موسیقی هند را میتوان به دو نوع کلاسیک و مردمی تقسیم کرد. موسیقی کلاسیک خود به دو شاخهی شمال هند یا «هندوستانی» و جنوب هند یا «کارناتیک» یا «کارناتاک» تقسیم میشود که هرکدام ویژگیهای منحصربهخود را دارد. هردو شاخهی موسیقی کلاسیک هندی در خدمت مذهب قرارگرفته اکثرا در آئینها و مراسم مذهبی و اساطیری اجرا میشود و روایات مذهبی– اساطیریِ بیشماری نیز دررابطه با آفرینش جهان بهوسیلهی صوت، موسیقی و هنرهای دیگر در متون سانسکریت و مذهبی نیز آمدهاست؛ بهطوری که در مذهب هندو بر این باورند که جهان با ضربات پیدرپی موسیقی و به ارتعاش درآمدن صوت بهوجود آمده است. این باور در دیگر کشورهای حوزه فرهنگی شرق آسیا (موسیقی آسیا) نیز جلب توجه میکند؛ در فرهنگ و اسطورهشناسی چینی و تائوییسم، جهان با بهارتعاش درآمدن سیمهای زیترِ مقدسی که توسط فرمانروای آسمانها نواخته میشود، بهوجود آمده است.
بخش شمالی هند بهعلت اتفاقات تاریخی و مبادلات فرهنگی میان این منطقه و ایران، اشتراکاتی با فرهنگ موسیقایی اسلامی دارد و در کشورهایی چون افغانستان، پاکستان، بنگلادش و غیره نیز اجرا میشود. برخلاف موسیقی هندوستانی، موسیقی کارناتیک _ بهعلت مواجهات کمتر با یورش و تهاجمات بیگانه _ کمتر درمعرض فرهنگهای موسیقایی دیگر چون فرهنگ اسلامی، قرارگرفته و از آن روی تمامی محتوای اجرایی آن مرتبط با مذهب هندو است درحالی که محتوای اجرایی موسیقی هندوستانی علاوهبر مذهب هندو، به مذهب اسلام نیز اشاره دارد. اما باید توجه داشت که این مورد بر میزان شدت کلاسیکبودن موسیقی کارناتیک درمقایسه با موسیقی هندوستانی نمیتواند تاثیر چندانی داشته باشد. موسیقی کلاسیک در هند از سیستم راگا- تالا پیروی میکند که دو شاخهی هندوستانی و کارناتیک در مواردی چون اسامی راگاها و سازهای مورد استفاده در اجرا، با یکدیگر تفاوت دارند. برای ملموستر شدن موضوع، مفاهیم «راگا» و «تالا» را میتوان بهترتیب با «مقام» و «دور ایقاعی» در حوزهی ایرانی- عربی- ترکی مقایسه کرد (فاطمی، 1393: 43).
همانطور که پیشتر اشاره شد، باتوجهبه دوقطبی بودن کشور هند بهلحاظ فرهنگ موسیقایی، انواع متفاوتی از موسیقی مردمی در این حوزه وجود دارد که در بعضی از نمونهها همنظامبودن با موسیقی کلاسیک، همراهی با رقص، نمایش و آواز نیز دیدهمیشود. البته باید توجه داشت که در نوع موسیقی مردمی هندی شریانهای مذهبی و الهی نیز دیدهمیشود و بهلحاظ محتوا، شاید، با موسیقی کلاسیک خود چندان تفاوتی نداشته باشد. و همین امرِ الهیبودن و در خدمت الوهیت و مذهببودنِ موسیقی، شاید، دلیلی بر اشتراکات محتوایی بیشتر و درنتیجه کمرنگ شدن مرزِ میان موسیقی کلاسیک و موسیقی مردمی این حوزه درمقایسه با برخی حوزههای فرهنگی دیگر باشد.
در این نوشته سعی شده است که بهطور مختصر دو نوع موسیقی مردمی بَئولها، موسیقی مردمی رایج در شمال هند، و موسیقی مورد استفاده در نمایش- درامِ کاتاکالی، موسیقی مردمی رایج در جنوب هند، بهلحاظ محتوایی، ساختار و سازهای مورد استفاده در آنها مورد بررسی قرارگیرد.
