کتاب سرگذشت موسیقی جاز اثر یو آخیم برنت

Name: کتاب سرگذشت موسیقی جاز اثر یو آخیم برنت
Price: 490000 IRR
Availability: InStock
Rating: 5 (1 reviews)
Author: یو آخیم برنت

کتاب سرگذشت موسیقی جاز از طریق مطالعه عناصر، سبک ها، ادوات و کومبوهای موسیقی جاز به عنوان دستاورد بزرگ نوازندگان نابغه سیاهپوست به بررسی همه جانبه و گسترده ی سرگذشت و ریشه ی این موسیقی می پردازد.

دسته‌بندی: کتاب تاریخ موسیقی غرب

توضیحات تکمیلی

نویسنده	یو آخیم برنت
انتشارات	ناهید
مترجم	پرتو اشراق

مطالعه بیشتر محصول…

نسخه آزمایشی:

دانلود

اشتراک گذاری:

قیمت محصول:

تومان490,000

معرفی محصول

پیشگفتار کتاب سرگذشت موسیقی جاز اثر یو آخیم برنت

کتاب سرگذشت موسیقی جاز اثر یو آخیم از طریق مطالعه عناصر، سبک ها، ادوات و کومبوهای موسیقی جاز به عنوان دستاورد بزرگ نوازندگان نابغه سیاهپوست و همچنین مرور زندگی بزرگان جاز به بررسی همه جانبه و گسترده ی سرگذشت و ریشه ی موسیقی جز می پردازد.

مقدمه نویسنده کتاب سرگذشت موسیقی جاز

کتاب سرگذشت موسیقی جاز، جاز را فریاد دادخواهی سیاهان خوانده اند؛ پس ریشه هایش باید در قاره سیاه جستجو شود: زاری بر مصیبت، گریه بر بخت شوم، مویه بر ظلمی که به آنان می رفت. پنج قرن برده داری و استیلای استعمار میان استعمارگران رقابتی هولناک و خونین درانداخت و آفریقا را به عقب مانده ترین قاره دنیا بدل نمود. پرتغالی ها، هلندیان، انگلیسی ها، آلمانی ها و فرانسویان با توپ و نشر آمدند و بر مردم شریف و سلیم مظالمی روا داشتند و برده داری را مقرر نمودند: ننگین ترین چهره تاریخ این که آفریقا چگونه از استعمار نجات یافت، این که سطح توسعه آن به چه ترتیب درآمد، موضوع بحث ما نیست. سخن ما از جریان فرهنگی عمیق و بزرگیست که فراتر از تاریخ می رفت و اندیشه های دوستانه و صلح طلبانه به نمایش می گذاشت، این پیام آشکار سیاهان بود.

تمدن و هنر سیاه، غرب (به ویژه آمریکا را درنوردید و موجب تغییرات بزرگی شد. فرهنگ سیاه در آمریکای شمالی نیروی تازه ای برای رشد یافت، شاید به دلیل این که محیط مناسبی بود. سیاهان آمریکا بیش از هر جای دیگر در رنج بودند. آمریکای شمالی قطب برده داری بود. برده فروشان اروپایی، از جمله انگلیسی که توسط نیروی دریایی انگلستان حمایت می شدند زنان و مردان جوان و قری بنیه را از قبایل می دزدیدند و سوار کشتی میکردند، و یکراست به سواحل جنوبی امریکا گسیل می داشتند. برده داری یک تجارت میلیارد دلاری بود که دولت های اروپایی توسعه آن را به جهت منافع مفید می دانستند، و از این رهگذر مالیات کلان می گرفتند.

نیروی کار ارزان که به واسطه بیگاری و درد و رنج سیاهان به وجود آمد چرخه تولید را در غرب به شتاب انداخت. صنایع و کشتزارهای بی انتهای پنبه و گندم از ایشان رونق گرفت، دسترنج آنان مصادره می شد و هر سال جیب سفیدان برده دار را آبادتر می کرد. این سرنوشت زشت و تقدیر کور سهم ایشان از این جهان بود. سیاهان مردمی سلیمند، دست و دلباز، بخشنده، با احساسات دوستانه، بلندنظر، ساکن دشت های وسیع و چمنزارهای بزرگ، صحراهای بی آب و علف، جنگل های انبوه، و کویرهای هراسناک؛ ملازم و همراه طبیعت، شریک در اسرار درختان، دوست شیرها، سنگ صبور فيلها، و همدل زرافه ها؛ زبان باران را می دانند، با علف ها حرف می زنند و مارهای بوا را بر سفره خود دعوت می کنند، از این رهگذر اسطوره های لطیفی پدید آمد که قهرمانانش انسان ها و حیوانات صفات ساده و بی پیرایه انسانی از خود بروز می دادند. آن هنگام که در این افسانه ها سخن از حیوانات بود به کنجکاوی های معمول به روشی پاسخ داده می شد که به لحاظ اصول داستان نویسی امروز معقول می نمود.

