نوشتهي آریا طاری: برای آموزش گیتار کلاسیک هنرجو باید درکی از مسائل بنیادین تئوری موسیقی به دست آورد. از نظر من آموزش مقدمات ریتم و نُتخوانی باید در اولویت آموزش قرار بگیرد. تجربه به من ثابت کرده است که با توجه به ظرفیت بالای ساز گیتار برای اجرای ژانرهای متنوع موسیقی، باید به سلیقه و انتخاب هنرجو احترام گذاشت. اگر که هنرجو با ژانر موسیقی کلاسیک غربی آشناست و به آن علاقه دارد، میتوان برای روند آشنایی او با رپرتوار گیتار کلاسیک، تکنیکهای نوازندگی آن و مسائل مربوط به تفسیر موسیقی برنامهریزی کرد. اما برای علاقهمندان به موسیقی مردمپسند باید چه کرد؟ اگر علاقۀ هنرجو صرفاً به سمت یادگیری موسیقی مردمپسند باشد، میتوان از قطعههای مورد علاقۀ او برای آموزش استفاده کرد. رویکرد من در روند آموزش موسیقی مردمپسند به این گونه است که هنرجو نباید صرفاً اجرا کردن چند قطعه را یاد بگیرد بلکه باید در مسیری قرار گیرد که خود توانایی تنظیم و اجرای قطعههای تازه را به دست آورد. به همین منظور مسائل تئوری موسیقی در دل قطعههای موسیقی مردمپسند گنجانده خواهد شد تا هنرجو قابلیت اجرای ملودی، آکورد و همچنین خواندن و نواختن را پیدا کند.
هنرجو باید این نکته را در نظر داشته باشد که بخش مهمی از روند آموزش بر دوش هنرجو است؛ تمرین و پیگیری هنرجو است که میتواند به کارایی کلاس اضافه کند. آنچه که در جلسۀ اول کلاس مطرح میشود: درک معنای پنج خط حامل، کارکرد این خطوط در نشان دادن نُت و ارزش زمانی آن، مفهوم ریتم، معرفی ساز گیتار، اجزا و ظرفیتهای اجرایی آن، مفهوم آکورد. همچنین اولین نتهای قابل اجرا با گیتار نیز، در جلسۀ اول معرفی خواهند شد. بسته به سن هنرجو، میتوان مسائل متنوعی را مطرح کرد. برای هنرجویان کودک، کتاب گیتار من، تألیف علی نادری، میتواند بسیار راهگشا باشد. این کتاب با استفاده از ترانههای متنوع، کودکان را ترغیب به حفظ و یادگیری ترانهها و همچنین همراهی با گیتار میکند. یکی از نقاط مثبت این روش به حذف کردن گزارههای پیچیدۀ آموزشی بازمیگردد؛ درک بسیاری از تعاریف موسیقایی برای کودکان 4 تا 6 ساله بسیار بغرنج است اما کتاب گیتار من زمینۀ اجرای عملی این مفاهیم را به خوبی فراهم میکند.
برای هنرجویان بالای 12 سال، شاید بهترین انتخاب، استفاده همزمان از کتاب آموزش گیتار آکسفورد و ترانههای آفتاب باشد. اولی به عنوان یک کتاب استاندارد در زمینۀ آموزش تکنیکهای گیتار شناخته شده است. دومی نیز گلچینی است از ترانههای معمولاً قدیمی موسیقی مردمپسند فارسی است که بیشینۀ هنرجویان را ترغیب به تمرین و اجرا میکند. کتاب آکسفورد در دو جلد به زبان فارسی منتشر شده است. اولی با آموزش تکنیک آپویاندو بر روی نتهای سیم اول آغاز میشود و تمرکز کتاب بر آموزش پوزیسیون اول گیتار، بر روی هر شش سیم گیتار است. پس از تسلط روی نتهای می، فا و سل از سیم اول، نوبت به نتهای سیم دوم میرسد. این روند تا جایی ادامه پیدا میکند که در انتهای کتاب سه نت اصلی سیم شش نیز اجرا میشود. یکی از نکات برجستۀ این کتاب، تأکید آن بر همنوازی است. از همان ابتدای کار دوئتهای متنوع و جذاب به هنرجو کمک میکند که در طول اجرا به صدای همنواز خود نیز توجه کند. علاوه بر این برای بسیاری از تمرینها، فایلهای همراهیکننده در نظر گرفته شده است که به همراه کتاب، در قالب سیدی عرضه می شود. تکنیک دیگری که در اجرای ساز مورد توجه مولف قرار گرفته است تیراندو نام دارد. مترهای انتخابی مولف کتاب به 4/2، 4/3 و 8/6 محدود شده است. اما همین سه متر، در زمینۀ ریتم، کمک بسیاری به درک هنرجو میکند. از نظر ریتم، کتاب آکسفورد از ارزش زمانی سیاه، سفید، گرد، چنگ و سیاه نقطهدار استفاده میکند. هنرجو میتواند با اتمام کتاب، به قطعۀ جذاب GreenSleeves برسد.
