سنت‌های فرهنگی مناطق خود نیز کمک کرده‌اند. تلفیق موسیقی فولک با فرم‌های کلاسیک، همچنان نمونه‌ای قدرتمند از چگونگی حفظ آثار ارزشمند قدیمی و نوآوری در ارائه کار‌های جدید در موسیقی محسوب می‌شود.

روند تاثیر موسیقی فولک بر موسیقی کلاسیک

اولین تجربیات این تلفیق و بهره‌وری از موسیقی محلی را می‌توان از اواخر قرن هجدهم در نظر گرفت، زمانی که آهنگسازان نگاهی فراتر از سنت‌های موسیقی که صرفا ساخت کار برای دربار و کلیسا بود، کردند و به‌طور آگاهانه‌تر به استقبال سبک‌هایی رفتند که بیشتر مورد اقبال عموم قرار می‌گرفت.

جوزف هایدن

یکی از اولین نمونه‌های این جریان، هایدن، از برجسته‌ترین اهنگسازان دوره کلاسیک خصوصا در مکتب وین می‌توان نام برد، که در آثار خود از عناصری شبیه به موسیقی فولک استفاده کرده است. رقص‌های فولک مجارستانی، به‌ویژه چارداش، در کوارتت‌های زهی اپوس 33 و سمفونی شماره 88 او قابل مشاهده است که الگوهای ریتمیک و تم‌های مختص موسیقی فولک شرق اروپا را در این آثار می‌توان مشاهده کرد.

کوارتت زهی اپوس Op. 33، که به نام “کوارتت‌های انقلابی” نیز شناخته می‌شود، یکی از مهم‌ترین و تاثیرگذارترین آثار هایدن در سبک کوارتت زهی است. این مجموعه که در سال 1781 به پایان رسید، نشان‌دهنده اوج تکامل هایدن در نوشتار کوارتت است و در آن، تکنیک‌های نوآورانه‌ای به کار رفته که در تاریخ موسیقی کلاسیک جایگاه ویژه‌ای دارد. یکی از ویژگی‌های برجسته این کوارتت‌ها، استفاده از تاثیرات موسیقی فولک است.

ریتم‌ها، تمپو‌ها و ملودی‌های سرخوشانه که حال و هوای سادگی و محلی را به خوبی به ما القا می‌کنند، در این مجموعه قابل مشاهده است.

بتهوون

برای او موسیقی فولک علاوه بر اینکه یک منبع تماتیک بود، بلکه او را مجاب به تغییراتی در فرم مرسوم دوره کلاسیک در ریتم‌ها و هارمونی‌ها در آثار خود می‌کرد، مانند؛ سمفونی شماره 6 پاستورال، که در آن تصاویری از حومه‌ی شهر، صحنه‌هایی چون رقص دهقان‌ها و طبیعت روستایی را ترسیم می‌کند.

سمفونی شماره ۶ بتهوون در فا ماژور، اپوس ۶۸ که به نام “سمفونی پاستورال نیز شناخته می‌شود، یکی از آثار معروف اوست که به طور عمیقی تحت تاثیر صداها و تصاویری از زندگی روستایی و شامل عناصری از موسیقی فولکلور است. این سمفونی در سال ۱۸۰۸ ساخته شد و از زیبایی‌های طبیعت و محیط روستایی بسیار وام گرفته است، که در تضاد با ویژگی‌های دراماتیک و پرتنش آثار دیگر بتهوون قرار دارد.

دوره رمانتیک، اوج بهره‌وری از موسیقی فولک

در قرن نوزدهم هنرمندان چه در زمینه موسیقی چه در سایر زمینه‌های هنری، علاقه‌مند به ارج دادن هویت ملی بودند، به‌ویژه در پی تحولات سیاسی و ظهور ملی‌گرایی در سراسر اروپا. بنابراین آهنگسازان مجددا به استفاده از عناصر موسیقی فولک در آثار خود روی آوردند.

