در کلاس تاریخ موسیقی قرن بیستم به بررسی آثار موسیقایی و بینشهای نو در قرن بیستم میپردازیم؛ از ابتدای قرن بیستم تا دهه 1980 میلادی. در این کلاس با درکی عمیق از گذشته، نگاهی نو به دهههای قرن بیستم و آهنگسازان مختلف میکنیم. توجه عمده ما در این دوره بر مباحث فرمال موسیقی اعم از ایده موسیقایی، خلق اثر، هارمونی، پلیفونی، ارکستراسیون، فرم و مقوله ملودیسرایی در سیر زمانی یک قرن است. منابع ما در این دوره؛ یک قرن موسیقی مدرن نوشته پل گریفیث، تاریخ موسیقی غرب نوشته دانالد. جی. گروت و کلود پالیسکا، درک و دریافت موسیقی نوشته راجر کیمین ، سرگذشت آهنگسازان بزرگ نوشته هرولد شوئنبرگ، آشنایی با موسیقی پست-تنال نوشته یوزف ن. اشتراوس و همچنین کتب و آثار آهنگسازان بزرگ است. هدف ما از برگزاری کلاس تاریخ موسیقی قرن بیستم آشنایی دقیق و بهتر بر مقوله موسیقی مدرن است.
کتاب تاریخ موسیقی غرب و درک و دریافت موسیقی کتب بسیار دقیقی در زمینه بررسی اثر و رپرتورار موسیقی هستند و کمتر به حواشی زندگینامهای آهنگسازان پرداختهاند. کتاب یک قرن موسیقی مدرن نیز مانند تاریخ موسیقی غرب و درک و دریافت موسیقی تمرکزش بسیار بر تاریخ موسیقی ست و نه حواشی آن اما با این تفاوت که بسیار ریزبینانهتر در خصوص موسیقی مدرن حرف میزند و درک بهتری از موسیقی مدرن به ما میدهد. کتاب سرگذشت آهنگسازان بزرگ بیشتر تمرکزش بر زندگی آهنگسازان است و لحن کتاب به کلی با سه کتاب پیشین فرق میکند اما در جاهایی لازم است که به این مباحث نیز رجوع شود تا بلکه به درک بهتری از تاریخ فرمال موسیقی برسیم. کتاب آشنایی با موسیقی پست-تنال در کل با چهار کتابی که پیشین از این درموردشان حرف زدیم متفاوت است. این کتاب به ما کمک میکند تا بهتر آثار موسیقی مدرن را آنالیز کنیم و متوجه درک ساختاری آثار شویم. ما در طول این دوره اشاراتی به کتاب تکنیک زبان موسیقی من، ایده و سبک در موسیقی و… نیز میپردازیم.
از آنجا که تمام موزیسینهای بزرگ از موسیقی معاصر خودشان به خوبی آگاهی داشتهاند و گامهای بزرگی در موسیقی برداشتهاند، بر ما نیز واجب است که آگاهی کافی در این زمینه برخوردار باشیم. ما در اولین جلسات به گرایشات آهنگسازان رمانتیک در کروماتیزیشن میپردازیم؛ بهویژه آهنگسازانی چون لیست، واگنر، وردی و… . سپس به بررسی آهنگسازان بزرگ در آستانه قرن بیستم میرسیم و موسیقی آنها را بررسی میکنیم و به همین ترتیب پیش میرویم و آهنگسازان بزرگ قرن بیستم را یکی پس از دیگری مورد بررسی و آنالیز قرار میدهیم.
برشی از تاریخ موسیقی در قرن بیستم کافی ست که ما را مجذوب مطالعه کند. بنگریم به دهه 60 میلادی؛ شوستاکوویچ سمفونیهای 12، 13 و 14 خود را نوشت، بولز استراکچر شماره دو را تکمیل کرد، کیج درگیر واریاسیونها بود، آروو پارت آهنگساز نوظهور محسوب میشد، اشتوکهاوزن اولین قدمهایش را در موسیقی الکتروآکوستیک بر میداشت، بریتن، مسیان و بریو هوای تازهای از یک سنت موسیقایی محسوب میشدند، استراویسکی و ادگار وارز مدرنیستها پا به سن گذاشتهای بودند، لئونارد کوهن، باب دیلن، گروه بیتلز و پینک فلوید گامهای تازهای در موسیقی مردم پسند بر میداشتند و لوییز آرمسترانگ و ری چارلز جزیستهای محبوبی بودند. همین تنوع سبکها و تفاوتشان نسبت به 70 سال قبل از این اهمیت مطالعه و بررسی در این زمینه را میرساند.