همزمان با اولین درسهای جلد اول کتاب آکسفورد میتوان به سراغ اولین قطعههای کتاب ترانههای آفتاب نیز رفت. این کتاب با قطعۀ مرغ سحر آغاز میشود که نتهای دو سیم اول گیتار را به صورت ترکیبی استفاده میکند. همچنین ارزش زمانی مورد توجه کتاب هم در ابتدا فقط به نتهای سفید و سیاه معطوف است. یکی از ویژگیهای جذاب این کتاب، درج نام آکوردهای مرتبط با نتهای قطعه است که به هنرجو کمک میکند که در زمان آواز دقت بیشتری به خرج دهد و خواندن موسیقی پاپ را فراگیرد. اینکه سرعت پیشرفت هنرجو در هر کدام از کتابها به چه شکل میشود، بستگی زیادی به پشتکار و سلیقۀ او دارد. بسیاری از هنرجویان با قطعههای کتاب ترانههای آفتاب ارتباط برقرار نمیکنند؛ دلیل اصلی آن هم به قدیمی بودن آثار برای نسل جدید بازمیگردد. در این صورت پس از فراگیری چند قطعۀ مهم به سراغ انتخابهای هنرجو میرویم.
همچنین پس از پایان جلد اول کتاب آکسفورد جلد دوم را آغاز میکنیم؛ کتابی پر از چالشهای جذاب و قطعههای شنیدنی. جلد دوم کتاب با ریتمهای دولاچنگ، و ترکیب انواع ریتمهای مرتبط به آن آغاز میشود. همچنین با توجه به اینکه هنرجو قبلاً بر پوزیسیون اول گیتار مسلط شده است، کتاب در ابتدا به پوزیسیون دوم میپردازد و مفهوم گام را بیشتر گسترش میدهد. در جلد اول بیشینۀ قطعات در تنالیتههای دو ماژور، سل ماژور، لامینور و میمینور نوشته شده بودند. در جلد دوم به لاماژور، فاماژور، ر ماژور نیز پرداخته میشود. یکی از ریتمهای پرچالش و صدالبته جذاب کتاب، تریوله است که با یادگیری آن راه برای دوئتهای زیباتر هموار میشود. در قسمت انتهایی کتاب، قطعهها به صورت چندصدایی پیچیده، تا پوزیسیون پنجم ساز پیش میروند. معمولاً هنرجویانی که جلد دوم کتاب را به اتمام میرسانند قادر به اجرای به ورود به گنجینۀ رپرتوار موسیقی کلاسیک غربی هستند. با پایان کتاب دوم به سراغ قطعههای آموزشی گیتار، با نام اتود میرویم. همچنین با توجه به علاقه و ظرفیت تکنیکی هنرجو، قطعههایی زیبا همچون Lagrima، Romance را تمرین میکنیم. علاوه بر این با اجرای قطعههای پیچیدهتر از موسیقی مردمپسند، هنرجو توانایی کافی برای ارائۀ توانایی خود را در اجرای متفاوت پیدا خواهد کرد.
برای بسیاری از هنرجویان این سوال مطرح میشود که یادگیری گیتار چه قدر زمان میبرد؟ پاسخ این پرسش تا حد زیادی به ظرفیت یادگیری و میزان تمرین هنرجویان بستگی دارد. برای یادگیری موسیقی کلاسیک معمولاً زمان بیشتری صرف تمرین و یادگیری موسیقی میشود.
آریا طاری، متولد 1372 در تهران، نوازندگی را از 12 سالگی آغاز کرد. او با شرکت در کلاسهای امیرحسین غلامی، با رپرتوار گیتار کلاسیک آشنا شد و به یادگیری این ساز پرداخت و در سال 1395 به عنوان دانشجوی مقطع کارشناسی نوازندگی موسیقی جهانی وارد دانشگاه هنر شد. او در سالهای اخیر از کلاسهای آیلین ارجمند و اشکان عُقبایی در نوازندگی گیتار بهره برده است. طاری سلفژ را نزد مهدی قاسمی، داوود جعفری، امیرحسین اللهدادی و حسین محمدی گذارنده و برای دروس تئوری و آنالیز موسیقی از کلاسهای محمدرضا تفضلی و بهنام ماهپار استفاده کرده است. او در سال 1400 به عنوان دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد رشتۀ موسیقیشناسی وارد دانشگاه تهران شد. آریا طاری، علاوه بر تجربۀ سالها تدریس خصوصی، سابقۀ تدریس گیتار پاپ و کلاسیک در آموزشگاههای مختلف تهران و کرج را نیز دارد.
