در این نوشته به موسیقی آذربایجان و آشیقها میپردازیم. آشیق کیست؟ موسیقی آذربایجان به چند دسته تقسیم میشود؟ پیشینهی تاریخی آشیقها. به طور کل موسیقی آذربایجان میتواند به سه دسته تقسیم شود:
۱. ملی (گونههای ترانه و آهنگهای رقص)
۲. ملی_حرفهای (آثار موسیقی آشیقی)
۳. شفاهی_حرفهای (دستگاههای موغامی، موغامهای دارای فرم کوچکتر، موغامهای ضربی، رنگها، تصنیفها)
نقطه تمایز بین موسیقی کلاسیک غربی و موسیقی شرقی استوار بودن موسیقی حرفهای شرقی بر سنتهای شفاهی آن است. سنت در اینجا به معنی مجموعه عواملی است که به صورت مکتوب و مصوت (نوشتاری و شنیداری، کتبی، شفاهی و…) نسل به نسل انتقال مییابد. باید خاطر نشان کرد که “فرهنگ مکتوب” ، در بسیاری از هنر های شرقی، بخصوص موسیقی، نمیتوانسته عهدهدار این کار باشد. به طور کل ویژگیهای خاص و دقیقی که آموزش آن تنها از طریق فرهنگ شفاهی امکانپذیر است، اشاعه آن را به صورت نسل به نسل و سینه به سینه اجتناب ناپذیر کرده است.
امروزه نمیتوان محدوده جغرافیایی خاصی برای موسیقی آذربایجان تعیین کرد برای مثال اگر بخواهیم از سایر مناطق تورکنشین که هم اکنون در آنجا ساکن هستند صرف نظر کرده و صرفا موسیقی آشیقی را در داخل مرز های ایران بررسی کنیم میتوان به مناطقی مانند آذربایجان شرقی، اردبیل، آذربایجان غربی، هشتپر و تالش، قزوین، زنجان، همدان، استان مرکزی، فارس، گلستان، خراسان و قسمتی از مازندران اشاره کرد.
چگونه یک “آشیق” (عاشیق) شویم؟ | موسیقی آذربایجان
باید چه ویژگی هایی داشته باشیم تا ملتمان به ما آشیق بگوید!؟
آشیقها فقط نوازنده و یا خواننده نبودند و نیستند بلکه زمانی کسی را با لقب آشیق صدا میزنیم که دارای ویژگی های متعددی، مانند تسلط به داستان و اشعار باقی مانده از گذشته، راویگری، اجرا و توانایی کنترل مراسم و مجلس، بازیگری و کارگردانی، آهنگسازی، شاعری، نوازندگی، خوانندگی و بعضا رقاصی.. باشند.
به طور کل یک آشیق باید توانایی انتقال مفاهیم حماسی، اجتماعی، اخلاقی، عاشقانه و… را داشته باشد. یک آشیق یک داستان از میان چندین داستانی که از اجدادمان به ما رسیده را که متناسب با مراسم است، انتخاب کرده و با استفاده از اجرای موسیقی (موسیقی آذربایجان) یعنی نوازندگی و خوانندگی میکوشد تا مفهومی که در نظر دارد را با روایت خاص خود به مخاطبان خود انتقال دهد هر چند که قسمت اعظم این انتقال مفاهیم و مسئولیت لذتبخش بودن این انتقال برای مخاطبان را موسیقی به دوش میکشد اما یک آشیق باید برای اجرای دیالوگها و سایر قسمتهای داستان هم فکری کرده باشد. برای مثال در یکی از داستانها به نام “آشیق علسگرین گنجه سفری” که آشیق حوسئیین ساراچلی آن را اجرا و روایت میکند متوجه یکی از چندین تواناییهای آشیق ساراچلی میشویم. آن هنگام که در انتخاب دیالوگ استاد یعنی آشیق علسگر و شاگردش یعنی میکائیل نهایت تلاشش را میکند تا تفاوت استاد و شاگرد را به ما بفهماند.
استاد در طول داستان بسیار موقر، جدی و خیرخواه است اما خام بودن و بی تجربهگی شاگرد از میان کلماتی که آشیق ساراچلی انتخاب میکند و نحوه ادای کلمات توسط ایشان آشکار است. آشیق ساراچلی به نحو احسن با استعدادی که دارد و تلاشی که میکند، این تفاوت را به مخاطبین خود انتقال میدهد اما موضوع اصلی داستان این نیست بلکه ماجرای سفر آشیق علسگر و شاگردش به شهر گنجه است و اینکه چه اتفاقاتی در میان راه برای این دو شخص رخ میدهد! یکی از وظایف اصلی آشیقها در اجرای داستانها انتخاب درست موسیقی و شعر مناسب آن موسیقی است. همانطور که آهنگسازان و ترانهسرایان سراسر جهان سعی میکنند پیوندی درست و به جا بین شعر و فضای احساسی و موسیقی موردنظر ایجاد کنند آشیق ها نیز به نحو احسن این شرط را در اجراهای خود رعایت میکنند. بخاطر همین است که وقتی آشیق ساراچلی میخواهد آن قسمت از داستان را که مربوط به غم چوپانی است که خود و همسرش در دست یک خان اسیرند و ظلم زیادی را به اجبار تحمل میکنند اجرا کند به هیچ عنوان از موسیقی یا شعر مربوط به بزم و شادی و یا حماسی استفاده نمیکند بلکه اندوهی سخت بر اجرای ایشان حاکم است.