بررسی موسیقی آهنگسازانی که در قرن نوزدهم زیستند و مبانی فرمال موسیقی را گسترش دادند.
بررسی موسیقی آهنگسازانی که در قرن نوزدهم زاده شدند و با گذر از رمانتیسیسم پایههای موسیقی مدرن را ریختند.
کشف اولین صداهای جدید و ورود به دنیای جدیدی از صدا و موسیقی.
از نئوکلاسیسم و موسیقی عامهپسند تا موسیقی الکترونیک و تصادفی.
همه چیز در سلطه سریالیسم.
گرایشات مشتق شده از موسیقی سریالیسم و مکاتب تازه.
یوسف نقش نیل چی زاده شهر اصفهان و متولد سال 1382 میباشد. وی از سال 1397 به آهنگسازی مشغول است و هم اکنون دانشجوی دانشگاه هنر اصفهان است. وی از محضر اساتیدی چون؛ فرزاد حسینآبادی، فرید اسماعیلی، امین هنرمند، امین شریفی، مجید تحریری، محمدرضا تفضلی و آرمان نوروزی بهرهمند بوده است. ساز تخصصی او پیانو میباشد. وی یادگیری موسیقی را از سنین نوجوانی آغاز کرد و بهجز ساز پیانو با سازهای سهتار و هارمونیکا نیز آشنایی دارد. او از سال 1399 تحقیقات خود را بر موسیقی قرن بیستم آغاز کرده و تا کنون ادامه دارد. وی در اولین روزهای تحقیق بر موسیقی قرن بیستم از نظرات و پیشنهادات امین شریفی، نادر مشایخی و آرمان نوروزی بهرهمند شد. او هم اکنون مشغول نوشتن مقالههایی با موضوعیت موسیقی در قرن بیستم در سایت ایرانموزیکولوژی ست.
وقتی لیست پیشنهاد استفاده از آکوردهای جدید را مطرح کرد یا وقتی واگنر از لایت موتیف استفاده میکرد و حلقه نیبلونگ را روی صحنه میبرد هرگز فکر نمیکردند که صد سال جلوتر آهنگسازانی از نوع اشتوکهاوزن، بولز، میلتون ببیت، الیویر مسیان، جان تاونر و … ظهور کنند.
هرگز اشتباه نیست که بگوییم همه آنچه ما در موسقی قرن بیستم با آن سر و کار داریم نتیجه و در تکامل سنتهای پیشین است. نگاهی بیاندازیم به آهنگسازی بر اساس سری دوازده نتی؛ آیا غیر از این است که در تکامل تئوریک پلیفونی و کنترپوان پدید آمده باشد؟ یا نگاهی بیاندزیم به آهنگسازان مذهبی؛ آیا با تجربیات تازه به سراغ ژانرهای سنتی نرفتهاند؟ یا حتی آوانگاردترین آهنگسازان قرن بیستم، آیا به دنبال تجربیات جدید و کشف ناشناختهها نبودند و این همان سنتی نیست که باخ، بتهوون، شوبرت، شوپن، برلیوز و… بر آن باور داشتهاند؟
اگر بخواهیم تاریخ موسیقی قرن بیستم را به خوبی بشناسیم ناگزیر هستم با برخی آهنگسازان قرن نوزدهم بیشتر آشنا شویم. برای همین در ابتدا به سراغ فرانس لیست میرویم. آهنگسازی که در سال 1811 چشم به جهان گشود و در سال 1886 از دنیا رفت. اگر به صورت یک تایم لاین به زندگی او بنگریم متوجه تغییر شگرفی که در طی زندگی 75 ساله او رخ داده است میشویم؛ هرچند خود او نیز بخش مهمی از این تغییر است. او با شوبرت، شوپن، شومان، واگنر، چایکوفسکی و… هم عصر بوده است و تولد و مرگ برخی از این آهنگسازان بزرگ در طی زندگی او اتفاق افتاده است.