عماد وشاحی متولد اسفند ماه سال 1368 در شهرستان بندر ماهشهر، فعالیت هنری خود را از سنین پایین و با سرودن شعر آغاز کرد. علاقه برادرها و پدر او به ادبیات او را به سرعت جذب این دنیا کرد و سنگ بنای این شد تا بخواهد در آینده نویسندهای بهنام شود. اما این فضای فکری در کنار رشد خود، با آشنایی بیشتر با دیگر هنرها از جمله موسیقی، دچار تغییراتی شد و نوای گیتار که دو برادرش نوازنده آن بودند، او را به سمت این دنیا کشاند. مسیر موسیقی در زندگیاش با قبولی در رشته موسیقی دانشگاه هنر تهران در گرایش نوازندگی آغاز جدیتری به خود گرفت. برگذاری اجراهایی در کافهها و همکف و آمفیتئاتر دانشکده موسیقی دانشگاه هنر، بر تجربیات اجراییاش افزود و با قبولی در کارشناسی ارشد همین رشته، به فعالیت خود به عنوان نوازنده ادامه داد. او زیر نظر اساتیدی چون دکتر امیر هوشنگی، دکتر آیلین ارجمند، دکتر افشین ترابی و دکتر گلفام خیام نوازندگیاش را ارتقا داد و در محضر استاد محمدرضا تفضلی بر علوم فرم و کنترپوان خود افزود.
گیتار، به عنوان یکی از محبوبترین سازهای دنیا، طرفداران زیادی در ایران دارد. بسیاری از هنرجویان موسیقی با شنیدن آثار موسیقی پاپ با این ساز آشنا شدهاند. ترانههایی مانند «پر پرواز»، «اگه یه روز» و «چشم من» بسیاری از ایرانیان را به گیتار علاقهمند کرده است. آنچه که به این ساز ارزش بیشتری میبخشد، توانایی آن در اجرای ژانرهای دیگر موسیقی است. موسیقی فلامنکو، بلوز، جَز، راک، کانتری و صد البته کلاسیک غربی معروفترین گونههای موسیقی هستند که میتوان با گیتار اجرا کرد و این ویژگی باعث شده است که هنرجویان با سلایق متفاوت جذب یادگیری این ساز شوند.
نام باخ، بتهوون و موتسارت برای بیشینۀ مردم آشناست، با این حال بسیاری از مخاطبان موسیقی با ژانر موسیقی کلاسیک غربی آشنایی ندارند. نوازندۀ موسیقی کلاسیک غربی برای اجرای موسیقی خود باید به توانایی تکنیکی و تفسیری مورد نیاز برسد. هر کدام از سازهای این ژانر، با توجه به پیشینۀ تاریخی خود، روشهای آموزشی بخصوصی اختیار کردهاند. بیشینۀ این روشها توسط نوازندگان چیرهدست (ویرتوز) طراحی و نگاشته شدهاند. از نظر تفسیری نیز باید به این نکته اشاره کرد که بخش بزرگی از بدنۀ رپرتوار موسیقی کلاسیک به آهنگسازانی تعلق دارد که در قید حیات نیستند. مثلاً نزدیک به سه قرن از مرگ باخ میگذرد و برای درک آثار او، هیچ نمونۀ اصیلی از زمان حیاتش به جای نمانده است. در اینجاست که امر تفسیر موسیقی کلاسیک اهمیت خاصی پیدا میکند. نوازنده با درک مسائل تاریخی و تئوریک، به تفسیر آثار بهجای مانده میپردازد. تکنیک او هم در خدمت همین تفسیر او عمل میکند تا قطعه دوباره جان گرفته، اجرا شود.
این نکته نیز شایان ذکر است که برای اجرای بسیاری از گونههای موسیقی، باید تغییراتی بعضاً بزرگ در ساختار ساز ایجاد کرد. مثلاً برای اجرای موسیقی فلامنکو، ساختار درونی ساز، علاوه بر اَکشِن آن، باید تغییر کند. اما ظاهر این ساز در قیاس با گیتاری که برای موسیقی کلاسیک غربی استفاده میشود تفاوت خاصی ندارد. اَکشِن به فاصلۀ سیمهای ساز از صفحۀ انگشتگذاری گفته میشود. این فاصله هم از نظر کیفی روی صدا تأثیرگذار است و هم از نظر سادگی در اجرا. افزایش اَکشِن ساز صدایی پرتر به ساز میدهد که برای رسیدن به آن، با توجه به فاصلۀ سیمها، نوازنده باید فشار بیشتری به صفحۀ انگشت گذاری وارد کند. همچنین کمتر شدنِ اکشِن باعث میشود صدای گِز و غیر شفافی از ساز خارج شود که برای نوازندۀ گیتار کلاسیک، برعکس نوازندۀ موسیقی فلامنکو، اصلاً زیبا نیست.