اما ممکن است در یک داستان با یک موضوعی کلیشهای اتفاقی نادر اما زیبا بیافتد که ما میتوانیم این اتفاق را از میان ملودیهایی که در سیر آن داستان ایفا میشوند دریابیم. شاید اکثریت ما اسم کوراوغلو را شنیدهباشیم: کسی که در مردانگی شجاعت، خیرخواهی و دادخواهی برای مردمانش زبانزد است. اکثر هاواهایی (موسیقیهایی) که در داستانهای مربوط به کوراوغلو ایفا میشوند حالتی حماسی دارند مانند “کوراوغلو دوبیتیسی، جنگی کوراوغلو، کوراوغلو قایتارماسی هاواسی و …” اما در این بین یک هاوا (موسیقی) وجود دارد که روایتگر عشق این جوانمرد ملت آذربایجان نسبت به یگانه عشق زندگی او یعنی نیگار خانیم است. به هنگام روایت سلحشوریها و شجاعتهای کوراوغلو در داستانهای مربوط به او وقتی “لاچینی کوراوغلوسو هاواسی” ایفا میشود با لطیف شدن آن فضای حماسی حس و حال متفاوت و وصفناپذیری در مخاطبان رخ میدهد!
هنر آشیقی (موسیقی آذربایجان) به نقالی یا راوی بودن خلاصه نمیشود همانطور که به خوانندگی یا نوازندگی خلاصه نمیشود، بلکه فرد باید همه ویژگی های که مختصرا به آنها اشاره کردیم را دارا باشد. در میان ویژگیهایی که شمردیم آهنگسازی و شاعری هم به چشم میخورد اما چرا برای آشیق شدن حتما بابد آهنگساز یا شاعر بود؟
یکی دیگر از ویژگیهای آشیقها اجرای “دئییشمه” بین دو آشیق است -دئییشمه یک نوع گفتگو، تبادل اطلاعات، مناظره، بحث و جدل است- بله، دئییشمه میتواند موضوعات متفاوتی داشته باشد. زمانی آشیق نه فقط وظیفه ایفای داستانها بلکه از روی وظیفه و یا احساس نیاز روز جامعه ممکن بود به شهرهای دور مسافرت کنند یا میزبان آشیق یا فرد دیگری در شهر خود باشد و یا اینکه در جنگی شرکت کند. همانطور که ممکن بود داخل یک کافه در یک شهر غریب مشغول دئییشمه و معرفی شهری باشد که وطن اوست این نیز ممکن بود که وسط میدان جنگ باشد و مشغول جنگ! اما یک آشیق چگونه میتواند جنگجو هم باشد؟ در زمان قدیم مرسوم بود وقتی دو شخص یا دو شهر یا کشور که اختلافی با همدیگر داشتند با اجرای یک دئییشمه اختلاف خود را حل کنند.
برای مثال در یکی از داستانهای آشیقی که مربوط به آشیق “خسته قاسیم” است، وقتی که حاکمیت آن زمان ارتشش را برای گرفتن خراج به داغستان میفرستد حاکم داغستان پیشنهاد میدهد که به جای جنگ و خونریزی از هر طرف یک آشیق به میدان جنگ بیاید و با دئییشمه سرنوشت جنگ را مشخص کنند. از طرف حاکم داغستان “آشیق لزگی” به میدان آمد و از طرف دیگر “آشیق خسته قاسیم”. سرنوشت جنگ بر عهده این دو آشیق بود، البته علاوه بر جنگ زمانی که یک آشیق در یک دئییشمه مغلوب میشود باید ساز خود را به آشیق غالب تقدیم کند که این یک اتفاق ناراحت کننده برا آشیق های مغلوب بوده و است.