بئولها
بئولها مردمانی آزاد با سبک زندگی متفاوت از مردم عادی هستند که اکثرا در بخشهای شمالی و شمال شرقی هند در ایالتهایی چون بنگال، مگالایا و در درهی باراک واقع در منطقه آسام دیده میشوند. برخی از آنها ساکن منطقهای خاص و دارای ملک شخصی و برخی دیگر همواره در سفر هستند. بَئول/ Baul در لغت بهمعنای دیوانه، مجنون و شیدا بوده، بئولها کسانی هستند که موسیقی خود را وقفِ خدا میکنند. یک بئول، همواره در مسیر یکیشدن با درون خود، تمامی عواطف و روحیاتش را با استفاده از شعر و موسیقی فریاد میزند. ادبیات موجود در ترانههای مورد استفاده در موسیقی بئولها ساده و قابل فهم است و همین امر باعث ارتباط برقرارکردن دیگران با محتوای موسیقی و ترانههای آنها میشود. اما باید به این نکته توجه داشت هنگامی که یک بئول از یک واژه ساده در شعر خود استفاده میکند، منظور او از آن واژه، روحیات درونی خود درمقابل جهان هستی، خداوند و چرخهی مرگ و تولد است (.(Kuckertz, 1975: 85 « از آنجا که بدن انسان نزد این بئولها جایگاهی است که الوهیت باید در آن بشکفد، آنها به آواز و رقص بسیار اهمیت میدهند» (فاطمی، 1393: 47).
موسیقی بئولها حاوی ترانهها یا آوازهای ریتمیک با مضامین عشقِ به خالق، الوهیت، جهان هستی و گاه مضامین اروتیک است که با سازهای مخصوص بهخود همراهی میشود؛ اِکتارا، خَمَک یا گُبا، آناندالاهاری (نوعی خَمَک مخصوص که ظاهرا فقط در منطقه بنگال یافت میشود و در مواردی برای رقص به کار میرود)، دوتارا، ساریندا و گاه طبلهای فلزی بهنامِ دُگی یا دُکار که به سینه یا کمر نوازنده بسته، با نوک انگشتان و کف دست نواخته میشوند. اِکتارا/ Ektara سازی از خانواده سازهای زهی است که اغلب دست خواننده اصلی قرار میگیرد، بیشتر در بخشِ شرقی بنگال دیده میشود و دارای ساختمان ساده و جالبی است؛ یک کمان فلزی از میان دو بازوی خیزرانی که توسط یک برش طولی بهوجود آمدهاند عبور میکند و به پوستی که در پایین یک کدو_ که نقش کاسه طنینی ساز را دارد_ کشیده شده است، وصل میشود. سر دیگر کمان به گوشیِ موجود در قسمت بالایی بازوهای خیزان بسته میشود و خودِ آن بازوها به دو طرف کاسهی طنینی. با وارد کردن فشار دست به دو بازو و زخمه زدن بر کمان، این ساز به صدا در میآید. اِکتارا بههمراه دوتارا در بنگلادش نیز مورد استفاده قرار میگیرد.
خَمَک/ Khamak یا گُبا/ Gobba سازی خود- زهصدا شامل یک کاسهی بزرگ از جنس چوب و یک پوست که با طنابهایی روی آن رسنبندی شده است. یک کمان فلزی از داخل به پوستِ کشیدهشده روی کاسهی چوبی و از بیرون به یک شئِ کاسهمانند وصل میشود. نوازنده هنگام اجرا خَمَک را زیر بغل خود قرار داده، با دست چپ خود کاسه بیرونی متصل به کمان را کشیده و با دست دیگر بر کمان زخمه میزند. صدایی که تولید میشود بهنظر میآید هم صدای ارتعاش بدنهی ساز و هم صوت ناشی از ارتعاش کمانِ فلزی باشد. از آن روی شاید بتوان خمک را یک ساز خود-زهصدا نامید. البته باید توجه داشت که در سیستمهای طبقهبندی معتبر برای سازها، همچین دستهای تعریف نشده اما برای درک بهتر نوع صدای تولید شده از این ساز، این عبارت را برای آن بهکار میبرم.
بئولها همچنین هنگام اجرای موسیقی از سنجهای کوچک، دایره و زنگولههایی که به پا میبندند نیز استفاده میکنند. (فاطمی، 1393: 48). موسیقی بئولها معمولا در فضاهای باز و در اعیاد و فستیوالها و همچنین مقابل اماکن مذهبی اجرا میشود. هنگامی که تعداد زیادی از آنها در جایی جمع میشوند، گروهی تشکیل داده، یک موسیقی واحد اجرا میکنند.