گیتار کلاسیک امروزی، در قیاس با همقطاران دیگرش در ژانر موسیقی کلاسیک غربی، بسیار نوپاست. برای مثال موتسارت، که در سال 1791 درگذشت، خود نوازندۀ چیرهدست پیانو بود. اما اولین نوازندگان چیرهدست گیتار کلاسیک در اوایل قرن بیستم زندگی میکردند. بسیاری فرانسیسکو تارگا را اولین میدانند و برای برخی دیگر آندرس سگوویا، با بیشمار آلبوم و کنسرت، عنوان «اولین ویرتوز گیتار کلاسیک» را یدک میکشد. نقش کمرنگ این ساز در سدههای پیشین، به لاغر بودن بدنۀ رپرتوار اجراییِ اصیل آن ختم شده است. «اصیل» به قطعاتی گفته میشود که آهنگسازان برای گیتار کلاسیک نوشتهاند. نوازندگان گیتار کلاسیک با تنظیم و اجرای آثاری که برای لوت، کلاوسن، ویلن و غیره نوشته شده، توانستهاند به گنجینۀ آثار دورۀ باروک این ساز بیفزایند.
گیتار کلاسیک در ایران، در قیاس با دیگر سازهای موسیقی کلاسیک غربی، بسیار نوپاتر است. به خاطر تغییرات عمدهای که در سیاستگذاری موسیقی رخ داده، جریان رشد موسیقی کلاسیک بارها دچار وقفه شده است. ورود گیتار کلاسیک به دانشگاههای ایران، به دهۀ هشتاد خورشیدی بازمیگردد. به تبع آن، تعداد نوازندگان دانشگاهی این ساز، کمتر از سازهایی مانند ویلن و پیانو است. علاوه بر این با توجه به اینکه گیتار کلاسیک، سازی غیر ارکستری است، نوازندگان آن به ندرت فرصت شغلی مناسبی پیدا میکنند که با نوازندگی گیتار کلاسیک امرار معاش کنند. نوازندگان سازهای زهی-آرشه ای با اجرا در کوارتت، ارکسترهای سمفونیک و فیلارمونیک میتوانند با نوازندگی خود درآمدزایی کنند. نوازندگان پیانو نیز به عنوان همراهیکننده، فرصت پیدا میکنند که با تمام سازهای تکنواز، همنوازی کنند. تعداد کنستروها و سوناتهای سازهای تکنواز کم نیست و این خود موهبتی است برای نوازندگان پیانو. اما این موانع هم باعث نشده که علاقهمندان به گیتار کلاسیک پا پس بکشند و عرصه را خالی کنند.
یکی از ویژگیهای مثبتِ قدمتِ سازهای کلاسیک، پربار بودنِ روشهای آموزشی این سازها است. با توجه به اینکه مربیان و مدرسان موسیقی، به منظور آموزش موسیقی، سالیان دراز در تلاش بودهاند تا اتودها و قطعههای کارآمد خلق کنند، رپرتوار سازهای کلاسیک پر است از قطعههای زیبای آموزشی که در کنار یک مدرسِ کاربلد، میتوانند ضامن پیشرفت هنرجو باشند. در ایران برخی از مدرسان به تألیف کتابهای آموزشی دست زدهاند که هر کدام موفقیتهایی نیز به دست آوردهاند. فرزاد دانشمند در دهۀ هشتاد مِتُدی دوجلدی از گیتار کلاسیک منتشر کرد که برای بسیاری از مدرسان گیتار کلاسیک راهگشا بود. در دهۀ نود نیز لیلی افشار کتابهای آموزشی خود را منتشر کرد؛ اثری که برخی از جذابترین قطعههای گیتار کلاسیک را گرد هم آورده است. اما شاید محبوبترین کتاب آموزش گیتار کلاسیک در ایران، کتاب آموزش گیتار آکسفورد باشد. دبی کرکنل پدیدآورندۀ این اثر است و در ایران، نشر نارون با ترجمۀ سیاوش حمیدی، این کتاب را منتشر کرده است. برخی از مجموعه آثار آموزشی ارزشمند قدیمی، مانند اتودهای کارکسی، فرناندو سُر و بسیاری دیگر نیز در دسترس هنرجویان گیتار کلاسیک قرار دارد.
با توجه به نقش کمرنگ موسیقی کلاسیک غربی در جامعۀ ایرانی، بسیاری از هنرجویان موسیقی تصور دقیقی از گیتار کلاسیک غربی و اساساً رپرتوار موسیقی کلاسیک ندارند. یکی از رویکردهایی که هم به نفع هنرجو است و هم مدرس، تدریس موسیقی کلاسیک غربی در کنار موسیقی مردمپسند است. با این روش، هنرجو یاد میگیرد ملودیهایی را اجرا کند که برایش ملموس است و درک آن ساده. مدرس قدم به قدم با اضافه کردنِ بخش کلاسیک غربی، میتواند درک هنرجو از تکنیک و تفسیر در گیتار کلاسیک را افزایش دهد او را به این سبک علاقهمند کند. برای بسیاری از هنرجویان نیز موسیقی کلاسیک چنان جذابیتی پیدا نمیکند که بخواهد انرژی زیادی صرف آن کند و شاید بهترین راه آموختن قطعههایی باشد که مورد پسندشان آن است تا هم از صدای ساز با ژانری دیگر لذت ببرند و هم چیزی، هر چه قدر هم اندک، از موسیقی فرا بگیرند.
