کتاب فرم در موسیقی کلاسیک غرب اثر حسن زندباف

 درباره‌ی کتاب فرم در موسیقی کلاسیک غرب

کتاب فرم در موسیقی کلاسیک غرب اثر حسن زندباف  برداشتی است از کتاب لماخر-شرودر برای شناخت فرم در موسیقی کلاسیک غرب مثال های زیادی را همراه با متن ارائه کرده تا مخاطب به شکلی عملی و پربازده با موسیقی و فرم موسیقی غرب آشنا شود و از این دریچه، نگرشی از موسیقی کشورمان به دست آورد و آموخته هایش را برای فرم دادن به آن مورد بهره برداری قرار دهد.

مقدمه کتاب فرم در موسیقی کلاسیک

موسیقی از نظر کمیت، یکی از کم حرفترین پدیده‌های فرهنگی و هنری و شاید از جهت کیفیت ُپرحمتواترین آثار هنری باشد.نخستین اجزای تشکیلدهنده‌ی آن، یعنی حروفی که کلام
موسیقی از آن برمیخیزد و شور و حال برمی‌انگیزد، هفت حرف بیش نیست و دو دیگر تلفیق و
پیوستگی این حروف است که غم و شادی و درد و درمان می‌بخشد، نفرت و محبت ایجاد می‌کند،
یأس و امید می‌آورد و کفر و ایمان را از دیر و حَرَم بیرون می‌کشد وسبب هدایت و یا گمراهی می‌گردد.

گاهی چون دریای ناآرام و طوفان خیز می‌خروشد و فریاد سر می‌دهد، گاه چون آبی آرام اقیانوس‌ها، عشق بر می‌انگیزد و زندگی بخش است. مهم آن است که این پیوستگی چگونه صورت گیرد و تلفیق کننده‌ی این حروف کیست؟ زمانی که این حروف به صدا در آید: محکم زده‌ شود، فریاد می‌زند، آهسته زده شود، ناله می‌کند، لطیف زده شود، بیاین شاعرانه دارد، شاد زده شود، شادی می‌آفریند، ریتمیک زده شود، می‌رقصاند، بد زده شود، می‌رنجاند، بدتر زده شود،می‌راند، با اضطراب زده شود، می‌هراساند، پریشان زده شود، درمانده است، البته شاید که این چنین باشد؟

بدون تردید در این ارتباط، سخن از آهنگساز راستنی است، آنکه نغمه‌ها را در زوایای روح
و جان خویش میپیوندد و سرچشمه‌ی آسمانی‌اش “دل” است و لاجرم بیانش به دل می‌نشیند
و زبانش، زبان اصیل هنر است. عشق می‌دهد و امید می‌آفریند، درمان دردهای تسکین ناپذیر
می‌گردد، از درون آدمی م‌یخروشد و حرکت می‌دهد، انسان را با “خویشتن خویش” آشنا می‌کند
و از ژرفای ناامیدی بیرون می‌کشد و به فراخنای امید رهسپارش می‌گرداند.