فصلنامه علمی مطالعات هنر و زیباشناسی شماره4

مقدمه فصلنامه علمی مطالعات هنر و زیباشناسی شماره4

شماره چهارمِ دورهٔ دومِ فصلنامهٔ علمی مطالعات هنر و زیباشناسی (بهار 1401)  منتشر شده و قابل دریافت است…

سخن مدیر مسئول

آیا میتوان بدون هنر زیست؟
به راستی که چه ارتباطی میان هنر و زندگی بشری وجود دارد؟
چیست آن زمزمه دل انگیز آن تصویر زیبا آن کلمات برآمده از دل آن نقشی که آتش نهان را شعله ور میکند و در همان حال نور امید را در دل می رویاند؟ آیا واقعا چنانچه نیچه می گوید؛ اگر هنر ،نبود حقیقت ما را از پای درمی آورد؟ آقا واقعا گذر از رنجهای روزگار جز به یاری هنر ممکن بود؟ آیا بیان ناگفتنیها با هنر ممکن میشود و زبان انسان همچنان ناتوان است از ابراز احساسات خویش؟
آیا به راستی تنها با هنر میتوان به حقیقت دست یافت؟ این پرسشها و سوالاتی از این دست شاید اگر به پاسخی هم نرسند، شعاع فهم و اندیشه انسانی را گسترش می دهند؛ مگر نه اینکه هایدگر هنر را رخدادگی حقیقت میدانست؟ چراکه هنرمند از منظر او نه چون می آفریند» بلکه چون راز هستی را می شناسد. در نگاههایدگر دانستن یعنی «دیدن» به کلی ترین معنای این واژه بیان آشکار حقیقت که تنها از آن هنرمندان است.

به تاثیر از این سخنان هایدگر بود که شاگردی چون گادامر در رسای هنر برخواست تا قدرت هنر را برای انتقال معرفت واقعی درباره خودمان نمایان سازد هنر ادر این دیدگاه کمک مان میکند تا خود را بهتر بشناسیم و نادیدنی ها را دریابیم و بهتر از پیش در راه فهم بهتر جهان هستی قدم برداریم. هنر در دیدگاه گادامری و در آنچه که احتمالاً بزرگترین هدیه آن به ماست؛ مارا قادر می سازد که نهایتا بگوییم «بله، پس مسئله این است. حالا می فهمم!»

محمدرضا عزیزی
مدیر مسئول فصلنامه علمی مطالعات هنر و زیباشناسی

سخن سردبیر

چه کسی بیهوده به مرگ تهمت می زند؟ چه بسیار زمان ها که مرگ مهربان تر از زندگیست!(۱)
مادر هستی معلق ،ایم شناور و حیران در جهان انتخابها در دو راهی نیک وبد. به گفته الکساندر :پوپ موجودی که در نور خرد غرق است و در تاریکی به سر می برد … حیران که گام نهد یا بایستد، در تقلا که خود را خدا داند یا حیوان شمارد زاده میشود تا بمیرد استدلال میکند تا به خطا برود … فرمانروای بزرگ جهان و اسیر جملگی کائنات …. شکوه آفرینش طنز دهر و معمای هستی ما اینگونه هستیم معمای ناشناخته حیات سیاحانی نشسته بر کشتی شکسته زیستن که از کرانه های مرگ می هراسیم و بر تخته پاره های خفت بار هراس آویخته ایم و از عظمت و شکوه انسانی خود غافل ایم تا روزی که در دریای بیکران ابدیت فرو رویم.

بااین حال ما مغروقین دریای تصمیم ها ما مغروران جهان پستی ها ما مسافران رسیده به دو راهی بی بازگشت انتخاب،ها سرانجام باید مسیری را برگزینیم و چنان که هستیم از خود سخن بگوییم و با چشمان خیره به حقیقت خیره شویم و آنگونه که شاعر خردمند انگلیسی هنری لانگ فلو می گوید«سربلند و شکوهمند زندگی کنیم و چون جهان را ترک می گوییم بر شنزار زمان نشانی بر جای بگذاریم که شاید دریانوردی بر عرشه ،کشتی یا کشتی شکستهای بر پهنه دریا با دیدن آن نشان چراغ امیدش روشن شود و راه را پی گیرد.

پس برخیزیم و با دلی پذیرای تقدیر به پیش رویم و پایداری کنیم و بیاموزیم که سختی کشیم و شکیبا باشیم و سر انجام روزی آنگونه شویم که فلک رقصد که من برگی از آن گلزار بی خارم ملک نازد که من حرفی از آن روی نگارینم(۲) در آخرین شماره از سال نخست نشریه با نگاهی نقادانه به بررسی زوایایی نو پرداخته ایم و همچنان بر پایه رسالت خود گوناگونی نوع نگاه را در انتخاب مقالات حفظ نموده .ایم باشد که ثمره ی این تلاش جانفرسا مورد رضایت اهالی هنر واقع شود.
و سلام بر سالکان مسیر حقیقت باد

بهنام ترابی                                                                                                                    سردبیر  نشریه مطالعات هنر و زیباشناسی