آموزش گیتار کلاسیک
هزینه کلاس:
تومان650,000
اشتراکگذاری:
خارج از ایران هستید:
نوشتهي آریا طاری: برای آموزش گیتار کلاسیک هنرجو باید درکی از مسائل بنیادین تئوری موسیقی به دست آورد. از نظر من آموزش مقدمات ریتم و نُتخوانی باید در اولویت آموزش قرار بگیرد. تجربه به من ثابت کرده است که با توجه به ظرفیت بالای ساز گیتار برای اجرای ژانرهای متنوع موسیقی، باید به سلیقه و انتخاب هنرجو احترام گذاشت. اگر که هنرجو با ژانر موسیقی کلاسیک غربی آشناست و به آن علاقه دارد، میتوان برای روند آشنایی او با رپرتوار گیتار کلاسیک، تکنیکهای نوازندگی آن و مسائل مربوط به تفسیر موسیقی برنامهریزی کرد. اما برای علاقهمندان به موسیقی مردمپسند باید چه کرد؟ اگر علاقۀ هنرجو صرفاً به سمت یادگیری موسیقی مردمپسند باشد، میتوان از قطعههای مورد علاقۀ او برای آموزش استفاده کرد. رویکرد من در روند آموزش موسیقی مردمپسند به این گونه است که هنرجو نباید صرفاً اجرا کردن چند قطعه را یاد بگیرد بلکه باید در مسیری قرار گیرد که خود توانایی تنظیم و اجرای قطعههای تازه را به دست آورد. به همین منظور مسائل تئوری موسیقی در دل قطعههای موسیقی مردمپسند گنجانده خواهد شد تا هنرجو قابلیت اجرای ملودی، آکورد و همچنین خواندن و نواختن را پیدا کند.
هنرجو باید این نکته را در نظر داشته باشد که بخش مهمی از روند آموزش بر دوش هنرجو است؛ تمرین و پیگیری هنرجو است که میتواند به کارایی کلاس اضافه کند. آنچه که در جلسۀ اول کلاس مطرح میشود: درک معنای پنج خط حامل، کارکرد این خطوط در نشان دادن نُت و ارزش زمانی آن، مفهوم ریتم، معرفی ساز گیتار، اجزا و ظرفیتهای اجرایی آن، مفهوم آکورد. همچنین اولین نتهای قابل اجرا با گیتار نیز، در جلسۀ اول معرفی خواهند شد. بسته به سن هنرجو، میتوان مسائل متنوعی را مطرح کرد. برای هنرجویان کودک، کتاب گیتار من، تألیف علی نادری، میتواند بسیار راهگشا باشد. این کتاب با استفاده از ترانههای متنوع، کودکان را ترغیب به حفظ و یادگیری ترانهها و همچنین همراهی با گیتار میکند. یکی از نقاط مثبت این روش به حذف کردن گزارههای پیچیدۀ آموزشی بازمیگردد؛ درک بسیاری از تعاریف موسیقایی برای کودکان 4 تا 6 ساله بسیار بغرنج است اما کتاب گیتار من زمینۀ اجرای عملی این مفاهیم را به خوبی فراهم میکند.
برای هنرجویان بالای 12 سال، شاید بهترین انتخاب، استفاده همزمان از کتاب آموزش گیتار آکسفورد و ترانههای آفتاب باشد. اولی به عنوان یک کتاب استاندارد در زمینۀ آموزش تکنیکهای گیتار شناخته شده است. دومی نیز گلچینی است از ترانههای معمولاً قدیمی موسیقی مردمپسند فارسی است که بیشینۀ هنرجویان را ترغیب به تمرین و اجرا میکند. کتاب آکسفورد در دو جلد به زبان فارسی منتشر شده است. اولی با آموزش تکنیک آپویاندو بر روی نتهای سیم اول آغاز میشود و تمرکز کتاب بر آموزش پوزیسیون اول گیتار، بر روی هر شش سیم گیتار است. پس از تسلط روی نتهای می، فا و سل از سیم اول، نوبت به نتهای سیم دوم میرسد. این روند تا جایی ادامه پیدا میکند که در انتهای کتاب سه نت اصلی سیم شش نیز اجرا میشود. یکی از نکات برجستۀ این کتاب، تأکید آن بر همنوازی است. از همان ابتدای کار دوئتهای متنوع و جذاب به هنرجو کمک میکند که در طول اجرا به صدای همنواز خود نیز توجه کند. علاوه بر این برای بسیاری از تمرینها، فایلهای همراهیکننده در نظر گرفته شده است که به همراه کتاب، در قالب سیدی عرضه می شود. تکنیک دیگری که در اجرای ساز مورد توجه مولف قرار گرفته است تیراندو نام دارد. مترهای انتخابی مولف کتاب به 4/2، 4/3 و 8/6 محدود شده است. اما همین سه متر، در زمینۀ ریتم، کمک بسیاری به درک هنرجو میکند. از نظر ریتم، کتاب آکسفورد از ارزش زمانی سیاه، سفید، گرد، چنگ و سیاه نقطهدار استفاده میکند. هنرجو میتواند با اتمام کتاب، به قطعۀ جذاب GreenSleeves برسد.