اما در اجرای دئییشمه آشیقی برتر است که بتواند متناسب با موقعیتی که حاکم است بتواند موسیقی اجرا کند و شعر بسراید یعنی اجرای دئییشمه ها مخصوصا زمانی که موضوع دئییشمه رقابتی است (چه در یک جنگ چه میان دو دوست برای حل اختلاف و یا حتی تلاش برای غالب آمدن بر یکدیگر صرفا برای شهرت ) انتخاب اشعار و موسیقی عموما به صورت بداهه است پس میتوان گفت برای آشیق شدن این دو ویژگی الزامی است. نه تنها برای دئییشمه بلکه در مواقع ضروری نیز این دو ویژگی به کمک آشیق ها میآید. داستان ها اشعار و مخصوصا ملودی هایی که از گذشتگانمان به ما رسیده قطعا در اولین نمونه خود بدین گونه نبودند و با گذشت زمان توانستند خود را با شرایط حاکم بر زمان خود وقف دهند. موسیقی این پتانسیل را داراست که فردی بتواند بدون خدشهدار کردن چارچوب اصلی هاوا، ملودی را اضافه و یا یک ملودی را بهبود ببخشد. آشیق ها در طول سالیان دراز در کنار مردم نبودند بلکه از خود مردم بودند و از بطن خود مردم سربرآوردهاند!
پیشینهی تاریخی آشیقها (عاشیق) | موسیقی آذربایجان
آشیقها پیشینه تاریخی پر فراز و نشیبی داشتهاند (موسیقی آذربایجان) از آن زمان که شامانها اعضای قبیله را دور آتش جمع میکردند و با موسیقی و رقص ارواح خبیثه را دور میکردند تا بعدا که اوزانها میان قبایل تورک، رهبر بودند یا وزیر و یا اگر درمیان هیچکدام از این مقامات جایی نداشتند قطعا بعنوان مهمترین مشاور در اداره کشور نقش مهمی را دارا بودند. این اشخاص همواره در همه حال کنار مردم بوده و هستند بخاطر همین است تک تک ملودی های که امروزه مینوازند برای ملت آذربایجان مانند لالایی مادر دلنواز است. برای مثال شاه اسماعیل یکم معروف به شاه اسماعیل ختایی که خود نیز تسلط کافی بر این هنر داشت در کنار خود آشیق قوربانی را به همراه داشت و یا کوراوغلو در کنار خود آشیق جنون را. ناگفته نماند از شاه اسماعیل ختایی شعرها و موسیقی های متفاوتی به جا مانده است. با گذر از نقش شامان و رسیدن به اوزانها، با ورود اسلام و گذشت چندین سال آشیقها همانند دو شخصیت قبلی در میان مردم رشد و پرورش یافتهاند یعنی مهمترین معلم و استاد آنها خود مردم بودندهاند. این هنر پیشینه چندین هزارساله دارد که با گذشت زمان توانسته متناسب با ذائقه مردم خود را با ملت همسو کند طبق شواهد تاریخی این هنر که از کاهن شامان به اوزان تغییر شکل یافته بود با ورود اسلام به صورت آشیق سربرآورد. تاریخ آشیق های امروز به سومریان و یا حتی قبل از آن می رسد برای مثال:
رحیم بقال اصغری در کتاب هنر در آذربایجان باستان مینویسد: در مجسمههایی که از مارلیک و سومر به دست ما رسیده نوازندگانی را مشاهده میکنیم که آلت موسیقی قوپوز مانند خود را بر سینه فشارده و مینواختند و یا در اورارتو زنانی آلتهای موسیقی قاوال مانند مینواختند.
دکتر جواد هیئت در کتاب سیری در تاریخ و فرهنگ تورکان مینویسد: «ترکان از آغاز موسیقی پرباری داشتند. به آهنگهایی که با آلتهای موسیقی نواخته میشد، 《کوغ》《کوگ》 یا 《کوی》 میگفتند. به آهنگهایی که با صدای بلند نواخته میشد، دوله (dole) و ایر (IR) میگفتند. مصدر “ایرلاماق” یا “ییرلاماق” به معنای ترنم کردن نیز از همین جا پدید آمده است».
قوپوز جایگاه مخصوصی در میان آلات مختلف موسیقی دارد. مینیاتورهای اویغور که در حفریات تورفان واقع در ترکستان به دست آمده، نشان میدهد که تشکیلات ارکستر در میان ترکان اویغور وجود داشته است. در ارکسترها آلاتی چون قوپوز، چنگ و آلات بادی دیده میشوند.