فردریک شوپن

شوپن یکی از مشهورترین آهنگسازانی است که به شدت از موسیقی فولک لهستانی، الهام گرفته است. مجموعه‌های والس‌‌ها مازورکا‌ها و پولونزهای او رقص‌ها و ملودی‌های روستایی لهستان را در خود جای داده‌اند. استفاده شوپن از مازورکا؛ یک موسیقی سه ضربی، که برخلاف والس تاکید روی ضرب دوم دارد، یک رقص پرجنب‌وجوش لهستانی است که در آن ملودی‌های فولک، با رنگ و بوی هارمونی‌های دوره رمانتیک عجین شده‌است.

از برجسته‌ترین نمونه‌ها، می‌توان به مازورکا‌های اپوس 6، 63 و پولونزهای اپوس 53 اشاره کرد.

یوهانس برامس

Hungarian Dances رقص‌های مجار، یکی از آثار شناخته‌شده‌ی او هستند که تأثیر مستقیم موسیقی فولکلور را نشان می‌دهند. این ۲۱ قطعه پیانو که بعدها برای ارکستر تنظیم شده‌اند، به‌طور عمده از ریتم‌ها و ملودی‌های موسیقی فولکلور مجارستانی و اروپای شرقی، به‌ویژه مشخصه‌های موسیقی جیپسی، تأثیر گرفته‌اند.

فرانتز لیست

Hungarian Rhapsody لیست نمایان‌گر ارتباط عمیق او با فرهنگ مجارستان است و توانایی او در ترکیب تم‌های فولک با سازی سولو، مانند پیانو را نشان می‌دهد. او از ملودی‌های فولکلور مجارستانی، ریتم‌های سنکپ‌دار، فرم‌های رقصی مانند چارداش در راپسودی‌ها استفاده کرده است و آثاری به شدت با کیفیت خلق کرده است.

در موسیقی فولکلور مجارستان، معمولاً هِتروفونی مورد استفاده واقع می‌شود. (مجموعه‌ای از اجراهای مختلف، بر اساس یک تم مشابه، که یک ملودی اجرا شده و سپس با تزئیناتی همراه می‌شود). لیست این تکنیک را در “Hungarian Rhapsody” با این روش به کار می‌برد که تم ابتدا ساده بیان می‌شود و سپس به تدریج لایه‌های تزئینی به آن اضافه می‌شود.

چارداش، یکی از رقص‌های نمادین مجارستانی، بسیار منبع الهام مناسبی برای استفاده در این قطعات هستند. چارداش از یک بخش آهسته و غمگین (که به آن لاسو گفته می‌شود) و یک بخش سریع و پرجنب و جوش (که به آن فریسکا گفته می‌شود) تشکیل شده است. لیست اغلب از این ساختار دو قسمتی در راپسودی‌های خود استفاده می‌کند. تفاوت بین بخش‌های آرام و پرشور حس غم و اندوه و شادی و جشن را که در موسیقی فولکلور مجارستانی رایج است، شبیه‌سازی می‌کند.

آنتونین دورژاک

آهنگساز برجسته دیگری از دوره رمانتیک، نمونه‌ای بارز از ترکیب موسیقی فولک با ساختارهای کلاسیک است. در سمفونی شماره 9 دورژاک از ملودی‌های موسیقی آفریقایی-آمریکایی و فولک سرخ‌پوستی همراه با سنت‌های فولک بوهیمیایی خود استفاده کرده است.

ژان سیبلیوس

ژان سیبلیوس، آهنگساز فنلاندی، به‌طور گسترده‌ای از موسیقی فولکلور فنلاندی در آثار خود استفاده کرده است. ارتباط او با موسیقی فولکلور به زمانی تعلق دارد که فنلاند در آن دوران شاهد بیداری فرهنگی و ملی‌گرایی بود. تأثیر موسیقی فولکلور فنلاندی در آثار سمفونیک او قابل مشاهده است.