همزمان با اولین درسهای جلد اول کتاب آکسفورد میتوان به سراغ اولین قطعههای کتاب ترانههای آفتاب نیز رفت. این کتاب با قطعۀ مرغ سحر آغاز میشود که نتهای دو سیم اول گیتار را به صورت ترکیبی استفاده میکند. همچنین ارزش زمانی مورد توجه کتاب هم در ابتدا فقط به نتهای سفید و سیاه معطوف است. یکی از ویژگیهای جذاب این کتاب، درج نام آکوردهای مرتبط با نتهای قطعه است که به هنرجو کمک میکند که در زمان آواز دقت بیشتری به خرج دهد و خواندن موسیقی پاپ را فراگیرد. اینکه سرعت پیشرفت هنرجو در هر کدام از کتابها به چه شکل میشود، بستگی زیادی به پشتکار و سلیقۀ او دارد. بسیاری از هنرجویان با قطعههای کتاب ترانههای آفتاب ارتباط برقرار نمیکنند؛ دلیل اصلی آن هم به قدیمی بودن آثار برای نسل جدید بازمیگردد. در این صورت پس از فراگیری چند قطعۀ مهم به سراغ انتخابهای هنرجو میرویم.
همچنین پس از پایان جلد اول کتاب آکسفورد جلد دوم را آغاز میکنیم؛ کتابی پر از چالشهای جذاب و قطعههای شنیدنی. جلد دوم کتاب با ریتمهای دولاچنگ، و ترکیب انواع ریتمهای مرتبط به آن آغاز میشود. همچنین با توجه به اینکه هنرجو قبلاً بر پوزیسیون اول گیتار مسلط شده است، کتاب در ابتدا به پوزیسیون دوم میپردازد و مفهوم گام را بیشتر گسترش میدهد. در جلد اول بیشینۀ قطعات در تنالیتههای دو ماژور، سل ماژور، لامینور و میمینور نوشته شده بودند. در جلد دوم به لاماژور، فاماژور، ر ماژور نیز پرداخته میشود. یکی از ریتمهای پرچالش و صدالبته جذاب کتاب، تریوله است که با یادگیری آن راه برای دوئتهای زیباتر هموار میشود. در قسمت انتهایی کتاب، قطعهها به صورت چندصدایی پیچیده، تا پوزیسیون پنجم ساز پیش میروند. معمولاً هنرجویانی که جلد دوم کتاب را به اتمام میرسانند قادر به اجرای به ورود به گنجینۀ رپرتوار موسیقی کلاسیک غربی هستند. با پایان کتاب دوم به سراغ قطعههای آموزشی گیتار، با نام اتود میرویم. همچنین با توجه به علاقه و ظرفیت تکنیکی هنرجو، قطعههایی زیبا همچون Lagrima، Romance را تمرین میکنیم. علاوه بر این با اجرای قطعههای پیچیدهتر از موسیقی مردمپسند، هنرجو توانایی کافی برای ارائۀ توانایی خود را در اجرای متفاوت پیدا خواهد کرد.
برای بسیاری از هنرجویان این سوال مطرح میشود که یادگیری گیتار چه قدر زمان میبرد؟ پاسخ این پرسش تا حد زیادی به ظرفیت یادگیری و میزان تمرین هنرجویان بستگی دارد. برای یادگیری موسیقی کلاسیک معمولاً زمان بیشتری صرف تمرین و یادگیری موسیقی میشود.
آریا طاری، متولد 1372 در تهران، نوازندگی را از 12 سالگی آغاز کرد. او با شرکت در کلاسهای امیرحسین غلامی، با رپرتوار گیتار کلاسیک آشنا شد و به یادگیری این ساز پرداخت و در سال 1395 به عنوان دانشجوی مقطع کارشناسی نوازندگی موسیقی جهانی وارد دانشگاه هنر شد. او در سالهای اخیر از کلاسهای آیلین ارجمند و اشکان عُقبایی در نوازندگی گیتار بهره برده است. طاری سلفژ را نزد مهدی قاسمی، داوود جعفری، امیرحسین اللهدادی و حسین محمدی گذارنده و برای دروس تئوری و آنالیز موسیقی از کلاسهای محمدرضا تفضلی و بهنام ماهپار استفاده کرده است. او در سال 1400 به عنوان دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد رشتۀ موسیقیشناسی وارد دانشگاه تهران شد. آریا طاری، علاوه بر تجربۀ سالها تدریس خصوصی، سابقۀ تدریس گیتار پاپ و کلاسیک در آموزشگاههای مختلف تهران و کرج را نیز دارد.