برخی از ویژگیهای موسیقی آشیقی
موسیقی آشیقی (موسیقی آذربایجان) از لحاظ ملودی و هارمونی (و فضای احساسی که ایجاد میکنند) پتانسیل آن را دارد که حتی در هنگام عزا بهترین روایت کننده غم حاکم بر مجلس باشد. بعنوان مثال یکی از هاوا های معروف (هاوا: آهنگ هایی که آشیق ها ایفا میکنند.) مانسیری هاواسی(منصوریه هاواسی) روایت کننده غم پدری است که فرزند خودش را در روز عروسی پسرش از دست میدهد. در میان بعضی اقوام تورک رسمی وجود دارد که تا به الان نیز در بعضی مناطق مانند قرهداغ واقع در آذربایجان شرقی حفظ شده است. وقتی که عروسی به انتهای خود میرسد داماد تنها سوار اسب شده و آن را میتازد و بعد از چند دور برمیگردد. در سرگذشت مربوط به ین هاوا آنگونه که به دست ما رسیدهاست، وقتی که پسر منصور سوار بر اسب شده و میرود تا آخرین اسب سواری مجردیاش را تجربه کند به یکباره اسب بدون سرنشین برمیگردد همه مردم در مجلس شاهد مرگ و کشیده شدن داماد توسط اسب بر روی زمین میشوند و در این لحظه آن هاوا که فضای بسیار تاریک، غمگین و اندوهگین دارد توسط منصور خلق میشود.( این هاوا را حتما با ایفا آشیق کاماندار ائفندیاوو بشنوید) ملودی هایی شبیه به اوخشاما (اوخشاما نالهها،صداها و اجرای اشعاری در مراسمهای عزا) دارد و فضای اندوهگین آن در نزد اکثر مردم حس میشود.
نه فقط مزاسم عزا حتی در مراسمات شادی مانند عروسی یا شادی پس از صلح و یا حتی شادی پس از پیروزی نیز آشیقها در میان مردماند. صدای سازها همواره در مراسمات دینی، شکار، جنگ، کار، زایش و نامگذاری نوزاد و ماجراهای عشقی ملت را به شور میآوردند.
ناگفته نماند مانند هر گوشهای از تاریخ تورکان زنان در این مورد هم جایگاه ویژهای داشته و دارند. همچنان که اسامی آشیقهای زن در داستان های مختلفی موجود است امروزه نیز آشیقهای زن بسیاری در هر دو طرف آراز (ارس) با ظرافت تمام مشغول فعالیت هستند. در اکثر برهههای تاریخی آشیق بودن وابسته به جنسیت نبوده و چه مرد و چه زن میتوانستند با کسب دانش و تجربه کافی این عنوان کسب کرده و مسئولیت آن را برعهده بگیرند چون سختتر از کسب آن عنوان حفظ آن به گونهای احسن بوده و هست.
تغییرات شیوه تدریس هنر آشیقی از دیروز تا به امروز
هر چند که امروزه شیوه تدریس موسیقی و هنر آشیقی (موسقی آذربایجان) تفاوتهای بسیاری کرده است اما اگر بخواهیم گذرا به آن اشاره بکنیم در ایام قدیم کودک را در سن بین ۱۰ تا ۱۵ سالگی نزد استادی میبردند تا اگر استاد آن کودک را میپذیرفت، شروع به فراگیری این هنر کند. دوره تحصیل این هنر حدود ۱۱ سال بود و در این سال ها هنرجو میبایست همه هاواها، اشعار و داستان هایی که استاد خود بلد بوده را فرا میگرفت. اما این دوره تحصیل فقط شامل اینها نمیشد بلکه باید آداب و رسوم، ادب و نزاکت، مردمداری و سایر ویژگی های خوب شخصیتی را فرا میگرفت. سپس در یک مراسمی بعد از این که استاد تشخیص میداد که شاگردش میتواند آشیق باشد شاگرد خود را به دئییشمه فرا میخواند و به عمد در آن دئییشمه شکست خورده و ساز خود را به شاگرد خود میداده است سپس استاد آشیق یک سیلی نمادین به صورت شاگرد خود میزده و اینگونه آشیق جوانی توسط استاد خود تایید میشده و فعالیت خود را شروع میکردهاست.
این نوشته مقدمهای مختصر درباره هنر و موسیقی آشیقی یا همان موسیقی آذربایجان بود هنری که چندین هزار سال است در میان مردم ملت آذربایجان رشد کرده و ریشه دوانده است.
آشیقها فقط نوازنده و یا خواننده نبودند و نیستند بلکه زمانی کسی را با لقب آشیق صدا میزنیم که دارای ویژگی های متعددی، مانند تسلط به داستان و اشعار باقی مانده از گذشته، راویگری، اجرا و توانایی کنترل مراسم و مجلس، بازیگری و کارگردانی، آهنگسازی، شاعری، نوازندگی، خوانندگی و بعضا رقاصی.. باشند.
منابع
Ozan-aşıq sənəti (məhərrəm qasımlı)
İzahlı aşıq ədəbiyatının sözlüyü (məhərrəm qasımlı)
سیری در تاریخ و فرهنگ ترکان (دکتر جواد هئیت)
تورک آشیق داستانلاری جلد ۱ و ۲ (حسین ساعی)
آشیق ادبیاتی آراشدیرمالاری (احمد اسدی)
هنر در آذربایجان باستان (رحیم بقال اصغری)
آشنایی با موسیقی نواحی ایران (هوشنگ جاوید)