در دو دهه پایانی قرن نوزدهم آهنگسازانی چون چایکوفسکی، ریمسکی-کورساکف، بیزه و… را داریم که نسبت تجربیات جدید محتاطتر هستند و از طرف دیگه واگنر، لیست، موسورگسکی و… که به دنبال تجربیات جدید هستند. برای مقایسه تغییر در طول دوران آهنگسازی او کافی ست به سوییتهای سه گانه «سالهای زیارت» او دقت کنیم که هر کدام در سالهای مختلفی منتشر شدهاند و آخرینش به سال 1877 بر میگردد.
تغییراتی از نوع تغییرات لیست در آهنگسازان بزرگ دیگری نیز یافت میشود. برای مثال میتوان به وردی نگاه کرد یا حتی پیش از او؛ روسینی. هر دو اپرا نویسانی از دل مکتب آهنگسازی ایتالیا بودند که در طول زندگیشان دچار تحول شدند. وردی و روسینی هر دو تحت تاثیر واگنر و مکتب آهنگسازی آلمانی قرار گرفتند.
از این نوع تغییر ها در قرن بیستم نیز به وفور یافت میشود. برای مثال؛ استراوینسکی سه دوره آهنگسازی دارد. دوره اول که تحت تاثیر مکتب روس و استادش ریمسکی-کورساکف بود. هرچند در همین دوره شیفته موسیقی دبوسی شد و در ساخت بالههایش از موسیقی او تاثیر گرفت. دوره دوم که به دوره نئوکلاسیکش معروف است و نوعی نگاهی جدید به استایلهای پیشین آهنگسازی بود. دوره سوم یا همان دوره سریالیسم استراوینسکی.
مثالی دیگر میتواند پندرسکی باشد. او ابتدا تحت تاثیر موسیقی سریالیسم بود و سپس به سراغ آهنگسازی سبک سونوریسم رفت و سرانجام به موسیقیای گروید که میتوان آن را نئورمانتیک یا نئوکلاسیک نامید.
همه اینها ما را مجاب میکند تاریخ را جدیتر بگیریم و سراغ مطالعه و تحقیق تاریخ برویم. ناگزیر هستیم که بگوییم بدون بررسی عمیق تاریخ موسیقی از جایی که اکنون ایستادهایم آگاهی کمی داریم و راه پیشرویمان را به آسانی نمیتوانیم تحلیل و انتخاب کنیم.
آموزش تاریخ موسیقی قرن بیستم
هزینه کلاس:
تومان250,000
اشتراکگذاری:
خارج از ایران هستید:
در کلاس تاریخ موسیقی قرن بیستم به بررسی آثار موسیقایی و بینشهای نو در قرن بیستم میپردازیم؛ از ابتدای قرن بیستم تا دهه 1980 میلادی. در این کلاس با درکی عمیق از گذشته، نگاهی نو به دهههای قرن بیستم و آهنگسازان مختلف میکنیم. توجه عمده ما در این دوره بر مباحث فرمال موسیقی اعم از ایده موسیقایی، خلق اثر، هارمونی، پلیفونی، ارکستراسیون، فرم و مقوله ملودیسرایی در سیر زمانی یک قرن است. منابع ما در این دوره؛ یک قرن موسیقی مدرن نوشته پل گریفیث، تاریخ موسیقی غرب نوشته دانالد. جی. گروت و کلود پالیسکا، درک و دریافت موسیقی نوشته راجر کیمین ، سرگذشت آهنگسازان بزرگ نوشته هرولد شوئنبرگ، آشنایی با موسیقی پست-تنال نوشته یوزف ن. اشتراوس و همچنین کتب و آثار آهنگسازان بزرگ است. هدف ما از برگزاری کلاس تاریخ موسیقی قرن بیستم آشنایی دقیق و بهتر بر مقوله موسیقی مدرن است.
کتاب تاریخ موسیقی غرب و درک و دریافت موسیقی کتب بسیار دقیقی در زمینه بررسی اثر و رپرتورار موسیقی هستند و کمتر به حواشی زندگینامهای آهنگسازان پرداختهاند. کتاب یک قرن موسیقی مدرن نیز مانند تاریخ موسیقی غرب و درک و دریافت موسیقی تمرکزش بسیار بر تاریخ موسیقی ست و نه حواشی آن اما با این تفاوت که بسیار ریزبینانهتر در خصوص موسیقی مدرن حرف میزند و درک بهتری از موسیقی مدرن به ما میدهد. کتاب سرگذشت آهنگسازان بزرگ بیشتر تمرکزش بر زندگی آهنگسازان است و لحن کتاب به کلی با سه کتاب پیشین فرق میکند اما در جاهایی لازم است که به این مباحث نیز رجوع شود تا بلکه به درک بهتری از تاریخ فرمال موسیقی برسیم. کتاب آشنایی با موسیقی پست-تنال در کل با چهار کتابی که پیشین از این درموردشان حرف زدیم متفاوت است. این کتاب به ما کمک میکند تا بهتر آثار موسیقی مدرن را آنالیز کنیم و متوجه درک ساختاری آثار شویم. ما در طول این دوره اشاراتی به کتاب تکنیک زبان موسیقی من، ایده و سبک در موسیقی و… نیز میپردازیم.