عماد وشاحی متولد اسفند ماه سال 1368 در شهرستان بندر ماهشهر، فعالیت هنری خود را از سنین پایین و با سرودن شعر آغاز کرد. علاقه برادرها و پدر او به ادبیات او را به سرعت جذب این دنیا کرد و سنگ بنای این شد تا بخواهد در آینده نویسندهای بهنام شود. اما این فضای فکری در کنار رشد خود، با آشنایی بیشتر با دیگر هنرها از جمله موسیقی، دچار تغییراتی شد و نوای گیتار که دو برادرش نوازنده آن بودند، او را به سمت این دنیا کشاند. مسیر موسیقی در زندگیاش با قبولی در رشته موسیقی دانشگاه هنر تهران در گرایش نوازندگی آغاز جدیتری به خود گرفت. برگذاری اجراهایی در کافهها و همکف و آمفیتئاتر دانشکده موسیقی دانشگاه هنر، بر تجربیات اجراییاش افزود و با قبولی در کارشناسی ارشد همین رشته، به فعالیت خود به عنوان نوازنده ادامه داد. او زیر نظر اساتیدی چون دکتر امیر هوشنگی، دکتر آیلین ارجمند، دکتر افشین ترابی و دکتر گلفام خیام نوازندگیاش را ارتقا داد و در محضر استاد محمدرضا تفضلی بر علوم فرم و کنترپوان خود افزود.
گیتار، به عنوان یکی از محبوبترین سازهای دنیا، طرفداران زیادی در ایران دارد. بسیاری از هنرجویان موسیقی با شنیدن آثار موسیقی پاپ با این ساز آشنا شدهاند. ترانههایی مانند «پر پرواز»، «اگه یه روز» و «چشم من» بسیاری از ایرانیان را به گیتار علاقهمند کرده است. آنچه که به این ساز ارزش بیشتری میبخشد، توانایی آن در اجرای ژانرهای دیگر موسیقی است. موسیقی فلامنکو، بلوز، جَز، راک، کانتری و صد البته کلاسیک غربی معروفترین گونههای موسیقی هستند که میتوان با گیتار اجرا کرد و این ویژگی باعث شده است که هنرجویان با سلایق متفاوت جذب یادگیری این ساز شوند.
نام باخ، بتهوون و موتسارت برای بیشینۀ مردم آشناست، با این حال بسیاری از مخاطبان موسیقی با ژانر موسیقی کلاسیک غربی آشنایی ندارند. نوازندۀ موسیقی کلاسیک غربی برای اجرای موسیقی خود باید به توانایی تکنیکی و تفسیری مورد نیاز برسد. هر کدام از سازهای این ژانر، با توجه به پیشینۀ تاریخی خود، روشهای آموزشی بخصوصی اختیار کردهاند. بیشینۀ این روشها توسط نوازندگان چیرهدست (ویرتوز) طراحی و نگاشته شدهاند. از نظر تفسیری نیز باید به این نکته اشاره کرد که بخش بزرگی از بدنۀ رپرتوار موسیقی کلاسیک به آهنگسازانی تعلق دارد که در قید حیات نیستند. مثلاً نزدیک به سه قرن از مرگ باخ میگذرد و برای درک آثار او، هیچ نمونۀ اصیلی از زمان حیاتش به جای نمانده است. در اینجاست که امر تفسیر موسیقی کلاسیک اهمیت خاصی پیدا میکند. نوازنده با درک مسائل تاریخی و تئوریک، به تفسیر آثار بهجای مانده میپردازد. تکنیک او هم در خدمت همین تفسیر او عمل میکند تا قطعه دوباره جان گرفته، اجرا شود.
این نکته نیز شایان ذکر است که برای اجرای بسیاری از گونههای موسیقی، باید تغییراتی بعضاً بزرگ در ساختار ساز ایجاد کرد. مثلاً برای اجرای موسیقی فلامنکو، ساختار درونی ساز، علاوه بر اَکشِن آن، باید تغییر کند. اما ظاهر این ساز در قیاس با گیتاری که برای موسیقی کلاسیک غربی استفاده میشود تفاوت خاصی ندارد. اَکشِن به فاصلۀ سیمهای ساز از صفحۀ انگشتگذاری گفته میشود. این فاصله هم از نظر کیفی روی صدا تأثیرگذار است و هم از نظر سادگی در اجرا. افزایش اَکشِن ساز صدایی پرتر به ساز میدهد که برای رسیدن به آن، با توجه به فاصلۀ سیمها، نوازنده باید فشار بیشتری به صفحۀ انگشت گذاری وارد کند. همچنین کمتر شدنِ اکشِن باعث میشود صدای گِز و غیر شفافی از ساز خارج شود که برای نوازندۀ گیتار کلاسیک، برعکس نوازندۀ موسیقی فلامنکو، اصلاً زیبا نیست.