بسیاری از آهنگ‌های فولک فنلاندی بر اساس مدهای مختلفی ساخته شده‌اند. مدهایی که به نسبت موسیقی کلاسیک کمتر رایج بود. سیبلیوس اغلب از این دسته آثار مدال در کارهای خود استفاده می‌کرد،

به‌ویژه مد دورین و ائولین که در موسیقی فولکلور فنلاندی رایج است. در آهنگ‌هایی مانند “Sav Sav Susa” و “Var det en drom”، سیبلیوس از ملودی‌های مدال استفاده می‌کند که به موسیقی حس فولکلور و کهنگی می‌دهد و با روحیات طبیعی فنلاند کاملا در ارتباط است.

تاثیر موسیقی فولک بر آهنگسازان روس

در روسیه، آهنگسازانی مانند چایکوفسکی و اعضای گروه The five(کورساکف، بورودین، بالاکیرف، موسورگسکی، سزار کوئی) که اساس کارشان ساخت موسیقی ناسونالیستی بود، تحت تأثیر شدید موسیقی روستایی و محلی خود قرار داشتند.

چایکوفسکی

یکی از معروف‌ترین آهنگسازان روسی، تحت تاثیر عمیق موسیقی فولکلور قرار داشت، اگرچه سبک او شامل طیف وسیعی است. موسیقی چایکوفسکی اغلب با ملودی‌های ملایم، عمق عاطفی و عظمت سمفونیک شناخته می‌شود، اما او همچنین از لحن‌ها و رقص‌های فولکلور روسی برای تاثیرگذاری بیش از پیش، در بسیاری از آثارش استفاده کرده است.

دریاچه قو

اگرچه این باله داستانی فانتزی است، اما در آن عناصری از موسیقی فولکلور روسی نیز گنجانده شده است. یکی از مشهورترین رقص‌ها، (در پرده دوم)، از ریتمی سبک و ملودی‌هایی ساده استفاده می‌کند که یادآور رقص‌های فولکلور روسی است.

The Nutcracker Op. 71

این باله که بسیاری از قطعات مشهور را در بر دارد، همچنین شامل عناصری از موسیقی فولکلور است، به ویژه در رقص‌هایی که به تم‌های روسی اشاره دارند.

در باله فندق‌شکن نیز یک تروپاک گنجانده است. ریتم تند و پرانرژی آن و هماهنگی با ضرب‌های تند، ویژگی‌های رقص فولکلور روسی را به خوبی بازتاب می‌دهد.

گلینکا

از اولین آهنگسازان روسی‌ است که راه‌گشای مسیری شد که بعدا منتهی به موسیقی ناسیونالیستی در روسیه شد. از او به عنوان پدر موسیقی ناسیونالیستی نیز نام می‌برند و اپراهای معروف بسیاری دارد. او به شدت تحت تاثیر موسیقی محلی روسی و همچنین کارهای اهنگسازانی مانند بلینی و دونیزتی، که هردو از اهنگسازان برجسته‌ای در ژانر اپرا محسوب می‌شوند، قرار داشت.

یکی از نمونه‌های تاثیرپذیری او از موسیقی فولک روسی در فانتزی کامارینسکایا Kamarinskaya Fantasy است، که از تم‌های محلی روسی در آن بهره برده است.

The Five

ریمسکی کورساکف، مودست موسورگسکی، الکساندر بورودین، سزار کوئی و میلی بالاکیرف تلاش کردند تا سبکی موسیقایی کاملاً روسی بسازند که بیشتر بر اساس موسیقی فولک روسی باشد.

میلی بالاکیرف

بالاکیرف اغلب به عنوان رهبر این گروه شناخته می‌شود و به شدت به موسیقی فولکلور روسی علاقه‌مند بود. او معتقد بود که موسیقی ملی روسیه باید از تاثیرات موسیقی غربی فاصله بگیرد.