از آنجا که تمام موزیسینهای بزرگ از موسیقی معاصر خودشان به خوبی آگاهی داشتهاند و گامهای بزرگی در موسیقی برداشتهاند، بر ما نیز واجب است که آگاهی کافی در این زمینه برخوردار باشیم. ما در اولین جلسات به گرایشات آهنگسازان رمانتیک در کروماتیزیشن میپردازیم؛ بهویژه آهنگسازانی چون لیست، واگنر، وردی و… . سپس به بررسی آهنگسازان بزرگ در آستانه قرن بیستم میرسیم و موسیقی آنها را بررسی میکنیم و به همین ترتیب پیش میرویم و آهنگسازان بزرگ قرن بیستم را یکی پس از دیگری مورد بررسی و آنالیز قرار میدهیم.
برشی از تاریخ موسیقی در قرن بیستم کافی ست که ما را مجذوب مطالعه کند. بنگریم به دهه 60 میلادی؛ شوستاکوویچ سمفونیهای 12، 13 و 14 خود را نوشت، بولز استراکچر شماره دو را تکمیل کرد، کیج درگیر واریاسیونها بود، آروو پارت آهنگساز نوظهور محسوب میشد، اشتوکهاوزن اولین قدمهایش را در موسیقی الکتروآکوستیک بر میداشت، بریتن، مسیان و بریو هوای تازهای از یک سنت موسیقایی محسوب میشدند، استراویسکی و ادگار وارز مدرنیستها پا به سن گذاشتهای بودند، لئونارد کوهن، باب دیلن، گروه بیتلز و پینک فلوید گامهای تازهای در موسیقی مردم پسند بر میداشتند و لوییز آرمسترانگ و ری چارلز جزیستهای محبوبی بودند. همین تنوع سبکها و تفاوتشان نسبت به 70 سال قبل از این اهمیت مطالعه و بررسی در این زمینه را میرساند.
بررسی موسیقی آهنگسازانی که در قرن نوزدهم زیستند و مبانی فرمال موسیقی را گسترش دادند.
بررسی موسیقی آهنگسازانی که در قرن نوزدهم زاده شدند و با گذر از رمانتیسیسم پایههای موسیقی مدرن را ریختند.
کشف اولین صداهای جدید و ورود به دنیای جدیدی از صدا و موسیقی.
از نئوکلاسیسم و موسیقی عامهپسند تا موسیقی الکترونیک و تصادفی.
همه چیز در سلطه سریالیسم.
گرایشات مشتق شده از موسیقی سریالیسم و مکاتب تازه.
یوسف نقش نیل چی زاده شهر اصفهان و متولد سال 1382 میباشد. وی از سال 1397 به آهنگسازی مشغول است و هم اکنون دانشجوی دانشگاه هنر اصفهان است. وی از محضر اساتیدی چون؛ فرزاد حسینآبادی، فرید اسماعیلی، امین هنرمند، امین شریفی، مجید تحریری، محمدرضا تفضلی و آرمان نوروزی بهرهمند بوده است. ساز تخصصی او پیانو میباشد. وی یادگیری موسیقی را از سنین نوجوانی آغاز کرد و بهجز ساز پیانو با سازهای سهتار و هارمونیکا نیز آشنایی دارد. او از سال 1399 تحقیقات خود را بر موسیقی قرن بیستم آغاز کرده و تا کنون ادامه دارد. وی در اولین روزهای تحقیق بر موسیقی قرن بیستم از نظرات و پیشنهادات امین شریفی، نادر مشایخی و آرمان نوروزی بهرهمند شد. او هم اکنون مشغول نوشتن مقالههایی با موضوعیت موسیقی در قرن بیستم در سایت ایرانموزیکولوژی ست.