گیتار کلاسیک امروزی، در قیاس با همقطاران دیگرش در ژانر موسیقی کلاسیک غربی، بسیار نوپاست. برای مثال موتسارت، که در سال 1791 درگذشت، خود نوازندۀ چیرهدست پیانو بود. اما اولین نوازندگان چیرهدست گیتار کلاسیک در اوایل قرن بیستم زندگی میکردند. بسیاری فرانسیسکو تارگا را اولین میدانند و برای برخی دیگر آندرس سگوویا، با بیشمار آلبوم و کنسرت، عنوان «اولین ویرتوز گیتار کلاسیک» را یدک میکشد. نقش کمرنگ این ساز در سدههای پیشین، به لاغر بودن بدنۀ رپرتوار اجراییِ اصیل آن ختم شده است. «اصیل» به قطعاتی گفته میشود که آهنگسازان برای گیتار کلاسیک نوشتهاند. نوازندگان گیتار کلاسیک با تنظیم و اجرای آثاری که برای لوت، کلاوسن، ویلن و غیره نوشته شده، توانستهاند به گنجینۀ آثار دورۀ باروک این ساز بیفزایند.
گیتار کلاسیک در ایران، در قیاس با دیگر سازهای موسیقی کلاسیک غربی، بسیار نوپاتر است. به خاطر تغییرات عمدهای که در سیاستگذاری موسیقی رخ داده، جریان رشد موسیقی کلاسیک بارها دچار وقفه شده است. ورود گیتار کلاسیک به دانشگاههای ایران، به دهۀ هشتاد خورشیدی بازمیگردد. به تبع آن، تعداد نوازندگان دانشگاهی این ساز، کمتر از سازهایی مانند ویلن و پیانو است. علاوه بر این با توجه به اینکه گیتار کلاسیک، سازی غیر ارکستری است، نوازندگان آن به ندرت فرصت شغلی مناسبی پیدا میکنند که با نوازندگی گیتار کلاسیک امرار معاش کنند. نوازندگان سازهای زهی-آرشه ای با اجرا در کوارتت، ارکسترهای سمفونیک و فیلارمونیک میتوانند با نوازندگی خود درآمدزایی کنند. نوازندگان پیانو نیز به عنوان همراهیکننده، فرصت پیدا میکنند که با تمام سازهای تکنواز، همنوازی کنند. تعداد کنستروها و سوناتهای سازهای تکنواز کم نیست و این خود موهبتی است برای نوازندگان پیانو. اما این موانع هم باعث نشده که علاقهمندان به گیتار کلاسیک پا پس بکشند و عرصه را خالی کنند.
یکی از ویژگیهای مثبتِ قدمتِ سازهای کلاسیک، پربار بودنِ روشهای آموزشی این سازها است. با توجه به اینکه مربیان و مدرسان موسیقی، به منظور آموزش موسیقی، سالیان دراز در تلاش بودهاند تا اتودها و قطعههای کارآمد خلق کنند، رپرتوار سازهای کلاسیک پر است از قطعههای زیبای آموزشی که در کنار یک مدرسِ کاربلد، میتوانند ضامن پیشرفت هنرجو باشند. در ایران برخی از مدرسان به تألیف کتابهای آموزشی دست زدهاند که هر کدام موفقیتهایی نیز به دست آوردهاند. فرزاد دانشمند در دهۀ هشتاد مِتُدی دوجلدی از گیتار کلاسیک منتشر کرد که برای بسیاری از مدرسان گیتار کلاسیک راهگشا بود. در دهۀ نود نیز لیلی افشار کتابهای آموزشی خود را منتشر کرد؛ اثری که برخی از جذابترین قطعههای گیتار کلاسیک را گرد هم آورده است. اما شاید محبوبترین کتاب آموزش گیتار کلاسیک در ایران، کتاب آموزش گیتار آکسفورد باشد. دبی کرکنل پدیدآورندۀ این اثر است و در ایران، نشر نارون با ترجمۀ سیاوش حمیدی، این کتاب را منتشر کرده است. برخی از مجموعه آثار آموزشی ارزشمند قدیمی، مانند اتودهای کارکسی، فرناندو سُر و بسیاری دیگر نیز در دسترس هنرجویان گیتار کلاسیک قرار دارد.
با توجه به نقش کمرنگ موسیقی کلاسیک غربی در جامعۀ ایرانی، بسیاری از هنرجویان موسیقی تصور دقیقی از گیتار کلاسیک غربی و اساساً رپرتوار موسیقی کلاسیک ندارند. یکی از رویکردهایی که هم به نفع هنرجو است و هم مدرس، تدریس موسیقی کلاسیک غربی در کنار موسیقی مردمپسند است. با این روش، هنرجو یاد میگیرد ملودیهایی را اجرا کند که برایش ملموس است و درک آن ساده. مدرس قدم به قدم با اضافه کردنِ بخش کلاسیک غربی، میتواند درک هنرجو از تکنیک و تفسیر در گیتار کلاسیک را افزایش دهد او را به این سبک علاقهمند کند. برای بسیاری از هنرجویان نیز موسیقی کلاسیک چنان جذابیتی پیدا نمیکند که بخواهد انرژی زیادی صرف آن کند و شاید بهترین راه آموختن قطعههایی باشد که مورد پسندشان آن است تا هم از صدای ساز با ژانری دیگر لذت ببرند و هم چیزی، هر چه قدر هم اندک، از موسیقی فرا بگیرند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.