آذربایجان در آستانهی قرن بیستم
در اواخر قرن نوزدهم، بندر باکو در دنیا بهعنوان مرکز صنعت نفت امپراتوری روسیه به شمار میرفت. درعینحال باکو، مرکز پویای زندگی فرهنگی روشنفکری ترکهای مسلمان آذربایجان بود که همزمان به دنبال هویت ملی مدرن و آموزههای غربی بودند. تاریخنگاران شوروی از این دوره با عنوان رنسانس یاد میکردند و آن را به سلطهی روسیه که در همان قرن اتفاق افتاده بود نسبت میدادند. مثل دوره رنسانس اروپا، تجربهی آذربایجان شامل کشف دوباره و ساخت گذشتهی فرهنگی، از شعر تا نجوم، بود. تئاتر، اپرا و هنرهای مرتبط با آنها بهعنوان بخشی از این جنبش سر برآوردند. البته که خصوصیت این دوره با دوران روشنگری اروپا همخوانی بهتری دارد تا با رنسانس.
انقلاب اکتبر 1917 و آذربایجان
به دلیل اهمیت زیاد نفت باکو و درعینحال چندملیتی بودن باکو، تصاحب این شهر توسط شوروی در اولویتهای حکومت تازه تأسیس شوروی قرار گرفت. ذکر جزییات این واقعه در این مقال نمیگنجد اما تأثیرات درازمدت سیاست فرهنگی شوروی، روی فرهنگ و بهویژه موسیقی آذربایجان بسیار عمیق است. شاید نقل جملهای که در مصوبهی کمیتهی مرکزی حزب کمونیست، در سال 1925 چاپشده است خالی از لطف نباشد: « در حکومت سوسیالیستی، هیچ هنر بیطرفی وجود نداشته و نمیتواند وجود داشته باشد.» بررسی زندگی «شوستاووکویچ» و «پروکوفیف» واقعیتهای زیادی از این دوران به ما نشان میدهد. در آیندهی نزدیک در سایت ایران موزیکولوژی به این ابعاد از زندگی آنها خواهیم پرداخت. مصوبهی سال 1932 ملیگرایی و گرایش به سمت آهنگسازی متعارف را اجباری میکند. درنتیجهی این رویکرد، موسیقی مدرنی که در غرب جریان گرفته بود در شوروی تقبیح میشد.
«فکرت مشدی امیروف»، آهنگساز برجسته، در سال 1922 در آذربایجان تحت حکومت شوروی به دنیا آمد. او در فضای موسیقی سنتی آذری رشد کرد. پدر او «مشدی جمیل امیروف» خوانندهی معروف موسیقی موقامی، نوازندهی تار و آهنگساز بود.
«فکرت امیروف» از کودکی آهنگسازی را آغاز کرد و در کنسرواتوار آذربایجان زیر نظر «اوزیر حاجیبیوف» افسانهای به تحصیل پرداخت. در سن نوزدهسالگی به خدمت سربازی و جنگ در برابر آلمان نازی فراخوانده شد که البته با جراحتی که به او وارد شد و معاف شدن از خدمت، به تحصیل در کنسرواتوآر بازگشت. در سال 1940، کنسرتهای فراوانی در سالن فیلارمونیک آذربایجان اجرا میشد و فکرت هم با شرکت در این کنسرتها با آثار آهنگسازان غربی و روسی بیشتر آشنا شد و زبان موسیقی آنها را به کار گرفت.
استیل فکرت امیروف
عمدهی آثار امیروف بر مبنای تمهای سنتی خاورمیانه و آذربایجان ساختهشده است. عناصری از موسیقی عربی و آذربایجانی را میتوان در بالهی «هزار و یک شب» مشاهده کرد؛ همچنین در« کنسرتو برای پیانو و ارکستر روی یک تم عربی».
امیروف علاقهی زیادی به پژوهش قبل از شروع آهنگسازی داشت. برای مثال، قبل از ساختن بالهی «هزار و یک شب» به کشورهای عربی یمن، عراق و مصر سفر کرد و آثاری از موسیقی این ملل را ضبط کرد. سوییتهای ارکسترال او بر اساس موقامهای آذربایجانی نوشتهشده و ملودیها در این آثار شنونده را به یاد کورساکف، خاچاطوریان و موسیقی ترکی میاندازد.
یکی از اولین توفیقهای او، فراتر از مرزهای شوروی، با اثر «کرد افشاری» به دست آمد که توسط Stokowski اجرا شد. جملهبندی و فضای حاکم بر قطعه، میتواند یکی از نشانههای نزدیکی فرهنگ شنیداری جمهوری آذربایجان با موسیقی ایرانی باشد. بخشی از قطعهی «کرد افشاری»:
«کاپریس آذربایجان»، اثر ارکسترال «شور» و مجموعهی «مینیاتورها» از دیگر آثار معروف امیروف هستند.
او جوایز زیادی در زمان حیات خود کسب کرد ازجمله: جایزه استالین 1949، هنرمند مردمی آذربایجان در سال 1958، جایزه حکومت شوروی در سال 1980 و …
فکرت امیروف در سال 1984 در سن 61 سالگی درگذشت.
منابع
1. L. Altstadt Audrey,Soviet Culture Wars in Azerbaijan: The Campaign for “Proletarian” Literature, Indiana University Press, 1994
2. L. Altstadt Audrey, The Politics of Culture in Soviet Azerbaijan, 1920-1940
یک پاسخ
متشکر برای قراردادن منابع