وقتی لیست پیشنهاد استفاده از آکوردهای جدید را مطرح کرد یا وقتی واگنر از لایت موتیف استفاده میکرد و حلقه نیبلونگ را روی صحنه میبرد هرگز فکر نمیکردند که صد سال جلوتر آهنگسازانی از نوع اشتوکهاوزن، بولز، میلتون ببیت، الیویر مسیان، جان تاونر و … ظهور کنند.
هرگز اشتباه نیست که بگوییم همه آنچه ما در موسقی قرن بیستم با آن سر و کار داریم نتیجه و در تکامل سنتهای پیشین است. نگاهی بیاندازیم به آهنگسازی بر اساس سری دوازده نتی؛ آیا غیر از این است که در تکامل تئوریک پلیفونی و کنترپوان پدید آمده باشد؟ یا نگاهی بیاندزیم به آهنگسازان مذهبی؛ آیا با تجربیات تازه به سراغ ژانرهای سنتی نرفتهاند؟ یا حتی آوانگاردترین آهنگسازان قرن بیستم، آیا به دنبال تجربیات جدید و کشف ناشناختهها نبودند و این همان سنتی نیست که باخ، بتهوون، شوبرت، شوپن، برلیوز و… بر آن باور داشتهاند؟
اگر بخواهیم تاریخ موسیقی قرن بیستم را به خوبی بشناسیم ناگزیر هستم با برخی آهنگسازان قرن نوزدهم بیشتر آشنا شویم. برای همین در ابتدا به سراغ فرانس لیست میرویم. آهنگسازی که در سال 1811 چشم به جهان گشود و در سال 1886 از دنیا رفت. اگر به صورت یک تایم لاین به زندگی او بنگریم متوجه تغییر شگرفی که در طی زندگی 75 ساله او رخ داده است میشویم؛ هرچند خود او نیز بخش مهمی از این تغییر است. او با شوبرت، شوپن، شومان، واگنر، چایکوفسکی و… هم عصر بوده است و تولد و مرگ برخی از این آهنگسازان بزرگ در طی زندگی او اتفاق افتاده است.
در دو دهه پایانی قرن نوزدهم آهنگسازانی چون چایکوفسکی، ریمسکی-کورساکف، بیزه و… را داریم که نسبت تجربیات جدید محتاطتر هستند و از طرف دیگه واگنر، لیست، موسورگسکی و… که به دنبال تجربیات جدید هستند. برای مقایسه تغییر در طول دوران آهنگسازی او کافی ست به سوییتهای سه گانه «سالهای زیارت» او دقت کنیم که هر کدام در سالهای مختلفی منتشر شدهاند و آخرینش به سال 1877 بر میگردد.
تغییراتی از نوع تغییرات لیست در آهنگسازان بزرگ دیگری نیز یافت میشود. برای مثال میتوان به وردی نگاه کرد یا حتی پیش از او؛ روسینی. هر دو اپرا نویسانی از دل مکتب آهنگسازی ایتالیا بودند که در طول زندگیشان دچار تحول شدند. وردی و روسینی هر دو تحت تاثیر واگنر و مکتب آهنگسازی آلمانی قرار گرفتند.
از این نوع تغییر ها در قرن بیستم نیز به وفور یافت میشود. برای مثال؛ استراوینسکی سه دوره آهنگسازی دارد. دوره اول که تحت تاثیر مکتب روس و استادش ریمسکی-کورساکف بود. هرچند در همین دوره شیفته موسیقی دبوسی شد و در ساخت بالههایش از موسیقی او تاثیر گرفت. دوره دوم که به دوره نئوکلاسیکش معروف است و نوعی نگاهی جدید به استایلهای پیشین آهنگسازی بود. دوره سوم یا همان دوره سریالیسم استراوینسکی.
مثالی دیگر میتواند پندرسکی باشد. او ابتدا تحت تاثیر موسیقی سریالیسم بود و سپس به سراغ آهنگسازی سبک سونوریسم رفت و سرانجام به موسیقیای گروید که میتوان آن را نئورمانتیک یا نئوکلاسیک نامید.
همه اینها ما را مجاب میکند تاریخ را جدیتر بگیریم و سراغ مطالعه و تحقیق تاریخ برویم. ناگزیر هستیم که بگوییم بدون بررسی عمیق تاریخ موسیقی از جایی که اکنون ایستادهایم آگاهی کمی داریم و راه پیشرویمان را به آسانی نمیتوانیم تحلیل و انتخاب کنیم.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.