چراهای بسیار در رابطه انسان سیاه و طبیعت اطرافش به ذهن ساده او راه می یافت و می کوشید پاسخ ناخودآگاهش از دلایل منطقی بی بهره نباشد: چرا خروس پر قشنگی دارد؟ چرا قوچ وحشی هنگام صاعقه شم به زمین می کوبد؟ چرا بز اهلی شد؟ چرا خفاش وارونه می خوابد؟ چرا سوسمار در آب نمی میرد؟ چرا پشه در جنگل زندگی می کند؟ چرا قورباغه هنگام خواندن باد می کند؟ چرا مارمولک وقت راه رفتن سرش را تکان می دهد؟ چرا سر حربا مربع شکل است؟ چرا مار پوست می اندازد؟ چرا عنکبوت پشم ندارد؟ چرا فیل در جنگل زندگی می کند؟ چرا دم طوطی قرمزست؟ اینها و هزاران موضوع دیگر منشا افسانه هایی است که قبایل قاره سیاه سینه به سینه نقل کرده اند؛ قرنها قدمت دارد: نمونه: چگونه یوزپلنگ خال خال شدن یوزپلنگ با آتش دوست بود و هر روز به دیدارش می رفت. این رابطه ادامه داشت تا این که همسر یوزپلنگ او را به تمسخر گرفت. گفت: «دوست تو خیلی احمق است جواب دیدارهای تو را نمی دهد و برای احوالپرسی به منزل ما نمی آید. لابد خانه ما را قابل نمی داند. روز بعد یوزپلنگ نزد آتش رفت و او را به خانه خود دعوت کرد. آتش گفت، «من به ملاقات هیچکس نمی روم، نمی توانم بروم.»

و یوزپلنگ اصرار کرد پذیرفت و گفت، «چون نمی توانم راه بروم، اگر راه خانه خود را با برگ های خشک تلنبار کنی، خواهم آمد.» یوزپلنگ بازگشت و قصه را تعریف کرد. زنش گفت، «کاری ندارد، خودم میکنم.» برگ خشک جمع کرد و راه خانه را انباشت. زن و شوهر به انتظار نشستند تا این که صدایی شنیدند. یوزپلنگ در را گشود و آتش را دید. می خواست او را در آغوش بگیرد که انگشتان آتش بدن او را لمس کرد. زن و شوهر هزاران نمونه از این دست در میتولوژی آفریقایی مشاهده می شود که بخشی از آن در هجوم میسیون های مذهبی عمدة نابود شده و از میان رفته، از جمله آن بخش از میتهایی که به خدا و خلقت جهان و انسان مربوط می شد، کشیش ها در طول قرون کوشیدند افسانه هایی را که از دید آنها با اصول مسیحی مغایر بود از میان ببرند و قبایل را از آداب و رسوم خود دور کنند. از این رو صدمه بسیار به فرهنگ آفريقا وارد شد، موسیقی هم از این صدمه سهمی داشت.

میسیون های مذهبی تام تام را التي شیطانی نامیدند زیرا می خواستند قبایل را منتزع کرده، رابطه ایشان را قطع کنند و اتحاد میان آنها را از میان ببرند و نفوذ خود را گسترش دهند. زمانی رسید که در هر قبیله یک میسیون مذهبی ساکن شد. کشیش ها و مبلغان مذاهب دیگر، سیاهان را از خشم خداوند می ترساندند و به اطاعت وادار می کردند، برده فروشان شبانه با سلاح آتشین به قبایل یورش می بردند و زنان و مردان و کودکان [على الخصوص دختران تازه بالغ] را به اسارت می گرفتند. تجارت برده در اروپا و آمریکا رونق داشت و کلیسا چون از این تجارت سود کلانی می برد، این جنایت ها را می دید و هیچ نمیگفت.

چشمان خود را بسته بود؛ شگفتا! سیاهان، ساکن دشت های باز، جنگل های انبوه و صحراهای خشک، روح باد را تسخیر کرده بودند و ضربات تام تام را بر آن سوار می کردند و به دوردست ها | می فرستادند. تام تام از عناصر مهم و شاید مهم ترین عنصر فرهنگی بود، از جمله این که آلت خبررسانی به شمار می رفت، تنها آلتی که می توانستند با آن از حال یکدیگر باخبر شوند. صدای طبل را باد به دوردست ها می برد و ساکنان قبایل دور باخبر می شدند که رییس قبیله م پونگ – وه (ساکن کنگو)، دخترش را عروس می کند، و یا بارا گو ریش سفید قبیله بامبارا (ساکن مالی)، در عزای پسر جوان خود که در جنگ بامورها کشته شده – به سوگ نشسته است. ریشه جاز در صدای تام تام بود که باد آن را با خود به آن سوی اقیانوس برد.