کاتاکالی
کاتاکالی/ Kathakali یک نمایش – درامِ موزیکال است که در قرون شانزده و هفده میلادی در کرانههای جنوب غربی هند، مالایالام یا استانِ کِرالای امروزی، ظهور کرد امروزه به یکی از رایجترین نمایشهای موزیکالِ جنوب هند تبدیل شده است. موضوع نمایش اغلبا موضوعات الهی و حماسی است و پرسوناژهای آن همگی الههها و قهرمانان اساطیر و حماسههای هندو هستند. این نمایش هنگام غروب آفتاب در فضای باز اجرا میشود تا نیمههای شب ادامه دارد. اما امروزه این نمایش در سالنهای اجرا و فستیوالها و خارج از ساعات خود بر صحنه رفته اجرا میشود (برای اطلاعات بیشتر، نک Zarrilli, Philip B، 1947).
پرسوناژها شامل مردانی با گریم و ماسکهای خاص است که گاه نقش زنان را بازی، با ادا و اکتهای اغراقشده به ایفای نقش میپردازند. مودراها یا اشکال قرارگیری انگشتان دستِ متفاوت_ بیستوچهار عدد مودرای اصلی و تعداد زیادی مودرای فرعی که حدودا تعداد آنها به هزار عدد میرسد_ در کنار حرکاتِ رقص و پانتومیم یا ایلاکیاتیام مورد استفاده پرسوناژها برای بیان در کاتاکالی وجود دارد که هرکدام از آنها میتواند گریم و زیورآلات خاص خود را داشته باشد. مانند دیگر هنرهای نمایشی در هند، نمایش کاتاکالی نیز از رنگها برای نشان دادن ویژگیهای درونی شخصیت پرسوناژها استفاده میکند؛ رنگ زرد برای خلوص اندیشه و روحانیت، قرمز برای خشونت و عدم اختیار بر خود، رنگِ پوست برای نشان دادن برهمنها، زنان پاکدامن و غیره. همچنین از عناصر دیگری چون وجود ریش، تاج و چوتی یا شوتیها، توپکهای سفیدِ ساخته شده با خمیر برنج که روی بینی یا کنار صورت پرسوناژها قرار میگیرد، برای نشان دادن ویژگیهای شخصیتی چون شرارت، جاهطلبی و دیگر خصلتها استفاده میشود.
کاتاکالی، یک نمایش موسیقیمحور است و پرسوناژها بدون دیالوگ همراه موسیقی بر صحنه ظاهر میشوند. موسیقی این نمایش از دستهی موسیقیهای مردمیِ همنظام با موسیقی کلاسیک و بر پایهی سنت موسیقی کارناتیک است. یک خوانندهی اصلی یا پونانی _ که نقش راوی را دارد_ در طول نمایش همراه موسیقی داستان نمایش را بهصورت آواز روایت میکند و یک خوانندهی فرعی یا شانکیتی در بخشهایی او را همراهی میکند. سازهای مورد استفاده در کاتاکالی شامل طبلها، ایدیوفونهایی چون سنج و گُنگ، هارمونیم و سازی بهنامِ ساعت شنی است که سنت موسیقی کارناتیک اجرا میکنند.
نمایش- درام کاتاکالی را میتوان، در ابعادی، با نمایش تعزیه در ایران، اپرای پکن در چین و نمایش کابوکی در ژاپن مقایسه کرد. هرچند هر سه نمایشِ نام برده میتوانند در قسمتهای مختلف نمایش دیالوگمحور باشند و همین امر، از نقاط تفاوت آنها با نمایش کاتاکالی است.
کلام آخر
موسیقی در هند کارکردی آئینی و مذهبی دارد که این موضوع را میتوان در تمامی جنبههای آن مشاهده کرد. از بئولها که موسیقی را وسیلهای برای پرستش خدای خود میدانند تا پرسوناژهای نمایشِ موزیکال کاتاکالی که نقش اشخاص مرتبط با داستانهای مذهبی را ادا میکنند، همگی پدیده موسیقی را وابسته به الوهیات دانسته و همین امر باعث باریک شدن مرز میان موسیقی کلاسیک و موسیقی مردمی در هندوستان است.
مراجع موسیقی هند
فاطمی، ساسان (1393)، موسیقی پنج قاره: انجمن موسیقی ایران.
Kuckertz, Joseph (1975), “Origin and Construction of the Melodies in Baul Songs of Bengal”,Yearbook of the International Folk Music Council,7, 85–91.
Zarrilli, Philip B (1947), Kathakali dance-drama: where Gods and Demons com to play, London: Routledge.