اورتور روسی، این اثر سمفونیک به شدت با لحن‌های فولکلور روسی و ریتم‌های آن عجین شده است.. بالاکیرف از آهنگ‌های فولکلور برای برانگیختن روح زندگی دهقانی روسیه استفاده کرده است و این اثر دارای ارکستراسیون همسو با موسیقی فولکلور روسی است.

مودست موسورگسکی

Khovanshchina

اپرای معروفی از موسورگسکی است. این اپرا شامل ارجاع‌های زیادی به آهنگ‌ها و رقص‌های فولکلور روسی است، به ویژه در صحنه‌هایی که زندگی دهقانی را به تصویر می‌کشد.

نیکولای ریمسکی-کورساکف

Russian easter Festival Overture

در این اثر ملودی‌ها و ریتم‌های فولک روسی نیز عجین شده است.

اگر چه در اپرای شهرزاد، بر اساس تم‌های خاورمیانه‌ای است اما استفاده ریمسکی کورساکف از ملودی‌ها و الگوهای ریتمیک مشابه موسیقی فولکلور در این اثر مشهود است. همچنین، تأثیرات موسیقی فولکلور روسی در برخی از تم‌های ملودیک این اثر احساس می‌شود.

سزار کویی

Russian Song این قطعه برای آواز است، عناصر موسیقی فولکلور روسی را در خود دارد، اگرچه این تاثیر به شکلی کلاسیک‌تر و ظریف‌تر از دیگر آثار گروه ظاهر می‌شود.

الکساندر بورودین

بوردین، مانند ریمسکی-کورساکف، به شدت تحت تأثیر موسیقی فولکلور قرار داشت و آثار او پر از ملودی‌ها و ریتم‌هایی است که از سنت‌های فولکلور روسی گرفته شده است.

Polovtsian Dances

این یکی از مشهورترین آثار بوردین است که به شدت تحت تاثیر موسیقی فولکلور قرار دارد. به ویژه در نحوه استفاده از الگوهای ریتمیک و ملودیک که روحیه رقص‌های روسی را تداعی می‌کنند. این اثر تبدیل به اثری نمادین شده است که عناصری از موسیقی فولکلور را در فرم ارکسترال به تصویر می‌کشد.

In the Steppes of Central Asia

این سمفونی به‌طور خاص به تصاویر آسیای مرکزی می‌پردازد و ملودی‌هایی را یادآوری می‌کند که از منابع فولک روسی الهام گرفته‌ است.

جمع‌بندی

به‌طور کلی، المان‌های مشترکی که آهنگسازان در دوره‌های مختلف، در آثار خود از آن بهره می‌بردند شامل عناصری است مانند الگوهای ریتمیک، سادگی ملودی‌های محلی، موسیقی رقص، و سازبندی یا ارکستراسیونی متناسب با اتمسفر این ژانر.

تاثیر مستمر موسیقی فولک و محلی بر آثار آهنگسازان، از دوره کلاسیک تا کنون غیر‌ قابل‌ کتمان است. امروزه حتی در ژانر‌های دیگر موسیقی مانند جز، بلوز، کانتری، پاپ، و حتی زیرشاخه‌های مستقل که هرکدام از ترکیب چند ژانر به‌وجود آمده‌اند، این تاثیر حس می‌شود و کماکان به عنوان یک منبع تازه و بستری مناسب برای ایده‌ گرفتن در ساخت آثار جدید محسوب می‌شود.

4.4/5 - (7 امتیاز)
مطالب مرتبط
زبان موسیقی من

زبان موسیقی من؛ مسیان و موسیقی پرندگان

پیش‌درآمد زبان موسیقی من ؛ مسیان و موسیقی پرندگان یکی از مجموعه مقالاتی است که من در خصوص آهنگسازان معاصر تألیف کرده‌ام. هدفم این است

کتاب موسیقی

جدیدترین کتاب های موسیقی
را از ما بخواهید!

وارد لینک صفحه فروشگاه کتاب ایران‌موزیکولوژی (دکمه پایین) شوید تا از جدیدترین و بهترین عنوان های کتاب دیدن فرمایید.